اکونومیست اگرچه که تلاش کرده جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف درگیر با چالش های بزرگ نشان دهد اما خواه یا ناخواه نتوانسته که بی تفاوت به پیشرفت ها، دستاورد ها و توسعه های انسانی ایران مباحث خود را مطرح نماید. اکونومیست در مقاله آغازین خود با اشاره به نظام سیاسی حاکم در ایران، و بدون اشاره به برگزاری هرگونه انتخاباتی در کشور، مدل حکومتی انقلاب اسلامی را به "الیگارشی دموکراتیک" تشبیه کرده و گفته است که مدل ایران نه یک دموکراسی آزاد است و نه یک دیکتاتوری کامل. همچنین در یکی دیگر از مقالاتش آورده که ایران در عرصه بین المللی از سویی درگیر تحریم های جدی آمریکاست و از سوی دیگر درگیر داعش و دیگر گروه های تروریستی.
این نوشتار تلاش می کند که با استناد به برخی جزئیات مطالب منتشر شده در اکونومیست، محکی برای راستی آزمایی ادعاهای مطرح شده درباره جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد.
الف- در مباحث علوم سیاسی الیگارشی (oligarchy) به حکومت و قدرت گروه "اقلیت" جامعه معنا شده و از آن به عنوان مفهومی در مقابل مردم سالاری یا همان دموکراسی استفاده می کنند. ادعای اینکه در جامعه ایران اقلیتی بر اکثریت حکومت می کند از دعاوی منسوخیست که نه اکنون، بلکه سالها پیش، و نه از سوی مقامات مسئول، که از سوی مردم با "استارت" 2/98 درصدی در فروردین58 پاسخ داده شده و این پاسخ پس از گذشت حدود 35 سال با برگزاری بیش از 30 عنوان انتخابات و خروجی یک مجلس شورای اسلامی با قریب به 300 نماینده از اقصی نقاط کشور تکرار شده است که البته اگر حضور میلیونی مردم در وعدهگاه هایی چون 22 بهمن را نیز به عنوان رفراندومی بزرگ برای تایید مجدد انقلاب اسلامی در نظر حاضر کنیم، می بینیم که نه تنها در جمهوری اسلامی اقلیت، حاکم نیست بلکه اولین رهبر انقلاب اسلامی پایه گذار مدل حکومتی بوده که در آن عموم مردم درباره جزئیات اداره کشور نیز به دقت نظر می دهند و آنها را تعیین، تایید و یا نقد می کنند.
همچنین در اکونومیست آمده که خروجی سیاست ها و تصمیمات جمهوری اسلامی مبتنی بر یک " یک هویت جمعی قوی" است که این خود اعترافی بزرگ بوده و با عبارت " گری سیک، استاد دانشگاه کلمبیا و عضو ارشد شورای امنیت ملی آمریکا، در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران، میگوید: «آیتالله خامنهای به نظرات مشاوران و مخالفانش گوش میدهد و دائما سعی میکند برآیند نظرات را دنبال کند»." نیز کامل می شود.
البته در مقابل سخن این نشریه انگلیسی، سوال اینجاست که چگونه حکومتی که با حضور میلیونی مردم در انتخابات به حیات خود ادامه می دهد و به اعتراف یک استراتژیست آمریکایی بالاترین فرد حکومتی آن با دایره ای بسیار وسیع از مشاورین روبروست، می تواند با آینده ای مبهم یا توام با بن بست همراه باشد؟
ب- اکونومیست ادعا کرده که جمهوری اسلامی در حال مبارزه فرامرزی با شورشهایی مانند اعتراضات سال ۱۹۷۹ در ایران است و این یک چالش جدی برای آن به حساب می آید.
هرچند که ادعای اکونومیست خیلی هم بیراه نیست، یعنی ایران در جبهه های خارجی درگیری جدی با گروهک های تروریستی دارد، اما نباید فراموش ساخت، که ایالات متحده آمریکا که با قصد کشورگشایی یک بار در سال 2000 و یکبار در 2003 با لشگر کشی به افغانستان و عراق سودای استیلا بر منطقه به ویژه جمهوری اسلامی را در سر می پروراند، امروز نه تنها از اکثریت خاک منطقه عقب نشسته، بلکه ایادی آن در جنگ "احزاب" سوریه پس از چند سال فتنه انگیزی در مقابل اراده یک و تنهای جمهوری اسلامی کاملا زمینگیر شده اند و دیگر عنصر دست پروده آن یعنی داعش نیز، تا کنون چندبار تا مرز نابودی کامل به پیش رفته است. در عراق و سوریه دو حکومت همراه با ایران تشکیل شده، لبنان با امضای معاهدات سیاسی نظامی اخیر، رسما متحد استراتژیک ایران در خاور میانه شده و تلاش برای تسلیح ساحل غربی رود اردن نیز پای محور مقاومت را بیش از پیش بر گلوی اسرائیل فشرده است.
ج- هرچند که اکونومیست نوشته که تحریم های بین المللی ایران را منزوی کرده است، کسی سراغ ایران را نمی گیرد و آمارهای فراوان نشان می دهد که اقتصاد آن با مشکل جدی روبرو شده است و با تحریمها در سال ۲۰۱۱ شدیدتر و اوضاع زندگی مردم سختتر شد، اما چند سطر پایین تر نگارنده انگلیسی به برخی واقعیات نیز اشاره کرده و گفته است که "در حال حاضر نیز زندگی ایرانیان بسیار بهتر از مردم کشورهای همسایه است، ثروت عموم مردم به سرعت افزایش یافته و با افزایش میزان تولید ناخالص داخلی از ۴۴۰۰ دلار در سال ۱۹۹۳ به ۱۳۲۰۰ دلار در سال گذشته طبقه متوسط بهسرعت گسترش یافته است.
این سخن ما نیست، اما اکونومیست در رد ادعاهای اولیه خود، حتی پا را فراتر گذاشته و می گوید "علیرغم تحریمها، روزبهروز تعداد برجهای درخشان و زیبا افزایش مییابد. نمایشگرهای ایستگاههای اتوبوس برنامه واقعی حرکت اتوبوسها را نشان میدهند و جک استراو، وزیر امور خارجه سابق انگلیس که مرتبا در تهران حضور مییابد، معتقد است «تهران این روزها بیشتر شبیه مادرید و آتن است تا بمبئی یا قاهره»."
توجه به بعضی از این سخنان متناقض اکونومیست که به نوعی تلاش کرده با حربه ای رسانه ای و با خلط واقعیت و کذب، به مخاطب خود آدرس غلط بدهد، در کنار توجه به رتبه 17 تولید علم ایران در جهان، ساخت چرخه کامل تولید سوخت هسته ای در کشور که قریب به 12 سال است قدرتهای جهانی را به پای میز گفتگو با ایران کشانده، رتبه تک رقمی پیشرفت در نانوتکنولوژی، اقتدار نظامی در تولید و ساخت پهپاد، اژدر و ناو، ارسال موجود زنده به فضا و حتی تولید خاص ترین دارو ها و واکسنها نشان می دهد که جمهوری اسلامی نه تنها با تلاش غرب برای انزوای سیاسی اقتصادی ، منزوی نشده است، بلکه شرایطی را فراهم آورده که ملت ایران امروز الگوی پیشرفت علمی برای دیگر کشورهای منطقه و جهان شده است، در محافل علمی صاحب کرسیست و بخش عمده ای از مقام های المپیادهای بین المللی علمی را به خود اختصاص داده است.