محو هر نوع مفهوم تقلیدی و کلیشهای از نقش زنان و مردان در تمام سطوح و تمام اشکال مختلف آموزشی با تشویق آموزش مختلط پسر و دختر و دیگر انواع روشهای آموزشی که دستیابی به این هدف را ممکن سازد مخصوصاً با تجدیدنظر در متون کتب درسی و برنامههای مدارس و تعدیل و تطبیق روشهای آموزشی
خبرنامه دانشجویان ایران: یکی از امور مهم اجتماعی در حوزه زنان، مسئله آموزش و تحصیلات است. در این مسیر آموزش رسمی نقش مهم و تعیین کنندهای در تحولات اجتماعی دارد. کشور ما نیز از این امر مستثنی نبوده و در طی سه دهه گذشته تمرکزی جدی بر روی آموزش رسمی، خصوصا آموزش زنان داشته است. گفته میشود که این توجه بیشتر به دلیل تأثیری است که تحصیلات بر سطح آگاهی و سبک زندگی افراد میگذارد و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنان را متأثر میسازد.
آموزش و تحصیلات زنان در گذر زمان
زنان از دیر زمان چه در ایران و چه در دیگر کشورها در امر آموزش مورد بیمهری قرار گرفتهاند، اما از انقلاب صنعتی به بعد که زنان به عنوان نیروی کار ارزان وارد بازار کار شدند، کم کم نگاه تک بعدی به آنها به عنوان مادر و همسر تغییر پیدا کرد و زنان پس از گذشت چند دهه برای رفع تبعیضهای مختلف اجتماعی قیام کردند و از این رهگذر به دنبال فرصتهای برابر آموزشی برآمدند. تا آنجا که فرصت برابر آموزشی یکی از مولفههای موثر در «عدالت اجتماعی» محسوب شد.
در اوایل نیمه دوم قرن بیستم میلادی، طبقات مرفه جوامع بشری تشکیل دهنده ترکیب اصلی دانشجویان دانشگاهها بودند، از اواسط قرن نوزدهم میلادی، در برخی کشورهای جهان، از جمله ایالات متحده آمریکا، فرانسه، بریتانیا و حتی مصر، مدارس عالی دخترانهای تأسیس شد اما سطح تدریس و مواد درسی آنها با دانشگاههای دیگر تفاوت داشت. اداره بسیاری از این مراکز نیز به عهده مردان بود. در دانشگاه های دیگر نیز زنان بالطبع جایگاهی نداشتند. از نیمه دوم سده نوزدهم میلادی به تدریج زنان توانستند به آموزش عالی راه یابند اما تنها در رشتههای خاصی میتوانستند تحصیل کنند.
در ایران نیز این مقوله به نحو چشم گیری قابل توجه است؛ به عنوان مثال از ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ نرخ رشد جمعیت زنان دانشگاهی بیش از ۲۵ درصد افزایش داشته است. این امر در کنار افزایش سهم روستائیان در میان پذیرفته شدگان آموزش عالی، نشانگر تأثیرپذیری همه کشورها به نسبتهای گوناگون از شرایط جهانی شدن است. در سال ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ تقریباً زنان هیچ مشارکتی در آموزش عالی ایران نداشتند. در سال ۱۳۲۷ اولین گروه زنان در آموزش عالی ایران پذیرفته شدند. از این سال تا سال ۱۳۴۰، سهم زنان به طور یکنواخت افزایش یافته است.
در سال ۱۳۴۱ به دلیل سیاستهای دولت وقت در خصوص نوینسازی و سیاست اجتماعی، پذیرش زنان در آموزش عالی به طور جهشی افزایش یافته و سهم زنان در آموزش عالی به طور فزایندهای رو به رشد نهاده است. در سال ۱۳۵۰ جهش دیگری در مشارکت زنان در آموزش عالی اتفاق افتاده که در سالهای بعد به پایداری رسیده است. این وضعیت تا وقوع انقلاب فرهنگی ادامه داشته است.
بر اساس گزارش موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، بعد از انقلاب فرهنگی با وقوع جنگ تحمیلی، سهم زنان در آموزش عالی با اندکی افت مواجه شد. اما با اتمام جنگ، سهم زنان رو به رشد نهاد و از سال ۱۳۷۳ به بعد رشد فزاینده به خود گرفت به طوری که با آغاز برنامه سوم توسعه، سهم زنان از سهم مردان پیشی گرفت. از سال تحصیلی ۷۷- ۷۶ این روند تغییر میکند و این بار پیشتازی دانشجویان دختر در ورود به دانشگاه را نشان میدهد. تعداد دختران دانشجوی کشور از ۲۳ درصد کل دانشجویان در سال ۵۷ به ۶۳ درصد در سال ۸۵ رسید یعنی به یکباره طی ۲۷ سال در حدود سه برابر افزایش یافت. همچنین تا قبل از سال ۱۳۸۹ سهم دختران از کل جمعیت دانشجویی کشور بیش از ۶۰ درصد از دانشجویان ایران گزارش میشد.
عوامل موثر بر افزایش دانشجویان دختر
عوامل زیادی باعث افزایش تعداد دختران دانشجو شده است از جمله میزان اهمیتی که جامعه برای تحصیلات دانشگاهی قائل است، فراهم نبودن امکانات آموزش حرفهای و شغلی در مراکز غیر دانشگاهی که امکان جذب فارغ التحصیلان دبیرستانها را به بازار کار فراهم میکند، محدودیت دختران برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی و داشتن اوقات فراغت بیشتر در مقایسه با پسران، تأکید بیشتر تستهای کنکور بر تواناییهای کلامی و نظری و حافظه که از این نظر دختران بر پسران برتری دارند، محدودیت امکان ازدواج برای دختران دیپلمه و روی آوری آنان به دانشگاه به امید افزایش احتمال ازدواج و رفع نیازهای مرتبط با ازدواج، فرصت کافی دختران برای تحصیل بدون دردسر رفتن به سربازی، شکل گیری تعریفی جدید از نقشهای انسانها در دنیا، ورود انگیزه بالای پسران برای ورود به مشاغل آزاد و...
کنوانسیونها و دامن زدن به عدم تعادل
در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که به دولت های عضو کنوانسیون حاضر اعلام شده است، در مورد آموزش آمده است:
• محو هر نوع مفهوم تقلیدی و کلیشهای از نقش زنان و مردان در تمام سطوح و تمام اشکال مختلف آموزشی با تشویق آموزش مختلط پسر و دختر و دیگر انواع روشهای آموزشی که دستیابی به این هدف را ممکن سازد مخصوصاً با تجدیدنظر در متون کتب درسی و برنامههای مدارس و تعدیل و تطبیق روشهای آموزشی
• اعطای فرصت یکسان برای استفاده از بورسها و دیگر مزایای تحصیلی
• فرصتهای یکسان برای دستیابی به برنامههای تداوم آموزش، از جمله برنامههای عملی سوادآموزی بزرگسالان و حرفهای مخصوصاً برنامههایی که هدف آنها کاهش هر چه سریعتر فاصله آموزشی موجود بین زنان و مردان است
• و...
این به معنای حذف متون درسی است که در آنها به نقشهای مادری و همسری توجه میشود، چرا که طبق این کنوانسیون، این متون مفهوم تقلیدی و کلیشهای از نقش زنان و مردان را ارائه میدهند. به نظر میرسد این کنوانسیونها بیشتر بر اساس منافع کشورهای مطبوع نوشته شدهاند تا رفع تبعیض. آنچه از این کنوانسیونها برآمده برعکس شدن آمار ورود به دانشگاه دختران نسبت به پسران است که این خود نیز آسیب های جدی را در برخواهد داشت. همچنین، این کنوانسیونها باعث میشوند که کشورهای عضو اگر بر طبق منافع اجتماعی خود دست به سیاستهای مختلف جهت تعدیل این آمار بزنند ـ به طور مثال در نظر گرفتن سهمیه برای رشتههای مختلف، یا حذف دختران از رشتههایی که ماهیتی مردانه دارند، مورد فشار اجتماعی قرار بگیرند و ناقض حقوق بشر و فشارهای از جانب جامعه بینالمللی قرار بگیرند.
نکته قابل تامل در این مسئله این است که آیا باید این افزایش حضور دختران در دانشگاهها را به عنوان یک مسیر جدید در راه پیشرفت آنها به حساب بیاوریم یا عاملی تاثیر گذار برای شکاف تحصیلی و در نهایت فاصله اجتماعی میان آنها و پسرانی که به بازار کار روی میآورند؟
تحصیلات عالیه دختران و رشد تجرد
تحصیلات عالیه در دختران اغلب سبب فراهم کردن استقلال مالی دختران و یافتن شغل بوسیله تحصیلات دانشگاهی میشود، پذیرش دختران بدون برنامه ریزی، در حالی به اوج خود نزدیک شده است که در مقابل علاقه پسران به رها کردن درس و وارد شدن به بازار کار، روز به روز بیشتر میشود که این تفاوت میتواند بستر بسیاری از تغییرات ساختاری در مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... باشد. اگر دختران تحصیلکرده را جمعیت کل در نظر بگیریم، ۵۷ درصد دختران تحصیل کرده بدون همسر باقی میمانند یا احتمال ازدواج برای آنها کمتر است که علاوه بر بالارفتن سن ازدواج در دختران به دلیل داشتن تحصیلات عالیه، سطح توقع آنان نیز افزایش پیدا کرده و اکثرشان حاضر به ازدواج با مردی نیستند که به لحاظ سواد و جایگاه اجتماعی از خودشان پایینتر باشد. این مسئله موجب شده است که توازن و هماهنگی تحصیلی بین دختران و پسران جامعه ایرانی کاهش چشمگیری یابد. در چنین شرایطی بسیاری از دختران حاضر به ازدواج با مردانی با تحصیلات پایینتر از خودشان نیستند و در نتیجه میزان دخترانی که شوهر هم کفو خود را نمییابند افزایش پیدا کرده است.
ورود دختران و استقلال مالی آنها باعث شده که کمتر نیاز به داشتن یک همراه و همسر داشته باشند و به زندگی مستقل و تنهایی احساس نیاز بیشتری کنند. با این اوصاف ارزش هنرهای زنانه چون خیاطی، گلدوزی، آشپزی همسر و خانه داری و... در جامعه ایرانی سیر نزولی را طی کرده است و حس رقابت و چشم و هم چشمی در میان دختران و خانوادههای آنها رشد چشمگیری داشته باشد.
* گزارش از محبوبه حیدری