پاسخ قطعی به این سؤال مشکل است و از منظر یک جامعهشناس میبایست برای پاسخگویی به این گونه سؤالات و تبیین این موضوع با استفاده از روش تحقیق، یک کار میدانی انجام گیرد و بر اساس نتیجه به دست آمده، تحلیل صورت بگیرد. ولی با توجه به تجربیات شخصی و کلی من، به نظر میآید رابطه استاد و دانشجو در ایران سرد است، به شکلی که تقریبا صرفنظر از استثنائات، هیچ رابطهای به جز تدریس در کلاسها و امتحانات و حداکثر ارائه یک کار تحقیقی و مقاله علمی، رابطهای فراتر وجود ندارد. اکثرا در کلاسهای درس، حتی فرصت پاسخگویی به سؤالات نیز وجود ندارد. چون تعداد کلاسهای تشکیلشده برای هر درس تکواحدی، شانزده جلسه یک ساعته میباشد و حجم دروس ارائهشده نیز، زیاد است. طبیعتا زمانی برای استاد و دانشجو برای پرسش و پاسخ نیز باقی نمیماند و طبیعتا این نوع رابطه سرد خواهد بود و نمیتواند گرم و صمیمی بشود. مگر اینکه استاد و دانشجویی به طور خاص و استثنا آن هم خارج از کلاس، وقت بیشتری برای هم بگذارند و بیشتر درصدد علم اندوزی و کسب دانش باشند که آن هم بسیار نادر است.
در کلاسهای درس، حتی فرصت پاسخگویی به سؤالات نیز وجود ندارد
اولا تفاوت فرهنگی و قومیتی بین استاد و دانشجو بسیار زیاد است. اساتید حتی اگر از فضای قومیتی و روستا آمده باشند، لکن تحت تأثیر میزان تحصیلات و نوع تحصیلاتشان و نیز سکونت در شهرهای بزرگ و مدرن و عوض شدن سبک زندگی ایشان و بعضا تحصیل و اقامت در کشورهای غربی، دچار تغییرات فرهنگی زیادی شدهاند و از طرف دیگر دانشجویان مخصوصا در دانشگاههای سراسری عمدتا از روستاها و شهرهای کوچک و متفاوت از هم به کلاس آمدهاند و نه تنها با اساتید، بلکه بین خود دانشجویان نیز تفاوتهای فرهنگی و قومیتی زیادی وجود دارد. این تفاوت فرهنگی منجر به فاصله بین دانشجویان و اساتید میشود، زیرا فهم متقابل بین دو انسان منوط به اشتراکات فرهنگی آنان است.
معمولا اساتید فاصله سنی زیادی با دانشجویان دارند و طبیعتا همین فاصله سنی مانع از صمیمیت میشود
بله. مسأله چهارم همین اختلاط جنسیتی دانشجویان است. خصوصا اینکه الان اکثریت دانشجویان را دختران تشکیل میدهند. قوانین و مقررات و ارزشهای حاکم بر جامعه با توجه به امکان سوءاستفادههای اخلاقی، مانع از ایجاد این نوع از رابطه بین استاد و دانشجو است و حتی احتمال اتهامات اخلاقی نیز وجود دارد که این مورد هم مانعی اساسی برای این نوع رابطه است، اما اگر تعداد و جنسیت دانشجویان و اساتید، متناسب با فرهنگ ما چیده میشد، وضع بسیار بهتر بود.
در زمانهٔ ما، استاد صرفا هدفش از حضور در کلاس درس، کسب درآمد است
تفاوت فرهنگی، متأثر از عوامل متعددی است. استاد و دانشجو حتی اگر از قومیت و منشأ فرهنگی واحدی باشند، ولی به دلیل طی مراحل مختلف تحصیلی تا دکتری، نگرشها و فرهنگش دستخوش تغییرات زیادی خواهد شد. از طرف دیگر اساتید در شهرهای بزرگ و مدرن سکونت داشتهاند و متأثر از مدرنیته، دچار تغییرات فرهنگی و به تبع آن تغییرات نگرشی شدهاند. بسیاری از اساتید دانشگاهی تحصیلات خویش را در غرب گذراندهاند و به سبب اقامت در غرب، بیشتر از دیگر اساتید دچار تفاوتهای فرهنگی شدهاند. حتی ازدواج استاد نیز میتواند در نگرشهای او تأثیر گذار باشد.
بسیاری از اساتید دانشگاهی تحصیلات خویش را در غرب گذراندهاند
و به سبب اقامت در غرب، بیشتر از دیگر اساتید دچار تفاوتهای فرهنگی شدهاند
اصولا فرهنگ غربی با فرهنگ ایرانی از زمین تا آسمان متفاوت است و مسأله حل شدن یا نشدن این قضیه نیست، بلکه تربیت و عقاید ما در این خصوص متفاوت است. به خصوص از منظر تربیت دینی و اعتقادات مذهبی، ما تفاوتهای جدی و زیادی با غرب داریم لذا نمیتوان مقایسهای در این زمینه مطرح کرد. نکته دیگر این است که باید بررسی کرد و تحلیل کنیم که آیا در غرب اصلا رابطه بین استاد و دانشجو گرم و صمیمی هست یا نه؟ بعد علتیابی کنیم و صرفا با این مقایسه به نتیجه درستی نمیرسیم.
طبیعتا میزان صمیمیت رابطه بین استاد و دانشجو امری نسبی است و در همه مراکز دانشگاهی، سطح ثابت و یکسانی ندارد و به تبع آن، بین دانشگاههای سراسری و آزاد و دیگر مراکز آموزشی هم تفاوت خواهد بود که باز برای رسیدن به نتیجه قطعی و کارآمد، نیاز به کار میدانی و تحقیق میدانی و دقیق داریم. ولی میتوان به دو نکته کلی و مهم اشاره کرد: اولا اینکه صرفنظر از سراسری یا آزاد یا هر نحو دیگری از دانشگاهها، در برخی موارد که کلاس درس، دانشجوی کمتری دارد و دانشجو و استاد اشتراکات فرهنگی بیشتری دارند و استاد نیز وقت بیشتری، سایر تفاوتها نیز کمتر است. رابطه بین استاد و دانشجو گرم و صمیمیتر خواهد بود و بالعکس هم همینطور است. یعنی هرچه تفاوتها بیشتر باشد و تعداد دانشجویان بیشتری سر کلاس حاضر باشند و امثال این موارد رابطه سردتر و سختتر خواهد شد.
هرچه تفاوتها بیشتر باشد و تعداد دانشجویان بیشتری سر کلاس حاضر باشند و امثال این موارد رابطه سردتر و سختتر خواهد شد
همانطور که بیان شد، جز با بررسی و تحقیق علمی دقیق نمیتوان برای این سؤال پاسخ کافی و لازم ارائه کرد ولی با توجه به تجریبات و شنیدهها، در غرب نیز وضعیت یکسانی وجود ندارد و در برخی موارد رابطه بسیار گرم است و در برخی موارد، بسیار سرد. حتی استاد با استاد و دانشگاه با دانشگاه و کشور با کشور فرقهای عظیمی دارند.
اگر واقعا بدنبال راهحلهای اساسی هستیم، میبایست اولا یک کار تحقیقی و پژوهشی میدانی با توجه به روش تحقیق علمی انجام داد و سپس نتایج حاصله را تجزیه و تحلیل نمود و سپس راهحلها را ارائه کنیم. پس خود این پیشنهاد انجام یک کار علمی دقیق، اولین راه حل است. دوم اینکه، غیر از کلاسهای درس، وقتی برای ایجاد ارتباط حضوری، غیر درسی و بحث و گفتگو و سؤال و جواب حضوری بین استاد و دانشجو در نظر گرفته شود.
وقتی برای ایجاد ارتباط حضوری، غیر درسی و بحث و گفتگو و سؤال و جواب حضوری بین استاد و دانشجو در نظر گرفته شود
* گفتگو از آرنیکا ایرانی