به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ درباره اتفاقات امروز و دیروز دانشگاه صنعتی امیرکبیر یادداشت کوتاهی محمد زعیم زاده نوشته است که در ادامه خواهید خواند:
1- دکتر اباذری در همایش هشت دهه علوم اجتماعی ایران می گوید: بعد از جنگ اتفاقی افتاد که ما چیز چندان زیادی از آن نمیدانیم و آن را جدی نمیگیریم اما عوارض آن اتفاق امروز دارد بروز میکند و ما آن عوارض را به جای دیگری ربط میدهیم. یک جریان اقتصاد نئولیبرالی آمد که از پایین همهچیز را گرفت این نکته بسیار مهمی است. جامعهشناسان این ماجرا را متوجه نشدند...
2- آیت الله هاشمی رفسنجانی در مورد کسانی که به او رای نداده اند هم تعبیر جالبی به کار می برد (بخشی از گفتگو با آیت الله هاشمی رفسنجانی منتشر شده در سایت سازمان فرهنگ و ارتباطات 3/12/1382)
- بعد از انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری تان، در نمازجمعه راجع به دلایل کاهش رأی صحبت کردید و در تحلیل آرای کسانی که به شما رأی ندادند مطالبی گفتید که بوی تحقیر می داد.نوه خودتان را مثال زدید که کنار نرده رفته بود و ممکن بود بیفتد و شما نهیب زدید که از کنار نرده دور شود و او ناراحت شد و گفت می روم به جاسبی رأی می دهم
کنایه از اینکه آنهایی که به شما رأی ندادند، گویی همه نق بزن و بهانه گیر و ناراحت بودند. فکر نمی کنید این تعبیر، تعبیر تحقیرآمیزی در حق بخشی از مردم کشور بود؟
هاشمی: شاید هم بود. طنزی بود و دیدم که حیف است این را نگویم. چیز جالبی بود و گفتم. گاهی انسان شوخی هایی می کند که به کسانی برمی خورد. بعد احساس می کند که کاش نمی گفتم. ولی من بعداً هم چنین احساسی نکردم. یک شوخی بود...
3- محسن رضایی در کتاب رویارویی سوم و جهاد اقتصادی مینویسد: «در دولت سازندگی فضای نقد و انتقاد کاملاً بسته بود. اما این فضای بسته به چه دلیل به وجود آمده بود؟ نزدیکان هاشمی بر این عقیده بودند که اگر دولت بخواهد کشور را به سمت سازندگی هدایت کند، باید دستش آزاد باشد. فلذا رسانهها باید انتقادات خود را تعطیل کنند و یا به صورت خصوصی، بدون اینکه انعکاس بیرونی داشته باشد، مسائل را با مسئولین در میان بگذارند.
4- نگاه کنید، این ها چند نمونه از سابقه ی ذهنی جامعه ی ایرانی اعم از نخبه و توده از آیت الله هاشمی دهه ی 70 است، تصمیمات، اظهارات و اعمال ضد عدالت و مغایر آزادی بیان دولت سازندگی بخشی از حافظه ی تاریخی ملت ایران است، حافظه ی تاریخی ای که برون داد میدانی آن دو، اتفاق مبارک دوم خرداد 76 و سوم تیر 84 بود. اما نمی دانم چرا عده ای اصرار دارند تصویری از جناب هاشمی ارائه کنند که خلاف واقعیت است. حساب اعوان و انصار و اقوام و اولاد آیت الله جداست، اما آدم می ماند از کار جماعت حزب الهی...
5- اتفاق امروز دانشگاه امیر کبیر و مخالفت دانشجویان با سخنرانی آیت الله هاشمی هم اقدامی فرا قانونی ست و بدعتی ناصحیح و هم عملی خلاف عقل سیاسی، یادمان باشد انقلاب کردیم تا اگر مارکسیست ها هم حرف حساب دارند بزنند (البته خود مارکسیست ها ،نه اینکه مسلمانی منافقانه از مارکسیسم بگوید یا متحجر دهه ی 60 مزورانه کباده ی لیبرال دموکراسی بکشد)، نه اینکه سعی شود جلوی سخنرانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم گرفته شود...
6- در خلاف عقل سیاسی بودن این اقدام، همین بس که بهترین پاس گل به جناب هاشمی امروز در دانشگاه امیر کبیر داده شد، آنجا که جماعت حزب الهی به غلط سعی در روتوش چهره ی ایشان داشتند و هاشمی را در موضع مظلومیت قرار دادند، آقای هاشمی را که امروز باید -برای اقدامات دولتی که هاتف آن روز مژده اش را به ایشان داده- پاسخ گو باشد، در موضع منتقد قرار دادند و خلاصه نگذاشتند جناب هاشمی آن گونه که هست رخ بنماید...
2- جریانی که دیروز در دانشگاه خودنمایی کرد قطعا در ماه های اخیر به تنهایی جور سایر تشکل های دانشجویی رو کشیده/ اعتراض به حضور با سلام و صلوات هاشمی در دانشگاه (اونم با این جمع وسیع)، تجمع های موثر اقتصادی مثل حضور در مقابل وزارت صنعت، حضور مقابل ساختمان های مجلل و... اینا قابل کتمان نیست و این جریان با ژست های روشن فکری نباید تضعیف بشه
همه می دونیم که حاج آقا خاطره چجوری داره بازی می کنه و طراحی اینا برای انتخابات آتی اینه که چهره ناسالم خودششون رو تطهیر کنند