تاریخ انتشار: سه شنبه 1393/09/25 - 10:01
کد خبر: 150897

گفتاری از حجت الاسلام میرباقری به بهانه روز پژوهش؛

مولفه های پژوهشی در تراز انقلاب اسلامی

مولفه های پژوهشی در تراز انقلاب اسلامی

هیچ‌گاه طبقه‌ی روشن‌فکر و اندیشمند جوامع نباید خود را مقید به ترجمه‌ی محض سخن پیشینیان (اگر بر سبیل ناصواب باشد) بدانند و نقش خود را در بازگویی همان افکار منحصر کنند، بلکه می‌بایست برای حلّ معضلات جوامع خود و رفع نیازمندی‌های رو به تکامل آن‌ها بیندیشند و هر لحظه توان خود را در حلّ این مشکلات بیش‌تر کنند.

خبرنامه دانشجویان ایران: اندیشمند دوران انقلاب اسلامی چه وظایف دینی ویژه‌ای دارد؟ پژوهش‌ها و تحقیقات مسلمانان کنونی چه تفاوتی با دیگر تحقیقات دارد؟ یک پژوهش دینی چیست؟ قطعاً هر مسلمانی که تحقیقی را انجام می‌دهد، باید چنین سؤالی برایش مهم باشد.

به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری هم دروس حوزوی را تا سطح اجتهاد پیموده و هم سال‌ها در فرهنگستان علوم اسلامی به مسائلی این‌چنین تأمل کرده‌اند. ایشان در سال هفتادودو در مراسم افتتاحیه نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی تلاش نموده‌اند به این سؤ الات پاسخ دهند.

مقدمه: ضرورت استقرار پژوهش متناسب با انقلاب

هدف اصلی از ارائه‌ی بحث مختصری که تقدیم خواهد شد، تبیین ضرورت پی‌ریزی نظام تحقیقاتی متناسب با اهداف جامعه‌ی اسلامی به منظور حلّ معضلات خاصّ چنین جامعه‌ای است. از این رو آن‌چه به‌طور اجمالی می‌توان در ابتدای بحث اشاره کرد، ضرورت وجود یک نظام تحقیقاتی است که در «مبانی، روش‌ها و ساماندهی تحقیقات» بتواند به‌صورت خودکفا و مستقل از نظام‌های موجود تحقیقاتی در دنیا عمل کند؛

مسلماً چنین نظامی با چنان شاخصه‌هایی خواهد توانست از عهده‌ی شناسایی نیازمندی‌های جامعه‌ی خود، تعیین اولویت چنین نیازهایی، طراحی روش‌های مناسب تحقیقاتی برای رفع این نیازها و ارائه‌ی روش‌های جدید آماری برای تأیید فرضیه‌های خود بر‌آید. لذا در یک کلام می‌توان اهداف اصلی پی‌ریزی چنین نظامی را درموارد زیر خلاصه نمود.

1ـ ارائه‌ی تعریف از چارچوب «نیازمندی‌های اجتماعی»

2 ـ ارائه‌ی «روش‌های تحقیق» برای پاسخ‌گویی به این نیازها

3 ـ تعیین «اولویت» نسبت به نیازها

4 ـ ارائه‌ی «روش‌های طبقه‌بندی» نیازها و تعیین اولویت آن‌ها

5 ـ تبیین «معیار صحت» روش‌ها به‌منظور تأیید صحت تئوری‌های جدید

محور تحول فکری رنسانس و وضعیت تحقیقات امروز

برای شروع بحث ابتدا لازم است با نگاهی گذرا به رنسانس علمی در اروپا که منشاء اصلی پیدایش تکنولوژی و تحول نوین علمی در غرب محسوب می‌شود دو خصوصیت عمده‌ی این انقلاب فکری را مورد توجّه قرار می‌دهیم. خصوصیت مثبت چنین تحولی را باید در آزاد شدن معرفت‌های انسانی از تحجّر و جمودی جست‌وجو کرد که سالیان دراز از جانب کلیسای قرون وسطایی بر نظام فکری بشر غربی سایه سنگین خود را انداخته بود. دوره‌هایی بر بشریت گذشته است که هیچ کس به خود اجازه‌ی عرض‌ اندام در مقابل عظمت محققین و انسان‌هایی به ظاهر معنوی که ذهن و روح جوامع را به تسخیر خود در آورده بودند، نمی‌داد؛ لذا درمقابل آن‌ها حرفی نو زده نمی‌شد و فکری جدید ارائه نمی‌گردید. امّا این تحول بزرگ علمی، افسار تحجّر و خودباختگی را از دست و پای انسان آن عصر باز نمود و جرأت شکستن دیوار بلند تمسک مفرطانه به علوم و اصطلاحات خودساخته‌ی بشری را به او داد تا جایی که قدرت پیدا کرد در مقابل سخنان بزرگان، سخن بگوید و در برابر افکار ایشان فکری نو ارائه دهد.

هیچ‌گاه طبقه‌ی روشن‌فکر و اندیشمند جوامع نباید خود را مقید به ترجمه‌ی محض سخن پیشینیان (اگر بر سبیل ناصواب باشد) بدانند و نقش خود را در بازگویی همان افکار منحصر کنند، بلکه می‌بایست برای حلّ معضلات جوامع خود و رفع نیازمندی‌های رو به تکامل آن‌ها بیندیشند و هر لحظه توان خود را در حلّ این مشکلات بیش‌تر کنند. طبیعی است که تئوری‌ها و روش‌های تحقیق، دارای ظرفیت محدود و مشخصی هستند که به تبع، محدوده‌ی کارآمدی آن‌ها نیز مشخص می‌باشد. لذا اگر سطح نیازمندی‌ها ارتقاء یابد، ضرورت استفاده از روش‌های متناسب با رفع آن نیازمندی‌ها نیز امری روشن است. از این نیز می‌توان فراتر رفت و رسالت روشن‌فکران جوامع را نه تنها در حد پاسخ‌گویی به نیازمندی‌های رو به تکامل، بلکه «هدایت تکامل» چنین نیازمندی‌هایی دانست؛ به‌گونه‌ای که روند تکامل اجتماعی اعم از تکامل نیازمندی‌ها و ارضای این نیازها نیز بر عهده‌ی آنان قرار دارد. این رسالتی است که در غرب احساس شده، پی‌گیری گردیده و در قالب رنسانس رخ نموده است.

در مورد خصوصیت دوم انقلاب رنسانس، باید به مذهب‌زدایی از حیطه‌ی برنامه‌ریزی اجتماعی به‌عنوان نقطه‌ی منفی رنسانس اشاره کرد. قطعاً تمسک به اصطلاحات بشری جدید (اومانیستی یا به طور کلی غربی) صحیح نیست، چه را که مشخصاً حوزه‌ی اصلاحات پیامبران الهی را در پیش‌برد جامعه انکار و نفی می‌کنند. به عبارتی اصلاحات اجتماعی جدید ذاتاً سکولار است. لذا برای ایجاد اصلاح اجتماعی متناسب با خودمان باید روش‌های تحقیقی و مبانی و فلسفه‌ی این روش‌ها را تغییر داد و با تجدید نظر در آن‌ها، روش‌های جدید را پی‌ریزی نمود و براساس آن، علوم و اطلاعات نوینی را بنیان نهاد.

سکولاریزم در جامعه به چند شکل می‌تواند مطرح گردد:

1- این‌که مذهب یک پدیده‌ی انسانی است که دوران حاکمیت و حیات آن به سر آمده است.

2ـ با این توهم که چون مذهب امری مقدّس است، لذا نباید در امور اداره‌ی زندگی بشری که نوعاً در لذات و تنوعات خلاصه می‌شود و از سالوس و نیرنگ عاری نیست، دخالت کند. لذا همان بهتر که دامان کبریائی آن، آلوده به موجودی چنین بدنام نگردد.

3ـ با این اندیشه که هرچند مذهب کامل است، امّا این کمال را باید در چارچوب معنویات و اخلاق بشری تعریف نمود و نه در سرپرستی جوامع انسانی. لذا نتیجه گرفته می‌شود که معقول نیست به امری به‌نام مذهب برای اداره‌ی جوامع تمسک کنیم. پس در این‌جا، مذهب نه در این باب جامع است و نه رسالتش چنین است.

ما بر این عقیده‌ایم که هر یک از انگیزه‌های فوق اگر محور تفکر مذهب‌زدایی از جامعه قرار گیرد، چندان تفاوتی ندارد؛ چون محصول نهایی هرکدام از این تفکرات، انزوای مذهب در جامعه می باشد. متأسفانه این حرکت در بخش وسیعی از جوامع انسانی که مذهب در آن‌ها رنگ انسانی پیدا کرده و مبتلا به انواع تحریفات شده است و در یک کلام، اجتهاد نسبت به فهم از مذهب در آن‌ها امری مطرود به‌ شمار می‌رود و همواره با نگرشی سطحی و عوام‌پسند، پدیده‌ای عمیق هم‌چون مذهب را از نظر گذرانده‌اند، به‌عنوان حرکتی موفّق رخ نموده، و احیاناً تا مرز تغییر اعتقادات بشری نیز پیش رفته است.

این حرکت که در ابتدا از یک تحول در هنر معماری و نقاشی شروع شد، در مدّت زمانی اندک توانست صنعت، تکنولوژی و گستره‌ی علوم را نیز تحت تأثیر خود قرار داده و ساختار اجتماعی متناسب با آن را تولید کند. سپس با چنین مجموعه‌ای هماهنگ و خودساخته، جوامع مشرق‌زمین را مورد تاخت‌و‌تاز فرهنگی خود قرار دهد و طی سده‌های اخیر ـ خصوصاً قرن معاصر ـ که استعمار نوین سیاسی نیز قدم درعرصه‌ی حیات بشری گذاشت موفّق به فتح دروازه‌های مستحکم فرهنگ شرقی شود.

حقیقت «انقلاب اسلامی» و ضرورت تغییر معادلات پژوهشی در مقیاس جهانی

ما بر این عقیده‌ایم که انقلاب اسلامی، واکنش مذهب و فلسفه‌ی تشیع در مقابل این حرکت روشن‌فکری غرب (رنسانس) است که به لطف خداوند توانسته است راه خود را در دنیا باز کند. چه بخواهیم و چه نخواهیم حرکت انقلاب اسلامی، روند تاریخ را تغییر داده و مذهب به‌‌عنوان یک نیروی قوی در موازنه‌ی عالم ظهور کرده است. این مطلب، قابل کتمان نیست و آن قدر وضوح دارد که سردمداران کفر را به ابراز نگرانی درونی خود از وجود چنین حرکت مقدّسی وادار کرده است.

متأسفانه آن‌چه تاکنون عمل شده است در واقع استفاده از راهبردها و الگوهای غیر بوده است که از فلسفه‌ی تاریخ و تعریف آن‌ها از انسان گرفته تا روش اجرایی تکامل اجتماعی آنان را شامل می‌شود. از این رو همواره بنابر سعی در تطبیق چنین الگوهایی با جامعه‌ی خود بوده است و اگر جایی هم فاصله‌ای دیده شده است در صدد کم کردن این فاصله بر می‌آمدیم. ما معتقدیم به هر میزان که شاخصه‌ی توسعه‌ی انسانی در یک کشور به شاخصه‌های مدیریت کنونی جهانی که مبتنی بر بینش سکولاریسم نزدیک است، به همان میزان هم اخلاق، فرهنگ و رفتار آن جوامع، از انبیاءعلیهم السلام و تعالیم ایشان فاصله گرفته و به سوی مدیریت مادّی گرایش پیدا می‌کند. بنابراین انقلاب اسلامی باید بتواند در این مرحله آرمان‌های خود را تبدیل به «برنامه‌ی عملی» نماید و این امر جز با تحقق انقلاب فرهنگی میسر نیست؛ و این امر باید در دانشگاه و حوزه دنبال شود. این، رسالت کسانی است که واقعاً برای توسعه‌ی کلمه‌ی توحید در عالم و توسعه‌ی مذهب احساس مسئولیت می‌کنند. هرچند تمسک به الگوی غیر در حالت اضطرار «علمی» و اضطرار در «روش» جایز است، امّا چنین حرکتی نمی‌تواند تا ابد ادامه یابد؛ چون داعیه‌ی این انقلاب، ارائه‌ی تمدن و فرهنگ جدیدی است که ریشه در اعماق وحی الهی دارد. لذا پژوهش‌گر و اندیشمند ما باید حرف جدیدی را به جهانیان عرضه نماید والاّ حرکت انفعالی در مقابل دشمن به هیچ امری جز تضعیف مواضع نظام اسلامی در درازمدّت منجر نخواهد شد. اما چگونه باید این حرف جدید را تولید نماییم؟ در این مورد ما پنج ضرورت اجتناب‌ناپذیر را برای این کار ارائه می‌کنیم.

الف ـ ضرورت پی‌ریزی نظام تحقیقاتی متناسب با اهداف انقلاب اسلامی

ما باید فرهنگ اداره‌ی بشر بر مبنای مذهب را عرضه کنیم و این با تعریف غرب از توسعه و نیاز بشر سازگار نیست. اگر ما روش تحقیقاتی آن‌ها برای حلّ معضلات و شیوه‌های آماری مورد پذیرش آن را برای تأثیر فعالیت‌های تحقیقی بپذیریم و با همان روش‌ها و مبانی شروع به‌کار کنیم و از این طریق بخواهیم مسائل انقلاب اسلامی را حلّ کنیم، حتماً چنین هدفی محقق نخواهد شد. باید حرکت جدید شروع شود که از مبانی تا روبناها و محصولات را در بر گیرد. این امری است که لازمه‌ی تداوم انقلاب است؛ چون مرحله‌ی روزمرّگی انقلاب سپری شده است.

امروز زمان بازسازی، خصوصاً بازسازی فرهنگی است و مسلماً نمی‌توان در این مرحله باز به شیوه‌های روزمرّگی گذشته پناه برد. باید برنامه و الگو داشت و الگو هم نباید براساس شاخصه‌ها و مبانی غیر باشد والاّ نمی‌توان سخن خود را در دنیا بر کرسی اثبات نشاند. آن‌ها تا زمانی که از طریق عراق با ما در حال جنگ بودند پیام‌شان این بود که اصلاً نمی خواهیم جمهوری اسلامی ایران وجود خارجی داشته باشد. امّا زمانی که از تحقق این توّهم خود ناامید شدند، به‌ناچار وجود نظام اسلامی را در جهان پذیرا شدند. در واقع قبول کردند که باید اقتدار مذهب را در عالم به رسمیت بشناسند. ولی اکنون لبه‌ی تیز حمله‌ی خود را متوجّه این مطلب کرده‌اند که حرف اساسی شما چیست؟ در این صورت آیا صحیح است که ما هم همین سخنان را به‌ نحو دیگری در جامعه منعکس کنیم و مدافع ایده‌های آنان باشیم!؟

ب ـ ضرورت ارائه‌ی ساختار اجتماعی مبتنی بر وحی به منظور رهایی از موضع انفعالی

اگر نگوئیم بزرگ‌ترین قدرت دنیا هستیم، امّا به جرأت می‌توان ادعا کرد یکی از بزرگ‌ترین‌ها می‌باشیم؛ چون آمریکا با تمام قدرت در صدد حرف ماست، ولی نمی‌تواند. امروز آمریکا در موازنه‌ی قدرت، توان درگیری با مذهب و قدرت کنترل کانون‌های بحران را ندارد. بدون تردید ما ابرقدرت دنیا هستیم؛ اگر خود را بشناسیم و بر مواضع خود بایستیم. امّا اگر از مواضع خود عدول کنیم و در یک موضوع خرد از الگوی دیگران استفاده کنیم، دیگر نمی‌توان مدعی تغییر ساختارهای اجتماعی بر‌اساس دین شد. مثلاً مسئولین فلان کشور برای انعقاد قرارداد اقتصادی به ایران می‌آیند، امّا برای این امر، شروط فرهنگی می‌گذارند و ما را ملزم به رعایت آن‌ها می‌کنند! اگر شیوه‌ی انفعالی را پیشه خود کنیم، آیا می‌توان در مقابل چنین برخوردهای مقاومت نمود!؟ آیا می‌توان ارزش‌های خود را با آب و نان معامله کرد!؟

ج ـ ضرورت ارائه‌ی راهبردهای جدید عملی توسط محققین به منظور حلّ معضلات عینی جامعه

تذکر نکته‌ای مهم ضروری است و آن این‌که در این میان به هیچ وجه نمی‌توان مسئولین اجرایی را محاکمه کرد. اگر متفکرین، محققین و تئوریسین‌های یک جامعه نتوانند راهبردهای عملی و جدید که از جامعیت لازم نیز برخوردار باشد، ارائه دهند تا ابزار دست مجریان یک کشور قرار گیرد، حتماً نمی‌توان تبعات منفی چنین خلأیی را به گردن مسئولین اجرایی نظام گذاشت. در این میان مقصرین اصلی، مسئولین تولید و راهبردهای علمی هستند. ظلم است اگر کسی مدعی شود در این چند سال پس از انقلاب، متفکرین  و محققین جامعه به وظیفه‌ی خود کاملاً عمل نموده‌اند، امّا این مسئولین اجرایی نظام هستند که در انجام وظایف خود قصور و تقصیر داشته‌اند!

انقلاب اسلامی امروز در منزلتی است که یا باید راهبردهای عملی دنیا را به رسمیت بشناسد که معنای آن نداشتن سخن جدید در باب فرهنگ است که به تبع باید بر تمامی ارزش‌های خود خط بطلان بکشد، و یا این‌که چنین راهبردهایی را به رسمیت نشناسد و کمر همّت به پی‌ریزی نظام تحقیقاتی متناسب با نظام ارزشی خود و ارائه‌ی راهبردهای عملی مبتنی بر وحی ببندد. این مسئولیت سنگینی است که متفکرین جامعه را همواره مورد خطاب قرار می‌دهد؛ امّا با این تفاوت که در جوامع دیگر اداره‌ی جامعه را صرفاً به‌صورت علمی و جدای از مذاهب معنا می‌کنند، امّا درجامعه‌ی ما مدعای اصلی، «اداره‌ی علمی تحت سرپرستی مذهب» است.

د ـ ضرورت تحقق انقلاب فرهنگی با دو شاخصه‌ی عمده‌ی آن

بنابراین باید هماهنگی معرفت‌های علمی و دینی بر محور توسعه‌ی معرفت دینی، مبنای برنامه‌ریزی در جامعه‌ی اسلامی قرار گیرد. ما نیازمند تسریع در تحقق انقلاب فرهنگی هستیم تا در پرتو آن بتوانیم برکات حاصل از انقلاب سیاسی سال 1357 را در سراسر جهان تداوم بخشیم. امّا باید متوّجه باشیم که انقلاب فرهنگی، امری دو سویه است که از یک طرف به «توسعه‌ی معرفت دینی امّا به صورت قاعده‌مند و بر محور تعبد نسبت به وحی» توقف دارد و از طرف دیگر به «توسعه‌ی معرفت و تولید دیگر معرفت‌ها امّا با محوریت معرفت دینی به منظور ارائه‌ی راهبردهای عملی، معادلات کاربردی و برنامه‌ی نظام اجرایی کشور» مبتنی است.

هـ ـ ضرورت هم‌جهت شدن فعّالیت پژوهش‌گاه‌ها با نیازها و اولویت‌های اساسی انقلاب اسلامی

این، رسالت پژوهش‌گاه‌های ماست که متأسفانه تاکنون یا از عهده‌ی آن برنیامده‌اند و یا از آن غفلت نموده‌اند. هر‌چند سال‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد، امّا نه نیازهای انقلاب اسلامی شناخته شده است و نه طبقه‌بندی و اولویت‌گذاری لازم نسبت به آن‌ها صورت می‌گیرد. بیان این نکته، نادیده گرفتن فعالیت‌های تحقیقی جاری در سطح کشور نیست، امّا سخن در این است که این فعالیت‌ها عموماً متناسب با نیازهای انقلاب اسلامی، هماهنگ با یک‌دیگر و براساس اولویت‌های اصلی جامعه و انقلاب اسلامی در شرایط کنونی صورت نمی‌گیرد. ما معتقدیم که اصل نیازمندی‌ها و اولویت‌ها باید از انقلاب اسلامی گرفته شود و سپس سازماندهی و تقسیم کار و هماهنگی برای رفع این نیازمندی‌ها باید موضوع اصلی پژوهش‌ها قرار گیرد.

همه‌ی این‌ها رسالت مغزهای متفکر جامعه‌ی اسلامی است. کسانی که می‌خواهند راهبرد جدیدی برای جامعه ارائه کنند، نمی‌توانند با نیازهای جامعه بیگانه باشند؛ چون در غیر این صورت طبیعی است که راهبردهای ارائه شده هم با نیازهای جامعه بیگانه باشد و آن‌چه عرضه می‌شود، قطعاً پاسخ به چنین نیازهایی نخواهد بود.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
دلار ریخت
ازبکستان حریف ایران شد
آیین واگذاری مالکیت تیم‌های استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی
۳۰ کشور آفریقایی برای همکاری اقتصادی به ایران می آیند
بیش از ۳۰۰ جنازه از گورهای جمعی در غزه پیدا شده
محکومیت بدوی توماج صالحی به اعدام
اگر اسرائیل به رفح حمله کند فلسطینی ها به خواسته ۷۰ سال خود می‌رسند
روابط تجاری ترکیه با اسرائیل متوقف شد
اسرائیل دیر یا زود محو خواهد شد
استخوان‌ها هنوز شهادت می‌دهند!
اعلام رسمی حضور حمید مطهری در کادر فنی تراکتور
پلیس اصراری به انتقال خودروهای توقیفی با جرثقیل ندارد
این خودرو ۵۵ میلیون تومان ارزان شد
ببینید | ماجرای شکایت جالب همسر محسن قرائتی نزد رهبر انقلاب
سال گذشته میانگین سن پدر و مادر در اولین فرزندآوری چقدر بود؟
چشم پوشی سفارت ایران در پاریس از پیگیری قضایی فرد حمله کننده
تمام فتنه‌های علیه کشور با حضور مردم خنثی شد
اینترنت در کنکور سراسری قطع نمی‌شود
به هدف اول خودمان رسیدیم
جذب نخبگان «کانکت» در دانشگاه‌ها
ترکیب سهامداران پرسپولیس در هیئت مدیره مشخص شد
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top