به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ پس از این اتفاق بود که خیلی از سیاسیونی که آن موقع در جریان جزئیات این تصمیم گیری بودند روایات گوناگونی را بیان کرده اند. از محمد رضا باهنر تا علیرضا زاکانی از جمله کسانی بودند که درباره اتفاقات آن موقع اظهار نظر کرده اند.
روز گذشته «جمعه 8اسفند» مرتضی آقاتهرانی که در آن سال به عنوان معلم اخلاق دولت شناخته می شد با حضور در برنامه شناسنامه زوایای دیگری از یازدهم خانه نیشینی احمدی نژاد مطرح کرد. در ادامه فیلم اظهارات وی آمده است:
آقاتهرانی درباره اتفاقات آن روزها گفت: وقتی جریان خانه نشینی احمدینژاد پیش آمد من از طرف مجلس، چین بودم. وقتی رسیدم اینجا خانوادهام به من گفتند که چه اتفاقی افتاده است. چند روزی بود احمدینژاد سر کار نمیرفت. فردایش من رفتم مجلس که آقای حداد گفتند چرا اینجا نشستی؟ مگر نمیدانی احمدینژاد چه کار کرده است؟ او هیچکس را راه نمیدهد که بدانیم چه شده است. شما برو ببین چه اتفاقی افتاده است. من رفتم ولی چون مجلس از اکثریت میافتاد به من اجازه خروج ندادند. خود من هم در پی بهانهای بودم که نروم.
وی افزود: سیاست وادی پیچیده و عجیب و غریبی است و فقط به وظیفه عمل کرد چون حرف و نقل زیاد است. دیدم آقای باهنر آن طرف در است. به او گفتم بیا داخل تا من بروم. من رفتم آنجا ولی گفتند کسی حق ملاقات ندارد. من پرسیدم احمدینژاد کجاست؟ هرکسی پاسخی داد. وی افزود: من آمدم در خانه و به نگهبان گفتم که میخواهم او را ببینم. نگهبان گفت ما اجازه نداریم. به او گفتم به احمدینژاد بگو من اینجا هستم شاید اجازه دهد. ظهر بود که به من گفتند خبرتان میکنم. عصر بود که به من زنگ زدند بیایید. دکتری هم آنجا بود که به من گفت حال احمدینژاد خوب نیست و زیاد با او بحث نکنید. من بعدا هم این حرف را زدم ولی گفتند من دروغ میگویم. او خوابیده بود روی تخت و یک مقدار حرف زد.
آقاتهرانی اضافه کرد: مدتی که حرف زد من بلند شدم که بیایم بیرون. به او گفتم برای این اینجا آمده بودم که بگویم از خانه بیرون بیا چون مردم فکر میکنند خدایی نکرده تو با آقا مشکلی دارید و این خیلی بد است. من روی این موضع خیلی حساس بودم که ما رفتارمان باید به گونهای باشد که موید مقام معظم رهبری باشد چون او پدر خانه است. من رفتم اصفهان به دیدن آیتالله مظاهری چون من خیلی مدیون او هستم.
وی گفت: او حال احمدینژاد را پرسید و من هرچه دیده بودم، بازگو کردم. ایشان به من گفت به دیدن احمدینژاد برو و سلام من را برسان و بگو هر اتفاقی افتاده است برای من مهم نیست، فقط شما به دیدن مقام معظم رهبری برو و دست ایشان را ببوس و بگو من با شما مشکلی ندارم. اگر این کار را انجام دهید من تمام قد پشت شما میایستم.
وی افزود: بعد از آن به قم آمدم و آیتالله مصباح با من حرف زد و بعد از شنیدن ماجرای آیتالله مظاهری به من گفت عین این حرف را از طرف من هم به احمدینژاد بگو. من دنبال این بودم که این پناهها را برسانم. ما به دیدن او رفتیم. برخی دوستان خیلی تند حرف زدن که چرا اینگونه رفتار میکنید. وقتی این حرفها را زدیم، خداحافظی کردیم که برویم که من یادم آمد میخواستم این پیامها را برسانم. دوباره رفتم داخل و پیام ها را رساندم و احمدی نژاد گفت در این مورد فکر می کنم. فردای ان روز من رفتم درس اخلاق را گفتم برای دولت.