رقم نرخ بیکاری یکی از بزرگترین چالشهای اقتصاد کشورهای مختلف است. شاخص بیکاری از یکسو عمق مشکلات یک اقتصاد را مشخص میکند و از سوی دیگر آثار روانی بر جمعیت هر کشور، خصوصاً افراد متخصص و فارغالتحصیلان دانشگاهی دارد.
خبرنامه دانشجویان ایران: رقم نرخ بیکاری یکی از بزرگترین چالشهای اقتصاد کشورهای مختلف است. شاخص بیکاری از یکسو عمق مشکلات یک اقتصاد را مشخص میکند و از سوی دیگر آثار روانی بر جمعیت هر کشور، خصوصاً افراد متخصص و فارغالتحصیلان دانشگاهی دارد؛ از همینرو کاهش یا افزایش عده افراد بیکار، از جمله عوامل مهم و اثرگذار در بررسی کارنامه عملکرد اقتصادی دولتهاست.
به گزارش خبرنگار صنفی - آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اگر چه در تعریف مفاهیمی همچون نیروی کار، بیکاری، بازار کار و اشتغال، تفاوتهای جزئی میان کشورهای مختلف وجود دارد اما اثر این پدیده بر عموم جوامع جهان یکسان است. کشورهایی مانند یونان با نرخ بیکاری...، ایتالیا با نرخ بیکاری... و اسپانیا با نرخ بیکاری... از جمله سرزمینهایی هستند که بر خلاف ادعای موفقیت اقتصاد غربی، سالهاست با بیکاری دست به گریبان هستند.
فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران و غول بیکاری
بیکاری کابوس فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور است. متأسفانه این جمله بههیچعنوان خارج از چارچوب حقایق موجو نبوده و استنادات محکمی باری اثبات آن وجود دارد؛ در این بین شاید جدیدترین اطلاعات در این رابطه را بتوان از میان اخباری استخراج کرد که حاصل مصاحبه خبرگزاری دولت با معاون یکی از وزراست.
آبان ماه امسال بود که «محمدرضا سپهری» نرخ بیکاری فارغ التحصیلان کشور را دو برابر نرخ بیکاری کل کشور اعلام کرد! معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی وضعیت اشتغال جوانان را نامناسب دانست و گفت: در حال حاضر نرخ بیکاری جوانان و فارغ التحصیلان دو برابر نرخ بیکاری کل کشور است!(1)
اگر چه این روزها کمترین انتقاد از سیاستهای جاری در اداره کشور، موجبات واکنش سریع و عموماً نهچندان محترمانه دولت محترم، آن هم در بالاترین سطح ممکن را فراهم میآورد، اما این یک حقیقت آشکار است که دورنمای امیدبخشی برای حل معضل اشتغال فارغالتحصیلان بیکار وجود ندارد و هیچ برنامه مشخصی برای بهبود وضعیت موجود ارایه نشده است. همه این موارد در حالی رخ میدهد که در آستانه بیستماهه شدن دولت تدبیر و امید قرار داریم اما هر گز تدبیری برای امیدوار کردن فراغالتحصیلان بیکار ارایه نشده است.
آمار فارغالتحصیلان بیکار
اگر چه آمار فارغالتحصیلان بیکار، دورنمای روشنی از آینده را پیش روی دانشجویان قرار نمیدهد اما دستکم برای تکمیل اطلاعات مور نیاز این گزارش، چارهای جز بیان حقتیق تلخ موجود د راین حوزه وجود ندارد.
در یکی دو دهه گذشته، علاقه وافری برای ادامه تحصیل در عموم رشتههای صنعتی و مهندسی وجود داشت. از همین رو بسیاری از دانشاموزان با شوق تضمین آینده شغلی خود، مشغول به تحصیل در حوزه صنعت شدند. اکنون اما بخش بزرگی از این افراد با معضلی نهچندان ناآشنا یعنی غول بیکاری دست به گریبان هستند.
آمارهای موجود نشان میدهد که بیش از 30درصد فارغالتحصیلان در رشته صنعت و فرآوری دچار معضل بیکاری هستند و تعداد بیکاران در رشته مهدسی ساخت و تولید، بیش از 250هزار نفر است!(2)
هزارو 438نفر در رشتههای کشاورزی و دامپزشکی، 25هزارو 997نفر در رشتههای بهداشت و رفاه (بهزیستی) و 17هزارو 407 نیز در رشته خدمات بیکار هستند. از کل 768هزاربیکار فارغالتحصیل دانشگاه کشور 13هزارو 45نفر رشته تحصیلی خود را اظهار نکردهاند. از 52هزارو 169نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفهای، 11هزارو 886نفر در رشتههای علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کردهاند و 12هزارو 353نفر نیز دارای مدرک رشتههای مهندسی، تولید و ساخت هستند. 9هزارو607نفر در رشته علوم ریاضی و کامپیوتر و ششهزارو871نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر بودهاند. سهم سایر رشتهها از موارد یاد شده کمتر بوده است.(3)
همچنین دیرزمانی است که بعضی از رشتههای تحصیلی مثل کشاورزی و شیمی بیشترین میزان فارغ التحصیلان بیکار را داردند و با گذشت زمان، حجم قابل ملاحظهای از فارغالتحصیلان رشتههای پایه نیز به جمع بیکاران تحصیلکرده اضافه شدهاند. شاید باور کردنش سخت باشد اما ظاهراً «پزشکی» از جمله اینگونه رشتهها است! بنابر شنیدهها و تخمینهایی که البته رسمی نیستند، نزدیک به 35 درصد فارغ التحصیلان رشته پزشکی در مشاغل غیر مرتبط نیز مشغول بهکار هستند.(4)
دولت یازدهم و موج افزایش نرخ بیکاری فارغالتحصیلان
براساس مطالعات سازمان همیاری اشتغال دانش آموختگان جهاد دانشگاهی نرخ بیکاری در بین دانشآموختگان در سال 92 رقمی حدود 15.6 اعلام شده است این در حالی است که نرخ بیکاری در سال گذشته 10.5 درصد اعلام شده و در بهار امسال نیز با رشد 2 دهم درصدی به رقم 10.7 درصد رسیده است. فاصله پنج درصدی نرخ بیکاری دانشآموختگان با نرخ بیکاری کل نشان دهنده افزایش نامتوازن تحصیلات عالی و اشتغال در کشور است.(5) و البته با نگاهی به این آمار میتوان دریافت که نرخ رسمی اعلام شده درباره فارغالتحصیلان بیکار، بیش از رقم 15.6 درصدی سال 1392 است.
افزایش خزنده آمار فارغالتحصیلان بیکار در حالی خودنمایی در عرصه سایر آمارهای ناامیدکننده را آغاز کرده است که مشخص نیست کدام تدبیر قرار است جلوی این سیل را بگیرد. پرسش اینجاست که آیا دولت موسوم به «تدبیروامید»، کدام تدبیر را برای بهبود این آمارها در پیش گرفته است؟
نکته آنجاست که وقتی آمارهای رسمی عددی نزدیک به 16درصد را نشان میدهد و مسئولان دولت راستگویان، همین رقم رسمی را تا دو برابر نرخ بیکاری یعنی بیش از 21درصد میدانند، کدام دورنمای مشخص و نه حتی روشن برای آینده دانشجویان امروز و فارغالتحصیلان فردا وجود دارد؟(6)
بهنظر میرسد نگاه دولت به بازار اشتغال، هنوز شکلی جامع، اثرگذار و مشخص به خود نگرفته است. ظواهر امر نشان میدهد که دولت یازدهم موارد مختلفی د راین زمینه را ندیده و یا ندیده گرفته است؛ مواردی که یک نگاه گذرا سبب میشود تا یافتن راهحلهای مناسب تسهیل شده و ایرادات ساختاری موجود قابل رفع شدن باشند.
مدرک زدگی و اشباع بازار از مدرک
قبول کنیم یا نه هنوز هم جامعه ما همچون دهههای قبل از مشکلی موسوم به «مدرکزدگی» رنج میبرد. هنوز هم برای تصدی بسیاری مشاغل در بخش دولتی و خصوصی، شرط اول مدرک است و عموماً هم مدرکی که اصطلاحاً معتبر نامیده میشود. یعنی حتی دانشگاه محل تحصیل هم برای تصدی بعضی شغلها اثرگذار است. هر چند تعداد اینگونه مشاغل دولتی و خصوصی آنقدر اندک است که نمیتواند دردی از معضلات موجود کم کند اما در هر صورت نشان میدهد که مدرکگرایی در جامعه ما نهادینه شده است.
اشتیاق فراوان به ادامه تحصیل در مقاطع دانشگاهی و افزایش تصاعدی در تعداد فارغالتحصیلان رشتههای پرطرفدار که محل درآمد خوبی برای بعشی از دانشگاهها شده است نیز مشخص میکند که مدرک چه جایگاهی در میان مردم و البته مسئولان ما دارد.
این نگاه باعث شده است که اکنون تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی روندی افزایشی بهخود بگیرد بیآنکه نتیجه مثبتی از این راه نصیب کشور شده یاشد.
تناسب ظرفیت رشتهها و بازارکار، از حرف تا عمل
واقعیت امر این است که دقیقا مبنای افزایش یا کاهش تعداد دانشجویان در رشتههای مختلف مشخص نیست. مثلاً دقیقا مشخص نیست که چرا در رشته عمران با تراکم پذیرش دانشجو مواجهیم و یا چرا دانشجویان حقوق در کلاسها با تراکم بالا مجبور به تحصیل هستند؟
واضح است که نیازسنجی مشخصی از بازار کار و برنامهریزی صحیحی برای مشخص کردن ظفیت رشتههای مختلف وجود ندارد. بهعنوان مثال هیچ مرجعی مشخص نکرده است که مثلاً برای 10سال آینده چه میزان کار عمرانی و ساختوساز در کشور انجام خواهد شد تا به تناسب آن مشخص شود که امروز باید چند نفر در رشته عمران پذیرفته شوند. همچنین برآورد دقیقی از نیاز قوه قضائیه به فارغالتحصیلان رشته حقوق و هیچ تخمین مشخصی از حجم پروندههای احتمالی سالهای آینده وجود ندارد به همین دلیل تعداد دانشجویان حقوق را هم به جای مسئولان قوه قضائیه (به عنوان کارشناس)، مسئولان دانشگاهها و متولیان آموزش عالی مشخص میکنند.
مشکلات کاریابی فارغ التحصیلان
در کشور ما دستگاههای عریض و طویلی در زمینه «کار» وجود دارند اما هنوز خروجی آنها منجر به تدوین نظام مشخص جهت کاریابی نشده است.
آموزشهای دانشگاهی نامرتبط، ناکافی و ناکارآمد: حقیقت تلخ جاری در چارت تحصیلی رشتههای دانشگاهی این است که سرعت بهروز شدن آموزشها، متناسب با نیاز بازار نیست. این امر سبب کهنه شدن روشهای آموزشی و اطلاعات دروس دانشگاهی شده است. در این فضای نامطلوب است که برخی دروس کارآمدی مطلوب در زمینه برآورده کردن نیاز «بازار کار» را ندارند.
در مواردی نیز آموزش کافی در برخی زمینهها خصوصاً نیازهای عملی و کارگاهی به دانشجویان ارایه نمیشود.
در کنار این مشکلات، بعضاً درسهایی در میان دروس دانشگاهی دیده میشود که اصولاً ارتباطی با نیاز فعلی بازار ندارند و ذهنیت دانشجویان را از واقعیتهای مجود دور میکنند.
پارتی: هنوز هم فرصتهای موجود در بخش خصوصی از ظریق دوستان و آشنایان پر میشود. البته اگر قرار باشد درباره فرصتهای شغلی موجود در بخش دولتی و پیمانکاران مرتبط با دولت سخن بگوییم، ناچار از ورود به مبحث نهچندان شیرین «پارتی» هستیم؛ عاملی تعیین کننده که البته قابلیت بررسی آن در این فرصت، وجود ندارد!
سابقه: برای تصدی بسیاری از فرصتهای شغلی مناسب در بازار کار، عموماً از متقاضی سابقه کار مناسب خواسته میشود. حال مجسم کنید وضعیت جوانی را که دستکم بین 5 تا 7سال از عمر خود را در پیچوخم کنکور، دانشگاه و خدمت سربازی گذرانده است و هرگز نمیتواند سابقه کار مرتبط با شغلی را ارایه دهد که سالها درسش را خوانده است!
اشتغال در رشتههای نامرتبط/ بیکاری پنهان/ چرا؟
مسافرکشی با خودرو شخصی و موتور و رانندگی در آژانسهای تاکسی تلفنی، مشاغل آزاد و دلالی، تأسیس بقالی و سوپرمارکت، رجوع به شغل پدری و موارد دیگری ا زهمین دست، در دسترسترین گزینههای موجود برای فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه است.
چنین افرادی از یکسو غصه بهترین سالهای جوان یخود را میخورند که صرف تحصیل در دانشگاه شده است و از سوی دیگر باید هجوم طعنه و نیش و کنایه اطرافیان را تاب بیاورند. به این مشکلات بیفزایید سخنان ناامیدکنندهای که از طرق مختلف به سوی چنین افرادی سرازیر میشود.
چاره کار کجاست؟
باید قبول کنیم که عملکرد جزیرهای دانشگاه و بازار کار، نتوانسته است نتیجه مطلوبی داشته باشد. از یکسو نیاز بازار کار براورده نمیشود و همواره در بسیاری از رشتهها و مشاغل با کمبود نیروزی ماهر مواجه هستیم و از سوی دیگر دانشجویان همان رشتهها با غول بیکاری دستوپنجه نرم میکنند چون مهارتهای شغلی روزآمد و تازه را فرا نگرفتهاند.
ناگفته نماند که همایشها و نمایشهای متعددی طی سالیان مختلف باری حل این مشکل برگزار شده است که نتیجه آن هیچ از هیچ بوده است و مشکل کماکان پابرجاست. حتی ایجاد دانشگاه علمی کابردی نیز نتوانست کمک خاصی به رفع این مشکل کند.
حل معضلات موجود در این روند شاید نیازمند تغییرات بنیادین باشد که البته کار آسانی هم نیست اما ضروری و غیرقابل اجتناب است. باید سد میان آموزش عالی و بازار کار شکسته شود تا فعالیت این دو بتواند مکمل یکدیگر باشد.
در صورتی که اشتباهات جاری در این زمینه همچنان ادامه یابد، روز بهروز بر تعداد فارغالتحصیلن بیکار افزوده خواهد شد و روزی خواهد رسید که انگیزه ورود جوانان مستعد کشور به دانشگاه، شدیداً افول خواهد کرد و طبیعتاً مشکلات فعلی پیچیدهتر خواهد شد.
ایجاد رشتههای جدید با کاربردهای مختلف میتواد یک یاز راهحلها باشد. اینکه دانشآموختگان هر رشته با یک بازار کار محدود در رشته خود مواجه هستند، علاوه بر بیکاری فازغالتحصیلان و ایجاد مشکل برای بازار، بار روانی سنگینی بر افراد وارد میکند. شاید وجود رشتههایی که بازار کار متنوع داشته باشند بتواند بخشی از مشکلات را مرتفع کند. البته تغییر در نوع دروس دانشگاهی برای تحقق این امر، یک ضرورت غیرقابل انکار است.
افزوده شدن پروژههای عملی در طول دوران تحصیل نیز میتواند فواید فراوانی داشته باشد. از یکسو دانشجویان با نیازها و شرایط بازار کار آشنا میشوند و از سوی دیگر میتوانند سابقه کاری هرچند اندک برای خود دستپا کنند.
در کنار همه این موارد، جوانان ما نیز در انتخاب رشته باید با دید بازتری اقدام کنند. صرف ورود به یک رشته پرطرفدار که ظاهراً میتواند درآمدزایی فراوانی هم داشته باشد، هرگز نمیتواند تضمینکننده آینده شغلی افراد باشد چرا که بیش از همه، کسب مهارتهای شغلی و ارتباطی در ایجاد فضای مناسب کسب و کار، اثرگذار است.
دانشجویان ما باید بدانند که اکتفا به آموزشهای دانشگاهی، در هیچ برههای از زمان و در هیچ کشوری، لزوماً تضمینکننده تصدی مشاغل مناسب نیست. به همین دلیل است که باید آموزشهای موازی با آموزشهای دانشگاهی مانند آموزشهای فنی و حرفهای را بهصورت جدی دنبال کنند تا در بازار کار و رقابت جذب در مشاغل موجود، حرفی برای گفتن داشته باشند.
منابع:
1) http://www.irna.ir/fa/News/81383805/
2)http://isna.ir/fa/news/93071407931/
3)http://www.tabnak.ir/fa/news/440111/
4) http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/Comment/WEBLOG/THEORIST/adabi-honari/82/08/html/index.aspx?pid=159702
5) http://shafaonline.ir/fa/news/36475
* گزارش از علی میرزایی