یک شخصیت همه جانبهنگر
از طرف دیگر شهید بهشتی فارغ از ماهیت اندیشه اش، یک شخصیت همه جانبه نگر و آینده نگر بود. اگر در یک زمینه ای به جمع بندی می رسید، همه جوانب را دقیق ارزیابی می کرد. بسیاری از کسانی که در میدان های فعالیت های مشترک با ایشان همراهی و همکاری داشته اند، او را فردی توصیف کرده اند که در مباحثات منتهی به تصمیم گیری های عملی، دیر اظهار نظر می کرد و در آنجا که اظهار نظر می کرد، انگشت بر روی نکته ای می گذاشت که عمیق ترین نکته بحث به شمار می آمد و غالبا با تحسین حاضران روبرو می شد. سپس با متانت و ادب، سعی می کرد دیگران را با استدلال به اندیشه خود نزدیک کند.
به علاوه همهسونگری او، بسیار دقیق بود. مثلا اگر در یک مسأله حقوقی اظهار نظر می کرد، به همه تبعات اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... آن توجه می کرد. این همه سونگری بعدها در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی نمود پیدا کرد. گرچه مرحوم شهید بهشتی یک فرد بود و یک رأی بیشتر نداشت، اما در موارد متعددی به دلیل همین ژرف اندیشی و جامعیت نگاه، بسیاری از افراد را با خود همراه می کرد یا مخالفان را تا حدودی از موضع شان پایین می آورد. همچنین نگاه آینده نگر او بود که در تدوین قانون اساسی تأثیر به سزایی گذاشت. ایشان عموما همه چیز را بلند مدت می دید و به تبعات آن برای آیندگان عنایت ویژه ای داشت.
انصاف
عدل و انصاف از بارزترین ویژگی های اخلاقی مرحوم شهید بهشتی بود. ایشان در برخورد و مواجهه با آرا و اندیشه های مختلف بسیار منصف بود و اجازه نمی داد با تنگ نظری و نگاهی خشک از بهره منده شدن و استفاده از اندیشه های دیگران محروم بماند. از این نمونه در زندگی ایشان هم در دوران تحصیل و هم در دوران فعالیت های اجتماعی و سیاسی بسیار دیده شده است. ایشان مکررا این آیه شریفه را به دیگران توصیه می کردند: وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ(1)؛ دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
نقد پذیری
از خصوصیات دیگر مرحوم شهید بهشتی نقد پذیری او بود. او کمتر به صورت جزمی سخنرانی می کرد و حتی اگر در مسأله ای به نگاه دقیق و روشن رسیده بود، بازهم احتمال خطا می گذاشت و نظر خود را کامل نمی دانست و به سخن و نقد دیگران در این زمینه گوش فرا می داد. نوجوانان و جوانان و چهره های گوناگون با هر رتبه و پیشینه علمی سخن خود را به راحتی در مقابل شهید بهشتی بیان میکردند و می دانستند که برخورد تندی از جانب ایشان با آنها نخواهد شد و به راحتی سخن دل خود را بیان میکردند. ایشان خود دیگران را با ادب و متانت کامل نقد می کرد، ولی توقع این را نداشت که دیگران نیز مانند خودش، او را نقد کنند. فی الواقع نقد صادقانه تلخ را بر رفتاری چاپلوسانه و منافقانه ترجیح می داد. با اینکه در تحصیلات حوزوی به عنوان مجتهدی خوش ذوق شناخته می شد و در دانشگاه دارای دکتری فلسفه بود، برایش مهم نبود طرف مقابلش چه مقدار مطالعه داشته است و دارای چه مقامی است، با کمال صبوری به سخنان دیگران گوش فرا می داد.
در جامعه گفتن کلمه «نمیدانم» یا «نمیتوانم» یکی از سخت ترین کارهاست. شاید این مسأله به نگاه انسان شناختی افراد باز می گردد که تصورشان از انسان کامل، فردی است که در همه زمینه ها صاحب نظر است و اگر در یک مسأله ای اظهار ندانستن کند، یکباره فرو می پاشد. در صورتی که این مقام متعلق به معصومین(ع) است. چه بسا ساعتها مباحثات علی الظاهر علمی صورت می گیرد و هزینه ها خرج می شود، فقط به دلیل اینکه جرأت بیان کلمه «نمیدانم» در افراد وجود ندارد. اما در سیره شهید بهشتی به کرات چنین مسأله ای وجود داشت که هنگامی که از ایشان سؤال می کردند و جوابش از اضلاع فکری او بیرون بود، پاسخ میداد «نمیدانم!» بدین وسیله از افتادن در وادی جدل های بی فایده پرهیز می کرد. چرا که در اسلام «مراء» حرام است. اما متأسفانه در زندگی روزمره افراد جامعه، جدل های بی نتیجه بسیار زیاد مشاهده می شود. شهید بهشتی معتقد بود این وادی، وادی سرکشی و تاخت و تاز امیال نفسانی و تفوق طلبی هاست.
ایشان بنابر اعتراف خود، در جوانی مبتلا به چنین بیماری ای بوده اند، و در برخورد با حضرت آیت الله علامه سید محمدحسین طباطبایی، به یکباره از این عادت زشت دست کشید و تا آخر عمر از آن دوری کرد. ایشان تأکید می کرد که در حالی که غرض در جدل، اسکات بلکه اسقاط خصم است، در مباحثه علمی هدف به سخن و اندیشه درآوردن طرف گفتگوی ماست تا باهم هماندیشی کنیم و به مدد یکدیگر زوایای نادیده موضوع را آشکار کنیم.
حسن ظن
شهید بهشتی در رعایت حسن ظن بسیار کوشا بود و همیشه سعی داشت نگاه مثبتی به افراد و اندیشه ها داشته باشد. البته این بدین معنا نیست که با ساده باوری فقط نکات مثبت افراد را دید و به قولی سرِ خود را مانند کبک در برف فرو برد! اما سعی ایشان بر این بود به جای آنکه ذهنش را فقط از نقاط منفی و کاستی ها پرکند، جنبه های مثبت و سودمند و توانایی های آنها را هم در نظر بگیرد. شاید یکی از دلایل اینکه شهید بهشتی میتوانست با افراد مختلف کار کند، همین مسأله بود. چون موجب می شد که به تدریج خصوصیت های مثبت در آنها جایگزین خصلت های منفی شود زیرا دوست داشتند در میدان همکاری با ایشان با همین چهره و برداشت مثبتی که از آنها داشت شناخته شوند.
پینوشت:
سوره مبارکه مائده - آیه 8