تاریخ انتشار: چهارشنبه 1393/12/27 - 11:32
کد خبر: 161485

نقدی بر نقد در سینمای ایران؛

سال 93، سال شیوع سندروم فراستی

سال 93، سال شیوع سندروم فراستی

دردی که بدجور به جان سینمای ایران افتاده است، می گویم روباه را دیدی؟ چطور بود؟ می کوبد توی سر فیلم و شروع می کند به ادا درآوردن که نه فیلم شلخته بود، درنیامده بود، افتضاح بود. ایران برگر؟ سخیف بود، اساسا سینما نبود! بعد می پرسی از چه چیزی خوشت آمد؟

خبرنامه دانشجویان ایران: سینمای ایران در حالی سال 93 را به پایان می برد که پدیده نقادی و نقد فیلم در آن بسیار گسترده تر از سال های گذشته و با رشد بیشتری نسبت به خود سینما در میان جوانان و علاقه مندان به آن روبرو بود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمدرضا باقری در یادداشتی به نقد فضای نقادی در سینمای ایران در سال 93 پرداخته است:

سندروم فراستی، علایم نوعی درد و رنج است که منتقدین یا سینماروهای حزب اللهی دچار آن شدند و شیوع این سندروم را در سال 93 بیش از گذشته می توان مشاهده کرد. متاسفانه  این روزها تا درباره هر فیلمی - خوب و بد- با  منتقدان جوان صحبت می کنی، سریع ادای مسعود فراستی را در می آورند، همان ژست، همان مالش انگشست سبابه و شست، و حتی همان عبارت ها را بکار می گیرد تا فیلم را نقد کند: فیلم درنیامده، شخصیت ها مقوا شدند، فیلم شخصیت ندارد، سخیف است، مبتذل است، دکوپاژ ندارد، کاراکترها درنیامده و یا حتی کلی تر از این ها می گوید من فیلم را دوست نداشتم یا دوست داشتم، همین!

نقدی بر نقد در سینمای ایران

بی هیچ دلیل و منطقی  و یک سری از این حرفها که شنیدنش از یک مسعود فراستی هم برای سینمای ایران زیادی است چه برسد اینکه همه خود فراستی پندار شده اند و هر فیلمی را له می کنند. تاکید می کنم، له می کنند نه اینکه نقد کنند و یا راه های بهتر شدن فیلم را بگوید. شاید چون بلد نیست و شایدتر چون فقط ادا در می آورد. نقدش نه عقبه مطالعاتی دارد و نه عمق مفهومی. فقط دارد سعی می کند ادای فراستی را دربیاورد. فراستی ای که در برنامه هفت دوسال تمام او را منتقد همه فیلم ها دیده و بعد شنیده که همکار شهید آوینی هم بوده و سعی کرده تا هر چه بیشتر شبیه او شود. ایراد من به فراستی و نقدهای بی رحمانه اش نیست، هر چه باشد او سالهای سال با تجربه و مطالعه به این نظرات رسیده است، ایراد من از شیوع همه گیر فراستی شدن است، فراستی شدنی یک شبه که راه رفته او را طی نکرده و فقط در مقصد با او شریک است.

نقدی بر نقد در سینمای ایران

اما رویه شهید آوینی هم این نبوده است، همین نقدهای شهید آوینی را بخوانید مثلا به فیلم عروس افخمی، ببینید چطور کارگردان را تحویل می گیرد و از ایرادگیری های بی مورد منصرف می شود: "اینکه ما دریابیم اگر همه فلاش بک ها در نیمه اول فیلم جمع نمی شد بهتر بود ـ اشکالی که خود افخمی هم در مصاحبه با تلویزیون به آن اشاره داشت ـ و یا اگر امکان داشت که در نیمه دوم فیلم هم همان ریتم اولیه حفظ شود ویا ای کاش بازی پسرعمو بهتر از آب درمی آمد... و انتقادهایی از این دست، تغییری در اصل مطلب نمی دهد، و اصل مطلب این است که افخمی سینما را همان طور که باید باشد دیده است نه بیش تر و نه کم تر."

ولی همان موقع هم عده ای از همراهان ظاهری آوینی گفتند، آوینی عاشق خود عروس شده نه فیلم! این سندروم همیشه مخالف خوانی و همیشه منتقد بودن با همه چیز، بیماری شایع این روزهای فضای نقد حزب اللهی هاست.

دردی که بدجور به جان سینمای ایران افتاده است، می گویم روباه را دیدی؟ چطور بود؟ می کوبد توی سر فیلم و شروع می کند به ادا درآوردن که نه فیلم شلخته بود، درنیامده بود، افتضاح بود. ایران برگر؟ سخیف بود، اساسا سینما نبود! بعد می پرسی از چه چیزی خوشت آمد؟ میگوید هیچ! خب یک جای کار این آدمی که بین 50 و خرده ای فیلم هیچ یک را حتی ذره ای نپذیرفته، اشکال دارد. بالاخره حتی اگر قاعده بد و بدتر هم باشد، باید یکی را بهتر از بقیه بدانی!

نقدی بر نقد در سینمای ایران

سندروم فراستی، نشانه های یک بیماری است که منتقدِ جوانِ هنوز در مسیرِ آموختن، خود را از همه داناتر می داند، طرف دانشجوی ترم 4 دانشگاه آزاد است، می گوید استاد علی معلم دامغانی را چه به حرف زدن درباره سینما! و چه جسارتی دارد که فکر می کند لزوما خودش بیشتر از بقیه می فهمد. یا منتقد جوان دیگری هنوز آداب نقد و فیلم دیدن را نمی داند، وسط فیلم بلند بلند و تنهایی می خندد و کارگردان را به سخره می گیرد. چرا؟ چون فکر می کند کارگردان به اندازه او نمی فهمیده و ایضا بقیه نفرات حاضر در سالن هم نمی فهمند! یا همین بیماری نمادشناسی که افتاده به جان ملت! می گفت دیدید در عصر یخبندان طرف می گفت طرح ترافیک 13 هزار تومان بود کردندش 20 هزار تومان، ارجاع مستقیم به فتنه 88 داشت. طرف را دیدید که ریشش فلان مدلی بود، صهیونیستی بود، دیدید فلان گوشه ی کادر یک مثلث بود، فراماسونری بود.

نقدی بر نقد در سینمای ایران

خود محوری، خود مرجعی، خودداناپنداری و اینکه هیچ کس جز خودم نمی فهمد، در فضای نقد جوان امروز موج می زند، و اگر این فضا برطرف نشود سالهای خوبی برای ادامه نقد جوان رخ نخواهد داد و این موضوع جز با مطالعه و گفت و گو و تبادل نظر و پایین آمدن از موضع همه چیز دانی، برطرف نخواهد شد.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
فیلم| عقلانیت انقلابی به دنبال حل نظام مسائل کشور
با شاهکار مهندسان ایرانی در سریلانکا آشنا شوید
فرودگاهی در ایران برای خواستگاری! +عکس
همسر سید مصطفی خمینی درگذشت
بستری شدن آیت الله شیرازی در بیمارستان
نیروی دریایی ارتش به داد سیل زدگان سیستان و بلوچستان رسید +فیلم
پشت پرده سفر محرمانه ۲ مقام نظامی و امنیتی اسرائیلی به قاهره
رهاسازی آب به سمت دریاچه ارومیه
یک تاکسی پر از گلهای تازه
تقدیر از رزمندگان عملیات حمله به اسرائیل
توماج صالحی حتما اعدام نمی شود اما...
به اسرائیل کمک می‌کنیم تا با حملات ایران مقابله کند
عملیاتی که صهیونیست‌ها را مضحکه تمام جهان کرده است
بارندگی‌های فراگیر اردیبهشتی تا کی ادامه دارد؟
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
ایران دفعه بعد، ۳ هزار موشک و پهپاد به اسرائیل می‌زند، یا ۳۰ هزار؟
استعفای ناگهانی فرمانده یگان «اشباح» ارتش اسرائیل
بحران‌زده ترین قاره جهان از نظر بلایای طبیعی کجاست؟
دعوای کارشناسان ضدایرانی روی آنتن زنده!
حمله یمن به ناوشکن آمریکایی و کشتی اسرائیلی +جزئیات
پیام مهم سفر رئیسی به پاکستان و سریلانکا در این مقطع
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top