خاتمی درباره ی این اظهارات می گوید: «احترام به افکار و آرای عمومی، گردن نهادن به قانون مورد قبول مردم است و هرگونه وسیلهسازی از افکار عمومی با ایجاد جو کاذب تبلیغاتی، پشت کردن به مردم و بی احترامی به آرای آنان است. طرح مسألهای به نام «بنبست» نیز چیزی جز یک هیاهو که به ایجاد جو، آنگاه سوء استفاده از احساسات مردم میانجامد، نیست»
خبرنامه دانشجویان ایران: «رفراندوم و همه پرسی» یکی از موارد مورد اشاره قانون اساسی است؛ یک رفراندم تقنینی است که موضوع اصل 59 قانون اساسی است و از طریق مجلس صورت میپذیرد که در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی و به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان انجام می شود. نوع دیگر رفراندم، رفراندم قانون اساسی در اصل 177 و موضوع آن، فقط تجدید نظر یا بازنگری در قانون اساسی است که منوط به فرمان رهبری است و اجرای آن از مجلس نمی گذرد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ طرح پیشنهاد همه پرسی و یا رفراندوم در کشورمان مسبوق به سابق است؛ در تاریخ انقلاب اسلامی نیز معمولا روسای جمهور و یا اطرافیانش در اواخر دوره ریاست جمهوری و بعضا در توجیه کم کاری هایشان پیشنهاد رفراندوم داده اند و روزنامه های حامی شان یک روز پس از آن با تیتر درشت رفراندوم، آن سخنان را بازتاب داده اند؛ چه آنکه محمدرضا خاتمی، دبیر وقت جبهه مشارکت در فروردین 82 پیشنهاد برگزاری همه پرسی درباره لوایح دوگانه و اختیارات رئیس جمهوری را داد و یا محمود احمدی نژاد که در دوران ریاست جمهوری خود پیشنهاد همه پرسی درباره هدف مندی یارانه ها را داده بود.
در ابتدای انقلاب نیز و در بهار سال 1360 و به دنبال شدت گرفتن اختلافات میان بنیصدر و نخستوزیر شهید رجایی و نیز اختلاف میان وی و مجلس شورای اسلامی، بنی صدر با طرح «بن بست و رفراندم» میکوشید آنها را پلی برای رسیدن به اهدافش کند؛ از این رو چنین مطرح کرد که کشور به بن بست رسیده! و سالم ترین راه بدون بحران این است که همه موافقت کنند تا به مردم مراجعه کنیم و با رأی عمومی، آنچه باید بشود، بشود.
بنی صدر که آن روزها به شدت مورد حمایت مسعود رجوی قرار گرفته بود، به گمان اینکه توانستهاند به اندازه کافی در جامعه جو بدبینی و ناامیدی به وجود آورده و مردم را به سمت خود جذب کنند، پیشنهاد رفراندوم و مراجعه به آراء عمومی را میدهند و با حروف درشت در صفحه اول روزنامه انقلاب اسلامی 30 اردیبهشت 60 مینویسند:
«برای خروج از بن بست کنونی سالمترین راه بدون بحران این است که همه موافقت کنند به مردم مراجعه کنیم و با رأی عمومی آنچه باید بشود، بشود.»
وی در توجیه پیشنهاد خود میگفت: «اگر میزان رأی ملت است در یک محیط آرام، این مردم را عاقل و بالغ و هوشیار تلقی بکنند و جواب معقول بدهند والا ناسزا گفتن ما را از میدان به در نمیکند، من مشیرالدوله نیستم که در بروم. اگر میزان رأی ملت است و من به عنوان رئیس جمهور موقعیت خودم را در خطر میبینم، حق دارم پیشنهاد بکنم این میزان اظهار بشود یا خیر؟ اگر چنین حقی دارم، آقا جواب من تهدید است؟ ما در این جمهوری پذیرفتهایم که انقلاب کردیم. برای این که رژیمی سر کار بود که مردم را به حساب نمیآورد و رأی آنها را نمیپذیرفت. ما گفتیم نه، مردم حق دارند و کشور مال مردم است، میزان هم رأی مردم است... خوب اگر این این طور است، بگذارید رأی مردم معلوم بشود.»
پس از طرح این ادعا، روزنامههای زنجیرهای وارد ماجرا شدند و با حمایت همهجانبه از این پیشنهاد، چنین وانمود کردند که تنها راه نجات کشور از «بنبست»، مراجعه به آرای عمومی است.
یک روز پس از این پیشنهاد، روزنامه میزان، وابسته به نهضت آزادی نوشت: «برای حل مسائل کشور، به آرای عمومی مراجعه کنیم.»
پس از آن، نشریه رنجبر نیز با بنیصدر و روزنامههای همفکر او همآوا شد و نوشت: «به اعتقاد ما این رفراندم فرصتی خواهد بود تا بار دیگر مردم ما که تنفر کامل خود را از دار و دسته مستبد حاکم کنونی به طور روزمره نشان میدهند، خواست و عزم خود را به حراست از استقلال و آزادی و دیگر دستاوردهای انقلاب وسیعاً اعلام و برکناری دولت رجایی و سرنگونی دستگاه مستبدین حاکم را رسماً خواستار شوند.»
این سخنان بنی صدر در میان مردم و گروه های سیاسی مختلف واکنش هایی را در پی داشت تاجائیکه امام خمینی(ره) در سخنرانی تاریخی خود در مورخ 6 خرداد 1360 در همان سخنرانی معروف «غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد!» به این اظهارات واکنش دادند.
اما یکی از واکنش ها را سید محمد خاتمی داشت.
خاتمی درباره ی این اظهارات بنی صدر می گوید: «احترام به افکار و آرای عمومی، گردن نهادن به قانون مورد قبول مردم است و هرگونه وسیلهسازی از افکار عمومی با ایجاد جو کاذب تبلیغاتی، پشت کردن به مردم و بی احترامی به آرای آنان است. طرح مسألهای به نام «بنبست» نیز چیزی جز یک هیاهو که به ایجاد جو، آنگاه سوء استفاده از احساسات مردم میانجامد، نیست»
خاتمی سپس در ارائه دلایل خود می نویسد: اولاً، بنبست در جایی است که ملاک مشترک برای رفع اختلاف و کشف حق و باطل وجود نداشته باشد؛ در حالی که قانون اساسی، این خونبهای گرانقدر شهیدان اسلام که به تصویب امت و تأیید امام رسیده است، در دست ماست.چرا ما به خود حق میدهیم که تمام ملت را در خود خلاصه شده ببینیم و اختلاف میان مسئولان رده بالا را اختلاف میان مردم به حساب آوریم و سختگیریهای غیرقانونی خود را به صورت یک «بنبست» معرفی کنیم و برای شکستن این بنبست موهوم بر روی قانون اساسی پل بزنیم؟!
خاتمی ادامه می دهد: ثانیاً، در ورای قانون، امام امت هست که مشروعیت قانون و مقامات قانونی نیز مرهون رهبری اسلامی اوست. رهبری که در نفسگیرترین تنگناها با موضعگیریهای قاطع خویش، انقلاب را به پیش رانده است و حضور او در صحنه، حتی به نیرومندترین قدرتهای شیطانی روزگار که تمام تلاش خویش را مصروف در بند نگه داشتن ایران میکردند، اجازه نداده است که برای این مردم و این انقلاب «بنبست» ایجاد کنند؛ چرا نتواند با اتکا به پشتیبانی بیدریغ این مردم، مشکلات این چنانی را که پارهای ان را «بنبست» به حساب میآورند، از سر راه بردارد؟!