وقتی عزیزان هم قماش رفیقم در فضای مجازی نسبت به بهرام رادان ترک تازی کردند و به جهت انتشار عکس پیاده روی، وی را به باد ناسزا گرفتند که ما عزادار مرحوم پاشایی هستیم و تو رفته ای به پیاده روی! و تازه عکسش را هم منتشر کرده ای؟! یاد الهام چرخنده و پیام تبریک عید نوروزش افتادم.
وقتی همین جماعت اهل شبکه اجتماعی که بسیار هم آداب دان و اجتماعی هستند به هانیه توسلی تاختند که چرا برای درگذشت مرحوم پاشایی پیام تسلیت نمی دهی و با جواب هانیه توسلی - که گفته بود ایشان را نمی شناخته و به آهنگ هایش علاقه نداشته و پیام تسلیت عمومی را نیز نمی پسندد. – نیز قانع نشده بودند و فضاحت را تا بدان جا رساندند که هانیه توسلی مجبور به بستن صفحه اش در فضای مجازی شد؛ یاد دیدار برخی از هنرمندان با رهبر انقلاب افتادم که پس از دیدار مورد هجمه توهین همین جماعت قرار گرفتند.
وقتی جماعت روشنفکر طرفدار آزادی عقیده و بیان نتوانست مطلب شخصی بهاره رهنما که مربوط به مقتل خوانی وی در برج میلاد به مناسبت ایام سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) بود را تحمل کند و با هجمه سنگین توهین و ناسزا وی را مورد لطف خود قرار دادند؛ یاد 6 دی سال 88 و سوت و کف های طرفداران موسوم به جریان سبز در ظهر عاشورا افتادم.
وقتی همه این اتفاقات در کمتر از یک هفته با این تعدّد و تکرار رخ داد یاد ماجرای اسیدپاشی افتادم که همین جماعت با بلند کردن علم پیراهن عثمان سعی کردند با سوءاستفاده از حوادث رخ داده جریان ارزشی و حزب اللهی را با برچسب تحجر و اسیدپاش در گوشه رینگ خیالی خود به اصطلاح ”نک اوت“ کنند اما روزگار گشت و حالا روشن تر از روز است که چه جماعتی متحجر است و متعصب. کدام گروه تندرو است و اسیدپاش و کدام تفکر منادی آزادی بیان و عقیده است.
این جماعت به هیچ فردی رحم نمیکنند و تا آنجا افراد را مپسندند و می پذیرند که در همه شئونات زندگی تابع جریان آن ها باشند و به محض اینکه افراد در رفتارها و به طور کلی سبک زندگی شان رفتاری مغایر نظر آن ها انجام دهند حکم تکفیر وی را صادر کرده و وی را آماج توهین ها و حملات و لجن پراکنی و ناسزاهای خود قرار می دهند.
بهاره رهنما پس از توهین و ناسزاهایی که به وی بخاطر حضورش در مقتل خوانی شد، در صفحه شخصی اش این گونه نوشت: ”من که جز یک فن پیج صفحه ای در فیس بوک ندارم اما شنیدم تو فیس بوک حال خیلی ها خرابه سر مقتل خونی من از بی بی سی و نادر فتوره چی بگیر تا خیلی از روشنفکر نماهای دیگه جوابم فقط به این آدما اینه زیر پرچم حسین ع سینه زدن لیاقت میخواد افتخار میکنم که از بچگی این ارادت رو داشتم و دارم جالبه که حتی مصاحبه با تلوزیون رو بخاطر همین حواشی بعد برنامه حذف کردم و انجام ندادم اما نمیدونستم هنوزم آدمای هستن که بخاطر اعتقاد مذهبی که خیلی شخصیه توهین میکنن و به اسم دموکراسی فحاشی میکنن و آنقدر وقاحت دارن که علمداری امام حسین ع رو تحجر بدونن بازم تاکید میکنم من افتخار میکنم به خواندن مقتل حضرت رقیه در محرم سال هزار و سیصد و نود و سه شمسی و نذر کردم تا زنده ام برای همه کودکان مظلوم در جنگ و به عنوان سفیر انجمن حمایت از حقوق کودکان مقتل حضرت رقیه رو برای مردم بخوانم / یا حسین“
همانطور که خواندیم همه این اتفاقات و حمله ها فارغ از اینکه برنامه ای هدایت شده است یا خیر در بستر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی رخ داده است و این نکته بایستی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد که چگونه است که این گونه حملات در اکثر موارد در بستر فضای مجازی رخ می دهد؟ بی گمان یکی از اصلی ترین دلایلش همین مجازی بودن است به این معنا که اسیدپاشی و لجن پراکنی در این فضا هیچ گونه هزینه ای ندارد یا اگر هم داشته باشد هزینه آن بسیار پایین تر است از فضای حقیقی و واقعی.
نکته دیگر نمود ثانوی افراد است که در فضای مجازی بی هیچ واهمه ای تجلی می کند و افراد نقاب هایی که در زندگی حقیقی بر چهره دارند را بر می دارند. نمونه اش در مثال بهاره رهنما به وضوح دیده می شود شاید بهاره رهنما هیچ وقت فکر نمی کرده که ”نادر فتوره چی“ روزنامه نگار و نویسنده همکار با روزنامه های شرق، بهار و ... نسبت به ارادت او به خاندان رسول الله (ص) اینگونه موضعی بگیرد و آغازگر هجمه توهین به وی باشد.
خلاصه آنکه در نهایت همچنان که به رفیق از کوره در رفته خود گفتم بایستی بگویم که مطمئناً این رفتارهای جریان روشنفکری و منادی شعار ”زنده باد مخالف من“؛”اولین بار نبوده و آخرین بار هم نخواهد بود.“