به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به ویژه اینکه ناکارآمدیهای دولت در عرصههای مختلف روز به روز بیشتر نمایان میشوند و دولت برای انحراف افکار عمومی از عملکرد خود، نیاز دارد تا مباحث جنجالی را هر چند وقت یک بار به پا کند تا به واسطه آنها کمتر عملکرد اقتصادی اش کانون توجه باشد.
در شرایط کنونی نیز با توجه به برداشت غیرقانونی دولت از صندوق توسعه ملی و انتقادات کارشناسان و نمایندگان مجلس از دولت و همچنین عصبانیت دولت از این انتقادات، دولتمردان و رسانههای حامی دولت لازم دیدند تا به گونهای، فضا را به سمتی دیگر سوق دهند؛ لذا سخنان رئیس جمهور در رابطه با بحث رفراندوم نیز، در همین راستا قابل تحلیل است.
اصلا مگر میشود بین فردی با مشخصات آقای روحانی و دولت مردانی که در دولت یازدهم در کنار وی قرار گرفتهاند، با مقولههایی مانند رفراندوم نسبتی پیدا کرد؟! برای اینکه نسبت بین دولت مردان یازدهم و میزان توجه و اعتقاد آنها با رای و نظر مردم و مقولههایی مانند رفراندوم را دریابیم فقط کافی است به ادبیات و نوع مواجهه دولتیها از جمله خود رئیسجمهور با منتقدان در طول همین یک سال اخیر مراجعه کنیم. چگونه میتوان پذیرفت که کسی که بارها منتقدین خود را با تندترین و توهینآمیزترین ادبیات مورد خطاب قرار داده است و از برچسب زدنهای متعدد به آنها ابایی ندارد؛ واقعا معتقد به رفراندوم و دیدگاه مردم باشد؟!
لذا طبیعی است که افکار عمومی و به ویژه آن دسته از افرادی که با مواضع گذشته رئیسجمهور آشنایی بیشتری دارند؛ واقعی بودن و اعتقاد قبلی و عملی وی به این سخنان را نپذیرند. علاوه بر مواضع یک سال و نیم اخیر رئیس جمهور و دیگر دولتمردان، -که تناقض اساسی رویکرد دولت با مباحثی مانند رفراندوم را به وضوح نشان میدهد-، برای پی بردن نسبت فردی با مختصات حسن روحانی و مقولههایی مانند رفراندوم به بخشی از مواضع گذشته وی اشاره میشود:
حسن روحانی زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، سخنانی را در رابطه با آزادی بیان و شرایط مشارکت سیاسی مردم بیان کرده است که به خوبی دیدگاه واقعی و میزان اعتقاد قلبی وی به مقولههایی مانند رفراندوم را نشان میدهد: «هیچ کشور دموکراتیکی را در دنیا پیدا نمیکنید که برای احزاب و رسانهها خط قرمزی نداشته باشد، حتی یک مورد نیز پیدا نمیکنید. در کشورهای اروپایی و غربی اگر موضوعی را وزارت خارجه مصلحت نداند که در مطبوعات منتشر شود، امکان ندارد آن مسئله طرح شود. محال است روزنامهای آن را افشا کند. اگر سرویس داخلی و خارجی و دستگاه اطلاعاتی آنها نخواهد مطلبی در رسانهها مطرح شود، امکان ندارد آن مسئله طرح شود. لابد میپرسید اگر تخلف کردند و آن مسئله را افشا کردند چه برخوردی با آنها میشود؟ آیا در دادگاه محاکمه میشوند، روزنامه را تعطیل میکنند؟ اینها حداقل است. اصلاً آن رسانه و مسئولین آن، برای همیشه باید از فعالیت سیاسی-اجتماعی خداحافظی کنند.»
«درغرب، هیچ رسانه ای به خوش اجازه نمیدهد که از خطقرمز عبور کند و اگر تخلف کرد، برای همیشه از صحنه فعالیت سیاسی و فرهنگی خارج خواهد شد. منافع ملی، مصالح ملی و امنیت ملی شوخیبردار نیست. هیچکس و هیچ مقامی نباید بتواند با آنها بازی کند. در کشور ما در این زمینه هنوز تمرین کافی نشده است. قبل از هر چیز در جامعه، باید قانونگرایی و قانونمداری تبدیل به یک ارزش عمومی شود، سپس باید مردم را به مشارکت عمومی تشویق کنیم، بعد از آن باید مردم را به تشکیل احزاب سیاسی تشویق کنیم و سپس باید مشوق جامعه برای اظهار نظرات متفلاوت و تضارب آرای و طرح آنها در رسانههای همگانی باشیم. اگر برعکس حرکت کنیم، نتیجه معکوس خواهد بود . این مسئله فوقالعاده مهم است. در مسائل اجتماعی و سیاسی باید ترتیب و تقدم و تأخر دقیقاً مراعات شود. اگر کارهای خیلی خوب را در زمان مناسب و با ترتیب مشخص انجام ندادیم ممکن است بسیار خطرناک باشد. مثل اینکه شما یک نوجوان 10، 12 ساله را ببرید در کلاس درس دوره دکترای دانشگاه بنشانید و بگویید این درسها بسیار عالی است. البته عالی است ولی برای زمان مناسب. استفاده قبل از موعد اثری جز اتلاف وقت و خسته شدن دانش آموز نخواهد داشت.» (مجله راهبرد-با مدیرمسئولی حسن روحانی-، شماره 20، ص 23)