خبرنامه دانشجویان ایران: مفاسد اقتصادی، مفهوم عامی است که نابهنجاریهای مالی زیادی را در سطح جامعه در بر میگیرد؛ از زمین خواری تا اختلاسهای بانکی و... بعد از فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر مبارزه با مفاسد اقتصادی، گروهی دانشجویی تشکیل و در این زمینه فعالیت کرده و میکند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در افتادن با دانه درشتهای بحث مفاسد اقتصادی، آن هم برای عدهای جوان دانشجو، کار آسانی نبوده و نیست و در این مسیر موانع و سختیهای بسیاری وجود دارد.
محمدهادی سلیمزاده، از اعضای گروه دانشجویی مبارزه با مفاسد اقتصادی است. او دانشجوی ارشد اقتصاد دانشگاه تهران است. گفتوگوی ما را با او پیرامون مفاسد اقتصادی و مبارزه با آنها را پیش رو دارید.
- آقای سلیمزاده! از نحوه فعالیتتان بگویید. اینکه به عنوان یک نهاد رسمی فعالیت دارید یا غیررسمی؟ مرامنامه و اساسنامه مدون و مشخصی دارید؟
شروع کار ما، با توجه به ظرفیتهایی که برای ما فراهم بود، در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران اتفاق افتاد. در ادامه، در عین اینکه ارتباطمان را با بسیج دانشجویی حفظ کردیم، کارگروهی متشکل از فارغ التحصیلان دانشگاه تهران و دو دانشگاه دیگر برای این بحث تشکیل دادیم و الان هم زیر نظر بسیج کار میکنیم. پایه و اساس کارمان، بحث مطالبهگری دانشجویی است؛ البته با توجه به اقتضائات جدیدی که وجود دارد. دربارهٔ اساسنامه هم مواردی به صورت داخلی تدوین شده، اما اینطور نیست که مثلا متن مکتوب رسمی وجود داشته باشد؛ که منتشر و قابل ارائه به جاهای مختلف بوده باشد. اصول و راهبردهایی وجود دارد که سر آنها به توافق رسیدهایم و بیشتر میشود گفت شیوهنامه است تا اساسنامه.
- در دانشگاههای دیگر هم شعبه دارید؟
شعبههایمان همان بسیج دانشجوییها هستند!
- واقعاً؟
لازم است یک توضیحی بدهم. در فضای دانشجویی ادبیاتی همیشه رایج بوده و هنوز هم هست که فضای فعالیتهای تشکلی را از فضای فعالیتهای علمی جدا میکنند. یعنی میگویند یا باید روی فعالیت علمی تمرکز کنند یا فعالیتهای تشکلی. یعنی یک دوگانهای را ارائه میدهند. ما ۵-۴ سال پیش با یک سری از دوستان، نشستیم و روی این موضوع فکر کردیم که این نقیصه را چطور رفع کنیم. به این نتیجه رسیدیم که وظایف تشکلهای دانشجویی را از جهت انحرافاتی که ممکن است در آن شکل گرفته باشد، یک بار دیگر بازخوانی و بازتعریف کنیم و این را گره بزنیم به مباحثی که اقتضای فضای دانشجویی است (مثل درس و...) که بحث مطالبهگری تخصصی هم از آن منتج شد. بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی هم از همین قضیه شکل گرفت. یعنی یک پدیدهٔ اجتماعی که ممکن است به شکل جدی در مسیر جامعه انحراف ایجاد کند -که این موضوع در پیام امام هم ذکر شده است که بسیج دانشجویی و جنبش دانشجویی باید در این مسایل بیدار باشد- این موضوع را گره زدیم با مباحث اقتصادی و مباحث پیشینی و پسینیاش از لحاظ جامعهشناسی و از جهت حقوقی.
بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی که گروه ما شکل داد، با این سه محور شروع شد. به تدریج گروههای دیگر هم اضافه شدند. بچههای دانشکدههای محیط زیست، جغرافیا، پردیس کشاورزی، شهرسازی دانشگاه تهران نیز به ما پیوستند؛ چرا که مباحث، هم به مرور ریزتر و دقیقتر میشد و ما چون میخواستیم حرفمان خیلی سدید، تخصصی و جدی باشد، یک همافزایی و کار میان رشتهای با رویکرد مبارزه با مفاسد اقتصادی شکل گرفت. در واقع، مفهوم مفاسد اقتصادی یک مفهوم عام است که نمیشود بگوییم فقط مربوط است به کسی که پول اختلاس میکند. این مفهوم گسترهٔ خیلی وسیعی دارد. از بحث زمینخواری بگیرید تا اختلاسهایی که میشنوید و مباحث دیگری که فساد اقتصادی محسوب میشود.
- چه طیف افرادی با شما همکاری میکنند؟
ما سعی کردیم افرادی را انتخاب کنیم که دلسوز مسائل کشور باشند و اصلا این را هم گذاشتیم تعریف بسیج، همان طور که حضرت آقا میفرمایند. یعنی افرادی هم هستند که بعضا علایق سیاسی متفاوتی دارند و این کاملا مشهود است؛ چرا که مثلا در انتخاباتها به افراد مختلفی رأی دادهاند.
- اینکه گفتید دانشگاههای مختلف، یعنی فعالیتهای شما فقط محدود میشود به فضاهای علمی، یا در جاهای دیگر هم اگر مولفهٔ دلسوز کشور بودن را داشته باشند و ظاهرا هم علمی نباشند، این همکاری شکل میگیرد؟
ممکن است با جاهای مختلف همکاری و ارتباط داشته باشیم مثل رسانهها و... اما چون نمیخواهیم حرفمان سطحی باشد، سعی میکنیم هر کسی را ناظر به جایگاه علمیای که دارد وزن دهیم. اگر هم سراغ بخشهای دیگر میرویم، تلاشمان این است که وزنهٔ علمی را در آن بخشها پیدا کنیم و اگر پیدا نکنیم، وزن زیادی از کار را روی دوش آنها نخواهیم گذاشت و دربارهٔ این موارد سعی میکنیم بار علمی را منتقل کنیم به تشکلها و انجمنهای مختلف. جلساتی داریم برای تشکلهای مختلف که طرح موضوع میکنیم و با همان نگاه آرمانخواهانه، مسئله را برایشان توضیح میدهیم و از برگزاری چنین جلساتی نتیجهٔ خوبی هم گرفتهایم. همیشه سعی کردیم وزنهٔ علمی را در کارمان داشته باشیم.
- آیا فعالیتهای شما متمرکز بر مصادیق و پروندههای مختلف است یا به طور کلی با یک روحیه مطالبهگری و برای تولید ادبیات در این حوزه فعالیت میکنید؟
مدلی که ما تعریف کردیم این بود که از مصادیق، یعنی از جزء برسیم به این کلیات. در واقع هرکسی یک نگاه هلیکوپتری از بالا دارد. در جریان اقتصادی یک ستادی مشغول فعالیت هست که اخبارش میرسد، منتها واکاوی و ریشهیابی اینها باید از پایین انجام شود؛ البته با همان نگاه هلیکوپتری از بالا.
در این زمینه باید بگویم مصادیق خیلی کمک کرد. یعنی ما در اوایل کار، خیلی اطلاعات چندانی نداشتیم از شکافها و خللهایی که وجود دارد. ما از مصادیق به کلیات رسیدیم. این موضوع خیلی به ما کمک کرد که نگاههایمان واقع بینانه شود. مضاف بر اینکه فضای اثرگذاری، فضایی است که روحیهای را هم به بچهها منتقل میکند. مثلا ممکن است حجم پروندههای زمینخواری بیش از ۲۰۰۰۰ مورد در سال باشد و ما اصلا نرسیم همهٔ آنها را بررسی کنیم اما اگر ما فقط یک مورد را هم بررسی کنیم که مثلا مجموعهای از تخلفات مختلف در عرصهٔ زمین هست، خود این دو اثر دارد برای بدنهٔ دانشجویی و بدنهای که قرار است این فعالیتها را در آینده ادامه بدهند. یکی اینکه اثرگذاری کار خودش را میبیند، صرف نظر از اینکه چقدر محتوایش دقیق بوده است و اثر دوم اینکه بطور عینی با مسایل آشنا شده و ملموس میشود. اینکه مثلا در فلان ماده قانونی شکاف و رخنه وجود دارد که باید رفع شود. این دو ویژگی را ما رعایت کردیم و سعی کردیم قبل از اینکه روی هر زمینهای دست بگذاریم، دو سه مصداق را بطور عینی بررسی کنیم تا نگاههایمان را واقعیتر بکند و بعد از آن برسیم به نسخه پیچیدن به صورت کلان که منجر بشود به قانون یا اصلاح قانون و ساز و کار.
- در کنار این فعالیتها، در حوزه محتوایی و مکتوب چه کارهایی کردهاید؟ آیا خروجی داشتهاید؟
ما به طور خاص روی دو، سه نقطه تمرکز کردیم که یکیاش بحث مفاسد زمین بود. شما وقتی یک موضوعی را انتخاب میکنید، چون حلقههای متعددی به آن پیوسته است، به ناچار مجبورید وارد عرصههای دیگر هم بشوید.
- مثال میزنید؟
یک مورد، بحث مبارزه با مفاسد زمین بود. زمین یک کالای غیر منقول در همهٔ دنیا است که ارزش ذاتی را با خودش میآورد و به شدت مستعد این است که نگاه سرمایهای به آن شود، صرف نظر از نگاه اسلامی و مالکیت زمین یا احیانا انفال و.... در یک مقایسه تطبیقی با دیگر کشورها باید بگویم، خیلی از کشورها به اندازهٔ کشور ما این حجم فساد در بحث زمین را ندارند و ذات زمین هم همه جا این جذابیت را دارد. ما یک بررسیای کردیم که چرا داخل کشور ما این اتفاقات میافتد و نتایج قابل قبولی برایمان حاصل شد. داخل پرانتز نکتهای را بگویم. اینکه ما همه چیز را میاندازیم روی دوش فرهنگ، من این را درست نمیدانم که بگوییم فرهنگ علت اینهاست. چون به نظر من فرهنگ هم معلول جریانات حاکم در فضای اجتماعی کشور است. اینکه بگوییم فرهنگ کار نیست یا فرهنگ دزدی هست، به نظر من این اجحافی است که در حق مردم میشود. ما خلأ جدیتر را، زمینهٔ بروز فساد در اقتصاد کشور دیدیم. که این مورد را ائمهٔ بزرگوار به کرات در بحثهای اخلاقی به ما گفتهاند که شما اول باید جلوی زمینهٔ بروز گناه و زمینه بروز فساد را بگیرید که منجر نشود به گناه. در مباحث مختلف از جمله معیشت هم داریم که مثلا اگر فقر باشد، حتی دین هم ممکن است از جامعه رخت بربندد. منظورم این است که واقعا ادبیات دینیمان هم توجهی جدی به این مساله داشته است. متاسفانه به دلیل فشار زیادی که مبارزه با فساد در جریان انقلاب داشته، این قضیه از دستور کار مسئولین خارج شد و آن را روی دوش فرهنگ انداختند و نسخهاش را این گونه پیچیدند که کاری نمیشود در این موضوع کرد.
مسالهٔ دومی که به آن برخوردیم، بحث نوع نگاه مسئولین به فساد بود. ما واقعا تأسف میخوریم وقتی میبینیم که این ادبیات به صورت جدی در بین برخی مسئولین بوده و هنوز هم متأسفانه هست که بعدا اشاره میکنم. آن هم این است که میگویند شما مثلا اگر جلوی این میلها را نگیرید، میتوانید جلوی حیفها را بگیرید. یعنی مثلا کسی که میل کوچکی کرد و مقداری به بیتالمال برای خودش، دست درازی کرد اگر بتواند جلوی ضرر هنگفت از اقتصاد را بگیرد، اشکال ندارد و شما چشم پوشی کنید. در دورههای کارگزاران و سازندگی و در دورههای اخیر چند سال گذشته، خیلی میدیدیم یک مسامحهای میشد بابت متخلفین تا کل جریان اقتصادی بچرخد و جلو برود. هیچ جای ادبیات دینی ما اینگونه نبوده است و ما اگر سیره خود علی (ع) را بررسی کنیم، میبینیم که چقدر ایشان سختی نشان میداد و دلیل این سختی نشان دادنش این بود که واقعا اگر شما مثلا یک میلی را باب کنید، این فقط اثرش در آن نقطه نیست، این در واقع تزریق سمی به فضای اجتماع است که خودش حیفها را دامن میزند و به آنها مشروعیت میبخشد. اگر بررسی کنیم مثلا آقای شهرام جزایری، مهآفرید خسروی و... خیلی از فسادها همین طور گستردهتر میشود. این هم پرانتز دوم!
در ادامه بحث زمین خواری، زمین به هر حال چیزی است که در همه دنیا جذابیت دارد. چرا آنها (کشورهای دیگر) این مشکلات را ندارند و ما داریم؟ سیستم بانکی چرا؟ بحثهایی که خود حضرت آقا هم روی آن دست گذاشتند، بحث معوقات، شرکتداری بانکها و... که با مشکلات عدیده اقتصادی روبه رو است. چرا هیچ کشوری این مشکل را ندارد و فقط کشور اسلامی ما این مشکل را باید داشته باشد؟ به نظر من، ضعفی جدی که ما در کشور کشف کردیم، از این مصادیق و ادبیات کلی نبود بلکه نهادها و زیرساختهای بومی- قانونی در سازوکار اداره کشور و در کنار آن ضعف جدی سیستم نظارتی بود. یعنی این دو دست به دست هم دادند و یک سری خلأهای قانونی و نظارتی به وجود آوردند. خود خلأهای نظارتی خودش به سه دسته تقسیم میشود: یک سری قانون داریم و قانونهای پویایی هم هستند اما به هر دلیل اجرا نمیکنیم یا اشتباه اجرا میکنیم. مصادیقش هست؛ مثلا کمیسیون ماده پنج، قانونی است که داریم اشتباه اجرایش میکنیم. مثلا در بحث بانکداری یک قانون ۵%-۱۰% است که اصلا اجرایش نمیکنیم. یک سری قوانین هست که اشتباه تصویب شده، مثلا سر بحث قانون بانکداری بدون ربا، یک سری خلأها و شکافهایی داشت که سال ۶۳ ابلاغ شد و بنا بود تکملهای بر آن بزنند و اصلاح کنند که متأسفانه تا امروز به تعویق افتاده و دارند روی آن کار میکنند. سوم اینکه ما در برخی موارد اصلا قانونش را نداریم. مثلا در بحث زمینخواری و معوقات بانکی هنوز ظرفیت قانونی به آن داده نشده است و یا در بحث مالیات، یک سازوکار کنترلی است بیشتر از اینکه یک سازوکار درآمدی باشد. به مالیات در اذهان عمومی و نخبگان به چشم درآمد نگاه میشود در حالی که کارکرد مالیات، در خیلی از این عرصهها، کارکرد کنترلی است. این سه حیطه خلأهای قانونی است.
خلأ بعد، خلأ نظارتی بود که باز خودش به حیطههای مختلفی تقسیم میشود که یک جاهایی هست که سازوکار متناسبش تعریف نشده است. برای نمونه، بانک مرکزی ما مجموعا ۵۰ ناظر دارد برای کل کشور! حالا ۱۵ نفرش کارهای ستادی انجام میدهند و ۴۰ نفر هستند که میتوانند بروند در استانها. شما حساب کنید برای ۲۰ هزار شعبه، چقدر میتوانند نظارت داشته باشند؟ این خلأیی است که در بخش نظارتی ما وجود دارد. نکته دیگر اینکه مجازاتهایی که میکنند، متناسب نیست. مثلا ما بانکی را داشتیم که ۱۵ بار تخلف کرده و بار ۱۶ام دوباره توانسته مجوز بگیرد و این نشان میدهد که قاطعیت نیست. خلأ دیگر، خلأهای ادبیاتی در بخشهای استراتژیک ما هست؛ ادبیاتی هست به اسم سامانههای خودکنترل. یعنی ما سازوکار یک سامانه را طوری طراحی کنیم که خودش، خودش را کنترل کند. در صدر اسلام، بحث مالیاتی، خمس و... این حالت را داشتند که سیستم اقتصادی جامعه را خودشان کنترل میکردند.
بحث ورود دولت و شأنیت دولت نیز، ادبیاتی است که بعضا اشتباه تفسیر میشود و میبینیم در برنامههای توسعه، یک سری تعارضات و تناقضات جدی با برخی از مفاهیم عقلی و دینی ما وجود دارد. اینکه امام علی (ع) برخوردش با گرانی، کنترل قیمت در بازار به چه صورت بود؟ نگاه ما به دولت و ورودش به بحث اقتصاد چطور است؟ این مشکلاتی است که الان با آن مواجه هستیم. بالاخره بانکی که ما به اصطلاح خصوصی کردیم، یک طوری دارد با آن برخورد میشود و بانکی که دولتی باقی مانده، طوری دیگر با آن رفتار میشود. این خلأهای تئوریک هم وجود دارد.
- در حال حاضر، این کارگروه چه سلسله کارها و فعالیتهایی را در دست اقدام دارد؟
سه، چهار موضوع را ما در دستور کار قرار دادیم. یکی بحث مفاسد زمین است و خلأهایی که در بحث مفاسد زمین دارد شکل میگیرد. دومین بحث، فساد در سیستم بانکی به انحای مختلف و مهمتر از آن زمینههای شکلگیری فساد در بحث زمین و مورد سوم بحث حفاظت از محیط زیست و بحث مدیریت شهری است که باز یک تمرکز جدی رویش گذاشتند. اینکه شهرداریها چقدر فشار میآورند و با این مدل اداره و تأمین مالی، چقدر آسیب میزنند. ما جدیدا بحث مبانی حقوقی در بازار را شروع کردهایم. اینکه انحرافی که احیانا در جریانات مالی ما و در بازارهای مختلف است، چه مدلی باید با آن برخورد کرد. هرکدام از این بحثها، خودش شاید دو، سه ساعت صحبت باشد که بانک ما الان انحرافش چیست، تخلف و فساد مالیاش چیست که بحثهای تخصصیای میباشد. ویژگی این بحثهای تخصصی این است که وقتی شما با آن ادبیات جلو میروید، امکان ندارد به نتیجه نرسید؛ یا اشتباه میکردید و نظرتان اصلاح میشود و یا اینکه اشتباه نمیکنید و نظرتان به جلو میرود.
- از شروع فعالیتتان تا الان با چه موانعی روبه رو بودهاید؟ و اینکه دست اندازی میکردند به کار شما و چه هزینههای مالی و معنوی در این کار متحمل شدید و اینکه کارتان به بازداشت و.. رسیده یا خیر؟
یک مانع جدی که با آن مواجه شدیم، این بود که خیلی از مسائل برای بار اول مطرح میشد و ما که به دست اندرکاران مراجعه میکردیم، باید زمان مضاعفی میگذاشتیم که این مطلب برای اینها جا بیفتد و ادبیاتش پذیرفته شود. حالا گام دوم این بود که این مصداق را جزو مصادیق آن ادبیات بدانند یا ندانند. به واسطه اینکه این کارها خیلی جدید بود و کسی رویش دست نگذاشته بود (بحث شرکتداری بانکها)، ما تقریبا یک سال و نیم پیش صحبت و رایزنی میکردیم و خیلی تلاش میکردیم که ادبیاتش منتقل شود به بدنه مردم و آن را بپذیرند. خیلی نامهنگاری میکردیم ولی اصلا جوابی داده نمیشد. در برخی موارد بیش از ۳۰۰ الی ۴۰۰ بار نامه میفرستادیم به جاهای مختلف. مثلا با تشکلها جلسه میگذاشتیم، با نمایندههای مجلس تا اساتید دانشگاهها دانه به دانه صحبت میکردیم که این مباحث را منتقل کنیم. بعضا یک سال طول میکشید تا ادبیات شرکتداری بانکها و نقدینگی افسارگسیختهاش راه بیفتد. تا اینکه خود حضرت آقا عنایتی کردند و تذکری به مسئولین دادند. کم کم به واسطه اتحاد نمایندگان در عملکرد و یک سری نطقهایشان، ادبیات این قضیه تا حدی رایج شد و مسئولین بانک مرکزی مجبور شدند به آن عکسالعمل نشان داده و پاسخ دهند و تا حدی کار جلو رفت. به واسطه جذابیت این بحثهای مالی برای هر کسی، ممکن است این مدل برخورد با عدالت به واسطه حیف و میلهای برخی از مسئولین، هزینههایی را به دنبال داشته باشد و برای ما هم هزینههایی را در بر داشت. مثلا پروندههایی بود مربوط به نهادهایی که ما با آنها در ارتباط بودیم که دردسرهایی درست کردند، احضار میکردند که چرا این کار را میکنید. بعضا مورد تطمیع بودیم، مورد تهدید بودیم. اینها واقعا همه جا هست و همین الان هم هست. وقتی ما ادعا میکنیم که حاضریم برای این اهداف هزینه کنیم، کسی تضمین نکرده که هزینه صرفا خارجی باشد، ممکن است از جانب داخل و دوستان هم باشد، ممکن است مغرضانه هم باشد و همین طور ناگاهانه. هزینههایی هم بود که ناآگاهانه داده میشد ولی وقتی جلو میرفتیم و قانع میکردیم ۹۰ درصد مسئولین میپذیرفتند و حل میکردند. همچنین در خیلی از جاها هزینههای مادی جدیای هم بوده که تحمیل شده است.
- مواردی بوده که با پیگیری شما به نتیجه برسد؟
پروندهای را ما دو سال پیش که جلو بردیم بحث باغ معنوی بود که یک مصداقی بود از سه تخلف. تخلف در بحث مدیریت شهری بود که شهرداری یکسری تغییر کاربریهایی داده بود یا تراکم پذیری با آن ادبیات خود مدیریت شهری و دیگری بانکداری و شرکت داری بانکها. یعنی بانک آمده بود یک شرکت ساختمانی را تأسیس کرده بود؛ در صورتی طبق قانون پولی- بانکی سال ۵۱ نباید این کار را انجام میداد. البته میگویم قانون بانکی سال ۶۳ یک خلأیی را ایجاد کرده که این اجازه را بطوری غیرمستقیم به شرکتها داد. در این بحث هنوز دعوای حقوقی با هم دارند. خیلی از افرادی که مراجعه میکردند خودشان هم نمیدانستند که فلان شرکت مجاز است این کار را بکند یا خیر. منتهی با طرح شکایت به دادستانی کل کشور پرونده متوقف شد. منتهی باز هم گله اینجاست که خیلی از نهادهای قضائی ما هم کوتاه میآمدند و بعضا با خود دستور بیت [رهبری] پروژه متوقف میشد. ما وقتی زورمان به جای نمیرسید با بیت مکاتبه میکردیم که فلان تخلف به این اسناد مکتوب اتفاق افتاده است که سر همان مورد، آقای وحید یک دستور کتبی دادند که فلان جا از نظر کار متوقف شود و شد. این خیلی بد است که چون یک چیزی تعریف نشده و خوب راه نیفتاده است، دستگاه قضائی کمتر تمایل نشان بدهد و ما مجبور باشیم وقت فلان نیرو را در بیت بگیریم که الان شما یک دستوری بدهید که این کار متوقف شود. یک مورد دیگر تخلفات باغ حکمت لواسان بود که هنوز دایر است و علی رغم دستوری که حضرت آقا به طور شفاهی دادند و خودشان معترف هستند به این دستورها، برخورد خوبی نشد و کار را کجدار و مریز دارند انجام میدهند. ما هم بعد از سه سال هنوز پیگیر این مورد هستیم. موارد عدیده دیگری هست که هنوز نرسیدهایم که روی آن به صورت جدی تمرکز کنیم. بحث بنیادهای تعاون، بحث خصوصی سازی که ظلم بزرگی به خود رهبری بود. خودشان بارها تذکر دادند که من گفتم این طور خصوصی سازی کنید، شما دارید یک کار دیگر میکنید.
- تا به حال با حضرت آقا ملاقاتی داشتهاید یا پیامی از طرف ایشان مبنی بر ارزیابی فعالیتهایتان به شما رسیده است؟
به هر حال یک سری دیدارهایی بود که حضرت آقا کلی تشویق کردند. ما این کار را وظیفه خود میدانیم و منتظر نیستیم که حضرت آقا لطف کنند و ما را تشویق کنند. چون ایشان یک دستور دادند و ما وظیفه خود میدانیم که انجام دهیم و برویم جلو.
- یعنی حضرت آقا پیگیری میکنند که مثلا فلان مورد خوب بود یا چرا فلان جا کوتاه آمدید؟
بله، اگر حمایتهای بیت نبود، خیلی جاها اذیت میشدیم. مثلا یک جا نیروهای مسلح، خاطرم نیست به چه دلیلی میخواستند کار را متوقف کنند و با نگاه بدبینانهای میگفتند که دارید چه کار میکنید که ما از طریق کانال حفاظت وقتی توضیح دادیم، خودشان جدیتر پای کار آمدند که درست میگویید و باید این مساله روشن شود و.... بالاخره مسائل مختلف هست. اما اگر حمایتهای آنجا نبود و جایی گیر میکردیم و کمک و حمایت نمیکردند، ممکن بود که کارمان کندتر پیش برود و بعضا زمین بخورد و تعطیل شود.
- با توجه به اینکه گفتید بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی در ذیل بسیج دانشجویی دارد پیگیری میشود، چقدر به دنبال این هستید که در دانشگاههای دیگر نیز گروهی مثل گروه شما و با این هدف تعریف شود و با شما مرتبط شود و فعالیت کند؟
مشکلی که ما داریم این است که دوستان، یک سری سدهای خودساخته در ذهنشان تعریف کرده و ترس دارند که به این بخشها ورود کنند. این مورد صداوسیما را خاطرتان هست که هیچ کسی حاضر نبود و جرأت نداشت به آن نقد کند. کما اینکه باید بحث میشد و این نقد چقدر توانسته عملکرد صداوسیما را بهبود بخشد و جریانات مدعی انقلاب اسلامی وارد این صحنه شوند. و ما سعی کردیم این مشکل دانشگاه را با جلسات و مراجعه و... برطرف کنیم و چون حلقهای شکل نگرفته بود، ما وظیفه خود میدانستیم که پیش دوستان برویم و این کار را انجام دهیم. مثلا در بحث زمین خواری، فقط مربوط به محدوده تهران نیست. بلکه در کل کشور مطرح است و هزار و اندی تشکل دانشجویی و دفتر در اقصی نقاط کشور وجود دارند که همه اینها میتوانند چشم بیدار و ناظر جامعه باشند. مشروط به اینکه مسلط بشوند و مجهز شوند به آن ابزار و آن ادبیات. یعنی حتی اگر گروهی بخواهد شکل بگیرد و پای کار باشد، ما خودمان مراجعه میکنیم که ادبیات کار را به آنها منتقل کنیم.
- چه ارگانها و نهادهایی از شما حمایت میکنند و چقدر توانستید روی تداوم حمایتشان اثرگذار باشید؟
به طور مستقیم حمایت خاصی نمیکنند و ما هم نخواستیم کسی حمایت کند. ما مراجعه میکنیم که فلان تخلف را پیگیری کنید، اینکه دیگر حمایت نیست؛ وظیفهاش است! اصلا این نهاد شکل گرفته که این کار را انجام دهد. قوه قضائیه پای کار بوده است و شورای عالی امنیت ملی مخصوصا زمانی که آقای جلیلی سرکار بودند، خودشان نامهها را پاراف میکردند و پیگیر بودند و مسئول مشخص میکردند. ادارههای مربوطه بعضی پیگیریها را کمک میکردند و با توجه به آن کارکردی که برای ما داشتند، آنها را پای کار میآوردیم. بعضا اتفاق افتاده که برخی کوتاهی هم میکردند و ما گوشزد میکردیم که کوتاهی کنید، گزارش کوتاهی شما را میدهیم! بالاخره به نحوی پای کار میآمدند برای حمایت. البته شاید تعبیر درستی نباشد که چه نهادهایی حمایت میکنند. پشتوانه ما خود حضرت آقا هستند با کلامشان و روحیه بچهها. البته بیشتر از این هم نیازی نیست که حمایت کنند. اگر کار واقعا درست باشد خودش مسیرش را پیدا میکند و نیازی به حمایت دیگران ندارد.
منبع:: ویژه نامه خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران [9/16]
نکته بعدی در مورد نرخ تورم اعلام شده از سوی آقای رئیس جمهور است که با این افزایس 400 تا 500 درصدی حقوق وزرا عملا به غلط بودن آن اذعان شده است.