آمارها نشان دادهاند که بازیهای سبک «Open World» معمولاً استقبال بالاتری نسبت به بازی های دیگر برخوردار هستند. در این سبک بازیها به کاربران آزادی عمل بیشتری داده میشود و آنها میتوانند در محیط بازی به گشت و گذار بپردازند و ماموریتهای دلخواهشان را انجام دهند.
خبرنامه دانشجویان ایران: آمارها نشان دادهاند که بازیهای سبک «اپن ورلد» معمولاً استقبال بالاتری نسبت به بازی های دیگر برخوردار هستند. در این سبک بازیها به کاربران آزادی عمل بیشتری داده میشود و آنها میتوانند در محیط بازی به گشت و گذار بپردازند و ماموریتهای دلخواهشان را انجام دهند. از جمله این بازیها میتوان به سری بازیهای «G.T.A» و «Saint Row» اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار فناوری اطلاعات «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این دو بازی یکی به سبک واقع گرایانه و دیگری به شکل تخیلی به روایت زندگی قهرمانانی در زندگی شخصیشان میپردازند. کاربران در بازی جی تی ای در قالب کاراکترهای آن به زندگی شهری میپردازند و با جمعآوری سرمایه و شهرت به این زندگی شکل میدهند این سبک بازی به خاطر آزادی عمل و وجود تفریحات مختلف و ماموریتهای جذاب باعث شده که به یکی از سبک های مطرح در میان کاربران تبدیل شود. طراحان زیادی به خاطر محبوبیت سبک «اپن ورلد» این سبک را برای بازیشان انتخاب کردند که از این جمله می توان به سری بازی «Postal» اشاره کرد. این سری بازی را استودیوی بازی سازی آمریکایی «رانینگ وید سایسرز» با حمایت مالی استودیوی «ترش مسترز» طراحی کرده است.
نقـــد بــــازی
دانلـــود
پستال برای اولین بار در سال 2012 روانه بازار شد اما فقط در کشور آمریکا و آن هم در تعداد بسیار محدود به فروش رسید. نسخه دیجیتالی این بازی به تازگی در سال 2014 پس از اعمال تغییرات گرافیکی و برطرف شدن مشکلات برنامهنویسی، در سطح جهانی در شبکههای فروش بازی نظیر استیم قرار گرفت.
«ونیس دسیدریو» و «مایکل چرت شاختر» مدیریت استودیوی رانینگ وید سایسرز را بر عهده دارند مایکل جرت یک بازی ساز و داستان نویس آمریکایی و متولد اسرائیل (سرزمین های اشغالی) است که به خاطر کارها و بازیهایی که تا به حال ساخته به عنوان دیوانه ترین طراح و بازی ساز در میان دوستانش شناخته میشود. جرت یکی از سازندگان اصلی سری بازی پستال است که حتی شخصیت خودش را در این سری بازی طراحی کرده و یکی از شخصیتهای اصلی داستان به شمار میرود.
داستان سری بازی پستال مربوط به مردی بی نام و نشان است که سعی دارد در یکی از ایالتهای خیالی آمریکا «پارادایس» زندگی روزانه خودش را دنبال کند. در بازی اتفاقهای مختلفی که همگی همراه با خشونت و شوخیهای عجیب هستند برای او اتفاق میافتد در بازی این مرد با نام «پستا دود» نامیده میشود و هیچگاه نام این فرد در بازی فاش نمیشود. پستال دود به همراه همسرش در یک کابین سفری زندگی میکند وفادارترین دوست و همراه این فرد سگ او به نام «چمپ» است که در ماموریتهای مختلف همراه پستال دود می آید و با دشمنان او درگیر میشود.
داستان اصلی بازی از زمانی آغاز میشود که پستال دود قرار است تا صبح زود برای خرید شیر به فروشگاه محلی برود پستال دود به فروشگاه میرود اما در حین خرید تعدادی سارق مسلح به فروشگاه حمله میکنند و پستال برای دفاع از خودش همه را چه سارق یا مشتری میکشد و در انتها با برداشتن شیشه شیری محل را ترک میکند. پلیس که فکر میکند تمامی افراد را تبهکاران کشتهاند بدون هیچ تحقیقاتی اجازه میدهند پستال دود به زندگیاش بپردازد. پستال دود در انتهای روز تصمیم میگیرد تا به قبرستان برود تا سری به قبر پدرش بزند هدف این ماموریت بازی به این شکل معرفی میشود: «پیس آن دد» پیس در انگلیسی به معنای صلح و آرامش به کار برده میشود و معنای این جمله به معنای ادای احترام به فرد فوت شده است. پستال دود بر سر سنگ قبر پدرش میرود و در نهایت تعجب شروع به ادرار کردن بر روی آن میکند و هدف ماموریت به «پیس آن دد»، (ادرار کردن بر مرده) تغییر مییابد.
پستال دود با ادرار کردن روی سنگ قبر به پدرس ادای احترام می کند و به خانه باز میگردد. به این شکل روز اول از داستان بازی به اتمام میرسد. پستال دود در روزهای بعدی هم سعی میکند تا زندگی روزمره خودش را ادامه دهد اما در هر روز با مشکلی روبه رو میشود و در انتهای هر روز با کشتن تعداد زیادی از مردم و ماموران پلیس و جنایتکاران به خانه اش باز میگردد. در انتهای قسمت دوم سری بازی پستال دود که از زندگی روزمره تکراری اش خسته شده سعی می کند به کمک اسلحهاش خود کشی کند اما اسلحهاش درست عمل نمیکند و فقط باعث میشود پستال دود به شدت زخمی شود پس از این اتفاق، همسر پستال دود از او طلاق میگیرد و پستال دود با خوشحالی که از شر همسرش راحت شده بیمارستان را ترک میکند و سعی میکند زندگی جدیدی را شکل دهد داستانها و ماموریتهای سری بازی پستال در هر قسمت به همین شکل است و داستانی خطی را دنبال میکند.
اما در قسمت سوم این بازی نحوه روایت داستان بازی تغییر پیدا کرده است، دیگر کاربران به صورت آزادانه نمیتوانند در شهر به رفت و آمد بپردازند و بازی حالت مرحلهای پیدا کرده است. در این نسخه (آخرین و جدیدترین نسخه بازی) کاربران هر بار با ماموریتی روبه رو میشوند و پس از اتمام این ماموریت به مرحله بعدی میروند و درباره ماموریتی جدید به دست میآورند تغییر بزرگی که در این نسخه از بازی وجود دارد دادن حق انتخاب به کاربران است به این صورت که کاربران در طی انجام ماموریت می توانند نحوه انجام ماموریت را انتخاب کنند و یا اینکه انتخاب کنند تا به کدام گروه کمک کنند. اما باز هم با وجود این حق انتخابها، بازی باز هم دارای داستان خطی است و کاربران مجبور هستند داستان خاص این بازی را دنبال کنند.
داستان نسخه سوم از جایی آغاز می شود که شهر پارادایی به خاطر حمله هسته ای از بین میرود پستال دود مسئول اصلی این اتفاق به شمار میرود چرا که در اولین ماموریت وظیفه داشت از اتاق کنترل موشک هستهای محافظت کند اما او به جای محافظت از آن از روی کنجکاوی دکمه پرتاب موشک را فشار میدهد و باعث میشود که شهر به طور کامل از بین برود. پستال دود پس از این اتفاق به شهر «کترسیس» میرود با زندگی جدیدش را آغاز کند. پستال دود سعی میکند به صورت قانونی پول به دست آورد به همین خاطر به دنبال کار میگردد اولین کاری که پستال دود موفق به استخدام شدن در آن را دارد. کار در یک سکس کلاب به نام «بورن ورلد» است. پستال دود در این کلاب، وظیفه دارد تا دستمالهای کثیقی که پس از استفاده مشتریان (خودارضایی) روی کف زمین ریخته شدهاند را جمع آوری کند. پستال دود مشغول جمعآوری دستمالها به کمک جاروبرقی مخصوص است که تعدادی زن میانسال به کلاب حمله می کند. این زنان که خودشان را «هاکی مام» معرفی میکنند مادرانی هستند که سعی دارند از افزایش فساد اخلاقی در جامعه جلوگیری کنند و هم چنین به مبارزه با سو استفاده جنسی از زنان بپردازند.
پستال دود که کلاب را در خطر میبیند به کمک جاروبرقی مخصوصش که پر از دستمالهای کثیف است. به مبارزه با این مادرها میرود کاربر در نقش پستال دود باید این دستمالها را به صورت این مادران پرتاب کند تا آنها حالشان به هم بخورد و کلاب را ترک کنند. در انتهای روز، صاحب کلاب که به خاطر حمله خسارات زیادی را متحمل شده است به پستال دود میگوید که او پول کافی برای پرداخت حقوق او را ندارد و پستال دود بدون دریافت هیچ پولی کلاب را ترک میکند. در مرحله بعدی پستال دود در خیابان با پزشکی روبه رو می شود که سعی دارد گربه هایی که ویروس «اچ آی وی» مبتلا هستند را از سطح شهر جمعآوری کند پستال دود برای به دست آوردن پول این شغل را قبول میکند اما در حین جمع آوری گربه ها با رستوران داران چینی روبه رو می شود که می خواهند گربهها را جمعآوری و از گوشت آنها غذا درست کنند. رستوران داران چینی به پستال دود حمله می کنند و سعی میکنند او را بکشند. پستال دود با چینیها درگیر میشود و آنها را میکشد، پستال دود بعد از جمعآوری گربهها به پیش دکتر بازی میگردد تا حقوقش را بگیرد که با پلیسها روبه رو می شود. پلیسها دکتر را به خاطر مشکلات روانی بازداشت میکنند و پستال دود دوباره بدون حقوق باقی میماند.
پستال دود برای به دست آوردن درآمد، شغل نگهبانی از فروشگاه زنجیرهای را انتخاب میکند. در این فروشگاه «جنیفر والکات» مدل معروف مجله مستهجن «پلی بوی» در حال فروش محصولاتش که شامل انواع لباسهای زیر و شوهای تبلیغاتیاش است میباشد و الکات مشغول فروش محصولاتش است که هاکی مام ها به فروشگاه می آیند تا از فروش محصولات والکات به دلیل غیراخلاقی بودن آنها جلوگیری کنند والکات که موقعیت اقتصادیاش را در خطر میبیند به کمک پستال دود به مبارزه با هاکی مام ها میپردازد. والکات به پستال دود یک شوکدهنده برقی میدهد تا آنها را بیهوش کند و خودش به کمک یک بیل به جان آنها میافتد پستال دود به همراه والکات موفق میشوند تا هاکی مام ها را از فروشگاه فراری دهند والکات پس از این موفقیت به پستال دود میگوید که می خواهد دختران دیگر را هم همانند خود زیبا و قدرتمند کند و میخواهند تا گروهی به نام «پستال بیبز» (بیب به معنای زنی زیبا و خوش اندام) به راه بیاندازد تا دنیا را از افرادی همانند هاکی مام ها نجات دهد و به الگویی ایده آل شوند. پستال دود از آنجا که به والکات علاقهمند شده از او پولی طلب نمیکند و این بار هم بدون اینکه پولی به دست آورد، شغلش را ترک میکند.
پستال دود این بار برای به دست آوردن درآمد به سراغ باغداری میرود در باغ، او مسئولیت جمعآوری میوههای رسیده را دارد. پستال دود در حال جمعآوری میوهها است که گروه القاعده به رهبری اسامه بن لادن به باغ حمله میکند. در دمویی که قبل از حمله القاعده به تصویر کشیده میشود، اسامه به سخنرانی برای اعضای گروهش می پردازد و بیان میکند که آنها به نام «خدا» باید با آمریکایهای کافر مبارزه کنند و تکنولوژیهای روز را از دست آنها درآورند و این جهادی الهی است که آنها به نمایندگی مسلمانان باید آنها را انجام دهند! پستال دود برای دفاع از باغ به مبارزه با نیروهای القاعده میپردازد و موفق میشود تا بیشتر آنها را بکشد و بقیه شان فرار میکنند. باغ به خاطر درگیری مسلحانه به ویرانه تبدیل میشود و صاحب باغ بیان میکند که بخشی از خسارات وارد شده تقصیر پستال دود است و برای همین پولی به او نمیدهد.
پستال دود که نتوانسته هیچ پولی به دست آورد ناامید به دنبال کار است که از سمت فردی ناشناس با او تماس گرفته میشود. فرد از او میخواهد که به پیش شهردار شهر برود. پستال دود به پیش شهردار میرود و در آنجا شهردار از او میخواهد تا بدون جلب توجه خبرنگاران فردی را از ساختمان خارج کند. شهردار به او توضیح میدهد که این فرد «اسلیو بوی» نام دارد و یک پسر مالیزیایی 18 ساله است که برای سو استفاده جنسی از بازار خریده است و حالا که کارش با آن تمام شده میخواهد از شر آن خلاص شود. پستال دود ماموریت را قبول میکند و موفق میشود تا اسلیو بوی را به خارج از ساختمان هدایت کند. پس از موفقیت در این ماموریت شهردار از پستال دود میخواهد که به رستورانی در محله مسلمان نشین برود و از آنجا بسته ای را تحویل بگیرد. پستال دود به محل می رود و متوجه میشود که صاحب رستوران در واقع اسامه بن لادن است. اسامه بستهای به او تحویل می دهد و از پستال دود میخواهد که آن بسته را به دست «کراتچی» برساند. کراتچی یکی از همدستان شهردار است که همیشه لباسی به شکل آلت تناسلی مردان میپوشد پستال دود قبول می ند و بسته را به دست کراتچی میرساند.
پستال دود پس از رساندن بسته از طرف شهردار به مکزیک فرستاده میشود تا قرص «ویاگرای مخصوصی» را از داروخانهای در مکزیک تحویل بگیرد. (در بازی این طور توضیح داده میشود که این ماده برای افزایش اندازه آلت تناسلی به کار میرود) پستال دود در حین انجام این ماموریت دستگیر میشود. پستال دود میفهمد که این ماموریت فقط نقشهای از طرف شهردار بوده تا او را به زندان بیاندازد تا او نتواند اطلاعاتی درباره بسته در اختیار کسی قرار دهد. پستال دود برای گرفتن انتقام، از زندان فرار میکند و به سراغ کراتچی میرود. کراتچی سعی میکند تا پستال دود را بکشد اما موفق نمیشود و خودش کشته میشود. پستال دود لباس مخصوص او را میپوشد و خودش را به جای کراتچی جا میزند و به محل سرگرمی شهردار در خارج از شهر میرود. در آنجا پستال دود متوجه می شود بسته ای که از او تحویل گرفته بوده در واقع اورانیوم بوده و شهردار به کمک اسامه بن لادن و هوگو چاوز قصد دارند موشک های هسته ای بسازند و بر دنیا حکومت کنند، پستال دود که پس از کشتن کراتچی بسته را در اختیار گرفته، آن را به سطل آشغال می اندازد تا در کنار آشغالهای دیگر به دریا ریخته شود.
شهردار با تلفن کراتچی تماس میگیرد و به او دستور می دهد تا اورانیوم را برایش بیاورد. پستال دود تصمیم میگیرد تا شهردار و همدستانی را از بین ببرد و به همین خاطر بطی برمیدارد و درون آن ادرار میکند و به جای اورانیوم جا میزند پستال دود به مخفی گاه شهردار و همدستانش میرود و بطری حاوی ادرار را به انها تحویل می دهد. پس از ورود پستال دود تماس دشمنهای بازی که او با آنها درگیر شده بود او را تعقیب کرده و به مخفیگاه حمله میکنند. هرج و مرج و درگیری به وجود میآید و شهردار سعی میکند با خوردن اورانیوم قدرت های مافوق طبیعی به دست آورد اما از آنجا که فقط ادرار پستال دود را می خورد مسموم میشود. پستال دود به مبارزه با تمامی دشمنانش میپردازد و آنها را از بین میبرد و در انتهای کار با هوگو چاوز روبه رو میشود. چاوز سوار بر تانگی غیرعادی به سراغ پستال دود میآید و پستال دود پس از مبارزهای او را از بین میبرد. در انتهای کار پستال دود که توانسته تمام دشمنانش را از بین ببرد، پس از ادرار کردن روی اجساد آنها به نیویورگ میرود و با جنیفر والکات ازدواج میکند و به خاطر کارهای قهرمانانهای که انجام داده به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب میشود!
اما نکاتی که در بازی وجود دارند مهمترین نکته در بازی وجود سلاحهای نامتعارف است به طور مثال پستال دود با استفاده از راسو و یا گربههای آلوده به ویروس اچ آی وی با دشمنانش مبارزه میکند به این شکل که با فشار دادن پشت راسو باعث میشود تا راسو از خودش بوی بد متصاعد کند و دشمنان از هوش بروند یا اینکه آن را مجبور میکند تا با گاز گرفتن یا پنجه انداختن دشمنان را تکهتکه کند. در کنار اسلحههای عجیب در سری بازی پستال ادرار کردن هم به عنوان یکی از اسلحه ها و راهحلهای بازی به شمار میرود به این شکل که پستال دود با ادرار کردن در صورت دشمنانش باعث میشود آنها خفه شوند و یا اینکه وقتی به زندان میافتد میتواند با آتش زدن ادرار خودش باعث شود تا زنگ اخطار آتش روشن شود و دربهای زندان باز شوند تا او فرار کند. همچنین پستال دود می تواند با ادرار کردن روی بدن دشمنانش آنها را به آتش حساس کند تا بهتر بسوزند. ادرار کردن یکی از اصلیترین مولفههای سری بازی پستال بوده و به همین خاطر کاربردهای متعددی برای آن در نظر گرفته شده است!
دیگر نکته قابل اهمیتی که در بازی وجود دارد گروهی به نام هاکی مام معرفی میشوند که دشمنان پستال دود به شمار میروند. بازی این مادران به شکل چاق و زشت به تصویر میکشد و هدف آنها را مغایر با اهداف انسانی میداند. در حالی که این افراد سعی دارند تا از به فساد کشیدن فرزندانشان جلوگیری کنند. در بازی این مادران افرادی خشن و احمق هستند که به خاطر زشت بودن و حسادتورزی به زنان زیبا و فاحشه حمله میکنند و یا اینکه کلابهای سکس را به هم میریزند. در ماموریتی که پستال دود به همراه والکات انجام میدهد والکات که یک سوپر مدل است از آنها به عنوان زنانی احمق یاد می کند و در نظر دارد تا دنیا را از شر چنین افراد کم عقلی نجات دهد بازی سعی دارد تا این طور نشان دهد که مادران فقط به دنبال از بین بردن تفریح و سرگرمی جوانان هستند و بهتر است با آنها به شدت برخورد شوند تا در کار جوانترها دخالت نکنند.
بازی هم چنین مسلمانان را افرادی عقب مانده و دیوانه به تصویر میکشد نماد مسلمانان در بازی گروه القاعده است که در محله مسلمان نشین اقامت دارند. در محله همیشه تعدادی افراد مسلح در پشت بام خانهها در حال نگهبانی هستند. مسلمانان از تکنولوژی و علمهای روز بدشان میآیند و تمام مدت سعی دارند تا آمریکاییها و تکنولوژیهایشان را از بین ببرند. اسامه بن لادن کشتن کافرها را جهاد در راه خدا معرفی میکند و از مسلمانان دیگر میخواهد تا او را در این راه یاری کنند. مسلمانان عامل اصلی تهیه اورانیوم برای شهردار معرفی میشوند و تمام مدت به دنبال کشف سلاحهای کشتار جمعی هستند. «مایک جرت» نویسنده اصلی سری بازی خودش به جای اسامه بن لادن سخن پیشگی کرده و تا آنجا که توانسته او را فردی احمق و مسلمانان را احمقتر جلوه داده است.
افراد مشهوری در این بازی به ایفای نقش پرداخته اند و از جمله این افراد میتوان به «رندی جونز» هنرپیشه همجنسگرا اشاره کرد جونز در بازی به ایفای نقش کاراکتر خودش پرداخته و در بازی هم به همین نام نامیده میشود. او یک کابوی همجنسگرا است که به اجرای برنامههای رقاصی و خوانندگی میپردازد. دیگر شخصیت مطرحی که در بازی با نام خودش حضور دارد. جنیفر والکات است والکات یکی از مشهورترین سوپر مدل های محله مستهجن پلی بوی است که حاضر شده در بازی به ایفای نقش بپردازد. «مارک بگو»، دیگر شخصیت مطرحی است که در بازی به عنوان رئیس پلیس حضور دارد. بگو شاعر و نویسنده مطرحی است که ترانههای خوانندگان مشهور به ابتذالی نظیر «مدونا» را در کارنامه خودش دارد. جرت با جمعآوری افراد مشهور به ابتذال سعی کرده تا تاثیری چند برابر در بازیاش به وجود آورد تا بازی در میان کاربران مطرح شود.
جرت در این بازی تمام ادیان را جز یهودیت به مسخره گرفته و طرفداران مسیحیت و اسلام را افرادی عقبمانده به تصویر کشیده است. به طور مثال در روند بازی تبلیغاتی در سطح شهر گسترده شده که در آنها تصویر یک کشیش مسیحی نشان داده میشود که دستهایش را روی شانههای پسری گذاشته و لبخند به لب دارد. پسرک از این کار وحشت کرده و سعی دارد فرار کند اما کشیش به او اجازه نمیدهد. هم چنین مسلمانان افرادی عقب افتاده نشان داده می شوند که تمام مدت رهبران آنها در حال سو استفاده از تفکرات مذهبیشان هستند و از آنها به عنوان تروریست یاد میشود اما نکته جالب اینجاست که مذهب یهودیت در این سری بازی هجو، مورد تمسخر قرار نمی گیرد با اینکه بازی بر این باور تاکید دارد که تمامی مذاهب مهمل هستند و افرادی که به این مسائل اعتقاد دارند همگی دیوانهاند.
جرت به خوبی توانسته تمامی ناهنجاری های اجتماعی را در این بازی به تصویر بکشد جرت برای این کارش جمله ای نیز اختراع کرده است. جمله "من از هیچ چیز پشیمان نیستم" به جملهای انحصاری برای استودیوی رانینگ و شخص جرت تبدیل شده که بارها در بازی تکرار میشود. جرت این جمله را حتی در زندگی واقعی نیز به کار میبرد. در سایت اصلی استودیوی رانینگ این جمله با این مضمون که "هرکار دوست داری انجام بده و هیچ وقت پشیمان نباش" به عنوان جملهای کلیدی مطرح میشود. این استودیو به منظور تبلیغ بیشتر از زنان جوان دعوت میکند تا به استودیوی عکاسی آنها بروند تا عکسهای برهنه از آنها گرفته شود. جمله من از هیچ چیز پشیمان نیستم هم برای این دختران به کار برده میشود و آنها با به کار بردن این جمله به صورت برهنه در مقابل دوربین قرار میگیرند.
سری بازی پستال به خاطر وجود ماموریتها و توانایی خاصش همیشه مورد توجه کاربران مختلف در نقاط مختلف جهان و به خصوص ایران بوده است استقبال از این بازی در ظاهر بسیار پایین بوده اما در واقع این بازی توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند. محبوبیت کاراکتر اصلی این بازی تا به آنجا پیش رفته است که حتی فیلمی به همین نام ساخته و روانه بازار شده است. حال باید به این نکته توجه داشت که جرت و استودیوی رانینگ به خوبی توانستهاند تمام صفات بد و غیراخلاقی را به شکل مثبت و جالب در نظر کاربران جلوه دهند و از آنها بخواهند تا با کنار گذاشتن حرمتها و وجدان به هر کاری که میخواهند دست بزنند و حتی پشیمان هم نشوند. این جمله انحصاری که استودیو از آن استفاده میکند شاید جملهای ساده باشد اما اگر بخواهد به همین شکل به طور مستمر تکرار شود، میتواند به یک آموزه ضد اخلاقی تبدیل شود که خیلی از انگیزههای اخلاقی را کم رنگ میکند. این نکته را هم باید به خاطر داشت که جرت یک طرح بازی اسرائیلی است و به همین دلیل تا به امروز از آزادی عمل و سرمایه خوبی بهره برده است. می توان پیشبینی کرد که این چنین تفکری بدون جهت و تصادفی شکل نگرفته و اهداف بلندمدتی برای آن در نظر گرفته شده است. جرت چند ماه قبل از انتشار پستال 3، در اقدامی تمامی مدارک دال بر ارتباطش با اسرائیل و یهودی بودنش را از روی اینترنت پاکسازی کرد اما باز هم اطلاعاتی مبنی بر ارتباط او با اسرائیل وجود دارد و می توان این رفتار او را دلیل بر پنهان کاری و مقاصد پشت پرده رژیم صهیونیستی دانست.
خب شماها کی میخواین فهم و شعور پیدا کنید این روش بیشتر ملت رو تحریک میکنه
باور کن الان شما این عکس ها رو مات کردید ملت بیشتر تحریک میشن
نمیشد کلا سیاه کنید؟؟؟