تاریخ انتشار: چهارشنبه 1393/09/26 - 11:54
کد خبر: 151045

یک مقام آمریکایی در اندیشکده بروکینگز آمریکا مطرح کرد؛

تردید رهبر ایران درباره مذاکرات درست است؛ آمریکا حاضر نیست، برنامه هسته ای ایران را بپذیرد!

تردید رهبر ایران درباره مذاکرات درست است؛ آمریکا حاضر نیست، برنامه هسته ای ایران را بپذیرد!

البته (آیت الله) خامنه ای در محافل عمومی می گوید بسیار تردید دارم که توافق امکان پذیر باشد، زیرا بعید می دانم که آمریکایی ها حاضر باشند برنامه هسته ای ما را بپذیرند. می دانید حق با او است، آمریکا حاضر نیست، برنامه هسته ای ایران را بپذیرد!

خبرنامه دانشجویان ایران: موضوع مذاکرات هسته ای اخیر جمهوری اسلامی ایران با گروه 1+5 و چشم انداز هفت ماه آینده تا ضرب الاجل دهم تیرماه ، در اندیشکده بروکینگز آمریکا بررسی شد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اندیشکده بروکینگز آمریکا ضمن پخش اینترنتی میزگرد بررسی گفت وگوهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران، ویدئوی کامل این جلسه را نیز در پایگاه اینترنتی خود قرار داد.

این جلسه روز 4 آذر 1393 (25 نوامبر 2014) یک روز پس از مذاکرات وین برگزار شده است.

«اندیشکده بروکینگز» یکی از مهمترین و قدیمی‌ترین اندیشکده‌های آمریکایی باید به شمار آورد که در سال 1916 به نام «اندیشکده سیاست‌های دولتی» توسط زبان شناس آمریکایی «رابرت بروکینگز» تاسیس شد. چراکه وی بر این باور بود که دولت‌ها و حکومت‌ها می‌توانند از ایده تلفیق و ادغام پژوهش‌ها و تحقیقات اقتصادی و اداری استفاده کنند.

بروکینگز در ابتدا بر سیاست‌های اجتماعی و محلی و داخلی تکیه می‌کرد و تنها پس از جنگ جهانی دوم بود که موضوعات مرتبط با روابط بین الملل را وارد حیطه تحقیقات و پژوهش‌های خود کرد. اما باید اندیشکده بروکینگز را از جمله اندیشکده‌های آمریکایی برشمرد که القا کننده اجرای سیاست «تحریم و مجازات» علیه کشورهای سرکش در اصطلاح آمریکایی آن (کشورهایی که از سیاست‌های آمریکا در عرصه بین المللی تبعیت نمی‌کنند) به شمار آورد.

متن کامل مباحثات انجام شده در این نشست به نقل از پایگاه ایران هسته ای چنین است.

* جان کری گفت ما اکنون مسیری را می بینیم درحالیکه قبلا این موضوعات مهار نشدنی بودند

رابرت آینهورن:

در طی این مدت(7 ماه) برنامه هسته ای ایران در همه جنبه های مهم همچنان هیچ پیشرفتی نخواهد داشت. تخفیف اندک تحریم ها که در ماه نوامبر 2013 مورد توافق قرار گرفته بود نیز ادامه خواهد یافت که شامل بازگرداندن مبلغ اندکی از عواید نفتی محدود شده ایران به صورت افزایشی است. این مبالغ در بانک هایی نگهداری می شوند که درپی تحریم ها محدود شده اند. بیشتر این بانک ها در آسیا واقع شده اند. در طی این مدت(تمدید هفت ماهه) موثر ترین تحریم های اقتصادی که شامل تحریم های بانکی و نفتی می شوند همچنان پابرجا خواهند بود. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانس خبری خود درباره تمدید گفتگوها گفت که پیشرفت واقعی و چشمگیر حتی در چند روز گذشته بدست آمد، ایده های جدید روی میز گذاشته شد، آنچه که جان کری به آن اشاره داشت این بود که برای نخستین بار در مذاکرات شتابی ایجاد شد. جان کری گفت ما اکنون مسیری را می بینیم که به سمتی می رود که احتمالا برخی موضوعات را حل می کند درحالیکه قبلا این موضوعات مهار نشدنی بودند.

* ادامه توافقنامه موقت به نفع آمریکا است/ اسرائل هم از اینکه توافق بد حاصل نشد راضی است

جان کری در ادامه کنفرانس خبری خود توضیح داد که چگونه توافقنامه موقت توانست برنامه هسته ای ایران را محدود کند. وی گفت در نتیجه همین توافقنامه موقت بود که دنیا امروز امن تر از یکسال پیش است. جان کری با استناد به گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی خاطر نشان کرد که ایران از تعهدات خود براساس توافقنامه موقت پیروی کرد. او خاطر نشان کرد که شدید ترین تحریم ها پابرجا ماندند و انگیزه ای برای ایران شدند تا این کشور با توافقنامه جامع کنار بیاید. با این اوصاف جان کری توضیح داد که ادامه توافقنامه موقت به نفع آمریکا است. جان کری گفت با توجه به اینکه ما در یکسال گذشته مسیری را طی کردیم و با توجه به پتانسیل دستیابی به یک توافق جامع در چند ماه آینده، دور شدن از مذاکرات در ضرب الاجل بیست و چهارم نوامبر، اشتباهی وحشتناک بود.... حتی اسرائیلی ها نیز از اینکه یک توافقنامه عجولانه و بد بدست نیامد، ابراز خرسندی کردند. به نظر می رسد اسرائیلی ها هم با ادامه توافقنامه موقت ، دست کم برای مقطع زمانی فعلی ، راضی بوده باشند.

*طرف ایرانی انعطاف بیشتری نشان داده بود

... شکاف های مهم در مذاکرات باقی است. شکاف ها روی موضوعات ثانویه نیستند بلکه روی برخی از موضوعات اساسی هستند. در پی سخنان جان کری، سخنگوی دولت آمریکا خاطر نشان کرد، درحالیکه مذاکره کنندگان ایرانی انعطاف پذیری بیشتری را در مقایسه با گذشته نشان داده بودند، اما با این وجود ایران هنوز واقع گرایی مورد نیاز برای رسیدن به یک توافقنامه را نشان نداد. جان کری از منتقدان در کنگره آمریکا که از همکاران سابق او(جان کری) هستند خواست که با وجود تردیدی که دارند به دولت اوباما نظر مساعد نشان دهند و تحریم های بیشتر وضع نکنند. سخنگوی کاخ سفید بر این باور تاکید کرد و گفت تحریم های بیشتر ضروری نخواهند بود و کمکی نخواهند کرد بلکه ممکن است مختل کننده مذاکرات باشند.

*برخی در کنگره دنبال تحریم های بیشتر هستند

واکنش کنگره به تمدید توافقنامه ، واکنشی متناقض بوده است. عده ای دیگر خاطر نشان کردند که اگر ما امیدواریم که در چند ماه آینده توافقی بدست آید، باید گفت که در طی یکسال هیچ توافقی بدست نیامد، بهتر است که ما اهرم بیشتری در اختیار داشته باشیم و این کار را می توانیم فقط با تحریم های بیشتر انجام دهیم. این دسته از افراد از کنگره جدید آمریکا می خواهند، شاید هم از کنگره فعلی که روزهای پایانی فعالیتش می باشد، بخواهند که تحریم های بیشتری اعمال کند.

* شکست در رسیدن به توافق در این گفتگوها به طورکامل تقصیر ایران است

گری سیمور، هماهنگ کننده سابق کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات و تسلیحات کشتار جمعی در فاصله سالهای دوهزار و نه تا 2013:

شکست در رسیدن به توافق در این گفتگوها به طورکامل تقصیر ایران است. بسیار اهمیت دارد که درک شود آمریکا از طریق 1+5، پیشنهادی معقول و حتی سخاوتمندانه را به ایران ارائه کرد که به این کشور اجازه می داد ظرفیت محدود غنی سازی را حفظ کند و در نهایت بتواند به عنوان بخشی از برنامه تولید انرژی هسته ای ، ظرفیت بیشتری در این برنامه هسته ای داشته باشد.

*آمریکا دنبال تسلیم ایران به آژانس در ازای تخفیف تدریجی تحریم ها بود

همچنین پیشنهادی که آمریکا ارائه کرد به دنبال آن بود که ایران در زمینه فعالیت های تسلیحاتی کردن گذشته خود، تسلیم آژانس بین المللی انرژی اتمی شود. همه این اقدامات در ازای تخفیف تدریجی تحریم ها بود اما ایرانی ها هچنان مواضع غیر واقعگرایانه و حداکثری گرفتند.آنها (ایرانی ها) از کنار گذاشتن حتی یکی از سانتریفوژ های عملیاتی خودشان خودداری کردند، آنها اصرار دارند که خیلی سریع به میزان بیشتر ظرفیت غنی سازی دست یابند، آنها روی رهایی آنی و کامل از تمام تحریم ها اصرار دارند.

*شاید ایران در آستانه ضرب الاجل کوتاه بیایند!

شاید این ها تاکتیک های چانه زنی زیرکانه باشد، شاید وقتی که به ضرب الاجل جدید می رسیم شاهد باشیم که ایرانی ها درک کنند که باید انعطاف پذیری بیشتری نشان دهند و در این مواضع غیر واقع بینانه خود تغییر ایجاد کنند. بیم من آن است که احتمالا (آیت الله) خامنه ای احساس اجبار نمی کند که امتیازات اساسی بدهد و تلاش های ایران برای دستیابی به توانایی تسلیحات هسته ای ایران را کنار بگذارد یا محدود کند! از دیدگاه او (رهبر معظم) اقتصاد ایران تحت طرح اقدام مشترک و تیم اقتصادی کارآمدتر رئیس جمهور روحانی، باثبات شده است. (آیت الله) خامنه ای رهبر معظم ایران شاید بر این باور باشد که تحولات ژئوپولتیک مثل بحران اوکراین و ظهور داعش باعث می شود که ایران موضع چانه زنی قوی تری داشته باشد و این کشور بتواند در برابر پیامدهای شکست طرح اقدام مشترک، دوام و مقاومت داشته باشد. اگر در هفت ماه آینده اینگونه باشد، ما دقیقا درهمین جایی که امروز هستیم خواهیم بود. پس ما چه کار می توانیم بکنیم تا فشار وارد کنیم و(آیت الله) خامنه ای را متقاعد کنیم که واقعا مذاکره کند و برخی از این مواضع تندروانه را تغییر دهد؟

*1+5 هیچ پیشنهاد جدیدی ندهد/ از خریداران نفت ایران بخواهیم خرید خود را کاهش دهند

کاری که به نظر من 1+5 می تواند بکند این است که هیچ پیشنهاد جدیدی مطرح نکند تا اینکه ایرانی ها پیشنهادهای جدی و متقابل بدهند. من اطمینان دارم که تیم مذاکره کننده ما این را درک می کند. دومین نکته این است که ما نیازمند آن هستیم که با همپیمانان خود گفتگو کنیم یعنی هم با مصرف کنندگان و هم با تولید کنندگان نفت درباره آماده بودن برای ضرورت احتمال شکست طرح اقدام مشترک، مشورت کنیم. ما از این همپیمانان مصرف کننده نفت مثل ژاپن، کره و هند می خواهیم که همچنان به تلاش های قدیمی خود برای کاهش خرید نفت از ایران ادامه دهند.

*از عربستان می خواهیم تولید نفت را افزایش دهند

ما از تولید کنندگان نفت مثل عربستان سعودی و اماراتی ها می خوانیم که تولید بالای نفت را حفظ کنند. ایرانی ها البته می دانند که ما درحال آماده کردن این توافق هستیم. شاید این مسئله آنها را متقاعد کند که آنها باید امتیاز بدهند. ما باید درک کنیم که وادار کردن روسیه و چین برای پایان دادن به مذاکرات و بازگشت به تحریم ها، بسیار چالش برانگیز خواهد بود. تاکنون مهمترین تحریم هایی که واقعا گزنده هستند همان تحریم هایی هستند که آمریکا و همپیمانانش تحمیل کرده اند. به نظر من، ما باید آماده باشیم تا اگر ضرورت پیدا کرد بتوانیم دوباره به مسیر تحریم ها بازگردیم. نکته سوم این است که دلم می خواهد کاخ سفید و کنگره روی قانونی کار کنند که باعث افزایش اهرم آمریکا شود و به رئیس جمهور اجازه بدهند که تحریمهای جدید اعمال کند، بدون آنکه بهانه در اختیار ایرانی ها قرار دهد که گفتگوها را ترک کنند و آمریکا را مقصر بدانند! آیا اینها کارایی خواهند داشت؟ واقعا نمی دانم. شاید اینگونه باشد که (آیت الله) خامنه ای تصمیم گرفته است که کوچک ترین حرکتی هم نکند در این صورت چشم انداز تمدید طرح اقدام مشترک که در ژوئیه گذشته تصویب شده بود بسیارسخت و دشوار خواهد بود. اگر اینگونه باشد جای تاسف دارد و این مسئله ما را در وضیت کنونی باقی خواهد گذاشت و احتمالا ایران هم فعالیت های بازفرآوری را انجام خواهد داد. در این صورت آمریکا کارزار تحریمی خود را از سر خواهد گرفت.

* به ایران نشان داده شود که اگر لازم باشد ما آماده بازگشت به تحریم ها هستیم

به نظر من باید بپذیریم و درک کنیم که حتی اگر ما کارزار تحریم ها را افزایش دهیم، این مسئله باعث نخواهد شد که ایران به صورت آنی وادار به تسلیم شدن گردد. شاید در طی زمان فشار افزایش یابد و ایران دوباره پای میز چانه زنی بایستد. اما در عین حال باید گفت که آنها به صورت خزنده در برنامه هسته ای خودشان حرکت می کنند. من فکر نمی کنم که ایران به دستیابی به تسیحات هسته ای نزدیک باشد. فکر نمی کنم که آمریکا به حمله به ایران نزدیک باشد، حتی اسرائیل نیز تا زمانی که این محدودیت ها را می بیند چنین کاری نمی کند اما روشن است که شکست طرح اقدام مشترک به نفع ما نیست. به نظر من بهترین فرصت برای ادامه دادن این وضعیت این است که به ایران نشان داده شود که اگر لازم باشد ما آماده بازگشت به تحریم ها هستیم.

دیوید آلبرایت، رییس موسسه اندیشکده علم و امنیت بین الملل:

*یا ایران به توافق ژنو عمل نکرده است یا توافق ژنو نقص دارد!

من با گفته های گری سیمور موافقم از این جنبه که این ایران است که نمی خواهد امتیاز بدهد ولی آمریکا تمایل داشته است که در برخی موارد بیش از حد پیش برود تا تلاش کند یک توافقنامه قابل قبول بدست آید. به نظر من متاسفانه این مسئله در ماه ژوئیه صدق می کرد. در این ماه من در وین اتریش بودم. در پایان مذاکرات، ایران تمایل نداشت که امتیازات را بدهد. به نظر می رسید که ظریف آن نوع دستور العملی را که اجازه انعطاف پذیری در این مذاکرات را بدهد، نداشته است. به نظر می رسد که همین مسئله در یک هفته گذشته نیز دوباره بوده باشد. من از دیدگاه فنی معتقدم که این امر نیازمند تصمیم سیاسی در سطح بالا در ایران است تا این کار صورت گیرد. من اول می خواهم درباره توافق موقت صحبت کنم. ما سالها است که گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی را به دقت مطالعه می کنیم و حدود یک ماه پیش برای ما مشخص شد که در موضوع امتیازاتی که ایران در توافقنامه موقت داد، اندکی افت وجود دارد. آنها غنی سازی را در آی آر پنج شروع کردند. البته حقوق دانان می توانند بحث کنند که آیا این امر نقض است یا خیر؟ ما در موسسه مطالعات راهبردی و بین الملل می گوئیم که یا ایران فراتر از محدودیت هایی که اعمال شده عمل کرد یا اینکه در توافقنامه نقص وجود دارد! به نظر من مذاکرات کنونی درباره توافقنامه موقت، باید درباره محدودیت های تحقیق و توسعه سانتریفوژها بحث شود. در توافقنامه موقت این مسئله باید مشخص شود.

*شرط جدید برای بازگشت اموال بلوکه شده ایران: محدودیت های توافق را بیشتر کنیم

همچنین میزان بیشتری از ترکیب اورانیوم بیست درصدی وجود دارد یا اینکه همانطور که در توافقنامه ژوئیه بیان شد، میزان بیشتری از اورانیوم بیست درصدی به عنوان سوخت در راکتور تحقیقاتی باید استفاده شود ولی این کار به خوبی صورت نگرفته است. این امر آنچنان که انتظار می رفت خوب پیش نرفت. طبق توافقنامه انتظار می رفت که بیست کیلوگرم اورانیوم غنی شده بیست درصدی در سوخت ها بکار رود اما این رقم بیش از پنج کیلوگرم نیست. به نظر می رسد به علت ابهام ها و مشخص نبودن معنی چگونی استفاده کردن از اورانیوم بیست درصدی در سوخت ها، میزان زیادی از اورانیوم در سوخت ها بکار نمی رود. می توان محدودیت ها در برنامه را از طریق امتیازاتی که ایران در این توافقنامه موقت خواهد داد، تقویت کرد تا ایران هفتصد میلیون دلار را در هر ماه دریافت کند.

درباره ابعاد نظامی احتمالی هم باید گفت که موضوعات کلیدی وجود دارد. آیا ایران برنامه هسته ای تسلیحاتی دارد؟ آیا بخشی ازاین برنامه ادامه دارد؟ آیا ایران در آینده تسلیحات هسته ای تولید خواهد کرد؟ من اندکی مایوس شدم چون ایده ای وجود دارد که می توان این کارها را به تاخیر انداخت. باید منصف بود. این مسئله به تخفیف تحریم ها ارتباط خواهد داشت. ایران نباید مسیر(تولید تسلیحات) بدست آورد آنها باید موضوعات را حل کنند. ایران باید نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد این موضوعات را رفع کند تا شاهد تخفیف تحریم ها باشد اما به نوعی این مسئله به تعویق افتاده است. اکنون که ما هفت ماه فرصت داریم بسیار اهمیت دارد که به این موضع بازگردیم که ایران باید نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی را قبل از رسیدن به توافقنامه نهایی رفع کند. به نظر من استدلال این مسئله بسیار سخت و دشوار خواهد بود که مدت هفت ماه برای این کار کافی نباشد!

*نباید ایران احساس کند که می تواند آژانس را دور بزند

چیزی که من می گویم این است که اگر این کار را نکنیم خطرناک خواهد بود... موضوع دقیقا به راستی آزمایی این توافقنامه مربوط می شود. اگر نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی حل نشود، یکی از چیزهایی که ایران خواهد آموخت این است که می تواند جلوی آژانس بین المللی انرژی اتمی مانع تراشی کند و 1+5 را دور بزند. این امر باعث خواهد شد که اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی تضعیف شود درحالی که آژانس بین المللی انرژی اتمی ساز و کار اصلی برای راستی آزمایی در خصوص هرگونه توافقنامه بلند مدت خواهد بود. پس تضعیف اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی هیچ معنا و مفهومی ندارد. تضعیف اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران را تشویق و ترغیب می کند که آژانس بین المللی انرژی اتمی را پس از امضای توافقنامه، نادیده بگیرد. پس ما هفت ماه به اندازه کافی وقت داریم که این مسئله را حل کنیم اما من معتقدم که این امر مستلزم تصمیم های سطح بالا در ایران است.

*اختلاف ها در مذاکرات چیست؟

در مورد برخی دیگر از موضوعات که به خوبی علنی شدند باید گفت که آنها در مورد تعداد سانتریفوژها اختلاف دارند، ایده های خلاقانه برای انتقال اورانیوم غنی شده با درصد کم از ایران و کاهش ذخایر مطرح است اما فکر نمی کنم توافقی صورت گرفته باشد که ذخایر تا چه حدی کاهش یابد؟ برای تقویت محدودیت ها روی تعداد سانتریفوژها باید گفت که رقم هفت تن اورانیوم سه و نیم درصدی باید به چند صد کیلوگرم برسد؟ فکر نمی کنم که این مسئله به هیچ وجه مورد توافق قرار گرفته باشد. همچنین هدف اولیه باید روی تعداد سانتریفوژها باقی بماند. آمریکا موضوع تعداد چهار هزار و پانصد سانتریفوژ آی آرــ یک را روی میز گذاشته است. این رقم از موضع ما دور نیست چون ما از ژانویه گذشته این رقم را گفته ایم. آمریکا می خواهد این کار را تقویت کند و می خواهد ذخایر اورانیوم کاهش یابد. به نظر من این ذخایر کاهش بسیاری خواهد داشت.

*سرنوشت سانتریفیوژهای اضافی؟

مسئله دیگر این است که سرنوشت سانتریفوژهایی که سانتریفوژهای اضافه معرفی خواهند شد، چه می شود؟ ایران نابود کردن و برچیدن این سانتریفوژها را رد کرده است. پس این مسئله چه می شود؟ چهار هزار سانتریفوژ غنی سازی می کنند اما حدود پانزده هزار سانتریفوژ آی آر یک و آی آر دو مستقر هستند. چگونه می خواهید اطمینان حاصل کنید که این سانتریفوژها سریعا عملیاتی نخواهند شد یا اینکه سریعا دوباره فعال نشوند؟ این یک موضوع فنی بسیار سخت در بین کارشناسان است. ما پاسخ خوبی به این مسئله نداریم. اگر ایران شش ماه یا بیشتر وقت نیاز داشته باشد که این سانتریفوژها را دوباره فعال کند ما پاسخ خوبی نخواهیم داشت. من معتقدم که آمریکا به این مسئله پاسخ خوبی ندارد. ظاهرا ایران تمایل ندارد که مسیر بحث بیشتر و جزئی تر در این باره را طی کند. به نظر من معدودی موضوعات وجود دارند.

در مورد راستی آزمایی باید بگویم که نه تنها باید اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی دست نخورده باقی بماند بلکه آژانس باید بیش از آنچه که معمولا انجام می دهد، انجام دهد. ایران به مدت بیست سال عدم پیروی از تعهدات خود در پادمان را داشته است. در چنین مواردی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی باید بیشتر اقدام کند تا درباره عدم وجود فعالیت ها یا تاسیسات اعلام نشده، اطمینان حاصل کند. در مورد این موضوعات آیا به خوبی تعریف شده است که به چه چیزی نیاز است؟ ایران نیز تمایل نداشته است که مشغول تدابیری شود که مکمل پروتکل الحاقی است.

یکی ازنمایندگان کنگره:

اعضای کنگره آمریکا نگرش شان به این موضوعات مثل آن چیزی است که دو سخنران نخست بیان کردند....یکی از پیشنهاداتی که در گذشته مطرح شد و می توان انتظار داشت که در آینده نیز شاهد موارد بیشتری از این پیشنهادات باشیم این است که این الزام وجود داشته باشد که هرگونه توافقنامه با ایران روندی مشابه آن چیزی را طی کند که برای فروش تسلیحات و یا توافقنامه های همکاری های صلح آمیز هسته ای طی می شود. در این موارد کنگره می تواند قطعنامه ای در مخالفت با فروش تسلیحات یا توافقنامه های همکاری های صلح آمیز، تصویب کند. شاید شما بپرسید که آیا کنگره همیشه نمی تواند این کار را انجام دهد؟ پاسخ این است که بله آنها همیشه می توانند این کار را انجام دهند. فرقی که وجود دارد این است که در این دو مورد از قانون، کنگره روند پرشتابی را طی می کند تا عملا بتواند در مورد این قطعنامه ها رای گیری کند. کنگره در این موارد اجازه اجرای توافقنامه را نمی دهد مگر اینکه کنگره سی یا شصت روز وقت داشته باشد تا این قطعنامه ها را تصویب کند.

*اگر ایران توافقنامه نخواهد آنگاه کل این قطعنامه ها کاری از پیش نخواهند برد

البته که چنین قطعنامه هایی قابل وتو شدن است، پس هنوز کنگره نیاز دارد که اکثریت دو سوم نمایندگان را هم در مجلس نمایندگان و هم در مجلس سنا داشته باشد تا اینکه تصمیم خود را به رئیس جمهور تحمیل کند. می توان تصور کرد که با توجه به ادامه عدم تمایل ایران به مصالحه، در نهایت اعضای کنگره اکثریت دو سوم را بدست آورند البته اگر پیشنهاد خوبی ارائه کنند! پس آنها باید چیزی را پیشنهاد کنند که مفید باشد. من در اینجا از جانب خودم صحبت می کنم. من ممکن است با دیگران صحبت کرده باشم اما فکر نمی کنم که دیگران تا این حد بخواهند وارد جزئیات شوند همانطور که شاید مذاکره کنندگان ما هم ایرانی ها را افرادی نیافتند که بخواهند تا این حد وارد بحث درباره جزئیات شوند! می توان لایحه و طرحی را برای تحریم تصور کرد که شبیه آن چیزی باشد که ما پیشنهاد می کنیم تا این طرح بتواند بگوید ما به تحریم های بیشتر متوسل می شویم مگر اینکه نتوانیم به چیزهایی دست یابیم که می خواهیم درمورد آنها با ایران توافق کنیم. این گونه قوانین برای کنگره سخت و دشوار خواهند بود چون شامل دست کشیدن از اهداف حداکثری خواهد بود. اگر ما از مذاکره کنندگان خود تا حدی حمایت کنیم که بتوانند بگویند ما تا اینجا می توانیم پیش برویم و می توانیم توافقنامه ای را بدست آوریم که تا این حد پیش می رود. اما اگر جلو تر برود شاید ما نتوانیم حمایت کنگره را بدست آوریم. هم اکنون مذاکره کنندگان ما می توانند به صورت یک اصل این را بگویند. می توان قانونی را تصور کرد که آنها را قادر کند که این گفته را دقیق تر بگویند. مشکلی که با این گونه قوانین وجود دارد این است که این قوانین فرض را بر این می گذارند که ایران توافقنامه می خواهد. اگر ایران توافقنامه نخواهد آنگاه کل این قطعنامه ها کاری از پیش نخواهند برد. اما این احتمال هم وجود دارد که باید آن را دنبال کرد. دیگر احتمالات این است که می توان راستی آزمایی را تقویت کرد. می توان به آژانس بین المللی انرژی اتمی کمک بیشتری کرد. می توان دستورات بیشتری به اطلاعات آمریکا و دیگر نهادها و آژانس های این کشور داد. می توان الزام به ارائه گزارش را مطرح کرد تا دولت یعنی قوه مجریه مرتب به کنگره گزارش بدهد و بگوید که چه خبر است؟

*به اوباما اختیاراتی بدهیم تا بتواند شمشیرهای بیشتری روی سر افراد بگذارد

می توان دولت را ملزم کرد که به صورت فوق العاده به کنگره گزارش بدهد و بگوید اگر ایران اقدام کرد، دولت باید به کنگره گزارش بدهد که چه کرده است و ما چه می کنیم. سابقه تصویب چنین قوانینی وجود دارد. این قوانین عمدتا بیشتر درباره پیمان های مربوط به کنترل تسلیحاتی بوده است. پس کنگره خوب می داند که چگونه مفاد این گونه قوانین را بنویسد.

فراتر از این مسئله می توان به رئیس جمهور اختیار تحریم بیشتری داد بدون آنکه ضرورتا لازم باشد تا رئیس جمهور از آن استفاده کند. یعنی شما می توانید به رئیس جمهور اختیار بیشتری بدهید تا شمشیرهای بیشتری را بتواند روی سر افراد نگهدارد (به عنوان یک عامل بازدارنده) اما این در نهایت شخص رئیس جمهور خواهد بود که باید تصمیم بگیرد از آن استفاده کند یا خیر؟ مسائلی وجود دارد که می توان انجام داد. من فکر نمی کنم چه در کنگره و چه در دولت کسی باشد که نشسته باشد و گفته باشد که باهم کار کنیم. به نظر من این همکاری بین دولت و کنگره خوب خواهد بود تا مشخص شود که آیا دولت و کنگره می توانند به قانون خوبی دست یابند که بتوان در زمان بهار آن را اجرا کرد؟ دوستان می گویند که انتظار ندارند در دوره پایانی کنگره فعلی اتفاقی رخ دهد. پس ما به سال آینده نگاه می کنیم.

رابرت آینهورن:

*احتمال اینکه روحانی به رهبر معظم مراجعه کنند و بگویند ببینید رئیس! این روش کارایی نداشته است

من با گری سیمور موافقم که می گوید علت اصلی نرسیدن به توافق تا این لحظه و حتی علت نرسیدن به چارچوب توافق این است که ایران موضع سرسختانه ای گرفته است و این موضع غیرواقعی است. ایران آماده کاهش دادن ظرفیت عملیاتی غنی سازی خود نبوده است. ایران مصرانه می گوید که تحریم های این کشور خیلی زود برداشته شوند حتی قبل از آنکه این کشور پیروی خود را از تعهداتش نشان دهد. شاید عدم انعطاف پذیری ایران ناشی از این مسئله باشد که آنها معتقدند دولت باراک اوباما در مورد موضوعات منطقه ای به آنها نیاز دارد و می خواهد با کمک آنها داعش را شکست دهد. شاید آنان تصور کردند که رئیس جمهور آمریکا در موضع ضعف قرار دارد. شاید آنها فکر کردند بتوانند به حرکت اقتصادی خود ادامه دهند اما جالب است که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا گفت که او اکنون حرکت هایی را مشاهده کرده است که فرق می کند. پرسش من این است که احتمال اینکه رئیس جمهور روحانی و تیم مذاکره کننده اش به رهبر معظم مراجعه کنند و بگویند ببینید رئیس! این روش کارایی نداشته است. آمریکایی ها تسلیم نمی شوند ما باید انعطاف پذیری بیشتری نشان دهیم. پرسش من این است که آیا فکر می کنید که سیاست داخلی در ایران اجازه این کار را بدهد؟

گری سیمور:

*روحانی در رقابت های انتخاباتی شعار برداشته شدن تحریم ها را سر داده بود

پرسش اصلی همین است چون این رهبر معظم است که به تیم مذاکره کننده اش دستور العمل می دهد. خط قرمز رهبری بود که گفت ایران هیچ یک از ظرفیت ها و توانایی های موجود خود را از دست نخواهد داد. این وی بود که تاکید داشت ایران یکصد و نود هزار «سو» داشته باشد که این رقم بیست برابر رقم «سو» های کنونی است. نمی توان به توافق رسید مگر اینکه رهبری معظم ایران مجوز انعطاف پذیری بیشتر را به ظریف وزیر امور خارجه ایران بدهد. رهبر معظم در گوش من نجوا نکرده است که دیدگاههای او چه هستند اما من با توجه به رفتار ایران در چند دهه گذشته از زمانی که (آیت الله) خامنه ای رهبر معظم شده است، معتقدم که او عمیقا معتقد به دستیابی به توانایی سلاح هسته ای است. علت این است که او این سلاح هسته ای را برای دفاع از ایران در برابر دشمنانی مثل شیطان بزرگ ضروری می داند و همچنین می خواهد که ایران در منطقه سلطه داشته باشد و بتواند همسایگان خود را مرعوب کند. این درحالی است که (آیت الله) خامنه ای به مخاطرات دنبال کردن سلاح هسته ای حساسیت هم نشان داده است. سابقه نشان می دهد که وقتی تهدیدها و مخاطرات افزایش یافته است وی خود را برای پذیرش محدودیت ها آماده کرده است. وی بخش زیادی از برنامه غنی سازی را به مدت دو سال در سال 2003 و پس از تهاجم آمریکا به عراق و افغانستان متوقف کرد. وی برنامه را دوباره شروع نکرده بود تا اینکه مشخص شد آمریکا هم در عراق و هم در افغانستان در باتلاق فرو رفته است. وی یعنی سپس محاسبه کرد که از سرگیری برنامه برای ایران مشکلی ایجاد نمی کند. اخیرا هم تحریم های باراک اوباما بسیار کارآمد بودند و ایران را وادار کردند که توقف را بپذیرد هر چند آنها تمایل نداشته اند که به صورت اساسی برخی چیزها را قربانی کنند. مسئله واقعا به محاسبات رهبر معظم مربوط می شود و به این مسئله مربوط می شود که از دیدگاه او توازن قدرت یعنی چه؟ من اطمینان دارم که روحانی و ظریف بسیار تمایل دارند که توافق بدست آید. رئیس جمهور روحانی در رقابت های انتخاباتی شعار برداشته شدن تحریم ها را سر داده بود و اگر آنها درک کنند که تنها راه برداشته شدن تحریم ها، پاسخ دادن به برخی مطالبات آمریکا است این مورد را به اطلاع (آیت الله) خامنه ای خواهند رساند اما (آیت الله) خامنه ای همچنین از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و تندروها نیز مورد رایزنی قرار می گیرد که به وی می گویند ما به این امتیازات هیچ نیازی نداریم، آمریکایی ها ضعیف هستند ما قوی هستیم، ما می توانیم کار را پیش ببریم. تا این لحظه رهبر معظم از تندروها طرفداری کرده است. باید صبر کرد و دید در هفت ماه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ استدلال اصلی من این است که تا جایی که ما بتوانیم روی محاسبات (آیت الله) خامنه ای تاثیر بگذاریم باید وی را متقاعد کنیم که ما آماده ایم از این مذاکرات دور شویم و به تحریم ها بازگردیم.

رابرت آینهورن:

صحبت های گری سیمور به این مسئله مربوط می شود که آیا ایران مصمم است که به سلاح هسته ای دست یابد؟ به نظر من مشخص است که ایران دست کم تا سال 2003، یک برنامه ساختاری برای آزمایش و تهیه تدارکات و تحقیق در مورد طراحی یک سلاح هسته ای داشت اما در سال دو هزار و سه اتفاقی افتاد که باعث شد آنها عنصر مهمی از این برنامه را تعلیق کنند یعنی بخش تسلیحاتی آن را تعلیق کنند. آژانس بین المللی انرژی اتمی، اطلاعات خوبی در اختیار دارد که نشان می دهد ایرانی ها، بخش بسیار مهم از برنامه هسته ای که همان جنبه تسلیحاتی و طراحی تجهیزات انفجاری هسته ای است، به حالت تعلیق درآورده اند. دستگاه اطلاعاتی آمریکا نیز از آن زمان تاکنون بر این باور است که گرچه ایران اصرار دارد راه دستیابی به تسلیحات هسته ای را به عنوان یک گزینه برای خود باز نگه دارد، هنوز تصمیم نگرفته است عملاً به تلاش ها در این زمینه ادامه دهد. شخصاً معتقدم اینگونه نیست که این فرآیند اجتناب ناپذیر باشد و ایران تصمیم لازم را برای تولید سلاح هسته ای خواهد گرفت؛ بنابراین در هر گونه توافقی، هدف باید منصرف کردن حاکمان ایران از گرفتن چنین تصمیمی در آینده باشد؛ تصمیم به حرکت از قابلیت کنونی که ایرانی ها از آن برخوردارند و هرگز رهایش نخواهند کرد، به سوی دستیابی عملی به سلاح هسته ای. توافق می تواند به این اهداف برسد؛ برای این کار لازم است که توافق، فرآیند دستیابی به سلاح هسته ای را بسیار طولانی کند، زمان رسیدن به آستانه گریز هسته ای را افزایش دهد و با برنامه ریزی مناسب برای نظارت، شناسایی هر گونه اقدام در این مسیر را کاملاً امکان پذیر کند. توافق همچنین می تواند این مسئله را روشن کند که اگر ایرانی ها هر یک از مفاد توافقنامه را نقض کنند، بهای سنگینی خواهند پرداخت؛ این مسئله نیز تلاش برای دستیابی به آستانه گریز هسته ای را بسیار پرخطر می کند.

به عقیده من، تصمیم گیری ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای، امری اجتناب ناپذیر نیست و ما می توانیم بر این تصمیم گیری اثر بگذاریم. اجازه دهید به مسئله دیگری بپردازم که به زمان دستیابی به آستانه گریز هسته ای نیز مربوط می شود؛ این تنها معیارِ دولت آمریکا برای قضاوت درباره ارزش توافقنامه نیست، اما یکی از معیارهای مهم به شمار می رود.

همان طور که دیوید آلبرایت، بنیانگذار موسسه علوم و امنیت بین الملل نیز در آثار تألیفی زیاد و مجاب کننده خود درباره مسئله تشریح می کند این معیار اهمیت دارد، زیرا فاصله زمانی را از زمانیکه ایران تصمیم بگیرد از توافقنامه خارج شود تا وقتی که بتواند به میزان کافی اورانیوم غنی شده با خلوص بالا برای تولید نخستین تجهیزات هسته ای تولید کند، افزایش خواهد داد؛ دیوید قبلاً نیز در نوشته هایش شرح داده است که زمان گریز هسته ای که باید به دنبال آن باشیم باید چیزی بین شش ماه تا یکسال باشد. دولت آمریکا نیز اعلام کرده است زمان گریز هسته ای یکساله را مد نظر دارد. اکنون پرسش من از دیوید این است که آیا به سمت این آستانه گریز حرکت می کنیم یا خیر؟

*توافقی برای خروج اورانیوم غنی شده از خاک ایران

یکی از تحولاتی که مردم را در این باره خوش بین کرده است، گزارشی است که نشان می دهد ایران ظاهراً توافق کرده است میزان چشمگیر و حتی اکثر اورانیوم کم غنی شده خود را به خارج از خاک خود و روسیه بفرستد؛ طبق بررسی های دیوید آلبرایت، که البته خود او در این باره توضیح خواهد داد، اگر میزان ذخایر اورانیوم غنی شده کاهش بیابد، می توان با وجود تعداد سانتریفیوژهای بیشتر داخل ایران موافقت کرد و زمان دستیابی به آستانه گریز هسته ای، باز هم به اندازه کافی طولانی خواهد بود. بنابراین می خواهم از دیوید آلبرایت بپرسم اوضاع به چه سمتی پیش می رود؟ آیا معتقدید معیارهای اصلی که شما ترسیم کرده اید، قابل دستیابی است؟

*مفهوم آستانه گریز از نظر آمریکایی ها

دیوید آلبرایت:

گمان می کنم دست یافتنی باشد؛ ابتدا باید بگویم گمان نمی کنم مؤسسه علوم و امنیت بین الملل، نخستین مرکزی باشد که این ایده را مطرح کرده باشد. در بحث هایی که با «گری سیمور» هماهنگ کننده سابق کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات و تسلیحات کشتار جمعی و دیگران داشتیم، این مسئله مطرح شد که برای واکنش به تلاش (احتمالی) ایران برای دستیابی به بمب اتمی، چقدر زمان نیاز است. شاید وِندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا بهتر از هر کس دیگری این موضوع را دریافته باشد؛ وی ماه سپتامبر در اظهاراتی گفت: «ما باید اطمینان یابیم که هر گونه تلاشِ تهران برای کنار گذاشتن تعهدات خود، به قدری زمان بر و مشهود باشد که این اقدام، هیچ شانسی برای موفقیت نداشته باشد».

حالا اگر بخواهیم این موضوع را از دیدگاه مسائلی مانند برنامه سانتریفیوژها تشریح کنیم، در اینجا است که مفهوم «آستانه گریز» مطرح می شود؛ آستانه گریز اصولاً به دنبال این است که زمان مطلوب برای نشان دادن واکنش را با اعلام تعداد سانتریفیوژها نشان دهد. در اینجا لازم است از یک الگوی نسبتاً پیشرفته محاسباتی استفاده شود تا نتایج واقع بینانه تر شود؛ فرضاً اگر شما زمان واکنش شش تا دوازده ماه را در نظر داشته باشید، محاسبات به شما نشان می دهد که تعداد سانتریفیوژهای (ایران) باید به دو تا چهار هزار دستگاه سانتریفیوژ IR-1 کاهش یابد. در اینجا البته ذخایر اورانیوم غنی شده، بالاخص با درجه خلوص بیست درصد باید محدود باشد؛ زیرا ذخایر نسبتاً زیادی از اورانیوم غنی شده با خلوص بیست درصد وجود دارد. مردم اغلب به اشتباه تصور می کنند ما در توافقنامه (موقت) از شر اورانیوم بیست درصد خلاص شدیم. واقعیت آن است که اورانیوم بیست درصد از شکل هگزافلورید به اکسید تبدیل شده است و این ذخایر هنوز وجود دارند. میزان قابل توجهی از اورانیوم به این شکل درآمده است. با وجود این، اگر ذهنیت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را داشته باشیم، ذخایر اورانیوم هنوز وجود دارد و فقط به شکل اکسید درآمده و دیگر هگزافلورید نیست؛ این میزان اورانیوم برای تولید بمب، از اندازه کافی نیز بیشتر است. بنابراین، در اینجا برای دستیابی به سلاح هسته ای به زمان بیشتری نیاز است و این نکته خوبی است، زیرا ایرانی ها باید دوباره اورانیوم را به هگزافلورید تبدیل کنند، اما سؤال اینجا است که در توافق هسته ای نهایی، ایران باید چقدر ذخایر اورانیوم بیست درصد غنی شده در اختیار داشته باشد؛ ما معتقدیم در توافق نهایی، ایران چیزی در حدود پنجاه کیلوگرم اورانیوم با درجه خلوص بیست درصد نگه خواه داشت که این می تواند بر آستانه گریز هسته ای اثر بگذارد. عده ای نیز مسئله کاهش ذخایر اورانیوم با خلوص سه و نیم درصد را مطرح کردند و این می تواند اثر بسیار مثبتی بر زمان دستیابی به آستانه گریز هسته ای داشته باشد. شاید این یکی از علت هایی بود که ارقام پیشنهادی خود (برای شمار سانتریفیوژها) از 1500 تا 2000 به 4000 افزایش دادند؛ زیرا آنها حس می کنند اگر ذخایر اورانیوم کم غنی شده را به میزان چشمگیری کاهش دهند، آنگاه زمان دستیابی به گریز هسته ای برای ایرانی ها در حد یکسال باقی خواهد ماند و آنها می توانند تعداد بیشتری سانتریفیوژ نیز داشته باشند.

گروه تحقیقاتی من در مؤسسه علوم و امنیت بین الملل و همچنین دولت آمریکا در این باره توافق دارند که نمی توان اجازه افزایش تعداد سانتریفیوژها را به هشت یا ده هزار دستگاه داد، زیرا سانتریفیوژها همواره اورانیوم با خلوص سه و نیم درصد تولید می کنند. بنابراین، زمانیکه شمار سانتریفیوژها به هشت یا ده هزار دستگاه IR-1 افزایش یابد، محدودیت ها برای میزان اورانیوم کم غنی شده تا اندازه ای بی معنا خواهد شد. در این شرایط، ایرانی ها هر ماه به اندازه ای اورانیوم با خلوص سه و نیم درصد تولید می کنند که با اندوختن آن می توان به مراتب سریع تر به مرحله گریز هسته ای رسید.

البته در اینجا باید خاطرنشان کنم بحث هایی مطرح شده است که چرا تا این اندازه روی برنامه های هسته ای اعلام شده ایران تمرکز شده است؟ همان طور که وندی شرمن نیز اشاره کرد ما می خواهیم ایرانی ها را در همه زمینه ها محدود کنیم؛ تردیدی نیست که ما درباره امکان دستیابی ایرانی ها به آستانه گریز هسته ای با استفاده از یک برنامه سری نگران هستیم، اما معتقدیم در اینجا نیز نوعی رابطه متقابل بین مؤلفه ها وجود دارد؛ فرضاً اگر ایرانی ها، شمار زیادی سانتریفیوژ، در حد ده هزار دستگاه یا بیشتر در اختیار داشته باشند، آنگاه مجموعه نسبتاً قدرتمندی برای تولید سانتریفیوژ وجود خواهد داشت که نظارت بر آن بسیار دشوار خواهد بود. حتی با وجود تدابیر و اقدامات مکمل که قرار است در توافق نهایی برای آژانس بین المللی انرژی اتمی در نظر گرفته شود، باز هم نظارت کار دشواری خواهد بود. بنابراین، تشخیص اینکه سانتریفیوژها به شکل سری تولید و سپس به یک تأسیسات غنی سازی سری منتقل نمی شود، دشوار خواهد بود. بنابراین در اینجا باید به دنبال نوعی توازن در محدودیتها باشیم و داشتن فرصت کافی برای واکنش، مهم ترین مؤلفه است. آنگاه زمان واکنش را باید از طریق مفهوم آستانه گریز، شرح و بسط داد تا محدودیت ها برای برنامه هسته ای اعلام شده در ایران مشخص شود. در هر شرایطی، کاهش ذخایر اورانیوم کم غنی شده، نتایجی بهتری را عاید شما خواهد کرد.

رابرت آینهورن (خطاب به «اِدوارد لِوین» از نمایندگان کنگره و عضو مرکز کنترل تسلیحات و منع تکثیر آمریکا):

شما شیوه های بسیار سازنده ای را برای کمک کنگره آمریکا به مذاکرات با استفاده از وضع قوانین جدید پیشنهاد کردید؛ البته بسیاری از نمایندگان کنگره، بالاخص کنگره جدید (که اکثر کرسی های آن را جمهوری خواهان در اختیار دارند) قطعاً در ابتدای کار، موافق چنین اقدامی نیستند. گمان می کنم برخی سناتورها به دنبال تصویب لوایحی هستند که مشابه آن در گذشته مطرح شده است و دولت را به دستیابی اهداف غیرواقع بینانه ملزم می کند و به در صورت محقق نشدن اهداف، تحریم های بسیار گسترده ای را اعمال کند. همچنین با توجه به اظهارات اخیر جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، دولت آمریکا شدیداً با هر گونه تحریم های بیشتر مخالفت خواهد کرد؛ استدلال دولت اوباما نیز این است که تحریم ها به روند مذاکرات آسیب وارد می کند و منجر به بروز اختلاف در نظام بین المللی تحریم ها می شود که برای اعمال فشارهای مستمر بر ایران ضروری است. بنابراین، این احتمالاً نخستین رویارویی بین کنگره و دولت اوباما خواهد بود که دیدگاه تحریم های ظالمانه را در برابر مخالفت با هر گونه تحریم جدید قرار می دهد. چقدر احتمال دارد که این تقابل اولیه به مذاکرات واقعی برای تصویب قانون هایی در کنگره منجر شود که به جای تضعیف روند مذاکرات، به تقویت گفتگوها بینجامد؟

*تفاوتی بیم ایران و کنگره نیست!/ رقص دیپلماتیک

ادوارد لوین:

همه دقت کنید ما هم اکنون از بحث مذاکره با یک کشور خارجی یعنی ایران، وارد بحث گفتگو با کشور خارجی دیگری شدیم که «کنگره» نام دارد! باید بگویم تفاوت چندانی بین این دو وجود ندارد! «باب آینهورن»، باید به شما بگویم که حدس شما درباره اینکه ابتدا چه رخ خواهد داد، درست است؛ این نیز چه بسا نوعی نمایش «کابوکی» (رقص دیپلماتیک) است که باید اجرا شود و دولت را تحت فشار می گذارد تا برای جلوگیری از تصویب لایحه ظالمانه در کنگره به صف آرایی نمایندگان دموکرات روی بیاورد.

همه کسانی که از سنگ اندازی جمهوری خواهان گلایه دارند، بدانند که تا شش ماه دیگر دموکرات ها سنگ اندازی خواهند کرد و این مانع تراشی از نوع مثبت و خوب است!

دموکرات ها اگر بخواهند، شیوه های بسیاری را برای جلوگیری از تصویب لوایح دارند. بنابراین، آنچه واقعاً می تواند برای دولت آمریکا نگران کننده باشد، این است که سناتورهای دموکرات از دولت مأیوس شوند؛ سناتورها بیشتر از اینکه بخواهند از عملکرد دولت اوباما درباره ایران مأیوس شوند، ممکن است اعتماد خود را به توانایی واشنگتن برای مذاکره درست یا مدیریت آنها (ایرانی ها) به شیوه مناسب، از دست بدهند.

به فرض اینکه دولت بتواند سناتورهای دموکرات را مجاب کند که رویکرد مناسب را در قبال ایران در پیش گرفته است، به اعتقاد من، باید کار دیگری را انجام دهد؛ و آن هم این است که به نمایندگان دموکرات کنگره بگوید شما باید برای مقابله با تصویب لوایح نامناسب با ما همکاری کنید و ما نیز غیر علنی به شما کمک می کنیم تا لوایح جایگزین مثبت را برای مطرح کردن در صحن پارلمان بیابید. دولت آمریکا با این شیوه قادر است نشان دهد که مخالف هر گونه تعامل با کنگره نیست، بلکه فقط حاضر نیست لوایحِ نادرست تصویب شود. بنابراین، فشار برای گفتگو و کاوشِ شیوه های تصویب لوایح کاربردی وجود دارد.

همان طور که اشاره کردم این کار ساده ای نیست، اما حیرت آور است که چگونه با تلاش می توان راهی یافت.

*پیشنهادی به جای کاهش تعداد سانتریفیوژها

یکی از نکات جالب درباره مذاکره کنندگان آمریکایی حاضر در گفتگوها با ایران، ایده های خوب زیادی است که آنها مطرح کرده اند. بد نیست به حضار یادآوری کنم حتی «دیوید آلبرایت» نیز در جلسه استماع کنگره، ایده های بسیار جالبی را لابه لای دست نوشته ها و سخنان خود مطرح کرد. به عنوان مثال، وی در اظهارات هفته گذشته خود مقابل نمایندگان کنگره آمریکا گفت: «راهبرد منطقی تر استفاده از گام های ناتوان سازی در کنار نابود کردن مجموعه تجهیزات محدودی است که با دقت انتخاب شده اند. فرضاً، توافق می تواند نابودی برخی تجهیزات مهم آبشارهای هسته ای را مانند دریچه ها یا تجهیزات تنظیم فشار یا شدت جریان، شامل شود».

آنچه دیوید آلبرایت به کمیته مجلس نمایندگان آمریکا گفت این بود که اگر شما خواستار دستیابی به توافق با ایران برای کاهش شمار سانتریفیوژهای فعال هستید، لزومی ندارد که همه سانتریفیوژها را کاملاً نابود کنید؛ بلکه می توانید برخی اجزاء مهم سانتریفیوژها را نابود کنید، بدون اینکه لطمه ای به ظاهر سانتریفیوژ و بسیاری از دیگر قطعات داخلی آن وارد شود. این پیشنهاد فوق العاده جالبی بود. این از جنس همان ایده هایی است که مذاکره کنندگان ما (امریکایی) در بحث های خود با مذاکره کنندگان ایرانی مطرح کرده اند.

*آدم خوب ها ما بودیم

یکی از امیدهای من برای ماه های پیش رو این است که اگر ایران فرضاً تمایل بیشتری برای دستیابی به توافق نشان نداد، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا تا این اندازه برای مخفی نگه داشتن همه مسائل مصمم نباشد و در عوض، به شکل علنی بگوید که گروه 1+5 چقدر در طرح های پیشنهادی خود به ایران، ابتکار نشان داده است؛ بدین ترتیب، ایرانی ها متوجه می شوند شکست خوردن مذاکرات در فصل بهار و تابستان امسال، چندان برای وجهه آنها خوب نیست. ما باید دنیا را برای این شرایط احتمالی آماده کنیم، تا آنها بپذیرند که در این مذاکرات، ما «آدم خوب ها» بوده ایم.

آینهورن:

با این گفته شما موافقم که اگر مذاکرات شکست بخورد، همه دنبال مقصر خواهند بود؛ ما در طول یکسال اخیر شاهد بودیم که تیم (مذاکره کننده) فعلی ایران در دیپلماسی عمومی تبحر دارد. بسیاری از اعضای این تیم در غرب تحصیل کرده و زبان انگلیسی را خوب صحبت می کنند.

در واقع، این روزها مذاکرات به زبان انگلیسی صورت می گیرد. بنابراین، ایرانی ها احتمالاً استدلال های بسیار خوبی خواهند آورد، کما اینکه تاکنون چنین کاری کرده اند و به نظر می رسد که ایرانی ها، گروه منطقی در مذاکرات هستند.

شخصاً تصور نمی کنم که آنها گروه منطقی باشند، اما بیشتر دنیا اینگونه تصور می کند که گروه 1+5 و بالاخص آمریکا در مذاکرات از خود سرسختی نشان می دهد: این تصور، اشتباه است و دولت آمریکا، بالاخص در صورت خودداری ایران از انعطاف پذیری در روند مذاکرات، باید محتوای گفتگوها را (برای اطلاع عموم) منتشر کند.

موضع دولت آمریکا تاکنون این بوده است که ما نمی خواهیم مذاکرات علنی باشد، بنابراین لزومی ندارد همه ایده ها را منتشر کنیم؛ ولو اینکه ایده ها منطقی هستند و ایران باید آنها را بپذیرد. این دیدگاه دولت آمریکا قابل درک است، اما این مسئله (غیرعلنی بودن گفتگوها) در آینده می تواند مشکل ساز شود؛ بنابراین دولت آمریکا باید رویکرد دیپلماسی عمومی خوب را در پیش بگیرد.

گمان می کنم کارشناسان، مطالب جالب و اندیشه های بسیاری برای شما عنوان کرده اند که می توانید درباره آنها سؤال بپرسید. بنابراین در اینجا سؤالات شما را از کارشناسان برنامه می شنویم؛ لطفاً بعد از دریافت میکروفون خود را معرفی کنید و سؤال هایتان را به شکل خلاصه بپرسید.

سوال: ممنون، من «گرت میچل» هستم و باید بگویم پیشنهادات دکتر دیوید آلبرایت، برای من شباهت تکان دهنده ای با اظهارات دنیل پاتریک درباره مهار اسلحه و کنار گذاشتن تولید فشنگ دارد. در اینجا می خواهم دو سؤال کوتاه بپرسم، زیرا شنیدن پاسخ آنها برایم اهمیت دارد. نخست اینکه آیا تاکنون کسی این باصطلاح فتوای رهبر معظم ایران را دیده یا خوانده است؟ و دوم، نظر به اینکه رهبر معظم ایران در بیست و پنج سال اخیر، نوعی سیاست خارجی را با تمرکز بر آمریکا به عنوان شیطان ایجاد کرده است، آیا با نزدیک شدن روند مذاکرات به این مرحله، آیا هرگز ایده مذاکره با ایران و دیگر کشورها، بدون حضور آمریکا در پای میز گفتگو، بررسی شده است؟ با این شیوه، دیگر رهبر ایران ناچار نخواهد بود در برابر شیطان تسلیم شود.

گری سیمور، هماهنگ کننده سابق کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات و تسلیحات کشتار جمعی:

تا جایی که می دانم هیچ کسی فتوا را به شکل مکتوب ندیده است، اما اطمینان دارم وقتی زمان لازم فرابرسد، ایران نسخه مکتوب آن را در صورتی که بخشی از توافق باشد، منتشر خواهد کرد.

*دو طرف اصلی مذاکره، ایران و آمریکا هستند

درباره پرسش دوم شما باید بگویم تنها راه دستیابی به موفقیت در مذاکرات، این است که توافقی بین واشنگتن و تهران حاصل شود؛ هیچ شیوه و فرمول دیگری را نمی توان تصور کرد که به توافق منجر شود، زیرا دو گروه درگیر اصلی بر سر مسئله هسته ای، تهران و واشنگتن هستند. هیچ واسطه ای در کار نیست که به نیابت از آمریکا وارد گفتگوها شود و با ایران به توافق برسد.

*حق با او (آیت الله خامنه ای) است، آمریکا حاضر نیست، برنامه هسته ای ایران را بپذیرد!

بنابراین، یکی از تحولات مثبت بعد از توافق بر سر طرح مشترک اقدام این است که هر روز بیشتر شاهد مذاکرات واقعی به شکل دو جانبه هستیم که در آن آمریکا نماینده گروه 1+5 است و دیگر اعضای گروه را برای حمایت از ابتکارات و طرح های خود مجاب می کند. با وجود این، امکان گفتگو با هفت یا هشت گروه مذاکره کننده اصلاً وجود ندارد، زیرا نشستن دور میز با همه این گروه ها برای بده بستان هایی که لازمه گفتگو است، امکان پذیر نیست. بنابراین، اگر به دنبال نشانه های مثبت در روند گفتگو هستید، یکی از آنها این است که ایرانی ها سرانجام موانع را پشت سر گذاشته اند تا به شکل مستقیم با آمریکایی ها در سطح کارشناسی دیدار و برای تنظیم متن توافق همکاری کنند. در بیشتر سال‌های نخستین دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، زمانیکه من و باب آینهورن مستقیماً درگیر موضوع هسته‌ای بودیم، ایرانی ها از ملاقات با ما خودداری می کردند؛ ما بارها پیشنهاد دادیم که سر میز گفتگو بنشینیم تا مذاکره کنندگان درباره مسائل گفتگو کنند، اما آنها دستور داشتند با ما دیدار نکنند. حسن روحانی دستکم توانسته است رهبر معظم ایران را برای صدور اجازه لازم برای مذاکرات مستقیم، مجاب کند. البته (آیت الله) خامنه ای در محافل عمومی می گوید بسیار تردید دارم که توافق امکان پذیر باشد، زیرا بعید می دانم که آمریکایی ها حاضر باشند برنامه هسته ای ما را بپذیرند. می دانید حق با او است، آمریکا حاضر نیست، برنامه هسته ای ایران را بپذیرد!

آینهورن: آنطور که اطلاع دارم، حتی گفتگوهای دو جانبه سری بین آمریکا و ایران، حتی در همان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد صورت گرفت. احتمالاً شما به یاد دارید که در فاصله سالهای 2003 تا 2005 میلادی، گروه موسوم به «ئی 3» متشکل از آلمان، انگلیس و فرانسه، بدون حضور نماینده آمریکا با ایران دیدار کرد، اما این مذاکرات راه به جایی نبرد؛ این مسئله نیز مؤید اظهارات گری سیمور است که آمریکا را بازیگر کلیدی در روند گفتگوها می داند.

سوال: باید اقرار کنم که با خواندن عناوین خبری امروز، دیگر نمی توانم مانند کارشناسان حاضر در برنامه به مذاکرات در هفت ماه آینده خوش بین باشم؛ ما درباره تحریم ها و اینگونه مسائل صحبت کردیم، اما گروه دیگری به نام اسرائیل وجود دارد که می تواند بعد از هفت ماه اقدام کند، البته مشروط بر اینکه در هفت ماه آینده، پیشرفتی بیش از آنچه تاکنون شاهد بوده ایم، رخ ندهد. می خواهم بدانم اگر بعد از هفت ماه، پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشود، اسرائیل و آمریکا چه خواهند کرد؟

اِدوارد لِوین: می خواهم به نکته ای کلی اشاره کنم که نه فقط به سؤال شما، بلکه به برخی اظهارات دیگر کارشناسان حاضر در برنامه ربط دارد؛ بهترین پاسخ برای بسیاری از سؤالات این است که ما نمی دانیم! ما در اوضاع مبهم قرار داریم و بهتر است به جای پیش بینی، زمانیکه صادقانه بگویم مبنای لازم برای اینگونه پیش بینی ها وجود ندارد، ابهام را بپذیریم. با وجود این، سؤال شما به نکته جالبی اشاره دارد که کاملاً آن را بررسی نکردیم و آن هم این است که آیا طرح مشترک اقدام می تواند به نقطه ثابتی در آینده نامعلوم تبدیل شود و پیامدهای این مسئله خوب است یا بد؟ حدسم این است که اگر همکاران کارشناس مرا که تخصص بیشتری دارند، تحت فشار بگذارید، آنها نیز خواهند گفت نمی دانیم، مطمئن نیستیم! اوضاع کنونی قطعاً بهتر از شرایطی است که قبل از طرح مشترک اقدام وجود داشت، اما این خطر وجود دارد که این طرح، سد راه دستیابی به توافق واقعی شود، زیرا بعد از توافق نهایی، ادامه وضع کنونی، در وهله دوم بهترین راهکار به شمار می رود. گمان می‌کنم بحث ها درباره افزایش تحریم ها نیز برای آن است که تهران را به تصمیم گیری وادارد، تا همه ما از این وضع مرگبار و فوق العاده راحت خارج شویم.

گری سیمور: اکثر شرکای ما در گروه 1+5، البته به جز احتمالاً فرانسه، کاملاً از وضع کنونی رضایت دارند؛ زیرا ما موفق شدیم بخش های زیادی از برنامه هسته ای ایران را متوقف کنیم و نظام کلی تحریم ها نیز باقی مانده است. من این سخن را از زبان برخی از همکاران اسرائیلی خود شنیده ام؛ آنها نیز معتقدند اوضاع کنونی گرچه مشکل را حل نکرده، دستکم توانسته است زمان را برای برنامه هسته ای ایران آهسته کند و حتی به حال سکون در بیاورد. بنابراین می توان استدلال کرد تمدید طرح مشترک اقدام، دستکم اوضاع را ثابت نگه داشته است.

با وجود این، شخصاً معتقدم در این دور از گفتگوها دیگر کسی تحمل آن را ندارد که توافقنامه موقت بدون محدودیت پیوسته در آینده نامعلوم تمدید شود، مگر اینکه ثابت شود واقعاً در رسیدگی به برخی مسائل دشوار گفتگوها پیشرفت هایی حاصل شده است. بنابراین، دولت اوباما در فضایی سیاسی فعالیت می کند که باید نشان دهد پیشرفت کرده است. اوباما نمی تواند به اتلاف وقت در زمان باقی مانده از دوران ریاست جمهوری خود و حفظ اوضاع کنونی بسنده کند. البته همان طور که گفتم بسیاری از اسرائیلی ها نیز مخالفت چندانی با ادامه اوضاع کنونی ندارند.

دیوید آلبرایت: من هیچ یک از پیامدها را اجتناب ناپذیر نمی دانم؛ فرضاً اعتقاد ندارم که حمله نظامی اسرائیل امری اجتناب ناپذیر است. در واشنگتن اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد و گاه اظهاراتی می شنویم مبنی بر اینکه اگر به توافق نرسیم، جنگ خواهد شد. گمان نکنم این اظهارات صحت داشته باشد، زیرا توافق برای هر دو طرف منافعی دارد و هر دو آنها انگیزه دارند که اجازه ندهند تنش ها از کنترل خارج شود. بنابراین، احتمال آن وجود دارد که در صورت پایان توافق (موقت)، جایگزینی غیر از جنگ یا تحریم های شدید برای آن پیدا شود. برای پی بردن به اینکه مقامات اسرائیل به چه فکر می کنند، نباید فقط بنیامین نتانیاهو را ملاک قرار داد؛ تصور نمی کنم اسرائیلی ها بخواهند جنگ راه بیندازند. آنها می دانند که اگر بخواهند حمله کنند، فقط یکبار قادر به چنین کاری خواهند بود و ایران می تواند دوباره تأسیسات خود را بازسازی کند. اسرائیلی ها این را می دانند که حمله نظامی باید در قالب راهبردی باشد که به برنامه هسته ای ایرانی ها پایان دهد و آنها قادر نیستند چنین کاری کنند. شخصاً نیز چندان انگیزه ای داخل آمریکا برای حمایت از اسرائیلی ها (در اقدام نظامی) نمی بینم.

آینهورن: اگر مذاکرات در پایان ماه ژوئن سال آینده شکست بخورد، اسرائیلی ها چه کار خواهند کرد؟ این بستگی دارد که ایران چه کار کند؛ اگر ایرانی ها به شکل خصمانه فعالیت های هسته ای خود را تشدید کنند، اسرائیل به شدت نگران خواهد شد؛ اما اگر برخورد ایرانی ها با موضوع، همان طور که همه نشانه ها حکایت دارد، هوشمندانه باشد، آنها به آرامی کارشان را دنبال خواهند کرد و چه بسا برخی دستگاه ها را که تاکنون با گاز (اورانیوم) تغذیه نشده است، روشن کنند. شاید هم برنامه های هسته ای خود را در حاشیه افزایش دهند، اما آنها از اقدامات بسیار تحریک آمیز خودداری خواهند کرد. اگر ایرانی ها هوشمندی لازم را داشته باشند و چنین کاری کنند، اسرائیلی ها به ستوه می آیند، اما دیگر نیاز مبرم برای آغاز حمله نظامی را احساس نخواهند کرد.

سوال: «استفنی کوک» از «هفته نامه اطلاعات هسته ای» هستم؛ می خواهم دو سوال را از شما باب آینهورن بپرسم. نخست اینکه اگر فرض را بر این بگذاریم که هدف مذاکرات، ساماندهی برنامه هسته ای ایران است تا ایرانی ها در ادامه راه برای غنی سازی با اهداف تجاری توجیه لازم را داشته باشند، آمریکا تا چه اندازه به همکاری با روسیه برای تنظیم جزئیات مربوط به توافق هسته ای با ایرانی ها، توجه دارد؟ البته در اینجا منظورم توافق نه فقط بر سر رآکتورها، بلکه درباره سوخت هسته ای است که هنگام اعلام شدن بسیار مبهم بود.

دوم اینکه، به اعتقاد من اگر ایرانی ها تیزهوش باشند، به خودشان می گویند دستگاه های سانتریفیوژ کنونی ما افتضاح است و باید سانتریفیوژهای بهتری داشته باشیم، پس باید بر تحقیقات و توسعه تمرکز کنیم. ایرانی ها به خودشان می گویند ما که اکنون به ظرفیت غنی سازی (بالا) نیاز نداریم، پس بگذارید در این زمینه به غربی ها امتیاز دهیم و آینده نگر باشیم. با وجود این، برنامه هسته ای به قدری جنبه نمادین برای ایرانی ها پیدا کرده است، که چنین کاری برایشان دشوار خواهد بود؛ اما بگذارید فرض کنیم ایرانی ها نهایتاً راضی شوند بر سر ظرفیت غنی سازی مصالحه کنند، آمریکا چقدر می تواند درباره مدت اجرای توافق نهایی مصالحه کند؟

آینهورن: من هفته پیش در مسکو بودم و با مقامات روسیه درباره این موضوع گفتگو کردم. گمان می کنم به رغم مشکلات موجود در روابط دو جانبه آمریکا و روسیه، مقامات روسیه نقش سازنده ای در روند مذاکرات (هسته ای) با ایران ایفاء کرده اند. ایفای نقش سازنده نیز همسو با منافع آنها است. روس ها نمی خواهند ایرانی ها، ظرفیت غنی سازی در مقیاس صنعتی داشته باشند؛ روسیه علاقه مند است سوخت راکتورهای هسته ای را که به تهران می فروشد، خودش تأمین کند. در توافق اخیر که چند هفته پیش صورت گرفت، اعتقاد روسیه این بود که خودش باید سوخت هر گونه راکتور اضافی را تأمین کند و اگر ایران با این موضوع توافق کند، دیگر جایی برای استدلال ایران مبنی بر اینکه به ظرفیت غنی سازی بومی در مقیاس وسیع نیاز دارد، باقی نخواهد ماند. همچنین بحث هایی درباره انتقال بیشتر ذخایر اورانیوم کم غنی شده ایران به روسیه صورت گرفت که گزارش های آن منتشر شده است. تا جایی که می دانم جزئیات این اقدام مانند اینکه چه میزان باید اورانیوم فرستاد شود، هنوز روشن نیست، اما اگر این اقدام عملی شود، گام بسیار مثبتی خواهد بود. زیرا همان طور که در اظهارات دیوید آلبرایت مطرح شد هر قدر ذخایر اورانیوم کم غنی شده کاهش یابد، دست شما برای پذیرش تعداد سانتریفیوژهای بیشتر، باز خواهد شد. بنابراین، مقامات روسیه نقش سازنده ای البته همسو با منافع خودشان ایفاء کرده اند. البته انتقال ذخایر اورانیوم کم غنی شده به روسیه، هزینه هایی دارد؛ این سؤال نیز مطرح است که آیا اورانیوم غنی شده ایران به لحاظ فنی برای تولید سوخت هسته ای مناسب است یا نه، که این نیز می تواند هزینه های دیگری را به همراه داشته باشد؛ بسیاری از جزئیات هنوز روشن نیست، اما روس ها نقش سازنده ای ایفاء کرده اند و این کار را ادامه خواهند داد.

در خصوص این سؤال که اگر همه مسائل حل و فصل شود، آمریکا تا چه اندازه می تواند درباره مدت توافق نهایی انعطاف پذیری نشان دهد، باید بگویم دوره توافق نهایی، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ این یکی از حوزه هایی است که آمریکا در آن سرسختی زیاد نشان داده است. ایرانی ها، دوره توافق بسیار کوتاه را در حد پنج سال مطرح کرده اند، زیرا می خواهند همه محدودیت ها پایان یابد تا بتوانند فوراً ظرفیت غنی سازی خود را به مقیاس صنعتی برسانند؛ اما این کار، زمان دستیابی به آستانه گریز را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد و این امر پذیرفتنی نیست. شخصاً معتقدم محدودیت ها باید برای مدت طولانی و ترجیحاً تا پانزده سال ادامه داشته باشد. این زمان برای اینکه ایران نشان دهد به تعهدات خود پایبند است و اعتماد را به مقاصد صلح آمیز خود بازگرداند، کافی است.

دیوید آلبرایت: اینگونه نیست که سانتریفیوژها بحث مجزایی باشد و بر سر تعداد سانتریفیوژهای IR-1 که قرار است باقی بماند، بده بستان وجود داشته باشد. مشکل تحقیقات و توسعه درباره سانتریفیوژها این است که در صورت موفقیت، دستگاه های به مراتب قدرتمندتر ساخته خواهد شد؛ بنابراین، ایرانی ها در این شرایط اگر تصمیم داشته باشند برنامه هسته ای سری داشته باشند، به سانتریفیوژهای به مراتب کمتری نیاز خواهند داشت.

می دانم که نهایتاً میزان «سو» (SWU) اهمیت دارد، اما ایرانی ها تابستان امسال این بحث را به شیوه کاملاً غیرسازنده عنوان کردند؛ زیرا «سو» را می توان با کم کردن سرعت (چرخش) سانتریفیوژها کاهش داد. این مسئله دقیقاً به برداشتن پا از روی پدال گاز شباهت دارد، اما در اینجا می توان بلافاصله دوباره پا را روی پدال گاز قرار داد؛ بنابراین میزان سو که ایرانی ها مطرح کردند، واقعاً بی معنا است و دوباره می توان گفت فرضاً با توجه به میزان سو که شما ایرانی ها در سانتریفیوژها تولید می کنید، به این تعداد سانتریفیوژ نیاز دارید. در اینجا می توان میزان سو را به تعداد سانتریفیوژهای لازم تبدیل کرد، اما اصولاً این رقم مبتنی بر سانتریفیوژها و توانمندی های کنونی تعیین خواهد شد. بخش تحقیق و توسعه سانتریفیوژها مشکل ساز است، زیرا ایرانی ها اطلاعات چندانی درباره قابلیت سانتریفیوژهای جدید فاش نمی کنند و فرضاً در مرحله آزمایشی، اطلاعات لازم درباره این دستگاه ها را در اختیار آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار نخواهند داد.

سوال: گرِگ از انجمن کنترل تسلیحات هستم؛ می خواهم اندکی بیشتر به توافق روسیه و ایران که باب آینهورن بدان اشاره کرد، بپردازم. اکنون که ایران تمایل خود را نه فقط برای احداث رآکتور های جدید این کشور از سوی روسیه، بلکه برای مشارکت روسیه در تأمین سوخت رآکتورها و خارج کردن سوخت مصرف شده نشان داده است، روشن است که ایرانی ها عملاً بحث نیاز داشتن به تعداد زیاد سانتریفیوژها در آینده را زیر سؤال برده اند. می خواهم بپرسم نظر به ویژگی های بیان شده درباره رهبر معظم ایران و مخالفت های او با محدود شدن توانمندی های ایران، چرا رهبر ایران، چنین توافقی با روسیه را تأیید کرده است؟

گری سیمور: گمان می کنم روایت ایرانی ها از اینکه باید به شکل مستقل، ظرفیت لازم برای تولید سوخت رآکتورهایشان را داشته باشند، به این علت که نمی توانند به روسیه یا هیچ تأمین کننده دیگری در خارج اطمینان کنند، جذابیت زیادی دارد؛ این تفکر (داخل ایران) از حمایت عمومی گسترده برخوردار است. بنابراین، تصور نمی کنم توافق با روسیه با استدلال ایران مبنی بر اینکه نهایتاً برای تهیه سوخت به غنی سازی در مقیاس صنعتی نیاز دارد، منافات داشته باشد. البته بدیهی است که چنین قابلیتی، گزینه بسیار پررنگ دستیابی به تسلیحات هسته ای را به شکل علنی یا مخفیانه، در اختیار آنها قرار خواهد داد.

 آینهورن: آنها کمک روسیه را نیز دریافت کرده اند؛ آنها می خواهند توافق کنند که روسیه، سوخت رآکتورهای جدید را تأمین کند، اما به حفظ توانمندی های خود در وضع آماده باش علاقه مند هستند تا در صورت خلف وعده روسیه یا بروز حادثه ای که دسترسی ایرانی ها به سوخت هسته ای را قطع کند، توانایی لازم را به شکل آماده و قابل بهره برداری داشته باشند. البته ایرانی ها می خواهند این را در کنار تعهد مقامات روسیه به تأمین سوخت هسته ای داشته باشند.

سوال: یکی از پژوهشگران مدعو در مؤسسه بروکینگز هستم؛ می خواستم از دکتر آلبرایت، سؤالی درباره ابعاد نظامی احتمالی که در سخنان ابتدایی خود مطرح کردند، بپرسم. آیا ممکن است برای ما شرح دهید که این ابعاد نظامی احتمالی (برنامه هسته ای ایران) پس از سال 2003 میلادی چیست؟ این را می پرسم، زیرا گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در هشتم نوامبر سال 2011 میلادی با جزئیات زیاد به اقدامات مربوط به قبل از سال 2003 میلادی اشاره کرده بود، اما در رابطه با سالهای بعد از آن ابهامات زیادی داشت.

ظاهراً، دستگاه اطلاعاتی آمریکا نیز به اینکه فعالیت های نظامی (ایران در برنامه هسته ای) بعد از آن تاریخ نیز ادامه پیدا کرده است، چندان اعتقادی ندارد. شما اشاره کردید که حل و فصل ابعاد نظامی احتمالی، دریچه مهمی را برای نهایی کردن توافق جامع هسته ای خواهد گشود؛ این منطق و استدلال شما را می پذیریم، اما می خواهم بدانم آیا واقعاً حاضرید مسائل مطرح درباره ظرفیت غنی سازی اورانیوم، دوره توافق نهایی، کاهش تحریم ها و تدابیر لازم برای راستی آزمایی را نادیده بگیرید، فقط برای اینکه درباره قضیه ای شفاف سازی کنید که پیش از سال 2003 میلادی قطعاً به شکل چشمگیر وجود داشت، اما اکنون دیگر اینگونه نیست؟

دیوید آلبرایت: حل و فصل ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای ایران، بخش اساسی هر گونه توافقی خواهد بود؛ شیوه های متفاوتی برای رسیدگی به مسئله وجود دارد و من در مقالات گوناگون، امتیازاتی را پیشنهاد داده ام که می توان در این خصوص واگذار کرد. با وجود این، حل و فصل ابعاد نظامی احتمالی را بخش اساسی هر گونه توافق می دانم که اگر حل نشود، نتیجه آن دستیابی به توافقی است که قابل راستی آزمایی نیست و به اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان یک نهاد بسیار ارزشمند بین المللی لطمه می زند.

ما از دیگر تجربیات آموخته ایم که اگر به پیشینه و تاریخ فعالیت کشورها پشت کنید، شکست خواهید خورد. کافی است به تجربه عراق در سال 1991 میلادی نگاه کنید؛ همچنین در اوایل دهه 1990 میلادی نیز زمانیکه آفریقای جنوبی از پیشینه (فعالیت های) خود چیزی نمی گفت، آنها قادر نبودند راستی آزمایی کنند که آیا آفریقای جنوبی، برنامه تسلیحات هسته ای خود را کنار گذاشته است؛ بنابراین آنها (غربی ها) این تجربه را با زحمت فراوان آموختند که اگر قرار است نظام راستی آزمایی معتبری ایجاد شود، فعالیت های گذشته اهمیت دارد.

در خصوص ابعاد نظامی احتمالی نیز آژانس بین المللی انرژی اتمی نسبتاً محتاط بوده است. آن طور که می دانم، مسائلی در زمینه محاسباتِ مرتبط با تسلیحات هسته ای وجود دارد؛ دولت آمریکا نیز اخیراً مرکزی در ایران را که گفته می شود در سال 2011 میلادی فعالیت خود را آغاز کرده است و ریاست آن را «محسن فخری زاده» بر عهده دارد و در آن فعالیت های مرتبط با تسلیحات هسته ای صورت می گیرد، تحریم کرد. بنابراین، گمان می کنم آژانس بین المللی انرژی اتمی به شکل گسترده ای هنوز نگران اقدامات برخی افراد است که پیش از سال 2003 و 2004 میلادی، در این برنامه تسلیحات هسته ای فعالیت می کردند.

اِدوارد لِوین نماینده کنگره و عضو مرکز کنترل تسلیحات و منع تکثیر آمریکا: بخش زیادی از اهمیت ابعاد نظامی احتمالی (برنامه هسته ای ایران) به آثار آن برای راستی آزمایی در آینده باز می گردد؛ یوکیا آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در سخنرانی چند هفته پیش خود در اینجا، کاملاً انتظارات خود را درباره اینکه می خواهد شاهد چه چیزی در توافق (جامع هسته ای) باشد، روشن کرد؛ او خواستار دسترسی به تأسیسات، کارکنان و اطلاعات (برنامه هسته ای ایران) است.

دسترسی به تأسیسات، مسئله ای است که به آن عادت داریم و تمهیدات لازم برای راستی آزمایی که از آن سخن به میان آمد، اصولاً تضمین کننده چنین دسترسی هایی است. زمانیکه از دسترسی به پرسنل سخن می گوییم باید پرسید منظور دقیقاً چه کسانی هستند؟ اینجا است که اطلاع از اقدامات صورت گرفته در گذشته، اهمیت می یابد؛ زیرا نام همه کسانی که قبلاً در برنامه هسته ای ایران نقش داشته اند، در آینده باید داخل فهرست کارکنان مد نظر قرار بگیرد، تا روشن شود که با چه کسانی باید مرتباً گفتگو کرد و چه افرادی را باید از نزدیک زیر نظر داشت. در خصوص اطلاعات نیز این سؤال مطرح است که ساختار برنامه (هسته ای) شما ایرانی ها چه بوده است؟ کارها چگونه صورت گرفته است؟ چه نهادهایی وجود دارند که باید فعالیت آنها را با گذر زمان پیگیری و اطمینان حاصل کنیم که این اقدامات برای ما قابل درک است؟ شما ایرانی ها چه تشکیلات جدیدی را با همان پرسنل قدیمی ایجاد کرده اید که باعث افزایش نگرانی ما شده است؟

به اعتقاد من، حتی بدون اینکه ایران به مسائل مرتبط با ابعاد نظامی احتمالی پاسخ های راضی کننده داده باشد، بسیاری از این اقدامات را می توان در یک توافق مطرح و پیاده سازی کرد. با وجود این، لغو تحریم های اساسی در آینده باید مشروط به این باشد که آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کند ما فرضاً سه یا شش تا از مسائل باقی مانده را حل و فصل کرده ایم. البته حل و فصل مسائل احتمالاً باید به شکل سری باشد، زیرا کارکنان (و دانشمندان) هسته ای ایران از ترور شدن بیمناک هستند و این نگرانی بجا است. بنابراین، ایران باید مسائل را برای آژانس بین المللی انرژی اتمی و چه بسا آمریکا و همکاران ما در گروه 1+5 شفاف سازی کند، اما لزومی ندارد که اطلاعات در اختیار رسانه ها و خبرگزاری ها مانند آسوشیتد پرس قرار بگیرد.

آینهورن: مجری برنامه در ادامه جلسه پرسش و پاسخ گفت فقط چند دقیقه دیگر برای پاسخ به چند سؤال کوتاه باقی مانده است. لطفاً سؤالات خود را کوتاه و خلاصه بیان کنید و نهایتاً جمع بندی کارشناسان حاضر در میزگرد را می شنویم.

ابراهیم محسنی از دانشگاه مریلند: اگر به یاد داشته باشید حسن روحانی رئیس جمهور ایران، سال 2006 میلادی با انتشار مقاله ای در مجله تایمز نوشت دشواری پیش روی ما این است که غرب از ما می خواهد در ازای وعده هایی که چندان اعتمادی به آنها نداریم، گام های ملموس (را برای حل و فصل مسائل هسته ای) برداریم. امروز نیز منتقدان در ایران، نگرانی های مشابهی را مطرح می کنند. به عقیده شما آمریکا برای آنکه به ایرانی ها اطمینان دهد عزم و توانایی لازم را بر عمل به تعهداتش در توافق دارد، باید چه اقداماتی را صورت دهد و یا از چه کارهایی خودداری کند؟

حسین شهبازی: دکتر ادوارد لوین درباره کنگره و روابط آن با دولت آمریکا صحبت کرد، اما می خواهم نظر آقایان سیمور و آینهورن را در این باره بشنوم، زیرا من بیش از آقای دکتر لوین به نقش کنگره جدید آمریکا (در مذاکرات هسته ای ایران) بدبین هستم. می خواهم بدانم اگر تمدید مذاکرات تا پایان ماه ژوئن دوام نیاورد، در فضای حاکم در واشنگتن بعد از روی کار آمدن کنگره جدید آمریکا، دولت چگونه می خواهد نمایندگان از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه را مجاب کند که یا باید گفتگوها را دوباره تمدید کرد؟ همان طور که اشاره کردید گزینه بدتر، کناره گیری از مذاکرات و نافرجام گذاشتن گفتگوها است.

«چودهری» از مرکز سیاست ملی آمریکا: سؤالم این است که آیا کارشناسان برنامه از اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران در مقطع کنونی که پیشنهاد آن مطرح شده است، حمایت می کنند؟ دلیل آنها برای موافقت یا مخالفت احتمالی چیست؟

نماینده خبرگزاری روسیه: شما درباره لزوم واگذاری امتیازات بیشتر از سوی ایرانی ها سخن گفتید؛ با توجه به برنامه و اهداف هر کدام از کشورها، فضای سیاسی کلی و سیاست های آمریکا، آیا جایی برای واگذاری امتیازات و انعطاف پذیری بیشتر در مذاکرات از سوی گروه 1+5 باقی مانده است؟

مارک باکتوم از «کالجِ ملی جنگ»: به عقیده شما، ایران تا سال 2003 میلادی چه اندازه به فناوری لازم برای تولید سلاح اتمی نزدیک شده بود؟ آیا احتمال دارد که آنها برای رضایت خودشان به این مرحله رسیده بودند که ثابت کنند فقط به مواد شکافت پذیر برای تکمیل کار خود نیاز دارند؟

گری سیمور: چند نفر درباره لغو تحریم ها پرسیدند، پس اجازه دهید به این مسئله بپردازم؛ به عقیده من، یکی از بزرگترین موانع در مسیر توافق، دقیقاً همان طور که پروفسور محسنی اشاره کردند نگرانی های ایران از عمل نکردن آمریکا به تعهدات خود برای برداشتن تحریم ها است.

روشن است که رئیس جمهور آمریکا قادر نخواهد بود کنگره را برای لغو همه تحریم های موجود بر ضد ایران، مجاب کند. با وجود این، رئیس جمهور اختیارات لازم را دارد که هر شش ماه یکبار اکثر تحریم های مهم مانند تحریم های نفت و شبکه مالی را تعدیل کند و برای آن بخشودگی در نظر بگیرد. البته ایران این سپر حفاظتی را دارد که در هر گونه توافقی اگر باراک اوباما نتواند به وعده هایش عمل کند، فرضاً اگر کنگره، بخشودگی تحریم هایی که رئیس جمهور در نظر گرفته است با رأی خود باطل کند، آنگاه توافق نیز باطل خواهد شد و ایران آزاد است که فعالیت های هسته ای خود را از سر بگیرد.

واقعیت آن است که ایران در برهه ای از برنامه هسته ای خود قرار گرفته است که نمی توان از این کشور خواست قابلیت خود برای از سرگیری برنامه هسته ای را به شکل دائم کنار بگذارد و اصولاً چنین امکانی برای ایران وجود ندارد. بنابراین شخصاً معتقدم در توافق جامع می توان مسئله برداشتن تحریم ها را حل و فصل کرد؛ اما مشکل دشوارتر این است که ایران اصلاً حاضر نیست به مطالبات گروه 1+5 در ارتباط با محدود شدن برنامه هسته ای این کشور تن دهد.

سیمور افزود یکی از آقایان درباره تمدید دوباره مذاکرات هسته ای پرسید، باید بگویم بعید می دانم که کنگره (جدید آمریکا) دوره هفت ماهه کنونی را که برای تمدید گفتگوها در نظر گرفته شده است، باطل کند؛ زیرا تا زمانیکه ایران به طرح مشترک اقدام پایبند است، ما می توانیم برنامه هسته ای آنها را متوقف کنیم. بنابراین، تلاش ما برای اینکه ببینیم آیا دستیابی به توافق نهایی امکان پذیر است یا خیر، ضرر چندانی برایمان نخواهد داشت. البته تمدید دوباره مذاکرات بعد از مهلت تعیین شده، بسیار دشوار خواهد بود؛ مگر اینکه واقعاً در خصوص مسائلی که از آنها صحبت کردیم، پیشرفت هایی حاصل شده باشد. اگر پیشرفتی ایجاد شده باشد، آنگاه تمدید دوباره گفتگوها قابل توجیه است؛ اما در شرایط کنونی، احتمالاً تمدید دوباره گفتگوها میسر نیست مگر اینکه ایران موضع خود را تغییر دهد.

دیوید آلبرایت: فقط می خواهم درباره مسئله فناوری به نکته ای اشاره کنم: آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارشی داخلی دارد که بخش هایی از آن منتشر شده است. ارزیابی شماری از افرادی که مسئولیت تهیه این گزارش را بر عهده داشتند، این بود که دانسته های ایران برای اینکه نمونه اولیه تسلیحات هسته ای را با استفاده از مواد شکافت پذیر در پایان سال 2003 میلادی تولید کند، کافی بود. ایران آن زمان روی نمونه مینیاتوری و کوچک شده موشک شهاب سه به ابعاد حدود پنجاه و پنج سانتی متر کار می کرد، اما هنوز با تکمیل ساخت آن فاصله زیادی داشت. با وجود این، کارشناسان آژانس اعتقاد داشتند اگر ایرانی ها دوباره این اقدامات را پیگیری کنند، این بار موفق خواهند شد. بنابراین، گمان کنم ایرانی ها در حوزه قابلیت استفاده از بمب اتمی پیشرفت قابل ملاحظه ای داشتند و بخشی از نگرانی ها به همین مسئله مربوط می شود.

در پایان باید بگویم امید برای دستیابی به توافق وجود دارد، اما این مسئله جنبه ها و ابعاد بسیاری دارد که به خارهای گل شباهت دارند. منظورم این است که ایران باید در بسیاری از حوزه ها امتیازاتی واگذار کند و آمریکا نیز باید گزینه های پیش روی خود را بسنجد. با وجود این، نوعی توازن بین ابعاد مختلف برنامه هسته ای وجود دارد. بنابراین در نگاه کلی باید بگویم امیدوارم ایران و آمریکا ابتکار نشان دهند و توافقی را تدوین کنند که برای هر دو آنها پذیرفتنی باشد.

ادوارد لوین: در پاسخ به این سؤال که آیا ما از تحریم های بیشتر بر ضد ایران حمایت می کنیم یا خیر، شخصاً باید بگویم در مقطع کنونی بیش از اینکه هوادار تحریم های بیشتر باشم، هوادار داشتن اختیارات لازم برای اعمال تحریم های بیشتر هستم. بنابراین در خصوص تحریم هایی که می توانند آغاز کننده اتفاقات دیگر باشد، محتاط هستم؛ بیشتر ترجیح می دهم با دولت آمریکا درباره این مسئله گفتگو کنم که در آینده به چه چیزی نیاز خواهد داشت و اختیارات لازم را به دولتمردان بدهم که در صورت احساس نیاز، گام های لازم را بردارند. با وجود این، کنگره را نمی توان نهادی بسیار تأثیر گذار برای هدایت سیاست خارجی دانست. در اینجا نظر من در مقایسه با گذشته تغییر کرده است. من قبلاً برای جمهوری خواهان قدیمی کار می کردم که اعتقاد داشتند رئیس جمهور باید مقتدر باشد.

درباره این سؤال که آیا می توانیم امتیازات بیشتری واگذار کنیم، باید بگویم نمی دانم، زیرا به ما گفته نشده است که تا همین جا چه امتیازاتی را در مذاکره پیشنهاد کرده ایم. بنابراین، تشخیص این موضوع بسیار دشوار خواهد بود. تصور می کنم آنچه ممکن است برای ایرانی ها جذابیت داشته باشد این است که در صورت کاهش اساسی تحریم ها، آنها چه میزان از مقبولیت بیشتر در عرصه بین المللی و تجارت با خارج بهره مند خواهند شد. در اینجا بحث از واگذاری امتیاز خاصی به ایرانی ها در مذاکرات نیست، بلکه باید اطمینان یابیم که ایرانی ها می دانند دستیابی احتمالی به توافق، چه اندازه برایشان منفعت دارد؛ بدین ترتیب ایرانی ها متوجه می شوند که با خودداری از واگذاری امتیازاتی که به عقیده ما به شکل منطقی در محدوده اهداف کلی ایران قرار دارد، چه اندازه ضرر خواهند کرد.

آینهورن: هیچ یک از کارشناسان حاضر در اینجا نمی داند آیا نهایتاً توافقی حاصل خواهد شد یا خیر. گمان می کنم دستیابی به توافق جامع هسته ای بسیار دشوار خواهد بود. البته این احتمال منطقی وجود دارد که ما نتوانیم با یکدیگر کنار بیاییم. اگر هم با اوضاع کنار بیاییم، توافق بدون نقص نخواهد بود و ما نیز به همه خواسته هایمان نخواهیم رسید؛ اما ماهیت مذاکرات همین است.

با وجود این، دو نکته در اینجا اهمیت دارد. نخست اینکه به گفته دیوید آلبرایت، نگاه کلی به توافق داشته باشیم و فقط روی عنصر خاصی مانند تعداد سانتریفیوژ، ذخایر اورانیوم غنی شده یا امثال اینها تمرکز نکنیم. دومین نکته این است درباره گزینه هایی غیر از توافق، واقع بین باشیم؛ توافق ممکن است کامل نباشد، اما نباید از گزینه های واقع بینانه جایگزین غافل شد. به عقیده من، غیر از توافق دو گزینه دیگر وجود دارد. نخست اینکه تحریم ها را افزایش دهیم به این امید که ایرانی ها سرانجام انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان دهند. اما ایرانی ها اکنون بیش از یکسال است که زیر فشار شدید تحریم ها قرار دارند و این موضوع نگرش آنها را به اندازه کافی تغییر نداده است؛ بنابراین، دستیابی به نتیجه با افزایش تحریم ها دشوار خواهد بود و تلاش در این راستا همچنین نگرانی های جدی را در بین (اعضای) ائتلاف در نظام تحریم ها به همراه خواهد داشت و باید آنها را مجاب کرد که لازم است فشارها بر ضد ایران را ادامه دهیم.

گزینه دیگر استفاده از نیروی نظامی است. موفقیت گزینه نظامی موقت خواهد بود؛ این کار برنامه هسته ای ایران را عقب می راند، اما نمی تواند نهایتاً سد راه ایران در مسیر دستیابی به اهدافش شود. این اقدام حتی می تواند انگیزه ایران را برای تولید هر چه سریع تر تسلیحات هسته ای افزایش دهد. بنابراین در اینجا نه فقط از حضار جلسه، بلکه از نمایندگان کنگره و عموم مردم آمریکا می خواهم که نگاه واقع بینانه به گزینه های جایگزین داشته باشند و بعداً نتیجه گیری کنند.

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
ترویج فرهنگ ایثار و شهادت از طریق برنامه‌های فرهنگی
حکم قطعی محکومان پرونده کثیرالشاکی پروژه الماس مال صادر شد
اعمال محدودیت های ترافیکی راهپیمایی مردمی حمایت از اقدام سپاه
مدارس پنجشنبه و جمعه آخر هفته‌ها به خانواده‌ها اختصاص می‌یابد؟
هوای پایتخت در وضعیت قابل قبول است
به بهانه اختلال در کار؛ گوگل کارمندان معترض به همکاری با رژیم صهیونیستی را اخراج کرد
پلمب ۱۰ مؤسسه پایان نامه فروشی در روزهای آینده
۵۰۰ هزار متقاضی طرح نهضت ملی مسکن خانه‌دار شدند
پیگیری آخرین وضعیت وقوع سیل در سیستان و بلوچستان از سوی رئیسی
رئیسی: دولت در تامین مسکن خود را همراه جوانان می‌داند
امیرعبداللهیان: هیچ دولتی در مقابل حمله به سفارت خود ساکت نمی‌نشیند
پرسپولیس صدرنشین شد
کاپیتان پرسپولیس مصدوم شد
اتفاقی عجیب در آبادان؛ پرسپولیس مقابل نفت هیچ هواداری در ورزشگاه نداشت
وزیر ارتباطات: ۵۰ درصد به سرعت اینترنت افزوده می‌شود
امیرعبداللهیان: با شدت بیشتری به هرگونه خطای محاسباتی رژیم اسرائیل پاسخ می‌دهیم
سخنگوی کابینه اسرائیل: حمله ایران به ما «بی‌سابقه» بود
دیدار و گفت‌وگوی امیرعبداللهیان با وزیر خارجه مالت در نیویورک
گوترش: توقف درگیری‌ها در غزه از تنش‌های گسترده در خاورمیانه جلوگیری خواهد کرد
سیاستمدار اسرائیلی: در یک قدمی رسوایی هستیم، نه پیروزی
اعلام نتایج آزمون آموزگاری تا پایان فروردین
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top