تاریخ انتشار: دوشنبه 1394/01/24 - 13:00
کد خبر: 163528

گفتگو با احمد شاکری پیرامون نواقص سیستم دانشگاهی کشور در ادبیات داستانی؛

فقدان منبع درسی برای رشته ادبـیـات داسـتـانـی

فقدان منبع درسی برای رشته ادبـیـات داسـتـانـی

در سیر تاریخی جایگاه و صنعت هنر از رنسانس به بعد، با تحولات زیادی مواجه هستیم. در مقطع ابتدایی، شاهد فاصله گرفتن هنر از دین همزمان با تفاضل علم از سیاست هستیم. در جایی که هنر با روی آوردن به واقعیات از انتزاعیات و درون آدم ها فاصله می گیرد و صرفا با موارد ملموس رو به رو است.

خبرنامه دانشجویان ایران: در سیر تاریخی جایگاه و صنعت هنر از رنسانس به بعد، با تحولات زیادی مواجه هستیم. در مقطع ابتدایی، شاهد فاصله گرفتن هنر از دین همزمان با تفاضل علم از سیاست هستیم. در جایی که هنر با روی آوردن به واقعیات از انتزاعیات و درون آدم ها فاصله می گیرد و صرفا با موارد ملموس رو به رو است. پس دیگر موارد انتزاعی چون آموزه های دینی، اخلاقی و خدا در هنر محلی از اعراب ندارند. اما در دوران پسامدرن شاهد شکل گیری آموزه های دینی در هنر و تبلور اندیشه های دینی در هنر هستیم. به نحوی که هنرمند قبل از خلق اثر به درون خود سیری خلاقانه می کند تا از فطرت خداجوی خود اثری که با مذاق انسان اخلاق مدار هم خوانی دارد خلق کند. حال در این زمینه اسلام چون بر مدار فطرت انسانی بنا شده، قطعا بیشتر از هر دینی به درون و احساس درونی انسان ها توجه نشان می دهد تا از سیلان و تبلور روح خدایی (نفخت فیه من روحی) در درون خود اثری الهه گونه خلق کند.

به گزارش خبرنگار صنفی - آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مقصود از گفتگوی ما موضع گیری اسلام در قبال هنر و موضوعات هنری و خلاقانه هنر است. وضعیت دانشگاه های هنر در کشور و بررسی هنر اسلامی موضوعی است که از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است. دکتر احمد شاکری صاحب نظر در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس و هنر با توجه به گرایش تخصصی خود، در حوزه رشته ادبیات داستانی برای آسیب شناسی این معضلات به ما کمک کرده اند.

به طور کلی جایگاه هنر در اسلام و انقلاب اسلامی چه اهمیتی دارد و آیا در سیستم دانشگاهی می توان به این جایگاه دست یافت؟
پیش از هر چیز ضروری می دانم از شما به واسطه طرح چنین پرسشی تشکر کنم. همچنین لازم می دانم بخش اولیه این پرسش را به عنوان اصل موضوع این بحث قرار داده و درباره بخش های دیگر نکاتی را مطرح سازم. زیرا به نظر می رسد دلایل تاریخی و رجوع به سنت بزرگان دین و اولیاء و آثار برجای مانده هنری به دست هنرمندان مسلمان به نحو کافی از اهمیت هنر در اسلام پرده بردارد. به خصوص آن که ایران اسلامی در طول قرون گذشته و به خصوص با ورود اسلام مهد آفرینش هنری و زایش خلاقانه هنر متعالی بوده است. همچنین لازم می دانم جهت تحدید بحث، تنها درباره ادبیات داستانی سخن بگویم. زیرا بررسی جایگاه شاخه های مختلف هنری در سیستم دانشگاهی کشور، نه در این مجال می گنجد و نه به حوزه تخصص بنده مربوط است.

نکته دیگری که لازم است در ساختاربندی بحث حاضر در نظر گرفته شود، بررسی جایگاه ادبیات داستانی به خصوص در دوره پس از انقلاب در دانشگاه ها است. واقعیتی که تاریخ نگاری و مسئله شناسی حوزه ادبیات داستانی به صورت پررنگی با آن مواجه است، تحقیقات وزینی است که ادبیات داستانی کشور را از زمان مشروطه - که به ظن برخی نقطه آغازین تحول در روایت در جهت نیل به گونه نوین داستان است - بررسی نموده و واقعیت کنونی را مورد غفلت قرار می دهد. این امر حتی درباره ادبیات کهن نیز صادق است. به نحوی که تحقیقات صورت گرفته درباره متون کلاسیک و کهن ادبیات روایی فارسی سهم عمده ای از توجهات علمی را به خود معطوف داشته است. گرچه این به خودی خود به تولید علم می انجامد اما ناهمگونی و عدم توازن پرسشگری و همچنین عدم توجه به نیازها و واقعیت های کنونی ادبیات، موجب شده است، ظرفیت علمی و پژوهشی موجود در بسیاری موارد پشت خط انقلاب یعنی بهمن 57 باقی بماند و اساسا وارد این دوره و مسائل نوپدید و ضرورت ها و تغییرات موجود نشود.

نکته اخری که در تحدید بحث اهمیت بسزایی دارد، تمرکز پرسش شما بر سیستم دانشگاهی است. گر چه چنین تقییدی می تواند مسائل مرتبط و مشخصی را در محدوده نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاهی گرد آورد، اما باید توجه داشت، مجموعه های غیر دانشگاهی چون حوزه های علمیه در کشور و جریان پژوهشی، نقد و آفرینشی که در بطن جامعه وجود دارد بار مهمی را در حیات ادبیات داستانی کشور بر دوش داشته اند. بنابراین تمرکز بر نظام دانشگاهی نباید با این پیش فرض توام باشد که در حال حاضر، تنها نهاد مرتبط با ادبیات داستانی دانشگاه است.

آن چه من از جایگاه هنر برداشت می کنم، چیزی است که ادبیات داستانی انقلاب اسلامی به آن سو حرکت می کند. ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی چهره ای متعهد به خود گرفت. بدین معنی که آموزه ها، مبانی، بینش و ارزش های انقلاب اسلامی صورت جدیدی از داستان را طلب می نمود. بنابراین، چنین جایگاهی برای ادبیات داستانی، که مرتبط با نوع نگاه هنرمند به هستی، اهمیت و چیستی ادبیات داستانی و مقصد و غایت این گونه روایی است در این دوره باز تعریف شد. این که صورت نهایی ادبیات داستانی در قالب های پرشمارش در انقلاب اسلامی چه خواهد بود هنوز بر ما معلوم نیست. اما هدف و جهت این هنر مشخص است. اما عواملی که چنین جایگاهی را برای ادبیات داستانی رقم می زند، متعددند. نیل به ادبیات متعهد نیازمند کار ارکان مختلف در ادبیات داستانی است که برخی از آنها مستقیما به تولید هنر باز می گردد و برخی دیگر ناشی از شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، رشد عقلانیت و تعمیق دانش نظری و مهارت های عملی است. چنین گستره ای از  عوامل طبعا زمینه ای را طلب می کند که تامین آن تنها از محافل علمی و دانشگاه ها ساخته نیست.

پس این پرسش ها را مطرح می کنیم که در این مسیر دانشگاه ها چه نقشی ر ابر عهده دارند؟
نکته ای که نباید آن را مورد غفلت قرار داد ماهیت دانشگاه در شکل و ساختار کنونی به عنوان الگویی غربی و ماهیت ادبیات داستانی است. اگر مراد از ادبیات داستانی، آثار تولیدی و به اصطلاح آفرینش داستان باشد، ساختارهای دانشگاهی که ماهیتا دانش محورند، در تاریخ ادبیات داستانی ایران نتوانسته اند به پرورش داستان نویس و به تعبیری مهارت افزایی هنری در نویسندگان موفق شوند. بلکه هنرمندان و نویسندگان داستان عموما متاثر از علل دیگر پرورش یافته و بالیده اند. این واقعیت، بر این نکته پای می فشرد که دانشگاه های کشور در دوره کنونی به لحاظ نیروی آموزشی، متون و منابع درسی، واحدهای درسی، رشته های دانشگاهی، روش های آموزشی، نحوه جذب دانشجو اساسا قادر به پرورش نویسنده داستان نیستند. بنابراین تنها کارکردی که این مجموعه ها در حوزه ادبیات داستانی می توانند داشته باشند در حوزه پژوهش های مرتبط با داستان و نقد ادبی است. این البته به معنای کم اهمیت بودن پژوهش و نقد ادبی در این حوزه نیست. اما نکته ای که وجود دارد این است که چه عواملی دانشگاه را در تثبیت جایگاه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی یاری می رسانند.

در بررسی این عوامل شاید نقش استاد یکی از مهمترین نقش ها باشد. شرایط استاد در رشته های مربوط به ادبیات داستانی در دانشگاه های کشور چگونه است؟
طبعا مدرس نقشی محوری در جهت دادن به دانشجو و تولید علم و جریان سازی در حوزه ادبیات داستانی کشور خواهد داشت. به نظر می رسد شرط اولیه و ضروری در هر مدرسی اعتقاد به هنر و ادبیات انقلاب و باور به این مسئله است. استادی که هنوز در ادبیات کهن مانده است یا با دیدی شیفته و مشتاق تنها به ترجمه مبانی فکری و نظری غربی می اندیشد و در مقایسه ادبیات داستانی غرب با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی، این ادبیات را ناچیز، کم ارزش، ابتدایی، شعاری، ایدئولوژیک می داند یا در مقایسه نظریه پردازان غرب با اهالی نظر در ادبیات داستانی انقلاب گروه دوم را قابل اعتنا نمی داند، اساسا هنر انقلاب برایش موضوعیت ندارد. این تصویر لزوما به معنای عدم همراهی اساتید محترم دانشگاهی با انقلاب و ارزش های آن نیست؛ بلکه بدان معنی است که انفعال طیفی از مدرسان داستان در برابر تئوری های غربی حتی به آنها اجازه تجاوز از این تئوری ها و نقد عالمانه آنها را نه به خود و نه به دانشجویان، نمی دهد. پایان نامه های دانشگاهی و مقالات ارائه شده در بسیاری از فصلنامه های علمی پژوهشی حاکی از تسلط بی چون و چرای نظریه غربی بر ادبیات داستانی است. در حالی که احتمال توجه به نمونه یا نمونه هایی از ادبیات داستانی پس از انقلاب در این آثار علمی اندک است، سهم ادبیات داستانی متعهد در این میان بسیار ناچیز است. نتیجه آن که، آثار معدود و انگشت شمار متعهدی که این امکان برایشان فراهم می آید تا در پژوهش های ادبی محوریت یابند با نظریه های اساسا غیر دینی یا ضد دینی عملا قلب شده و تعهد در آنها قربانی مبانی اومانیستی نظریات ادبی می شود.

منابع تدریس در این رشته چه مقدار با موازین اسلامی و انقلابی تطبیق دارد؟
تحقیقا غالب منابع و متون حتی منابع تالیفی از نظر محتوایی کاملا وابسته و ترجمه ای اند. فقدان منابع بومی و متناسب با شرایط و تحولات تاریخ ادبیات معاصر کشور و مبانی و ارزش های اسلامی کاملا چشمگیر و آشکار است. تا جایی که رشته ادبیات پایداری که از جمله رشته های تازه تاسیس و با آتیه در جهت تثبیت ادبیات داستانی متعهد است، اکنون با کمبود جدی منابع مواجه است. در حالی که هشت سال دفاع مقدس در ایران اسلامی سرچشمه پدید آمدن صدها اثر روایی و زایش ده ها نویسنده است، در این رشته اثر حماسی شاهنامه فردوسی تدریس می شود!

نکته ای که باید بدان توجه شود، عدم توازن میان ابعاد و ارکان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی است. در طول بیش از سه دهه از عمر ادبیات داستانی انقلاب اسلامی، سیاست های غالب در این حوزه به سمت حمایت از تولید و تشویق نویسندگان و چهره سازی از آنان سوق پیدا کرده است؛ چرا که از دیرباز این تصور وجود داشته است که آفرینش داستانی می تواند مستقل از نقد و پژوهش پا گرفته و رشد نماید. همچنین گمان می شد که پژوهش امری متاخر از تولید است و ضرورت های حفظ و صدور انقلاب اسلامی ایجاب می کند تولید داستان در اولویت برنامه های حمایتی مجموعه های مرتبط با این حوزه قرار گیرد. این درحالی است که در طول این سه دهه جریان دانشگاهی عموما منفعل و مترجم، سیلی از آثار ترجمه را در حوزه نظریه ادبی و رویکردهای نقد ادبی روانه بازار نشر نمود. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی فارغ از خوانندگان رو به تزاید آن، برای اثبات ادبی بودن و درک ارزش های موجود در آن نیازمند نظام و ساختاری منسجم بود که آن را معنی کند.

فقدان نظریه ادبی داخلی، در طی این سه دهه عملا آثار و ثمرات خود را بر حوزه ادبیات داستانی متعهد بر جای گذاشت. زیرا بدیهی بود نویسندگان شبه روشنفکر اساسا از جریان نظریه پردازی غرب زیانی نمی دیدند. زیرا این طیف حیات ادبی ترجمه ای خود را به ادبیات غرب پیوند زده بودند و از آن ارتزاق می کردند. بنابراین ادبیات پوچ گرا، نسبی اندیش، بی تعهد، آرمان گریز، ضد اخلاقی و ضد دینی، دائما توسط جریان های نقد و پژوهش که کانون آن را باید دانشگاه ها دانست فربه شدند. تنها فرصتی که ادبیات داستانی متعهد انقلاب اسلامی از آن بهره می برد مخاطبانی بودند که ادبیات متعهد را از جنس زندگی و تاریخ و اندیشه و خواست خود می دانستند.

این ادبیات وارداتی هیچ تناسبی هم با زیست بوم ما نداشته است
واقعیت حاکی از آن بود که ادبیات ترجمه ای نه انسان ایرانی و مسلمان را روایت می کند و نه دغدغه های آن را بازتاب می دهد. ادبیات داستانی وارداتی ادبیاتی به شدت متبختر، فرم گرا، بالا نشین و مادی بود که هیچ گاه دینداری موجود در وجود ایرانی مسلمان انقلابی را بازتاب نمی داد. با غفلت ادبیات متعهد از پژوهش نظری عملا جریان های ترجمه نبض دانش ادبیات داستانی را به دست گرفتند. باور به بی تاثیری یا کم اهمیت بودن نظریه ادبی البته نه تنها در سیاست گذاران و برنامه ریزان که حتی در برخی از اهالی نظر متعهد ادبیات نیز رسوخ کرده بود. تصویری که اکنون درباره منابع نظری ادبیات داستانی وجود دارد کاملا بحرانی است. تا جایی که دانشجوی علاقمند به ادبیات متعهد برای پژوهش در این زمینه خود را در عرصه ای می یابد که گویا خود باید از آغاز بسیاری مبانی را تامین نماید. البته در این میان نباید سهم رشته های دیگر علوم انسانی به خصوص فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی را در وضعیت موجود نادیده گرفت. واقعیت آن است که تحقیقات مضاف لازمه تولید علم نظری در حوزه ادبیات داستانی است. از این رو، همان قدر که از اهالی ادبیات داستانی انتظار می رود از فلاسفه و جامعه شناسان و دیگر اساتید و اهالی نظر علوم انسانی انتظار می رود با ورود به این حوزه دریچه های جدیدی از دانش را بگشایند.

* گفتگو از زهره محمد شفیع زاده

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
پلیس اصراری به انتقال خودروهای توقیفی با جرثقیل ندارد
این خودرو ۵۵ میلیون تومان ارزان شد
ببینید | ماجرای شکایت جالب همسر محسن قرائتی نزد رهبر انقلاب
سال گذشته میانگین سن پدر و مادر در اولین فرزندآوری چقدر بود؟
چشم پوشی سفارت ایران در پاریس از پیگیری قضایی فرد حمله کننده
تمام فتنه‌های علیه کشور با حضور مردم خنثی شد
اینترنت در کنکور سراسری قطع نمی‌شود
به هدف اول خودمان رسیدیم
جذب نخبگان «کانکت» در دانشگاه‌ها
ترکیب سهامداران پرسپولیس در هیئت مدیره مشخص شد
صعود ایران به جام جهانی فوتسال و نیمه نهایی جام ملت‌های آسیا
بیانیه مشترک ایران و پاکستان پس از سفر رئیسی
تاکنون کدام کشور‌ها به اسرائیل حمله کرده‌اند؟ +فیلم
هشدار به زائران حج عمره
رشد یک‌هزار واحدی شاخص بورس
«س.ق» زن بازیگر ایرانی است که تتلو در اعترافاتش از او نام برد
سفارش امام رضا(ع) به شیعیان از زبان حضرت عبدالعظیم
تبلیغ نافرمانی مدنی توسط رئیس جبهه اصلاحات
رهبر انقلاب: حال کارگر خوب شود حال کشور خوب می‌شود
استقلال چهارمین تیم پُرافتخار فوتبال آسیا
چند فرمانده ارشد ارتش اسراییل طی روزهای آتی استعفا می‌دهند
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top