به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تشکیل کمیتهی امداد در اسفندماه 57، در حالی که هنوز یک ماه هم از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، نشان داد نظام نوپای ایران، نگاهی خاص به محرومان و مستضعفان دارد و رسیدگی به آنها را از اولویتهای اصلی خود میداند. این حرکت در سالهای بعد، با تاسیس نهادهای دیگری تقویت شد، ولی جراحت عمیقی که از سالها فقر و تبعیض در زمان شاهان بر پیکر ایران مانده بود، به این سادگیها رفعشدنی نبود...
آفت جان دانشگاههای امروز
دانشجو باید در متن مردم باشد. اگر دانشجو نتواند ارتباط خود را با مردم حفظ کند و فراموش کند از کجا آمده است و باید به کجا برود، همان چیزی رخ خواهد داد که امروزه در دانشگاهها میبینیم: دانشجویان یا بیخیال و بیتفاوت به اوضاع جامعه، روزگار میگذرانند، یا در بحثهای علمی انتزاعی و بیفایده سرگردانند و لاجرم در برابر غربیان، که سالها پیش بحثهای امروز آنان را پشت سر گذاشتهاند، حس خودباختگی عمیقی به آنان دست میدهد، یا در سکرۀ و غرور «من میدانم» غوطه میخورند و خیال میکنند با پاس کردن واحدهایی که کلا ارتباط خاصی به هم ندارد، جهان را مسخر خود کردهاند یا حداکثر در تندبادهای سیاست که هر روز به یک سو میوزد، گیج میزنند و مدام این طرف و آن طرف میروند. با این حال، در بین دانشجویان، گروههایی پیدا میشوند که میخواهند در بین مردم باشند و با آنها زندگی کنند و نفس بکشند. از دل همین گروههاست که «اردوهای جهادی» زاده میشود و رشد پیدا میکند.
تاثیر عمیق و همیشگی
اگر دانشجو میخواهد فردا برای کشورش مفید باشد، باید لایههای مردم را بشناسد و حتی اگر فقر را نچشیده است، حداقل فقر را برای یک بار دیده باشد. کسی که حتی یک بار اردوی جهادی را تجربه کرده باشد و یکی دو هفته از فضای متعفن شهر جدا شود، خوب میفهمد که محرومیت خیلی از آن چیزهایی که میشنود عمیقتر است. واقعا کسی که اردوی جهادی را تجربه میکند، با بقیه تفاوت دارد؛ اردوی جهادی از آن تجربیاتی است که اثری عمیق بر جانها میگذارد، آثاری که تا همیشه بر جا میماند. از همین روست که رهبر انقلاب در دیداری که در تابستان 91، در ماه رمضان با دانشجویان داشتند، در پاسخ دانشجویی که عضو هستههای اردوهای جهادی بود گفتند: «این جوان محترمی که آمدند راجع به مسألهی نگاه اقتصادىِ عدالتمحور مطالبی را گفتند، معرفیای که کردند، ایشان جزء مجموعهی اردوهای جهادی هستند. خب! قضیه روشن شد: وقتی کسی جزء اردوهای جهادی است، به مناطق محروم سرکشی میکند، واقعیتها را به چشم میبیند، طبعا تفکر پیگیری اقتصاد عدالتمحور در او این جور زنده میشود؛ این برای همهی ما درس است. باید با قشرهای مختلف جامعه مرتبط شد تا مسائل آنها را لمس کرد؛ این در تصمیمگیری ما، در نگاه ما به مسائل گوناگون کشور اثر میگذارد.»
از این رو بیراه نیست اگر اردوهای جهادی، خصوصا اردوهای جهادی دانشجویی را یکی از رویشهای انقلاب اسلامی بدانیم که برکات بسیاری از خود بر جا میگذارد.
چیزی مهمتر از نتیجه!
البته نباید در این اردوها، منتظر اتفاق خاصی باشیم. واقعا در اردویی که حداکثر دو هفته طول میکشد، قرار نیست یک منطقه ساخته شود یا مشکلاتی که حاصل سالها بیتوجهی است، رفع گردد. چیزی که از ساخته شدن یک مسجد یا مدرسه مهمتر است، جانهایی است که از آسودگی شهر جدا میشود، در مقابل سختی و محرومیت قرار میگیرد و با تمام وجود، تنگدستی و مقاومت را میچشد. همین یک نکته کافی است تا برکت اردوهای جهادی، به خوبی روشن شود.
ضمن این که تکلیفمحوری دانشجو، که او را از خور و خواب و کلاس هر روزهاش جدا و آوارهی کوه و بیابان میکند، بسیار از آن چه در این چنین اردوهایی حاصل میشود، مهمتر است. همین خواستن چیزهای جدید و بیتابی برای یافتن آن در جایی غیر از کتابهای پر وزن و بیمحتوای دانشگاه، اگر واقعا با اخلاص توام باشد، بسیار مغتنم است.
یک پیشنهاد برای جهادگران
نکتهای که شاید بدیهی به نظر برسد، این است که پیشرفت هر منطقه باید به دستان مردم همان منطقه صورت گیرد. با مسافرتهایی این چنینی، حتی اگر بنایی استوار شود یا افرادی آموزش پیدا کنند، باز هم محرومیت زدوده نخواهد شد. اگر اردوهای جهادی به شکلی چیده شوند که به عنوان محرکی برای جوانان هر منطقه باشند تا خودشان تصمیم به رشد بگیرند و تلاش کنند تا زادگاه خود را بسازند، برکت آن در بلندمدت بسیار فراگیر میشود.
از این رو اردوهای جهادی، باید گستردهتر از آن چیزی باشد که امروز وجود دارد. اردوهای جهادی باید خودباوری و روحیهی تلاشگری را در بین جوانان و نوجوانان مناطق مختلف کشور زنده کند و کاری کند که آنها خودشان راه پیشرفت را در پیش گیرند.
مسئولان همیشه عقبترند
همیشه در اردوهای جهادی و بحثهای مشابه آن که بر اثر جوشش و عشق درونی عدهای که عمدتا جوان هستند شکل میگیرد، دغدغهمندها تنها میمانند! طوری که به راحتی میتوان گفت مسئولانی که پشت میزها نشستهاند، همیشه از این حرکات خودجوش عقبند. زیاد هم نباید بر آنها خرده گرفت، زیرا فضای ادارات طوری است که اجازه نمیدهد آنها از زیر آوار بخشنامهها و دستورالعملها بیرون بیایند؛ همان چیزهایی که اگر واقعا کارآ بودند، الان وضعیت ما این نبود. خلاصه این که اگر کسی میخواهد دغدغههایش را پاسخ دهد، نباید زیاد روی کمک مسئولان حساب کند، زیرا آنها تعبیه شدهاند تا در حیطهی وظایفشان، که اکثرا در نامهنگاری و حداکثر تماسهای تلفنی خلاصه میشود، به مردم خدمت کنند و با کسانی که میخواهند «جهادی» عمل کنند، میانهای ندارند!
جوانانی که قصد فعالیتهای جهادی دارند، یادشان باشد که از بیمهری مسئولان ناراحت نشوند و از همان ابتدای کار، تنها ماندن و فقدان امکانات را علاوه کنند بر زحمت کار و سختیهای «جهاد»! البته ناگفته نماند که هستند مسئولانی که واقعا از آن چه برایشان مقدر شده است، پا فراتر میگذارند و همراه و همگام این جماعت راه میآیند، ولی افسوس که اینها دُرهای نایابی هستند که وجودشان بیشتر در داستانها شنیده میشود!
طعم شیرین جهاد
آیتالله مجتهدی از یکی از اساتید خود نقل میکردند که اعمال دینی را مثل میوهها ببینید! همان طور که میوهها را «نوبر» میکنید تا از خاصیت و ویتامینهای آن بهره ببرید، هر عمل را هم حداقل یک بار در عمرتان نوبرانه بچشید تا خاصیت آن به شما تزریق شود! پیشنهاد ما هم برای جوانانی که شاید به دنبال برنامهای برای تعطیلات عید و تابستان خود باشند، «نوبرانهی جهادی» است! اردوی جهادی هم فال است، هم تماشا، یک بار هم که شده آن را نوبرانه بچشید!