1. اصلاً چه عاملی باعث شد سراغ گوشی اندرویدی بروید و یکی از اپلیکیشنها را هم نصب کنید؟
2. تا به حال چه فعالیتهیا مفید و سرگرمکنندهای را بعد از نصب انجام دادید؟
3. اصولاً چه فعالیتهایی میشود با این نرمافزار انجام داد؟
4. از امنیتش خبر دارید؟ از امنیت اطلاعات و عکسهایی که داخلش به اشتراک میگذارید باخبرید؟
5. معمولاً چه مدت زمانی را صرفش میکنید؟
6. فکر میکنید چه راهکاری برای جلوگیری از آسیب این نرمافزارها وجود د ارد؟
7. خطاب به تازهکارها چه توصیههایی دارید؟
اینها سوالهایی بود که در بدو ورودم از برخی کاربران اینستاگرام، ویچت، واتسآپ و وایبر پرسیدم. وجه اشتراک اکثرشان فاش نشدن اسمشان در گزارش بود. برایم جای سوال شده بود که چرا نمیخواستند کسی متوجه شود؟ مگر استفاده از این نرمافزارها در جامعه تابو است؟
به گزارش خبرنگار سرویس فناوری اطلاعات «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ از این گزارش، اطلاعات زیادی دستگیرم شد. خیلی وقتها جذابیتهای اعتیادآور این فضاها درهای منطق را به روی افراد میبندد و آنها را به توجیههای بیهوده وامیدارد. اگر بخواهیم در این محیطها با قوانین سفت و سخت خودمان حرکت کنیم، خیلی سخت میتوانیم افراد را جذب کنیم. چون اغلب کسانی که در این فضاها حضور دارند، یا با هدف سرگرمی و وقتگذرانی آمدند و خواهان یادگیری نیستند یا اینکه آمدند که صدای خودشان را به دیگران برسانند و نمیخواهند صدای کس دیگری را بشنوند. اگر کمی بحثهایی که در این فضاها صورت میگیرد را بررسی کنیم متوجه میشویم که هرکسی دارد حرف خودش را میزند و کمتر پیش میآید که یک بحث به نتیجه خاصی برسد. درحالی که اگر همین اندازه وقت را در دنیای واقعی به صورت رودرو با افراد بگذاریم، بهرهوری خیلی بیشتری داریم.
با هم حرفهای دوستان اپلیکیشنیمان را میخوانیم:
دختری سیساله،مجرد، کارشناس علوم تربیتی و شاغل
- در ابتدا هدف من هدفی اقتصادی و کمی ارتباطی بود. به هرحال ارتباط گرفتن از طریق واتسآپ که هم صوت و هم تکست را ساپورت میکند، هزینه کمتری دارد و بعد هم امکانات ارتباطی که داشت باعث شده بود که واتسآپ را انتخاب کنم.
- واتسآپ، ویچت، وایبر،لاین و غیره، همه علاوه بر جنبه تکست و صوت، امکانات شبکههای اجتماعی را هم دارند مثل گروه ساختن، به اشتراک گذاشتن متن و عکس و همین باعث شد که من یک گروه از دختران فامیل، یا دوستان قدیمی را با هم یک جا داشته باشم که بتوانم ارتباط مستمری بگیرم و از طرف دیگر، مطالب، صوت و تجارت را با آنها به اشتراک بگذارم. الان ویچت و وایبر ندارم، فکر کنم هرکدام را یک بار نصب و پاک کردم،چون به نظر من فقط فضا را گرفته بود و نیازی به چندین اپلیکیشن با یک کارکرد نبود. اینستاگرام بحثش متفاوت است. بیشتر جذابیت و البته کمی هم کنجکاوی علت نصبش بود. من فکر میکنم اولین هدف هرکدام از افراد برای نصب این اپلیکیشنها کنجکاوی است، میخواهم ببینیم چیزی که آنقدر در موردش صحبت میشود،چیست و چه امکاناتی دارد. بعدترش اینستاگرام چون فلسفهاش عکس از لحظات زندگی و دوستداشتنیها و به اشتراک گذاشتن این عکسها بود، برایم جذابیت داشته و دارد.
- فعالیت مفید که همان به اشتراک گذاشتن تجربیات در میان حجم گسترده آی از دوستان و فامیل و آشنایان هست و همین سرگرمکننده هم هست،ارتباط مستمر داشتن با هزینه کمتر از تماس و اساماس هم خودش مفید است دیگر. فعالیت این دسته از اپلیکیشنها برقراری ارتباط است. مثل شبکههای اجتماعی تحت وب، فیسبوک،توییتر، پلاس و... با این تفاوت که حتی زنان خانهدار فامیل هم که هیچ سر از شبکههای اجتماعی و اینترنت درنمیآورند، به سادگی از این اپلیکیشنها استفاده میکنند. دوستان من اغلب گروههای مختلف دارند، گروههای مربوط به زنان متأهل و مشاوره دادن در این زمینهها گروههای علمی مثل تمرین زبان انگلیسی، که در این رومها با هم تمرین میکنند، به اشتراک گذاشتن تجربیات مادرانه و..
- اطلاعات دقیقی از امنیت واتس آپ ندارم، اما به دلیل اینکه این اپلیکیشنها برای ثبتنام حتماً نیاز به یک شماره تلفن دارند فکر نمیکنم چندان امن باشند. مثلاً ویچت که امکانی مثل shake دارد، به نظر خیلی ناامن میآید، البته بازهم مطمئن نیستم، خود من هیچوقت عکس یا مطلب شخصی در این اپلیشکیشنها نگذاشتهام. تجربه سالها استفاده از اینترنت مرا به این نتیجه رسانده که در هر شرایطی جانب احتیاط را نگه دارم.
- مدت زمانی که با این اپلیکیشنها سروکار دارم،یک ماه اول نصب، گاهی نیم ساعت در روز بود. نسبت به دیگران خیلی خیلی کم به شمار میرفت. به چندین دلیل، اولاًکه من در شبکههای اجتماعی تحت وب عضو هستم و قدمت آنها و دوستانی که آنجا دارم، جذابیت بیشتری برایم داشت و این اپلیشکیشنها یک جور تکرار بود. چندان جذاب و هیجانانگیز نبود، دوم اینکه من مشغولیتهای زیادی دارم و اگر بخواهم برایشان وقت بگذارم، وقت زیادی میگیرند؛ خصوصاً گروههایی که در این اپلیکیشنها درست میشود به طور مثال اگر در یک گروه 20 نفر عضو باشند، هر 20 نفر در یک ساعاتی شروع به کامنت گذاشتن میکنند و اپلیکیشن یا نویتف میاندازند یا زنگ میزنند که خیلی اعصاب خردکن است. یا باید سایلنت کرد یا باید کاملاً از شبکه خارج شد که من ترجیح دادم کاملاً از همه این اپلیکیشنها خارج شوم. الآن فقط واتسآپ را نگه داشتهام که تنها ند دوست نزدیک و چند فامیل درجه یک برای مواقع ضروری در آن هستند.
- فرهنگ سازی اولین راهکار برای جلوگیری از آسیب هرچیزی است. دادن اطلاعات درست در مورد نحوه استفاده از اینها، برشمردن آسیبها و صحبت کردن راجع به امنیت آنها میتواند مثمر ثمر باشد.
- این گروه از اپلیکیشنها یک دفعه ظرف یکی دوماه به شدت همهگیر شدند. بدون اینکه فرد و مخاطب بداند که چیست و چه امکاناتی دارد و چقدر امن است. بنابراین افراد براساس حس کنجکاوی به شدت در ابتدا درگیرش میشوند. به شدت وقتگیر است. من دیدهام خانمهای متأهلی را که در رومهای مادرانه و همسرانه عضو هستند و از صبح تا شب برای هم از راهکارهای زندگی بهتر و شوهر و همسرداری بهتر میگویند اما تمام وقتشان به همین میگذرد و زمان زیادی برای رسیدگی به شوهر و خانه زندگیشان نارند. میشناسم کسانی را که تا نیمه شب موبایل از دستشان نمیافتد و البته به قول خودشان دارند کار مفید میکنند ما بعضی ا ما عادت داریم که همیشه خودمان را توجیه کنیم. دیدهام همکاران زن و مردی را که به این وسیله با هم ارتباط گرفتهاند، ارتباطی که غیرضروری است و ممکن است در ادامه به جاهای خوبی نرسد و...
- توصیه خاصی به تازهواردها نمیکنم،اما میگویم اعتدال در هر چیزی برایتان اصل باشد. نه افراط و نه تفریط. اگر به نظرتان مفید است، استفاده کنید اما نه آنقدری که از کار و زندگی بیفتید. اگر هم میبینید تأثیر خوبی در زندگی،فعالیت،کار و درس نگذاشته،بدون هیچ نگرانی خارج کنید. تب اپلیکیشن هم به زودی میخوابد.
مادر دو فرزند، 27 ساله، صاحب سبک در برخی هنرهای دستی
- مدتی بود که اسم اینستاگرام را شنیده بودم که فقط میشود عکس در آن «شیر» کرد. از عکاسی و دیدن عکس لذت میبرم، این شد که آنجا عضو شدم. بعد از مدتی دیدم اکثراً اسم برنامه واتسآپ را میآورند که آن را هم نصب کردم و خب بیشتر برای چت با افراد خانواده و دوستان صمیمی استفاده میکردم. بعد از مدتی برنامه فیلتر شد و اسم ویچت به گوشم خورد. نصبش کردم و با تمام دوستها واتسآپ داشتیم تا ارتباطمان با هم قطع نشود.
- اما بعد از مدتی دیدم که ویچت خیلی باز است و فساد زیادی دارد. گروههایی که اکثراً خیلی بیپرده هر صحبتی را،هر عکسی یا فیلمی را توی گروه به اشتراک میگذاشتند، شماره تلفنهایشان را هم اکثراً کنار آیدیهایشان داشتند. ویچت مثل واتسآپ نبود که فقط دوستانی که شماره تلفنشان را داری باشند. هرکسی که آیدی ویچت داشت را میشد دید و با او صحبت کرد. ویچت قابلیت مکالمه تصویری داشت، با سرعت خیلی خوب که از نظر من چون فرهنگ درست استفاده کردن از آن جا نیفتاده چیز مناسبی نبود.
- برنامه ویچت خیلی زودتر از آنی که فکر میکردم بین همه مردم جا افتاده بود. از سوپری محل گرفته تا راننده تاکسی و بچههای مدرسهای و مادربزرگها. برنامهای که قسمت «شیک» آن بیشترین طرفدار را داشت و کاملاً اعتیادآور بود. برنامهای که با تکان دادن گوشی، کاربردهای مختلفی را میشد پیدا کرد. برنامهای که با خواندن مومنتهای کاربران وقت خیلی زیادی را میگرفت.
- برنامههای آپ فرصتی است برای آشنایی بیشتر کاربران با عقاید و خصوصیات هم، برنامهای که اگر آموزش و آگاهی در مورد استفاده از آن نباشد، بسیار مضر و پرخطر است. تماسةای تلفینیای که جایی ثبت نمیشوند، که به نظر من جزء خطرات برای سنین نوجوان به حساب میآید، چون پدر و مادر کنترلی روی آن نمیتوانند داشته باشند.
لیلا، مجرد، دانشجوی کارشناسی سختافزار
- راستش ویچت را اصلاً دوست نداشتم چون مثل فیسبوک شده بود. به نظرم برنامه قشنگی بود اگر درست از آن استفاده میشد. اینکه لحظههای خوب و بد زندگیات را بتوانی با کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند، به اشتراک بگذاری خوب بود،اما متأسفانه فقط متن و عکسهای تکراری در آن کپی پیست میشود مثل جوک و سرگرمی. ویچت را نصب کرده بودم فقط برای اینکه بیشتر دوستانم و فامیلهایم در آن اکانت داشتند و میتوانستم با آنها به راحتی در ارتباط باشم.
- بعد از ویچت، وایبر و اینستا و واتسآپ نصب کردم. وایبر و واتسآپ را دارم به خاطر ارتباط با دوستانم. اما اینستا جذابیت بیشتری برایم دارد. اینستا را دوست دارم. ثبت خاطرات و لحظههای با عکس زیباست. گرچه الان تقریباً اینستا هم دارد تبدیل به فیسبوک میشود.
- در مورد امنیت هم باید گفت که کلاً روی امنیت فضاهای مجازی نمیشود حساب باز کرد. روزی دو سه بار اینستا را چک میکنم و از اپلیکیشنهای چت و وایبر و واتسآپ هروقت پیام داشته باشم یا بخواهم پیام بدهم استفاده میکنم.
- من خودم ترجیح میدهم فقط کسانی را جزو ادلیستهای ویچت، وایبر و واتسآپ هستند، داشته باشم که از آشناها باشند. کلاً غریبهها را راه نمیدهم چون فکر میکنم صفحه خصوصیم به شمار میرود.
- این آپها بیشتر جنبه سرگرمی دارند اما نباید زیاد جدی گرفته و آنقدر به آنها بها داد که همه وقتمان را صرفشان کنیم و از زندگی دور شویم. یا اینکه آنقدر به آنها وابسته شویم که با قطع شدن یا فیلتر شدنشان، زندگیمان را تحت تأثیر قرار بدهند.
مرد 28 ساله،مجرد، حوزوی و شاغل
- سیستم عامل اندروید، از یک زاویه، نقطه مقابل سیستم عامل گوشیهای آیفون است و یک شخصیت متفاوت با آنها را ارائه داده. در درجه اول، گوشیهای انردرویدی ارزانتر از گوشیهای آیفون هستند. ضمن اینکه خیلی از نرمافزارهای ایفونی، پولیاند ولی اندروید این طور نیست.
- از یک زاویه دیگر، آندروید و نرمافزارهای آندرویدی را باید یک قسمت از پازل بزرگ گوگل و اکانتهای گوگلی و خدمات اینترنتی گوگلی حساب کرد. یعنی این سیستم عامل برای تلفن همراه، کاملکننده زندگی کسی است که تا الان سرویس ایمیلش، جیمیل بوده، ریدرش گوگل ریدر بوده، شبکه اجتماعیاش پلاس بوده،نقشهاش گوگل مپز بوده و فضای رایگان اینترنتیش گوگل درایو بوده و همینطور از بقیه محصولات گوگل استفاده میکرد. طبیعتاً اندروید هم یک سیستم عامل گوگلی است.
- وی چت را فقط نصب کردم و کلاً یک چت هم باهاش نداشتم. ولی فکر میکنم در ویچت علاوه بر امکان ارسال خیلی راحت صوت و تصویر، مهمترین جذابیتش برای خیلیها که باعث اعتیادشان به آن میشود و البته باعث فیلتر شدن ویچت هم شد، این باشد که دو امکان منحصر به فرد دارد که احتمالاً برای مسئولان فرهنگی کشور، خیلی خوشایند نباشد. یکی اینکه با ویچت میتوانید آدمهایی که در شعاع نزدیک شما هستند را با تفکیک جنسیت پیدا کنید. برای این کار از اطلاعات مکان شما استفاده میکند و به شما معرفی میکند که مثلاًدر دو کوچه بالاتر، یک کاربر مثلاً مؤنث یا مذکر دیگری وجود دارد و شما دوتا را به م وصل میکند. یک امکان دیگر هم برای پیدا کردن آدمها دارد؛ آن هم تکان دادن گوشی است. شما گوشیتان را تکان میدهید و ویچت شما را به آدمهای دیگری که در همان لحظه دارند گوشیشان را تکان میدهند وصل میکند و میتوانید با هم ملاقات کنید. طبیعتاً چنین امکاناتی یک جور انقلاب در شیوه ارتباط برقرار کردن آدمها ایجاد میکند که برای خیلیها خوشایند نیست.
- اضافه شدن کانتکتها آنقدرها هم اتوماتیک نیست به هرحال در یک مرحلهای از شما سوال میشود که میخواهید از اطلاعاتات کانتکتتان استفاده بشود یا نه و شما هستید که باید تأیید کنید حالا بماند که خیلیها اصلاً نمیخوانند و همین طور تأیید میکنند ولی خبهمه اطلاعات همه جای تلفن آدم، به همدیگر ربط پیدا میکند.
مرد 26 ساله، مجرد، دانشجوی کارشناسی و شاغل
- اینستاگرام را به این دلیل نصب کردم که کلاً عکاسی برای همه لذتی دارد و اینستا هم زمینهای فراهم می:ند تا افراد بتوانند درباره عکس و سوژهای نظر بدهند. ضمن اینکه دیدن عکسهایی که بقیه گرفتند هم لذت خودش را دارد.
- در مورد نرمافزاری پیامرسان هم، من همهاش را روی گوشیام نصب دارم. تقریباً با هم فرقی ندارند. وایبر و واتسآپ یک عملکرد دارند اما تأیید میکنم که وایبر اسرائیلیست و امنیت اطلاعاتش هم صفر.
- ویچت به دلیل اینکه امکانات دوستیابی دارد، خیلی وضعش خراب بود. مخصوصاًاز نظر هنجارشکنی رومهای مثبت 18. وایبر و واتسآپ اما چون براساس کانتکتهای گوشی هستند، کمی حریم شخصی را حفظ میکنند. اما هرسه تای اینها جز امکان چت، امکان و فایده خاص دیگری ندارند.
- وایبر و واتسآپ جای مسیجهای خود گوشی را گرفته، از این جهت خوب بود و وقت خاصی را از من نگرفته است. ولی باید به افراد تازهوارد گفت که مواظب حریم شخصی و محتوای ردوبدل شدهشان باشند، زیرا فضا به شدت ناامن است.
مرد متأهل، 28 ساله، شاعر و نویسنده و البته مهندسی راه
- آدمها در زندگی همیشه دنبال بهینه کردن هزینهها هستند. یعنی میخواهند با هزینه بسیار کم، منفعتی بالاتر داشته باشند. حال با توجه به اتصال دائمی گوشی تلفن همراه از طریق سیمکارتهای 3G به اینترنت و استفادههای مختلف پژوهشی و کاری از اینترنت، حجم اینترنتی در حال مصرف و هزینهای در حال پرداخت است. حال اگر نرم افزاری وجود داشته باشد که بر بستر اینترنت امکان تماس رایگان با تمام دنیا را فراهم کند، صرفه اقتصادی بر این استکه از این نرمافزار استفاده کنیم. البته به شخصه،من این نرمافزار را روی تبلتم دارم که عصای دست پژوهش و کارم است. واتسآپ هم دارم و از اینستاگرام هم استفاده میکنم البته فعالیتم در این فضا کمتر است. اما ویچت را به خاطر مهمترین خاصیتش که قابلیت جسجتو در اطراف است را نصب نکردم. چون دنبال ارتباط با آدمهای جدید نیستم. فقط در دایره دوستان و همکاران خودم ارتباط دارم.
- من به دنبال سرگرمی نیستم. این محیط کارکردی مانند کارکرد معمول تلفن همراه برای من دارد. همان پیام کوتاهها و مکالمات کاری شخصی که با تلفن همراه دارم را بر بستر وایبر انجام میدهم.
- میگویند شرکت پشت پرده وایبر، اسرائیل بود که دو سه ماهی است دیگر ژاپنیها به دست گرفتند. ولی باید گفت سختافزارها کامپیوترهای شما همه چینی هستند، کارخانه موتورولا که سازنده بیسیمهای سازمانی نیروهای مسلح ایران است،کارخانهای امریکایی است که سهامدارانی صهیونیست دارد،آیا فعالیتةای شخصی من سریتر از دستگاه نظامی کشور است؟ مسلماً من با دستگاهی که روی آن وایبر نصب است،تماسهای محرمانه برقرار نمیکنم و حتی شماره تلفن آدمهای مهم را ذخیره نمیکنم. به نظرم این مسئله برای کاربری مثل من اهمیت خاصی ندارد.
- برای من این فضا، فضای تماسهای با اهمیت پایین است و به هیچوجه در آن عکسی به اشتراک نمیگذارم. مگر اینکه بدبینانه فکر کنیم که وایبر به تمامی اطلاعات گوشی یا تبلت یک کاربر ساده ایرانی دسترسی دارد و چند نفر در اسرائیل منتظرند عکسهای یک کاربر ساده را رصد کنند!
- آسیبهای وایبر مانند تلفن همراه است. چون از همان بانک دفترچه تلفن کاربر استفاده میکند. گمان نمیکنم بشود توصیهای به تازهواردها کرد. مگر اینکه همان فرهنگ استفاده از تلفن همراه ـ که نداریم غالباً متأسفانه ـ را در مورد وایبر هم به کار بست.
مرد 30 ساله، متأهل، کارشناس فرهنگی، دانشجوی ارشد
- با پیشنهاد یکی از دوستان، ویچت را بر روی تلفن همراهم نصب کردم به این علت که حس کنجکاوی را در من ایجاد کرده بود و حتی گفت: همه دارند! اینکه چرا سراغ وایبر نرفتم، دقیقاً به دلیل اسرائیلی بودنش بود. حس خوبی برای استفاده از محصولات این کشور نداشتم. در مورد اینستاگرام هم چیزهایی شنیدم اما مهمترین دلیلش این بود که نتوانست انگیزهای در من برای عضویت ایجاد کند. بیشترین فعالیت من در ویچت به مامنت گذاشتن یا مینیوبلاگ، پیامهای متنی و تصویری مختصر و مفید با محتوای فرهنگی و دینی اختصاص دارد، دیگران نظراتشان را در مورد مطالب مینوشتند و یا اصطلاحاً لایکش میکردند که اکثراً تولیدی خودم بود.
- پیشفرض من این است که به محض اینکه شما این نرمافزار را در تلفن همراه خود نصب کنید،دیگر نباید انتظار داشته باشید که حریم خصوصی شما حفظ باشد. حتی اگر چیزی را به اشتراک نگذارید چون در هنگام نصب به خیلی از این نرمافزاها اجازه دسترسی به خیلی از جاهای تلفن همراه داده میشود. اما همانطور که عرض کردم عکسها و مطالبی که بنده به اشتراک میگذاشتم با محتوای دینی و فرهنگی بود و هدف من هم نشر بیشتر آنها. چون میخواستم حرف بزنم و البته بیشتر در بستهبندی هنری.
- از زمانی که ویچت فیلتر شده است، دیگر فعالیتی در آن ندارم. البته میشود با فیلترشکن هم به آن دسترسی داشت ولی شاید یکی از مهمترین عواملی که باعث شد دیگر از آن استفاده نکنم، وقت زیادی بود که این نرمافزار از من میگرفت. یعنی شما برای خواندن مطالب دیگران که بیشتر در قالب ارزشی و مفید هم بودند، باید وقت زیادی اختصاص میدادید، باید برای خواندن نظرات دیگران در مورد مطالب خودتون وقت زیادی اختصاص میدادید و این اختلال زیادی در زندگی آدم ایجاد میکرد و این از آسیبهای جدی این نرمافزار بود. یعنی در واقع دو حالت داشت، اگر شما میخواستی حرفی بزنی و تأثیرگذار باشی، باید وقت بیشتری هم اختصاص میدادی و چارهای نبود و اگر نمیخواستی فعالیتی در این زمینه داشته باشی، خب طبیعتاً صرف زمان زیاد هم نیاز نبود.
- به نظرم گرایش به این نرمافزار به دلیل فیلتر شدنش کم شده و یان گرایش به نرمافزارها یک جورهایی گردشی است. اما خب آسیبها مشابه هستند.
- ما در جامعه ایران در بعضی مقاطع دچار واپسماندگی فرهنگی هستیم. یعنی تکنولوژی جدید میآید اما فرهنگ استفاده از آن نیست و متأسفانه کارشناسان فرهنگی کشور همیشه عقب هستند. ما اصولاً در این مسائل همیشه منفعلانه عمل کردیم. نسل جوان و نوجوان ما یعنی چه دهه شصت و چه دهه هفتادیها با همه وجود به این نرمافزار ورود پیدا کرده و کوچکترین جنبههای امنیت شخصی و اجتماعی را که مطمئناً خیلی از آنها با فرهنگ و عرف ما سازگار نیست،استفاده میکنند.
- اگر من بخواهم چند نکته مهم را به کاربران تازهوارد یادآور شوم، این است که پیشفرض همه باید نسبت به این نرمافزارها و قابلیتهایش، دید بیاعتمادی باشد. این دید باعث میشود که هرچیزی را به اشتراک نگذارید. مخصوصاً با قابلیتهای عصر جدید در ویرایش و تغییر در عکس و تصاویر میتوان تصاویر به اشتراک گذاشته را در پروفایلهای دیگر و جاهای نامناسب استفاده کرد.
- آسیبها و پیامدها را اگر قرار باشد بشماریم، واقعاً شاید به خیلی از ناکجاآبادها برسد مثل ورود مجازی خیلیها به زندگی شخصی دیگران. صرف یک دوستی ساده و معمولی که میتواند دردسرهای زیادی را ایجاد کند. مهمترین چیزی که هر فرد باید به آن توجه داشته باشد، حضور مثبت و سازنده در هر محیط است. وقتی شخصی هدف زندگی خودر ا مثبت و سازنده بودن برای دیگران ترسیم کند، در هر محیطی که باشد به جای خطرساز شدن یا تأثیرپذیری منفی میتواند انسانی مفید باشد.