به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ علی اکبر عباسی در یادداشت زیر با بررسی دلایل دوقطبی کردن جامعه توسط برخی رسانه ها و شخصیت ها، از بازی برخی رسانه های منتقد دولت در پازل «دوقطبی سازی» انتقاد کرد:
رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای هیئت دولت در پایان یک سالگی دولت یازدهم، توصیه هایی را خطاب به رئیس جمهور و دولت مردان فرمودند که هر کدام از آن ها در جای خودش قابل بحث و بررسی است. یکی از مهم ترین و اساسی ترین توصیه هایی که ایشان خطاب به رئیس جمهور و اعضای دولت داشتند این بود که نباید جامعه را دوقطبی کرد.
آنچه در ادامه می آید این است که دو قطبی کردن جامعه چه پیامدهایی خواهد داشت و چه کسانی در پی دو قطبی کردن کشور هستند:
بدون تردید یکی از اصلی ترین پیامدهای دو قطبی کردن فضای جامعه این است که در فضای دو قطبی، مسائل اصلی و مشکلات اساسی مردم فراموش می شود و در واقع تحت الشعاع دعواهای سیاسی قرار می گیرد. اگر فضای اجتماعی دو قطبی شود دیگر کار و تلاش برای حل معضلات اقتصادی، معیشتی، فرهنگی و ... جامعه که اولویت اصلی کشور در شرایط کنونی است از یاد می رود و مسئله اول و اصلی مسئولان و دولت مردان دعواهای سیاسی و جناحی می شود. مردم قربانی اصلی شکل گیری چنین فضایی هستند.
از سوی دیگر انحراف اذهان عمومی از قضاوت واقعی و درست نسبت به عملکردهای مسئولان، پیامد دیگر فضای دوقطبی است. در واقع زمانی که فضا دوقطبی بشود دیگر در چنین فضایی قضاوت ها و موافقت ها و مخالفت ها نه بر اساس رفتارها و عملکردها، که بر اساس حب و بغض های جریانی و شخصی و گروهی شکل می گیرد. طبیعی است کسانی که عملکرد قابل قبولی ندارند و از توجه مردم به ناکارآمدی های شان بیم دارند، بیشترین سود را از چنین فضایی می برند.
اما چه کسانی به دنبال دو قطبی کردن کشور هستند و تلاش می کنند تا آرامش حاکم بر فضای اجتماعی را مخدوش کنند؟ همواره هستند افراد و گروه هایی که حیات سیاسی شان را فقط در همین جنجال ها و دوقطبی کردن فضا می دانند و اگر فضای آرام و بدون تنش بر جامعه حاکم باشد هیچ گاه این گروه ها حرفی برای گفتن ندارند آن ها فقط در هیاهو و جنجال آفرینی است که می توانند از آب گل آلود ماهی بگیرند لذا این گروه ها که در حوزه عمل و منطق سخنی برای گفتن ندارند دوقطبی کردن کشور را بهترین فرصت برای جولان خود می دانند. لذا آن ها نه تنها به دنبال حاکم کردن آرامش بر جامعه نیستند که اتفاقا عنوان می کنند آرامش حاکم بر جامعه و دست روی دست گذاشتن در قبال چنین آرامشی و تلاش نکردن برای بهم زدن آن، فرصت سوزی است.
کافی است تا هر روز جلوی دکه های روزنامه فروشی توقف کنید و نگاهی به تیترهای روزنامه های پرتعداد برخی از جریان های سیاسی بیندازید تا ببینید چه کسانی قطبی کردن جامعه را دنبال می کنند!
این روزنامه ها هر روز به هر بهانه ای تلاش می کنند تا این گونه القا کنند که بخشی از حاکمیت در پی تقابل با دولت است و نمی خواهند اجازه دهند که دولت کارش را بکند. از جمله هجمه های مکرری که به مجلس و نمایندگان مردم می شود در همین راستا است. در حالی که در زمان دولت قبل همین رسانه ها به شدت بر لزوم نظارت مجلس بر دولت سخن می گفتند و از هر گونه اقدام نظارتی مجلس حمایت می کردند. حال در دوران دولت جدید طوری با مجلس برخورد می کنند کانه با تغییر دولت، دیگر نمایندگان مجلس، نمایندگان مردم نیستند و هیچ مسئولیتی هم در قبال دولت ندارند. این رسانه های پرتعداد تلاش می کنند اینگونه القا کنند که نمایندگان مجلس به دنبال این هستند تا با کشاندن مداوم وزاری دولت به مجلس در کار دولت سنگ اندازی کنند. این در حالی است که سئوال نمایندگان از وزرا حق قانونی مجلس است و کسی نمی تواند مانع چنین حقی شود. هرچند مجلس نیز ممکن است در مواردی تدبیر لازم را در نوع مواجهه با برخی از اعضای کابینه به کار نگیرد اما این آن چیزی نیست که رسانه ها تلاش می کنند در جامعه تصویر کنند.
هجمه ها به صدا و سیما نیز نمونه ی دیگر این موضوع است. کاملا روشن است که حمله های مداوم و گسترده به رسانه ملی استراتژی مهم روزنامه های زنجیره ای است که از یک اتاق فکر مشترک مدیریت می شود. به هر بهانه ای رسانه ملی را مورد هجمه قرار می دهند. حملاتی که علاوه بر آن که تلاش برای ناامید کردن مردم و بی اعتمادی نسبت به صدا و سیما را دنبال می کند، یکی از اهداف مهم آن هم همین ایجاد دوقطبی کردن در کشور است.
نکته ی قابل توجه این است که این رسانه ها همیشه تاکید دارند که صدا و سیما مخاطب زیادی ندارد و مردم کاری به رسانه ی ملی ندارند؛ از سویی همین افراد رسانه ی ملی را مورد هجمه قرار می دهند که چرا به زغم خودشان جناحی و گروهی عمل می کند؟ از این افراد باید پرسید که مگر نمی گویید صدا و سیما مخاطب ندارد و مردم نسبت به این رسانه بی اعتماد هستند، اگر این گونه است و واقعا رسانه ملی مخاطب چندانی ندارد، پس این همه تخریب نسبت به این رسانه برای چیست؟ و چرا استراتژی مشترک و مدام لشکر رسانه ای شما سال های طولانی است که هجمه به صدا و سیما شده است؟ آیا واقعا سرمایه گذاری به این گستردگی در تخریب رسانه ای که مردم نسبت به آن بی اعتماد هستند منطقی به نظر می رسد؟ در واقع همه ی این تناقضات به خوبی نشان می دهد که هدف از حمله های مکرر به صدا و سیما چیست.
در این بین البته رسانه های منتقد دولت و نمایندگان مجلس نیز بعضا خواسته یا ناخواسته در همین پازل یاد شده ای که روزنامه های زنجیره ای ایجاد کرده اند بازی می کنند. آن ها هم با دامن زدن های نابجا و به دور از تدبیر به برخی از مسائل پیرامون دولت یازدهم بستر را برای فضاسازی های روزنامه های زنجیره ای آماده می کنند. اصولگرایان و منتقدین دولت باید بدانند که نباید همه ی انتقادها به دولت و همه ی اشکالاتی که به دولت وارد هست را به طور یک باره در فضای رسانه ای وارد کنند و به ارتش رسانه ای جریان مقابل اجازه دهند تا با تمسک به رفتارهای آن ها دوقطبی مورد نظرشان را ایجاد کنند.