به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ غدیر پیوند ناگسستنی بامسئله ولایت دارد.این ویژگی سبب شده است که روز اعلام رسمی ولایت امیرمومنان(ص) ازسوی نبی مکرم اسلام(ص) راعیدغدیرنام گذاری نموده اند. حادثه ای که در 18 ذی حجه درصحرای غدیراتفاق افتاد حادثه ی بس عظیمی بود که تاریخ علی رغم بدعملی های عده ای نتوانسته است آن رامخفی نمیاید. درک صحیح و واقع بینانه از این واقعه مستلزم وقوف به سخنان رسول خدا(ص) در روز مذکور است.
امام خمینی(ره): موجودیت غدیر از علی(ع) است
امام خمینی(ره) درمورد غدیر فرموده است: این که در روایات ما از آن زمان تا حالا این غدیر آن قدرازش تجلیل کرده اند، نه از باب این که حکومت یک مسئله ای است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که به «قدراین کفش بی قیمت هم پیش من نیست» آن که هست اقامه عدل است.
من درباره شخصیت حضرت امیر(ع) چه می توانم بگویم و کی چه می تواند بگوید. ابعاد مختلفه ای که این شخصیت بزرگ دارد، به گفت و گوی ماها و به سنجش بشری در نمی آید. کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار باشد و ما از عهده بیان حتّی یکی اش نمی توانیم برآییم. این شخصیت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است، کسی نمی تواند در حول و حوش او سخن بگوید؛ از این جهت، من در این موضوع بهتر می دانم، که ساکت باشم.
مسئله غدیر،مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر(ع) یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجد شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای حضرت امیر(ع) ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیرآمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد. مأمور می کند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود.
غدیر مخصوص شیعه نیست
به حادثهى تاریخى و عظیم غدیر که ما امروز آن را عید گرفتهایم، نباید فقط به چشم یک خاطرهى فرقهاى نگاه کرد. غدیر در حقیقتِ معناى خود، مخصوص شیعه نیست. اگرچه شیعیان به میمنت نصب مولاى متّقیان به مقام امامت و ولایت، در این روز عید مىگیرند و شکرگزارى مىکنند؛ اما در حقیقت، روز غدیر امتداد خطّ همهى رسالتهاى الهى و اوج این خطّ روشن و نورانى در طول تاریخ است. اگر به مضمون رسالتهاى الهى نگاه کنیم، مىبینیم که در طول تاریخ نبّوتها و رسالتها، این خطّ روشن دست به دست گشته، تا به نبىّ مکرم خاتم رسیده و در پایان حیات آن بزرگوار، تجسّم و تبلور آن به شکل حادثهى غدیر خود را نشان داده است.
غدیر از نگاه امام صادق(ع)
یکی از یاران امام صادق(ع)از او پرسید:«غیر از عید فطر و قربان، مسلمانان عید دیگری هم دارند؟» فرمود:«بلی و این عید از آن دو عید دیگر بافضیلت تر است... و آن روز هیجدهم ماه ذی الحجه، عید غدیر خم است...
در این روز روزه بگیرید بر محمد و آلش به خاطر این نعمت الهی صلوات بفرستید... یقین بدانید انبیا وقتی وصی خود را نصب می کردند، امر می کردند که آن روز را جشن بگیرند.»
آقامجتبی تهرانی: چرا «حبّ علی(ع)» نشانه ایمان است، نه حبّ پیامبر(ص)
آیا شما حتّی یک روایت دیدهاید که بگوید: «حبّ محمّد ایمان»؟ ما چقدر روایت از خود پیغمبر اکرم داریم که ایمان را مختصّ در صاحب ولایت و مظهر آن یعنی حضرت علی(ع) میداند! خود پیغمبر اکرم مظهر ولایت و منبع ولایت است، امّا فعلاً در خارج به عنوان رسول مطرح بوده و مظهر رسالت است نه ولایت؛ برای همین کمال ایمان را در مظهر ولایت معرّفی میکنند. نه اینکه حضرت رسول إعمال ولایت نمیکند؛ میکند، ولی فعلاً مظهر ولایت ایشان نیست.
مأموریت نصب، اختصاصی به موسم حج نداشت که این مأموریت به پیغمبر اکرم داده شد. این مأموریت بین پیغمبر اکرم و ربّش در شب معراج واقع شد. اِخبار قبل از آن هم بود و خود پیغمبر اکرم هم این مطلب را میدانست، لذا از همان اول هم آن را میفرمود؛ امّا مأموریت در شب معراج واگذار شد.
نسبت بین رسالت و ولایت چه نسبتی است؟ باید گفت که رسالت بما انّها رساله، گذرگاهی برای ولایت است و ولایت است که اساس کار بوده و کار اصلی را به سرانجام میرساند. اگر ولایت نبود، رسالت لغو بود. اگر ولایت نبود، لغویت نسبت به رسالت لازم میآمد. چون مقصد همه ادیان همان ولایت و امامت است و بس.
چرا عید غدیر سه روز است؟
واقعه غدیر سه روز طول کشید تا تمام مردم با علی بن ابی طالب(ع) بیعت کنند.
در روز عید عید غدیر، وام بدهید، علی بن ابی طالب ضمانت کرده است هر کس برای خدا در روز غدیر وام دهد، خداوند چندین برابر به او خواهد داد.
همچنین آورده شده است که در روز عید غدیر بهترین لباس خود را بپوشی عطر بزنید به فرزندانتان هدیه دهید و بهترین غذای سال خود را بخورید.
ثواب اطعام یک نفر در شب عید غدیر را برابر با ثواب اطعام یک میلیون پیامبر دانسته، ثوابی که برای اطعام در هیچ زمان دیگری ذکر نشده است.
سلام بر تو و آنکه دوست می داری!
می دانی که همه جا سخن از علی علیه السلام است. این روزها از نام مولایمان حیدر کراربر در و دیوار نوشته و گفتار بسیار می بینی.
آری.... نامی آشنا که از هر نامی با آن آشناتری؛ چندان که شاید به یاد آوردی که هنوزنمی توانستیم پدر و مادرمان را صدا بزنیم یا حتی اسم خود را درست تلفظ کنیم که این نام را شناختیم .
چه می دانم؟ .... شاید نام خودت هم علی باشد؛ نامی که پدر از سر عشق به مولا بر تو گذاشته و چه بسا که مادر- در لالایی هایی که برایت داشته- با زمزمه علی بذر محبتش را در دلت کاشته باشد.
یادت می آید که در همان خردسالی و نوپایی ، هرگاه بر زمین می خوردیم ، پدر یا مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگمان – با هزاران شوق و عشقی که به آموختن نام او به کودکش داشتند- می گفتند یا علی؛ بگو : یا علی و بلند شو!
.... و ما چنین برخاسته و بلند شدیم و با یاد و عشق علی علیه السلام بالیدیم و بر همه می بالیدیم که: مولایمان علی است.
خورشید پیش گنبد این شاه زرد نیست
هرکس که خاک پای علی نیست مرد نیست
یک شب میان صحن نجف داد میزدم
گشتم نبود بهتر از اینجا نگرد نیست
(مجید تال)
****
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
هر دست گدایی که به سوی تو دراز است
مفهوم قنوتی است که در بین نماز است
سمت حرم توست دلم باز روانه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا
قدری به من خسته بهایی بده مولا
آن چیست که در حج و طواف است، نشانه است
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است
تکفیر نما عقربه ی قبله نمارا
چون اوست که سمت تو نشان داده خدا را
احمد به خدا غیر علی یار نمی خواست
پیغمبر ما همسفر غار نمی خواست
رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست
تا بوده علی بوده و تا هست علی هست
بر اسب سوار است قیامت شده بر پا
دشمن به فرار است ازین حالت مولا
شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید
باید برود یک تنه خیبر بگشاید
یا قادر و یا قاهر و یا فاتح و یا هو
این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو
مخصوص علی هست علی شیر خداوند
آن یکه جوانمرد به تعبیر خداوند...
از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد
با خشم علی هرکه در افتاد ور افتاد
احمد زند آیا نفسی غیر علی...؟نه
بالا برود دست کسی غیر علی(ع)...؟نه
من کنت که بر حیدر کرار رسیده است
حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده است
(مجید تال)
****
گفت پیغمبر(ص) که بعد از من على (ع)
رهبر خلق و امام است و ولى
پس بخوانید اى قدح نوشان خم
آیه الیوم اکملت لکم . . .
****
گرفتاریم و تسکین می دهد او
تبسمهای شیرین می دهد او
گدای درگه آن پادشاهم
که انگشتر به مسکین می دهد او
جملات زیبا گیله مرد
****
طمع از این و آن داریم در دل
کمی هم ترس جان داریم در دل
علی را دوست می داریم اما
مرام کوفیان داریم در دل
****
رضا اسماعیلی
ای علی، ای ارتفاعت تا خدا / بی نهایت، بیکران، بیانتها
ای علی، ای همسر بانوی اب / جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب
ای علی ای خوب، ای تنهاترین / ای ملایک با نگاهت همنشین
ای علی، ای آفتاب حق سرشت / ای قسیم روشنیهای بهشت
ای فراتر از تصور، ازخیال / بحر عرفان، آفتاب بیزوال
ای تو خورشید نهان در زیر ابر / کوه علم و کوه حلم و کوه صبر
چون تو مردی نیست در این روزگار / هیچ تیغی نیز، همچون ذوالفقار
جان ما را کن ز عشقت منجلی / ای فدایت جان عالم، یا علی
کاش میکردیم بیعت تا بهار / میشکفتیم از کرامات علی
در بهارستان او گل میشدیم / زائر آواز بلبل میشدیم
از غدیر خم، سبویی میزدیم / در صراط عشق، هویی میزدیم
زائر کوی تولا میشدیم / جرعه نوش عشق مولا میشدیم
با نزول سوره سبز غدیر / باز میکردیم، بیعت با امیر
با علی، آیینهدار سرنوشت / وارث بوی خدا، بوی بهشت
شد غدیر خم، هلا، ای عاشقان! / میوزد عطر علی از آسمان
چیست تفسیر غدیر خم؟ علی / عشق را، مولا، عدالت را، ولی
چیست تفسیر غدیر خم؟ ولا / رستخیز عشق، بیعت با خدا
چیست تفسیر غدیر خم؟ حریم / رو به روی ما، صراط مستقیم
چیست تفسیر غدیر خم؟ امید / مژده رحمت به امت، بوی عید
چیست آیا این غدیر خم؟ سحر / صبح صادق، نور لبخند ظفر
چیست آیا...؟ساقی و ساغر، شراب / اتشی در جان هستی، عشق ناب
چیست آیا... ؟ خنده فتح المبین / روز اکمال رسالت، عید دین
چیست آیا...؟ سیب سرخی ناگهان / سهم ما از عشق، آری عاشقان
در غدیر خم خدا شد منجلی / در دل خورشیدی مولا علی
چیره شد فرمانروای آفتاب / گشت سهم آفرینش، نور ناب
عشق بارید و زمین آیینه شد / مهربانی وارد هر سینه شد
خاک را بوی نجیب گل گرفت / عالم هستی، تب بلبل گرفت
آسمان شد با زمین همسایه باز / شد زمین مهمانسرای اهل راز
چشمها با نور همبستر شدند / قلبها با هم صمیمیتر شدند
قبله توحید، آن جان جهان / روح ایمان ، خاتم پیغمبران
در غدیرستان خم، اعجاز کرد / راز معصوم خدا را باز کرد
گفت پیغمبر: علی نور خداست / بعد من، او پیشوا و مقتداست
ای شمایان! امت سبز زمین / در میان خلق عالم، بهترین
حرف حق این است و در آن شبهه نیست / هم علی حق است و هم حق با علیست
عشق را در قلب خود دعوت کنید / با علی،نور خدا، بیعت کنید
این حقیقت از کسی مستور نیست / جانشین نور، غیر از نور نیست
در غدیر خم ولایت شد قبول / برد بالا دست مولا را رسول
رفت بالا دست خورشید غدیر / شد امام و متدای ما، امیر
عشق، بیعت کرد با نور خدا / شد عدالت، سرور و مولای ما
نور احمد، برگرفت از رخ نقاب / «آفتاب آمد، دلیل آفتاب»
زین بشارت، آسمان خندید مست / نور بارید و طلسم شب شکست
شد جهان، آیینه باران علی / عالم هستی، چراغان علی
جون علی، آیینه عدل است و داد / دست در دست علی باید نهاد
چون علی، نور خدای سرمد است / بیعت ما با علی، با احمدست
شد ز عشق حق، وجودش صیقلی / هر که بیعت کرد، با نور علی
باز دل در کوی مستی گم شده / عالم هستی، غدیر خم شده
باز هم مستیم، از جام غدیر / باده مینوشیم با نام امیر
باز فصل شور و شیدایی شده / در زمین از عشق، غوغایی شده
آمده عید ولایت، عاشقان / روز اکمال رسالت، عاشقان
در غدیر خم، بیا کامل شویم / «یاعلی» گوییم و صاحبدل شویم
«یاعلی» گوییم تا بالا شویم / قطرهها، ای قطرهها دریا شویم
با علی، نور خدا، بیعت کنیم / عشق را در قلب خود، دعوت کنیم
با علی، هم عهد و هم پیمان شویم / هم زبان و هم دل قرآن شویم
با علی، قرآن ناطق، بوتراب / سوره عصمت، امام آفتاب
چون که احمد گفت: او نور جلیست / بعد من، ای عاشقان! مولا، علیست
محمدعلی مجاهدی
چون وجود مقدس ازلی / شاهد دلربای لم یزلی
وقت پیمان گرفتن از ذرات / با صدایی رسا و بانگ جلی
«اولست بربکم» فرمود / پاسخ آمد از هر طرف که: بلی
تا بسنجد عیارشان، افرودخت / آتشی در کمال مشتعلی
داد فرمان، روند در آتش / تا جدا گردد اصلی از بدلی
فرقهیی ز امر حق تمرد کرد / گشت مطرود حق ز پر حیلی
با شقاوت قرین و مد شد / شد پریشان ز فرط منفعلی
فرقه دیگری در آتش رفت / ز امر یزدان قادر ازلی
نادر شد بهرشان چو خلد برین / که بود این سزای خوش عملی
با سعادت قرین شد و همدم / گشت مقبول حق ز بی خللی
بهر این فرقه حق عیان فرمود / جلوات نبی و نور ولی
که منم نور احمد مختار / مهر من نیست غیر مهر علی
ناگهان شد عیان در آن وادی / نور مولا علی ز بی حللی
چون به خود آمدند، میگفتند / در حضور خدای لم یزلی
که: علی دست قادر ازلیست / رشته ما سوا به دست علیست
نصرالله مردانی
قسم به جان تو ای عشق ای تمامی هست / که هست هستی ما از خم غدیر تو مست
در آن خجسته غدیر تو دید دشمن و دوست / که آفتاب برد آفتاب بر سر دست
نشان از گوهر آدم نداشت هر که نبود / به خمسرای ولایت خراب و باده پرست
به باغ خانه تو کوثری بهشتی بود / که بر ولای تو دل بسته بود صبح الست
در آن میانه که مستی کمال هستی بود / به دور سرمدیات هر که مست شد پیوست
بساط دوزخیان زمین ز خشم تو سوخت / چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست
هنوز اشک تو بر گونه زمان جاریست / ز بس که آه یتیمان، دل کریم تو خست
ز حجم غربت تو میگریست در خود چاه / از آن به چشمه چشمش همیشه آبی هست
هنوز کوفه کند مویه از غریبی تو / زمانه از غم تنهاییات به گریه نشست
دمی که خون تو محراب مهر رنگین کرد / دل تمامی آیینهها ز غصه شکست
مرتضی امیری اسفندقه
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟ / کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟ / که بود و کیست که از این مسیر میآید؟
چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟ / صدای کاتب و کلک دبیر میآید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید / خبر دهید:کسی دستگیر میآید
کسی بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست / به دستگیری طفل صغیر میآید
علی به جای محمد به انتخاب خدا / خبر دهید: بشیری به نذیر میآید
کسی که به سختی سوهان، به سختی صخره / کسی که به نرمی موج حریر میآید
کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست / کسی شبیه خودش، بینظیر میآید
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت / خر دهید به یاران: غدیر میآید
به سالکان طریق شرافت و شمشیر / خبر دهید که از راه، پیر میآید
خبر دهید به یاران:دوباره از بیشه / صدای زنده یک شرزه شیر میآید
خم غدیر به دوش از کرانهها، مردی / به آبیاری خاک کویر میآید
کسی دوباره به پای یتیم میسوزد / کسی دوباره سراغ فقیر میاید
کسی حماسهتر از این حماسههای سبک / کسی که مرگ به چشمش حقیر میآید
غدیر آمد و من خواب دیدهام دیشب / کسی سراغ من گوشه گیر میآید
کسی به کلبه شاعر، به کلبه درویش / به دیده بوسی عید غدیر میآید
شبیه چشمه کسی جاری و تبپنده، کسی / شبیه آینه روشن ضمیر میآید
علی (ع) همیشه بزرگ است در تمام فصول / امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر که معترف نشود / به هر کجا که رود سر به زیر میآید
شبیه آیه قرآن نمیتوان آورد / کجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟ / به این محله خبرها چه دیر میآید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است / به عرصه گاه قیامت اسیر میآید
بیا که منکر مولا اگر چه پخته، ولی / هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول / امیر عشق همیشه امیر میآید...
ابوالقاسم حسینجانی
آسمان، سرپناه مولا بود / و زمین، کارگاه مولا بود
عاشقی، پابهپای او میرفت / چشم نرگس، نگاه مولا بود
هرچه میکرد، دلبری میکرد / مهربانی، سپاه مولا بود
عدل و آزادگی، که گم میشد / چشم مردم، به راه مولا بود
روز، هر چیز داشت؛ از او داشت / و شبان، شاهراه مولا بود
روز و شب را، به کار، وا میداشت: / این، سپید و سیاه مولا بود!
آب، از الغدیر، برمیداشت / مَشربی، که گواه مولا بود
کوفه، هرچند هم، که بد میکرد / باز هم، در پناه مولا بود!
پدر خاک بود و، خاکی بود / بیگناهی، گناهِ مولا بود!
محمود اکرامی
به آتش میکشم آخر زبان سربهزیرم را / به توفان میسپارم اسمانهای اسیرم را
منم من، گردبادی خستهام، زندانی خویشم / بگیرید آی مردم دستهای ناگزیرم را
تمام عمر باقی ماندهاش را گریه خواهد کرد / اگر توفان بخواند خندههای دور و دیرم را
درختان گردبادی رو به خورشیدند، از آن دم / که خواندم در مسیر باد، اندوه غدیرم را
شبی اندوه تابان علی (ع) از چاه بیرون شد / شبی سیراب دیدم جان سر تا پا کویرم را
مرحوم آغاسی
یکی گوید سراپا عیب دارم / یکی گوید زبان از غیب دارم
نمی دانم که هستم هرچه هستم / قلم چون تیغ می رقصد به دستم
نه دِئبـِل نه فَرَزدَق نه کُمِیتَم / ولیکن خاک پای اهل بیتم
الا ساقی مستان ولایت / بهار بی زمستان ولایت
از آن جامی که دادی کربلا ر / بنوشان این خراب مبتلا ر
چنان مستم کن از یکتا پرستی / که از آهم بسوزد ملک هستی
هزاران راز را در من نهفتی / ولی در گوش من اینگونه گفتی
زاحمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندرین یک میم غرق است
یقینا میم احمد میم مستیست / که سرمست ازجمالش چشم هستیست
زاحمد هر دو عالم آبرو یافت / دمی خندیدو هستی رنگ وبو یافت
اگر احمد نبود آدم کجابود / خدا را آیه ای محکم کجا بود
چه می پرسند کین احمد کدام است / که ذکرش لذت شُرب مدام است
همان احمدکه آوازش بهار است / دلیل خلقت لیل النهار است
همان احمد که فرزند خلیل است / قیام بت شکن هارادلیل است
همان احمدکه ستارُالعیوب است / دلیل راه و علّامُ الغیوب است
همان احمدکه جامش جام وحی است / به دستش ذوالفقار امر و نهی است
همان احمد که ختم الانبیاء شد / جناب کُنتُ کنزاً مخفیا شد
همان اوّل که اینجا آخر آمد / همان باطن که برما ظاهرآمد
همان احمد که سرمستان سرمد / بخوانندش ابوالقاسم محمّد
محمد میم و حاء و میم و دال است / تدارک بخش عدل و اعتدال است
محمد رحمةٌ للعالمین است / شرافت بخش صد روح الامین است
محمد پاک و شفاف و زلال است / که مرآت جمال ذوالجلال است
محمد تا نبوت را برانگیخت / ولایت را به کام شیعیان ریخت
ولایت بادۀ غیب و شهود است / کلید مخزن سرّ وجود است
محمد با علی روز اخوت / ولایت را گره زد بر نبوت
محمد را علی آیینه دار است / نخستین جلوه اش در ذوالفقار است
به جز دست علی مشکل گشا کیست / کلیدکُنتُ کنزاًمخفیا کیست
کسی دیگر توانایی ندارد / که زخم شیعه را مرهم گذارد
غدیر ای باده گردان ولایت / رسولان الهی مبتلایت
ندا آمد ز محراب سماوات / به گوش گوشه گیران خرابات
رسولی کز غدیر خم ننوشد / ردای سبز بعثت را نپوشد
تمام انبیاء ساغر گرفتند/ شراب از ساقی کوثر گرفتند
علی ساقی رندان بلاکش / بده جامی که می سوزم در آتش
مرا آیینۀ صدق و صفا کن / تجللی گاه نور مصطفی کن
پروانه نجاتی
دشت تا خیمه زد آهنگ خروشیدن را / چاه هم تجربه کرد آتش جوشیدن را
دست خورشید در آفاق رسالت چرخید / چنگ زد گیسوی تردید پریشیدن را
و بیابان چه تبی داشت از انبوه سکوت / تا مبارک کند این آینه پوشیدن را
عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل کرد / تازه کرد آن خُم نو، چشمه نوشیدن را
پر شد آغوش غدیر از دم «بخٍّ بخٍّ» / تا بکوبد هیجانات نیوشیدن را
عطر «من کنتُ...» و غوغای «علی مولاه» / قافله قافله راند این همه کوشیدن را
مهدی رحیمی
دستی به هوا رفت و دو پیمانه به هم خورد / در لحظه «می» نظم دو تا شانه به هم خورد
دستور رسید از ته مجلس به تسلسل / پیمانه «می» تا سر میخانه به هم خورد
دستی به هوا رفت و به تایید همان دست / دست همه قوم صمیمانه به هم خورد
«لبیک علی »قطره باران به زمین ریخت / «لبیک علی» نور و تن دانه به هم خورد
یک روز گذشت و شب مستی به سر آمد / یعنی سر سنگ و سر دیوانه به هم خورد
پس باده پرید از سر مستان و پس از آن / بادی نوزید و در یک خانه به هم خورد
نادر بختیاری
السلام ای غدیر! مَهبَط عشق! / مقصد دولت مسلّط عشق!
السلام ای غدیر! مقصد یار! / وی گلافشان ز موجموج بهار!
چه بهاری توراست؟ کز خُم تو / مست عشقیم در تلاطم تو؟
تشنگان ولایتیم همه / عطش بینهایتیم همه
لب خشکم ارگ ترَک خوردهست / غیرتم بارها محک خوردهست
قصه اهل کوفه بودن چیست؟ / مست آب و علوفه بودن چیست؟
لب، اگر تر کند علی (ع)، تیغیم / حنجرِ عارفانه تبلیغیم
از ولایت هر آن که دم نزند / نفس از بام صبحدم نزند
عشق را وقت استماع رسید / وحی در «حجةالوداع» رسید
ما علی (ع) را گرفتهایم هنوز / تا نبی (ص) را چو خویش، گُم نکنیم
از سبو می زدیم تا دیگر / جام را در شراب خُم نکنیم
ورنه «مروان»، «معاویه»، «هارون» / همگی از نبی (ص) سخن گویند
من، ولی، دستِ آن کسان بوسم / کز نبی (ص) زینبی (س) سخن گویند
غیر آل علی (ع) که میداند؟ / دین احمد، به تیغ، پابرجاست
حقِّ بدعتگذار، شمشیر است / جایِ احساس و عشق، دیگر جاست
«ابن ملجم» نکشت، مولا را / مرگ، طاقت نداشت پیش علی (ع)
همه گفتند: امام را کشتند / لیک زنده است تا همیشه علی (ع)
لفط بر لفظ، من نمیبافم / هر طرف بنگرم، علی (ع) بینم
نه در آن کوچه یا در این خانه / هرکجا بگذرم، علی (ع) بینم
اوست نوری زلامکان و زمان / که جهان در شعاعهاش، گُم است
گر به دنبال دیدن اویی / عکسش افتاده در «غدیر خُ«» است
شیعه، سنیترین مذهبهاست / زان که سنت، ملاک هر شیعهست
زین سبب هرکه اهل سنت شد / دم ز حیدر زند، اگر شیعهست
سنی و شیعه را اگر فرقیست / اندک است آن چنان که دشنه و تیغ
هر دو در قلب خصم، خواهد شد / تا که خورشید، سرزند زستیغ
آفتاب، آفتابِ اسلام است / بر سرِ ی، سرِ حسین (ع) ببین
دین، به تیغ دو تیغه، مدیون است / «خیبر» و «خندق» و «حنین» بین
ذوالفقارِ ستیز! مولا / کوفیانه را به قعرِ گور فرست
جوشِ رجّالههاست از شش سو / سیصد و سیزده غیور فرست
همرهانم! برادران! دیریست / دشمنان، در کمین ما هستند
نه به دنبال، شوکت مایند / در پی مسخ دین ما هستند
بین ما، تا شکاف اندازند / فرقهها ساختند، بیهوده
اشتراکات را نهان کردند / چون چراغی که میزند دوده
روشنایی بجو، که تاریکی / تیه گمراهی است باور کن
مصطفی، آن که ماه کامل ماست / هم ستاره علیست، آری چون،
علی (ع) آیینه خداوند است / عشق از او، انعکاس مییابد
نور، بر گِرِد قامتش پیچد / ماهِ من، ناشناس میتابد
یاد کن خلوتِ فقیران را / در شبِ سرِ یثرب و کوفه
گریهها، گریههای مولاوار / رازها، رازهای مکشوفه
پرده برداشت حیدر از اسرار / هرچه بود و نبود، با من گفت
غصهها را و زخمها را سرخ / دردها را کبود، با من گفت
بعد از آن صحبت غریبانه / اسمان را بنفش، میبینم
آخرین مرد، خواهد آمد و من / آسب و تیغ و درفش، میبینم
آخرین مرد، آخرین امید / آخرین حامی ولایت حق
آخرین گردبادِ نورانی / انتشار عدالت مطلق
****
در این تاریکی دوران چراغه
بهاری تازه در گل های باغه
جهان هرگز ندیده بعد قرآن
کتابی بهتر از نهج البلاغه
****
مبادا دشمنی ها پا بگیرد
حدیث نفس، در دل جا گیرد
هر آن کس را که من مولای اویم
مبادا جز علی مولا بگیرد!
****
نگین حلقه دنیا غدیره
زمین را گنج بی همتا غدیره
بگو ای نوح با مردم: بیایید
ولایت کشتی و دریا غدیره
****
جانا پر پروانه ما را بپذیر
عشق دل دیوانه ما را بپذیر
یک روز دگر مانده به پیمان غدیر
تبریک صمیمانه ما را بپذیر
****
خدایا به حق شاه مردان
مرا محتاج نامردان مگردان
****
علی در عرش بالا بی نظیر است
علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم
چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟
****
زیر لوای علی صف کشیده ایم
چشم انتظار مهدی آل محمدیم
مداحی::