تاریخ انتشار: شنبه 1393/12/16 - 21:36
کد خبر: 160276

کمال الملک عضو لژ فراماسونری بود+ اسناد

خبرنامه دانشجویان ایران: درباره تشکیلات فراماسونری و اعضای آن در ایران، تاکنون کتاب‌های بسیاری نگاشته شده است. در این میان مجموعه پنج جلدی «تاریخ آغازین فراماسونری در ایران» دارای ارج پژوهشی زیادی است. این مجموعه در واقع، اسناد باقی‌مانده از این تشکیلات است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان گنجینه ارزشمند تاریخی در کتابخانه و مرکز اسناد حوزه هنری نگهداری می­شود. این اسناد شامل بیش از ۱۳۰ پرونده طبقه‌بندی‌شده از اعضای این تشکیلات است. دو مجلد ابتدایی آن به قلم حمیدرضا شاه‌آبادی و سه مجلد دیگر به قلم یحیی آریابخشایش نگاشته شده است. بازخوانی این مجموعه اسناد ابتدا در سال ۷۳ در صفحه تاریخ روزنامه ایران به دبیری شاه‌آبادی آغاز شد. اما پس از مدتی و گویا به خاطر عدم صلاحدید و بی‌علاقگی مسئولین روزنامه، این کار متوقف شده و شاه‌آبادی نیز از روزنامه خداحافظی کرد، درحالی که تنها ۵۰ پرونده از مجموعه اسناد منتشر شده بود. از دیگر منابع مورد استفاده در این کتاب می­توان به کتابچه قانون اساسی حاوی نظامنامه عمومی شرق اعظم فرانسه و نظامنامه خصوصی لژ بیداری ایران، و نیز جلد دوم کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران نوشته اسماعیل رائین نام برد. جلد نخست این مجموعه به کلیات می‌پردازد. مجلد دوم آن آشنایی با اعضا و گزارش اسناد پرونده‌های ۱ تا ۴۰ لژ بیداری ایران است. جلد سوم نیز از پرورنده شماره ۴۱ تا ۸۰ را در بردارد. مجلد چهارم از پرونده‌های شماره ۸۱ تا ۱۲۱ لژ بیداری ایران را بررسی می‌کند. جلد پنجم نیز گزارش اسناد موجود در پرونده‌های شماره ۱۲۲ تا ۱۳۰ و روابط و مکاتبات لژ بیداری ایران را واکاوی می‌کند. در این مجموعه ۵ جلدی به نام‌هایی چون سید ضیاءالدین طباطبایی، عبدالله مستوفی، کمال‌الملک، علی‌اکبر دهخدا، محمدعلی فروغی، شیخ‌ابراهیم زنجانی و دیگران برخورد می‌کنیم. آنچه در زیر می­خوانید پرونده شماره ۹۲ متعلق به کمال الملک به همراه مروری کوتاه به زندگی وی است.

******

مروری کوتاه به زندگی کمال‌الملک

محمد غفاری ملقب و مشهور به کمال‌الملک، فرزند میرزا بزرگ نقاش‌باشی و برادر بزرگ میرزا ابو تراب است. پدرانش تا چند پشت همه از نقاشان معتبر و معروف کاشان بودند؛ عمویش میرزا ابوالحسن خان صنیع­الملک از نقاش‌باشی‌های معروفی بود که در نقاشی نسبت به پدر کمال‌الملک (میرزا بزرگ) مقام بالایی داشت، اما فرزندانش آن‌چنان‌که فرزندان میرزا بزرگ در نقاشی شهره شدند، راه پدر را ادامه ندادند و نقاش‌باشی از خانواده او به فرزندان میرزا بزرگ انتقال یافت.

تاریخ تولد کمال‌الملک دقیقاً دانسته نیست و کسی هم به‌طور قطع در این‌باره سخنی نگفته است. حتی خود او نیز تاریخ دقیق تولدش را نمی‌دانست و به سال مشخصی اشاره نکرده است؛ اما اسناد موجود در لژ بیداری ایران او را متولد ۱۸۵۷ میلادی دانسته‌اند که در این صورت می‌توان گفت در حدود ۱۲۷۳ قمری به دنیا آمده است؛ اما می‌دانیم که میرزا محمدخان در روستایی به نام «کله» از حوالی کاشان به دنیا آمده است. تحصیلات مقدماتی را در نیشابور گذراند، سپس در ۱۴-۱۵ سالگی به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون ضمن فراگیری نقاشی زبان فرانسه را نیز به‌تدریج فراگرفت.

به هنگام امتحانات آخر سال سوم تحصیلی، ناصرالدین‌شاه در بازدید از مدرسه با تابلو سیاه‌قلم از صورت علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه روبه‌رو شد و از نقاش آن پرسید. مزین الدوله و شاه نیز با تحسین و تشویق او، مواجبی برایش در نظر گرفت. چند روز بعد، ناصرالدین‌شاه میرزا محمدخان را به شمس‌العماره فراخواند و او را در عمارت بادگیر جای داد. میرزا محمدخان در آنجا نقاش‌خانه‌ای دایر کرد و پس از چند سال به لقب نقاش‌باشی و شغل پیش‌خدمتی مخصوص نایل آمد و معلم نقاشی شاه گردید.

در ۱۳۱۰ قمری به همراه نشان‌های طلا و نقره مدرسه دارالفنون و امتیازات و هدایای دیگر سلطنتی، از طرف ناصرالدین‌شاه لقب «کمال‌الملک» دریافت کرد. در این زمان او مشغول نقاشی تابلوی «تالار آیینه» بود که پس از اتمام آن در ۱۳۱۳ قمری، برای نخستین بار، آن را به‌عنوان کمال‌الملک امضا کرد.

به گفته کمال‌الملک؛ شاه نسبت به وی حق تربیت داشت و تا «منظره عالی و یا گلی زیبا و صورت خوبی را که شاه سفارش می‌کرد و طرحی از آن نمی‌ساخت، آرام نمی‌گرفت.» شاه برایش احترام ویژه‌ای قایل بود و همواره وی را به‌عنوان «شما» خطاب می‌کرد.

کمال‌الملک در آخر ۱۳۱۴ قمری به اروپا رفت و در شهرهای فلورانس (Florence) و رم و پاریس- غالباً در موزه لوور- به مطالعه درباره هنر نقاشی پرداخت. در دوره اقامت در پاریس، دو بار با ابراهیم‌خان حکیم­ الملک که در آنجا طب می‌خواند، آشنایی یافت که پایان عمر دوستی آن دو ادامه یافت. او مدت اقامت در اروپا حدود دوازده تابلو از روی کارهای استادان خارجی همچون «رامبراند» تهیه کرد و در بازگشت به ایران، همه را به کشور آورد. در ۱۳۱۸ قمری که مظفرالدین شاه برای بار دوم به اروپا مسافرت کرد، در موزه لوور کمال‌الملک رادید و از او خواست به کشورش بازگردد. کمال‌الملک نیز در همان سال به ایران آمد و چند سالی در تهران ماند.

وی در ۱۳۲۱ قمری به علل خانوادگی بار دیگر به خارج از ایران رفت و در بین‌النهرین و بغداد مقیم شد. در بغداد تابلوها و پرده‌های برجسته و ماندگاری آفرید که ازجمله شاه کارهای اوست: «فالگیر (رمّال) بغدادی»، «یکی از میدان‌های کربلا»، «زرگر بغدادی و شاگردش»، «عرب خوابیده». پس از دو سال و هم‌زمان با سال­های پایانی سلطنت مظفرالدین شاه به ایران بازگشت. او در این زمان به دلیل موضوعات نامناسبی که شاه بیمار قاجاری از او طلب می‌کرد تا بر بوم نقاشی تصویر کند، کمتر نقاشی می‌کرد و بیشتر به مطالعه کتاب روزگار می‌گذراند و ادبیات فرانسه به‌ویژه آثار ژاک روسو و ویکتور هوگو را می‌خواند. به‌این‌ترتیب چون هنر خود را نم آلود، چند سالی را در فترت هنری گذراند؛ حتی تمارض به سکته ناقص نمود و لنگ‌لنگان راه می‌رفت تا شاه او را مجبور به کشیدن پرده‌ای نکند. کم‌کم نهضت مشروطه‌خواهی اوج گرفت. در این هنگام کمال‌الملک «از دل‌وجان مشروطیت طلب شد و برای مستبدین مضمون‌ها می‌گفت و قصه‌های شیرین می‌ساخت.» او در عکس جمعی که حسین کحال به‌عنوان رجال مشروطه‌طلب در نشریه گوهر چاپ نمود، حضور دارد و جملگی زیر عکس را امضا کرده‌اند. جالب اینجاست که هر دوازده نفر حاضر در عکس، از اعضای لژ بیداری ایران بودند و جزو افراد متنفذ و متعین آن به شمار می‌رفتند.

کمال‌الملک در دوران مشروطیت روزگارش به‌سختی می‌گذشت و مواجب و مرسومی که از دولت می‌گرفت، کفاف زندگانی عایله‌مندش را نمی‌کرد. در ۱۳۲۹ قمری با پیشگامی حکیم­الملک- که به وزارت معارف رسیده بود – و میرزا محمدعلی‌خان ذکاءالملک (فروغی)، رئیس مجلس شورای ملی، اجاره‌نامه یکی از اراضی نگارستان به نام مدرسه صنایع مستظرفه صادر گردید و ریاست آن را به کمال‌الملک سپردند. وی در این مدرسه به تعلیم نقاشی همت گمارد و هنرمندانی را پرورش داد که از میان آنان اسماعیل آشتیانی، اسکندر مستغنی، حسنعلی وزیری، سید احمد جواهری، حسین شیخ احیا، ابوالحسن صدیقی و علی‌محمد حیدریان درخور ذکرند. خود کمال‌الملک نیز گاه در داخل مدرسه و گاه در ایام تعطیلات تابستانی در خارج از آن به نقاشی می‌پرداخت. او بر سر سفره ناهار شاگردانش حاضر می‌شد و به آنان امید می‌آموخت. کار مدرسه به‌تدریج بالا گرفت و گذشته از سفرا و وزرا، یک‌بار نیز احمدشاه با تمام درباریان و شاه زادگان و اشراف به آنجا رفت و از وضع مدرسه دیدن کرد.

مدرسه صنایع مستظرفه بعدها به مدرسه «مدرسه کمال‌الملک» شهرت یافت. از تابلوهایی که در این مدرسه کشیده شد «دورنمای مغانک»، «دو تابلو از شمیران» و «کوه البرز» معروف‌اند. مدرسه وابسته به وزارت معارف بود و کمال‌الملک هم کارمند دولت. احضار گاه‌به‌گاه وی به اداره تفتیش وزارتی، طبع حساس هنرمند را می‌آزرد. او دخالت دیگران را در کارش نمی‌پسندید. ازاین‌رو به‌رغم صدور حکم معاونت دائم­العمری وزارت معارف از سوی حکیم­الملک، از ادامه کار وزارتی رنجش یافت و از اداره مدرسه دلسرد شد. با آمدن سید محمد تدین به‌جای حکیم­الملک در وزارت معارف و سخت‌گیری و خشونت با وی و مخالفت با اقداماتش، او را مجبور به بازنشستگی کرد و در ۱۳۰۶ شمسی با تقاضای وی موافقت شد.

پس ‌از آن به نیشابور رفت و دریکی از دهات و املاک آقا بالاخان سالار معتمد گنجه ای-که باهم آشنایی داشتند- ملکی تهیه کرد و در آنجا اقامت گزید. دو-سه ماه در تقی‌آباد، از دهات متعلق به سالار معتمد، مقیم شد و در همین مدت یک‌چشمش را از دست داد و مدتی در تهران تحت مراقب دکتر اسماعیل مرزبان (امین­الملک) قرار گرفت. چند ماه بعد به نیشابور بازگشت و در ملک خود واقع در حسین‌آباد ساکن شد. در مدت اقامتش در حسین‌آباد، برخی از دوستان و شاگردانش، تعدادی از اروپایی‌ها و مستشرقین به دیدارش می‌رفتند و با وی به گفتگو می­نشستند. همچنین در این دوره بود که تعدادی از آثارش خریداری و در کتابخانه مجلس شورا ملی نصب گردید.

کمال‌الملک در ۷ تیر ۱۳۱۹ دچار بیماری شد و مدتی در بیمارستانی در مشهد بستری گردید. سپس به میل خود مرخص شد و به حسین‌آباد بازگشت تا اینکه روزبه‌روز حالش به وخامت گذاشت و در بعدازظهر ۲۷ مرداد همین سال چشم از جهان فروبست. جنازه‌اش پس از تشییع در مقبره شیخ عطار نیشابوری در مشهد به خاک سپرده شد.

او دو بار ازدواج کرد؛ بار نخست با دختر مفتاح­الملک که پس از چند سال زندگی مشترک درگذشت. معزالدین و حسینقلی، هر دو از کارمندان وزارت دارایی، فرزندان او هستند. بار دوم نیز اقامت در اروپا، دختر نریمان خان قوام­السلطنه ارمنی (وزیرمختار ایران در اتریش) را به زنی گرفت و در مراجعت او را هم به تهران آورد. پس ‌از آنکه کمال‌الملک به بین‌النهرین رفت همسرش نیز به اتریش بازگشت.

میرزا محمدخان کمال‌الملک از اعضای «جامع آدمیت» بود که در ۱۳۲۵ قمری عباسقلی خان آدمیت آن را بنیاد نهاد. در این مجمع که علاوه بر تهران در برخی از نقاط کشور از جمله مازندران شعباتی را دایر کرده بود، با هیچ سازمان فراماسونری ارتباطی نداشت و نم توان آن را صرفاً یک لژ یا محفل ماسونی قلمداد نمود. بلکه بیشتر برای حفظ و تداوم مشروطیت می‌کوشید. هرچند در مرام‌نامه‌اش اصولی را مطرح نظر قرار می‌داد که با قوانین و نظام‌نامه‌های فراماسونی بی‌شباهت نبود. در جامع آدمیت بیش از سیصد نفر از طبقات گوناگون جامعه اعم از شاه زاده و تاجر و روحانی و پزشک و روزنامه‌نگار و نویسنده و ... عضو بودند که در دسته هنرمندان کمال‌الملک، فرصت الدوله شیرازی و میرزا مهدی خان خبیرالصنایع نامدارترند. کمال‌الملک با ضمانت میرزا احمدخان مشیر حضور از اعضای جامع به عضویت آن درآمده بود. آنچه از اسناد لژ بیداری ایران برمی‌آید، او در اوایل ۱۹۱۱ م/۱۲۹۰ شمسی هم‌زمان یا اندکی پس از عضویت در جامع آدمیت، به عضویت لژ بیداری ایران درآمد رسماً به جرگه ماسونها پیوست.

اسناد پرونده عضویت کمال الملک در لژ بیداری ایران

در پرونده عضویت او در لژ بیداری ایران، اسناد زیر وجود دارد؛ نخستین سند کارتی است که روی آن نام ابراهیم حکیم­ الملک به‌صورت چاپی به دو زبان فارسی و فرانسه حک‌شده است. این کارت (به‌احتمال، کارت عضویت) به حکیم‌الملک از اعضای مشهور و برجسته لژ داشته است؛ اما ارتباط آن با عضویت کمال‌الملک در لژ، یادداشتی به زبان فارسی است که حکیم‌الملک در پشت آن نوشته و کمال‌الملک را برای ورود به لژ معرفی کرده است:

«این بنده کمال‌الملک را پیشنهاد می‌کنم و لایق می‌دانم که در میان برادران پذیرفته شود.»

حکیم‌الملک با این کار، راه ورود کمال‌الملک را به جرگه ماسونی هموار و به‌نوعی صلاحیت او را برای عضویت در لژ بیداری ایران تأیید کرده است. او تاریخی در ذیل معرفی ننوشته اما روی کارت مزبور، بالای نام حکیم‌الملک، تاریخ ۱۶-۴ (آوریل) ۱۹۱۱ رقم خورده که با ۲۸ ربیع الاخر ۱۳۳۰ مطابقت می‌کند. اگر تاریخ یادشده را زمان تسلیم معرفی‌نامه مزبور بدانیم، می‌توان دریافت که کمال‌الملک اندکی پس از آن-در فاصله ۱۶ آوریل ۲۸/ربیع الاخر تا ۲۲ مه/۵ جمادی الاخر همان سال- به عضویت لژ بیداری درآمده است. چه برگه‌های تفتیش احوال (راپورت) او که معمولاً پس از پذیرش اولیه فرد معرفی شونده، تکمیل می‌شد، دارای تاریخ ۲۲ مه ۱۹۱۱ می‌باشد.

دومین سند در پرونده حاضر، تقاضانامه عضویت است که کمال‌الملک بعد از معرفی‌نامه، خطاب به ریاست لژ نوشته است:

«خدمت رئیس محترم هیئت فراماسونری زحمت می‌دهد. ازآنجایی‌که مقصود این اساس مقدس خیرخواهی و خدمت به نوع انسان است و این بنده هم همین آرزو را داشته و دارم، مستدعی چنانم مرا هم قبول فرمایید که در این هیئت داخل شده حتی‌المقدور خدمتی درراه انسانیت بنمایم. امضا محمد غفاری کمال‌الملک»

او در این نامه، مشخصات فردی خود را قید نکرده، از سابقه ماسونی‌اش هم چیزی نگفته است؛ اما در میان اسناد موجود، نامه‌ای به زبان فرانسه وجود دارد که «مسیوآویت ویزیوز»، یکی از سه مفتش احوال کمال‌الملک نوشته اطلاعاتی را درباره او اعم از نام، تاریخ و محل تولد و نشانی محل سکونت در اختیار لژ قرار داده است. به نظر می­رسد که ویزیوز این اطلاعات را در پاسخ به درخواست لژ نوشته یادآوری کرده است که بعداً موضوعات دیگری را درباره کمال‌الملک خواهد گفت. از ویزیوز به غیر این، مطلب دیگری نیافتیم. ولی ازآنجاکه هیچ سندی دال بر سابقه ماسونی کمال‌الملک موجود نیست می‌رود موضوع مهمی که وی نظر داشته در آینده بدان بپردازد همین سابقه ماسونی کمال‌الملک بوده است. ویزیوز در پای نامه، پس از امضا تاریخی را درج کرده که فقط سال ۱۹۱۱ م مطابق با ۱۳۳۰ ق آن خوانا و تشخیص تاریخ روز و ماه آن ناممکن است. ترجمه نامه او به شرح زیر است:

تی:.سی:.ف:. اطلاعاتی را که این‌جانب خواسته بودید برایتان ارسال می‌نمایم. کمی برایم غیرممکن بود که این اطلاعات را زودتر از این بفرستم.

نام: محمد کمال‌الملک

تاریخ تولد: حدود ۵۴ سال (؟)

محل تولد: تهران

شغل: نقاش و مدیر مدرسه

آدرس: خیابان امیر جم، شماره ۵

چندین نکات کوچک وجود دارد که بعداً با عنوان موضوعات دیگر برایتان خواهم نوشت. احساسات صمیمانه‌ی بنده را نسبت به آن برادران بپذیرید. امضا ویزیوز

چهارمین، پنجمین و ششمین سند برگه‌های تفتیش احوال (فرم‌های راپورت) درباره کمال‌الملک است که میرزا محمدعلی‌خان ذکاءالملک (فروغی)، سید نصرالله تقوی و آویت ویزیوز به درخواست لژ پرکرده‌اند. است، بنابراین نمی توان زمان دقیق تکمیل آن‌ها را معین نمود؛ اما ویزیوز در برگه مربوطه تاریخ ۲۲ مه ۱۹۱۱ را رقم‌زده که برابر با ۵ جمادی الاخر ۱۳۳۰ است، بر اساس آن می‌توان دریافت. آن دو مفتش دیگر نیز هم‌زمان یا اندکی قبل و یا بعد از او اقدام به تکمیل فرم مزبور نموده‌اند.

 

ویزیوز گزارش احوال کمال‌الملک را در یک برگه (که با فرم‌های مخصوص تفتیش احوال تفاوت دارد) به زبان فرانسه و به‌صورت چاپی به لژ تحویل داده است که ترجمه آن به شرح زیر است:

 

«گزارش ویزیوز درباره کمال‌الملک:

- سن: حدود ۵۴ سال

- خانواده: غفاری

- وسایل معیشت: دریافت مقرری از دولت ایران و حقوق به‌عنوان استاد S.M.T شاه و درآمدی که از فروش تابلوهایش به دست می‌آورد. همچنین اموال شخصی.

شغل: نقاش

حسن اخلاق: طبق گزارشی که به من داده‌اند نکته ضد اخلاقی در او دیده نمی‌شود.

صداقت: طبق گزارش‌هایی که به دست آوردم و مکالماتی که توانستم با این بیگانه داشته باشم دریافتم این شخص هیچ‌گاه و از روی بی‌فکری دست‌به‌کاری نم زند و اشخاص مختلف هم این فکر را تأیید می‌کنند.

معاشرت: خارج از ارتباط قوی که با شغل خود دارد، او با انسان‌های زیاد معاشرت ندارد و فقط می‌توان گفت که یک دوست دارد و آن‌هم حکیم‌الملک است.

- برای چه می‌خواهد داخل فراماسونری شود: چون‌که فکر می‌کند این انجمن بیشترین خدمت را می‌تواند به بشریت و مردم انجام دهد و به‌وسیله این انجمن بیشترین خدمت را به وطن خود خواهد نمود. او فردی نیکوکار و خیّر است.

- عقاید مذهبی: مسلمان است اما ایده‌اش این است که درراه آزادی بایستی هر چیزی را رها کرد و باوجدان و آگاهی کامل گام برداشت. او از تعصبی بودن به هر شکلی و از اظهار آن بیزار است.

-عقاید سیاسی: او از صمیم قلب خواهان حکومت آزادی، برابری و برادری است.

- سِرپوشی: طبق گزارشی که به من داده‌اند می‌توان به‌عنوان رازدار به او اعتماد کرد. همچنین گفته‌اند که او رازداری را یکی از سخت‌ترین و مهم‌ترین وظایف می‌داند.

- شرح احوال: در سن چهارده‌سالگی به‌عنوان شاگرداول مدرسه پلی تکنیک شاهی [دارالفنون] شده در آنجا برحسب علاقه‌اش به نقاشی روی آورد. چند تابلوی او موردتوجه ناصرالدین‌شاه قرار گرفت و به همین دلیل شاه به او علاقه پیدا کرد و کارگاهی را در اختیار او گذاشت. مدت بیست سال در دربار شاه بود و بدون وقفه کار می‌کرد. شاه نیز لقب نقاش‌باشی را به او اعطا کرد و اکنون به این نام [کمال‌الملک] شهرت دارد. بعد از مرگ شاه به خدمت مظفرالدین شاه درآمد؛ اما بیشتر از یک سال و نیم طول نکشید که سخت‌گیری‌ها و سوءاستفاده‌های زیاد اطرافیان شاه باعث گردید او به اروپا سفر کند. مدت سه سال در آنجا به سر برد. در شهرهای فلورانس و پاریس به تحصیل مشغول شد و در آنجا با بهترین استادان نقاش آشنا شد.

دیانت در معاملات: طبق اطلاعاتی که به دست آوردم او هیچ‌گونه بدهی ندارد. او به من گفت که اشتباه بزرگی کرده که در این مدت در خدمت شاه بوده و ضرر زیادی دیده است؛ اما در حق کسی خطایی روا نداشته، نه به‌وسیله شهرتش و نه به‌وسیله دارایی‌اش و نه آن‌طور که آن‌ها [شاه و درباریان] می‌خواستند بشود.

ملاحظات خصوصی- این بیگانه انسانی شایسته و به نظر می‌رسد و لیاقت آن را دارد که وارد حوزه ما شود.

امضا ف:. ویزیوز ۲۲ مه ۱۹۱۱»

ذکاءالملک فروغی برگه تفتیش احوال بعدی را درباره صاحب پرونده، در یک نسخه به زبان فرانسه تکمیل و از تکمیل نسخه فارسی آن خودداری کرده است. ترجمه برگه یادشده چنین است:

 

«راپورت

ش:. تهران به تاریخ........

از ب:. ذکاءالملک خواهشمند است که از روی حقیقت و وجدان تحقیقات ذیل را درباره کمال‌الملک بیگانه به عمل‌آورند.

۱) سن ۵۴ سال

۲) خانواده غفاری

۳) شغل هنرمند نقاش و مدیر مدرسه نقاشی

۴) وسایل معیشت از عایدی شغل

۵) تحصیل-هوشمندی درجه هوش متوسط دارد و آشنا به زبان فرانسه.

۶) دیانت در معاملات خیلی خوب

۷) سِرپوشی خوب است

۸) حسن خلق-صداقت خیلی خوب

۹) معاشرت با اشخاص نیکو

۱۰) سابقه اعمال حدود بیست سال است که او را می‌شناسم نه از ایشان بدی دیده‌ام و نه چیزی شنیده‌ام.

۱۱) برای چه می‌خواهد داخل ف:. شود؟ برای کمک به نوع بشر و همچنین فراماسونری را جایگاه خوبی برای این کمک می‌داند.

۱۲) عقاید مذهبی و سیاسی مسلمان اما با اندیشه‌های وسیع و آزادی‌خواه است.

۱۳) ترجمه احوال بعد از پایان تحصیلات در مدرسه دارالفنون به‌عنوان نقاش به خدمت ناصرالدین‌شاه درآمد و تا سلطنت مظفرالدین شاه در آنجا ماندگار شد. بعدازآن به اروپا سفر کرد و در آنجا بسیار پیشرفت نموده به درجه بالایی رسید؛ اما تحریک اطرافیان بود که مظفرالدین شاه دستور داد او را از اروپا برگردانند.

ملاحظات خصوصی –امیدوارم که این بیگانه یکی از بهترین افراد فراماسونری شود. امضا ذکاءالملک»

فرم راپورت بعدی را حاجی سید نصرالله تقوی (سادات اخوی) پرکرده است و در آن کمال‌الملک را «بسیار لایق» و «در ردیف برادران» ماسون دانسته است. او فرم را به زبان فارسی نوشته، به نسخه فرانسوی آن دست نزده است:

 

«راپورت

 ش:. طهران به تاریخ........

از ب:. حاجی سید نصرالله خواهشمند است که از روی حقیقت و وجدان تحقیقات ذیل را درباره کمال‌الملک بیگانه به عمل‌آورند.

۱) سن پنجاه‌وچهار سال و تقریباً چهار ماه بیشتر

۲) خانواده طایفه غفاری

۳) شغل ریاست مدرسه نقاشی و تعلیم شاگردان مدرسه

۴) وسایل معیشت صنعت نقاشی

۵) تحصیل –هوشمندی تحصیل‌کرده و بسیار هوشمند است. زبان فارسی و فرانسه و تاریخ عمومی می‌داند و هندسه نقاشی را به فکر خود دریافته است.

۶) دیانت در معاملات درستکار و امین است.

۷) سِرپوشی رازدار است.

۸) حسن خلق – صداقت نیک خلق و راست‌گو است.

۹) معاشرت کم معاشرت است، مگر با مردم هنرمند یا بااخلاق.

۱۰) سابقه اعمال هنر نقاشی

۱۱) برای چه می‌خواهد داخل ف:. شود؟ چنین دانسته است که این اساس برای جلب سعادت نوعی و ترقیات بشری موضوع است لهذا مشتاق است که در این حوزه پذیرفته گردد تا در مساعی اعضا سهیم و شریک بوده باشد.

۱۲) عقاید مذهبی و سیاسی مذهب رسمی‌اش اسلام [است] اما در سفر فرنگ به‌واسطه رجوع به مکتب عیسویان چندی میل به شریعت مسیح کرد. اخیراً فکرش از تقلید به مذاهب آزاد گشت لکن باز اصول همه ادیان را تجرید از اوهام محترم می‌شمارد.

۱۳) ترجمه احوال تا سن هفده و هجده در مدرسه دارالفنون مشغول تحصیل و تکمیل صنعت نقاشی بوده، در زمان ناصرالدین‌شاه به‌واسطه تشویقات او در صنعت نقاشی به دربار می‌رفته و هنرهای نمایان خود را در اینجا و در فرنگ به کمال رسانیده، در زمان مظفرالدین شاه محض سفالت نظر درباریان مراوده‌اش با دربار و شوقش از کار کم شد. لیکن اکنون به سعی برادر حکیم‌الملک و تأسیس مدرسه نقاشی، شوقش تجدید شد و مشغول تربیت شاگردان قابلی است.

ملاحظات خصوصی – او را بسیار لایق می‌دانم که در ردیف برادران قبول شود. امضا نصرالله تقوی»

هفتمین سند در این پرونده، نامه گانداوریان فرانسه خطاب به لژ تهران است که به‌وسیله آن موافقت خود را با عضویت کمال‌الملک در آن لژ اعلام کرده است. این نامه ۱۶ ژوئن ۱۹۱۱/ اول رجب ۱۳۳۰ در پاسخ به نامه اول ژوئن / ۱۵ جمادی الاخر لژ بیداری ایران –که احتمالاً در آن نظر شرق اعظم را درباره موافقت یا مخالفت با عضویت او خواسته بود – ارسال‌شده به زبان فرانسه است. ترجمه آن به شرح زیر می‌باشد:

«از: نظام پاریس ۱۶ ژوئن ۱۹۱۱

به: لژ بیداری ایران – نظام تهران

در جواب نامه اول ژوئن اخیر اعلام شورای نظام مبنی بر دریافت یک برگ تقاضای ورود بیگانه زیر، خوشوقتم جهت تحقیقات و آگاهی لازم به عرض برسانم که بیگانه محمد کمال‌الملک متولد ۱۸۵۷ در تهران ازنظر این دفتر موردقبول است. ضمناً یک برگه تعهدنامه آبی نامبرده که در جریان ورود به امضا رسیده ارسال می‌نمایم. احساسات صمیمانه این فدایی را نسبت به برادران پذیرا باشید. امضا دبیر کل»

برخلاف اشاره نامه فوق، تعهدنامه‌ای (سوگندنامه ماسونی) به امضای کمال‌الملک، در پرونده حاضر نیافتیم.

آخرین سند، تقاضانامه افزایش رتبه یادداشتی به خط کمال‌الملک است:

«این بنده محمد کمال‌الملک از هیئت:. محترم مستدعی است که اگر مرا لایق می‌دانند با اعطای رتبه یاری سرافراز دارند. محمد»

تاریخ تحریر یا تسلیم این یادداشت و اینکه لژ با خواسته صاحب پرونده موافقت کرده یا نه دقیقاً دانسته نیست؛ اما از رتبه درخواستی او که می‌باید بعد از گذشت هشت ماه از زمان عضویتش، متقاضی آن می‌شد، دریافت می‌شود که کمال‌الملک تقاضانامه رتبه یاری را در حدود اواسط ۱۳۳۱ ق نوشته است.

در دیگر پرونده‌ها چیزی در مورد کمال‌الملک نیافتیم.

منبع: تاریخ انقلاب

 

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
سقف برداشت از حساب‌های بانکی کاهش یافت؟
کارگران به دیدار رهبرانقلاب می‌روند ‌
هشدار جدی امیرعبداللهیان به اتحادیه اروپا
سردار رادان:‌ برخورد با کشف حجاب با قوت ادامه دارد
صادرات گاز به پاکستان از سرگرفته می شود؟
درگیری لفظی تحلیلگران اینترنشنال در آنتن زنده +فیلم
آتش‌سوزی در بیمارستان امام حسین تهران
شکایت فرماندهی فراجا از کاپیتان استقلال
حضور سید ابراهیم رئیسی در دانشگاه جی سی لاهور +فیلم
آیین معارفه رئیس دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در ستاد وزارت بهداشت +عکس
سروده رهبر انقلاب در آستانه عملیات وعده صادق +عکس
فاتحه خوانی رئیسی بر مزار اقبال لاهوری +فیلم
پوشش مریم نواز هنگام استقبال از رئیسی + فیلم
۲ توصیه مهم پزشکی به زائران خانه خدا
شوخی گلزار با خانواده‌ها در برنامه تلویزیونی
درگیری شدید زن رسمی و زن صیغه‌ای در کلانتری
نگرانی از ورود هوش مصنوعی به سینما
«محبی» نامزد بهترین بازیکن سال لیگ برتر روسیه
واکنش اوسمار به تمدید قرارداد با پرسپولیس
جزئیات دیدار فرمانده ارتش پاکستان با رئیس جمهوری
فریاد نتانیاهو بر سر وزیرخارجه آلمان +فیلم
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top