تاریخ انتشار: چهارشنبه 1393/12/13 - 14:05
کد خبر: 159934

به بهانه شهادت حضرت زهرا(س)؛

محفل شعرخوانی آئینی حضرت زهرا(س) در دانشگاه تهران برگزار شد +عکس و متن اشعار

محفل شعرخوانی آئینی حضرت زهرا(س) در دانشگاه تهران برگزار شد +عکس و متن اشعار

این برنامه که به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل این دانشگاه تحت عنوان «مادر» برگزار شد، محمدسهرابی، قاسم صرافان، محسن عرب خالقی، هادی جانفدا، مهدی رحیمی، وحید قاسمی، مجیدتال و سرکار خانم حجتی حضور یافتند.

خبرنامه دانشجویان ایران: محفل شعرخوانی آئینی حضرت زهرا(س)، با محوریت شهادت حضرت زهرا(س) تحت عنوان «مادر» در دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این برنامه که به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در تالار شیخ انصاری این دانشکده برگزار شد، چهره‌های برجسته کشوری در عرصه شعر و ادب اعم از محمدسهرابی، قاسم صرافان، محسن عرب خالقی، هادی جانفدا، مهدی رحیمی، وحید قاسمی، مجیدتال و سرکار خانم حجتی حضور یافتند.

در ادامه، متن اشعار قرائت شده در این محفل به همراه تصاویر آن را ملاحظه می‌کنید:

قاسم صرافان

تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند
قامت رعنای یارم را کمانی می کند
 
هر چه می پرسم از این مردم نمی داند کسی
آن چه میخی آهنی با استخوانی می کند
 
دست بادِ سرد، سنگین هم نباشد باز هم
صورت یاسی جوان را ارغوانی می کند
 
تازگی در خانه هم رو می گیرد از من فاطمه
مهربان من چرا نامهربانی می کند
 
پس چرا دستی به پهلو می زند محبوب من؟
هی چرا در پا شدن یاد جوانی می کند؟
 
از تماشای پرستویم پریشان می شوم
تا به چشمانم نگاهی آسمانی می کند
 
باز کن یک بار دیگر چشم هایت را ببین
دارد این جا زینبت شیرین زبانی می کند
 
******
 
سرکار خانم عطیه سادات حجتی

سایه ی سوختن خیمه به دیوار افتاد
گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد
 
تا که با نعره ی یک سنگ دل آینه ریخت
شیشه ای خرد شد و از سر دیوار افتاد
 
پای آتش به در خانه ی گل ها وا شد
غنچه ای سوخت ، به پهلوی گلی خار افتاد
 
کینه و بغض و حسد دست که دادند به هم
دست مادر وسط معرکه از کار افتاد
 
تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین
مادری پیش نگاه همه صد بار افتاد
 
شهر با ناله ی "یا فضه خذینی" می گفت
نفس شیر خدا از نفس انگار افتاد
 
خاک بر چشم تو دنیا که تماشا کردی
کار پهلوی خداوند به مسمار افتاد
 
عمر گهواره به بوسیدن محسن نرسید
قرعه ی چوب به تابوت تن یار افتاد
 
میخ شمشیر شد و نیزه شد و خنجر شد
میخ تیری شد و بر چشم علمدار افتاد...
 
********
 
مجید تال

قرآن گشودم آیه ی محشر بیاورم
میخواستم که سوره ی کوثر بیاورم
 
من کیستم زفاطمه(س) سر در بیاورم
باید کسی شبیه پیمبر بیاورم
 
هنگام وصفت عقل مرا ترک می کند
معراج رفته شان تو را درک میکند
 
با نور تو زمین شرف آسمان گرفت
چل روز مصطفی(ص) ثمری بی کران گرفت
 
پابر زمین گذاشتی و خاک جان گرفت
تا آمدم بگویم زهرا(س) زبان گرفت
 
گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت
مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت
 
مادر سلام، گوشه ی چشمی به ما کنید
مادر سلام، درد مرا هم دواکنید
 
با این امید در زده ام تا که وا کنید
لطفی به این اسیر یتیم گدا کنید
 
حالا اگر چه چادر تو وصله دار هست
من سائلم همیشه برایم انار هست
 
یا آیه آیه آیه ی خود(( هل اتی)) کنی
یا از کرم لباس عروسی عطا کنی
 
چادر امانتی بدهی تا چها کنی
یک قوم را به نور خدا آشنا کنی
 
دنیا تو را نخواست که اینقدر زشت شد
خاکی که زیر پای تو آمد بهشت شد
 
دنیا تمام ظلمت و تو ماورای نور
با تو کم است فاصله تا انتهای نور
 
همسایه ات اگر که شده آشنای نور
این بوده است از برکات دعای نور
 
در آسمان نور چه بدری ،شبیه توست
در سال یک شب است که قدری شبیه توست
 
در خانه عطر سیب تو از بس جمیل بود
یادآور بهشت خدای جلیل بود
 
سرچشمه ی وضوی تو از سلسبیل بود
جاروی خانه ی تو پر جبرئیل بود
 
دنیا به پای مهر تو از شرم آب شد
آبی که گشت مهرییه ی تو گلاب شد
 
آنکه تورا به جمله ی ((لولاک)) می شناخت
درک تورا فراتر از ادراک می شناخت
 
پرواز را چه کس بجز افلاک می شناخت
بانوی آب را پدر خاک می شناخت…
 
نام پدر همیشه به دنبال مادر است
خیر العمل محبت زهرا(س) و حیدر(ع) است
 
*******

وحید قاسمی

باید بری؛ نه! محض رضای خدا نگو
دق می کنم بدون تو، این جمله را نگو
 
زهرا بمان و زندگی ام را به هم نریز
سنگ صبور من! نرو از پیشم ای عزیز
 
باور نمی کنم که دلم را تو بشکنی
با رفتنت به زخم غرورم نمک زنی
 
زهرا شب عروسی مان خاطرت که هست؟
مهریۀ زلال و روان خاطرت که هست؟
 
یادت که هست قول و قراری که داشتیم!؟
یک روح واحدیم؛ شعاری که داشتیم
 
ای دل خوشیِ زندگی ام! می شود نری
از حال و روز من، که شما با خبر تری
 
گریه نکن محدثه، غمگین نکن مرا
با رفتنت غریب تر از این نکن مرا
 
خاتون من! قلندر خوبی نبوده ام
من را ببخش؛ شوهر خوبی نبو ده ام
 
با دردِ دنده هایِ شکسته جدال کن
تقصیر دستِ بستۀ من شد حلال کن
 
دلگرمی علی! به نظر زود می روی!؟
نه سال شد فقط، چقدر زود می روی!
 
بعد از تو فیض های خدایی نمی رسد
فریاد مرتضی که به جایی نمی رسد
 
زهرا بمان و چهرۀ غم را عبوس کن
زهرا بمان و زینب مان را عروس کن
 
غصه به کار دل، گرۀ کور می زند
خیلی دلم برای حسن شور می زند
 
زهرا نرو، که بغض بدی در گلوی توست
دامادی حسین و حسن آرزوی توست
 
حالا که اعتنا به قسم ها نمی کنی
فکر حسین تشنه لبت را نمی کنی!؟
 
دیدی که رنگ از رخ مهتاب می پرد
شبها حسین تشنه لب از خواب می پرد
 
در باغ میوه های دلت، سیب نوبر است
این کربلایی از همه شان مادری تر است
 
حرف از سفر زدی و تبسم حرام شد
پیراهن حسین شنیدم تمام شد
 
باشد برو-قبول- علی بی پناه شد
باشد قرار بعدی مان قتلگاه شد
 
باشد برو که کرببلا گریه می کنیم
با هم کنار طشت طلا گریه می کنیم

********

********

مهدی رحیمی

پرواز در دوبال کبوتر دو بخش شد
یک بخش داشت با لگدی در دو بخش شد
 
یک بخش داشت یاس که در خانه ی علی
تاپشت در نیامده پر...پر...دو بخش شد
 
دیشب هزار تار به هم بافته ولی
امشب به زور گیسوی دختر دو بخش شد
 
هی در زدند و خانه به حیدر نگاه کرد
آن قدر در زدند که حیدر دو بخش شد
 
ما چند نقطه وای در از روبرو رسید
ما...خورد در به پهلو و مادر دو بخش شد
 
قبلا سه بخش داشت برادر به گفتگو
"محسن" که شد شهید برادر دو بخش شد
 
********

*********

هادی جانفدا

بارانی است حال و هوای تو بیشتر

من گریه میکنم به عزای تو بیشتر

 

هر بار که به کوثر و توحید میرسم

ایمان می آورم به خدای تو بیشتر

 

بانو سلام کن به علی دوست دارد او

لفظ سلام را به صدای تو بیشتر

 

این در نداشت سختی دیوار پشت سر

برمیخورد به پنجره های تو بیشتر

 

با اینکه با رسول خدا رفته ای سفر

دلتنگ میشویم برای تو بیشتر

 

ما هر دو از خدا طلب مرگ کرده ایم

شد مستجاب دست دعای تو بیشتر

 

قبرت کجاست از همه عالم غریبتر

چون خالی است از همه جای تو بیشتر

*******

********
محسن عرب‌خالقی
 
چه می شود که به زانوی من توان بدهی
دوباره صورت خود را به من نشان بدهی
 
چه می شود که زمان قنوت نیمه شبت
دوباره بازوی خود را کمی تکان بدهی
 
چه می شود که دگر مثل روزهای قدیم
کنار سفره خودت نان به دستمان بدهی
 
به جای آنکه شوی پرپر و به خاک افتی
و روح خسته خود را به آسمان بدهی ـ
 
ـ گل شکسته ی من پا بگیر در این باغ
که باز عطر بهشتی به باغبان بدهی
 
تو را به جان عزیزت مخواه بنشینم
به چشم خویش ببینم چگونه جان بدهی
 
نفس تو می کشی و حال کودکان این است
چه می شود تو اگر جان در این میان بدهی
 
*******

********

محمد سهرابی

ای آنکه ز شوقت جگر خلق کباب است                گر نیم نظر لطف کنی عین ثواب است
در سجده بفرما که به پایت بدهم جان               خم کن سر این شیشه که هنگام شراب است
 
ای دل نظر شیر خدا حد وسط نیست             یا موج مزن یا که بجوش این چه سراب است
ذکر تو سوار است به سنگ یمن اینجا                یعنی علی از شوق علی پا به رکاب است
 
تاثیر اگر کرد فغان لطف تو باقی است                  یک تار سر زلف تو تکمیل رباب است
اسباب تکامل همه نفی است در اینجا                 انگور که چسبد به ضریح تو شراب است
 
آن نامه که سر بسته فرستند به کویت                     گر پاره کند خادم تو عین جواب است
تیغی که تو بستی چو به گلزار ببندند                   یک غنچه دمیدن همه جا عالم آب است
 
شمشیر همان شمه ی شیر است به میدان             جز تو به میان تیغ اگر بست خطاب است
معنی جگر صحبت باشیر ندارد                        جز اینکه بگوید به ره دوست تراب است
 
********

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
غوغای طوفان فلسطین در دانشگاه‌‍‌های آمریکا؛ چرا واشنگتن نگران حمایت از فلسطین هستند؟
حضور ایران در میدان رقابت قدرت های جهان در شبه‌ قاره
عملیات وعده صادق قدرت پوشالی رژیم صهیونیستی را نمایان کرد
مستشاران ایرانی از سوریه خارج شدند؟
اولین تصاویر از امضای توافقنامه امنیتی بین ایران و روسیه
دلار ریخت
ازبکستان حریف ایران شد
آیین واگذاری مالکیت تیم‌های استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی
۳۰ کشور آفریقایی برای همکاری اقتصادی به ایران می آیند
بیش از ۳۰۰ جنازه از گورهای جمعی در غزه پیدا شده
محکومیت بدوی توماج صالحی به اعدام
اگر اسرائیل به رفح حمله کند فلسطینی ها به خواسته ۷۰ سال خود می‌رسند
روابط تجاری ترکیه با اسرائیل متوقف شد
اسرائیل دیر یا زود محو خواهد شد
استخوان‌ها هنوز شهادت می‌دهند!
اعلام رسمی حضور حمید مطهری در کادر فنی تراکتور
پلیس اصراری به انتقال خودروهای توقیفی با جرثقیل ندارد
این خودرو ۵۵ میلیون تومان ارزان شد
ببینید | ماجرای شکایت جالب همسر محسن قرائتی نزد رهبر انقلاب
سال گذشته میانگین سن پدر و مادر در اولین فرزندآوری چقدر بود؟
چشم پوشی سفارت ایران در پاریس از پیگیری قضایی فرد حمله کننده
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top