روزهای خوش اخوان المسلمین به سرعت به خزان تبدیل شد و بعد از یک سال، کودتا علیه دولت اخوانی رخ داد؛ مرسی به زندان و السیسی به کاخ رئیس جمهوری روانه شد. و حال نیز مرسی در آستانه اعدام. اما در واقع، چه اتفاقاتی افتاد که موجبات شکست اخوان المسلمین را فراهم ساخت و موجب بازگشت سکولارها و نظامیان به قدرت شد؟ نگاهی به این دلایل میاندازیم.
خبرنامه دانشجویان ایران: مسعود ندافان// اخوان المسلمین از مهمترین سازمانهای دینی - سیاسی ریشهدار در جهان اسلام محسوب میشود. این گروه دارای تفکراتی ملهم از برداشتهای مترقی حسن البنا از منابع دینی است که تلاش میکند برای پاسخ دروندینی به معضلات سیاسی - اجتماعی جامعه مصر و جهان اسلام نقش داشته باشد. جریان اخوان المسلمین بعد از بیداری اسلامی، پس از سالها تکاپو، قدرت اجرایی را در مصر به دست آورد. ولی کمتر از یک سال از استیلای این تفکر بر نهادیهای اجرایی، با کودتای ژنرال السیسی از قدرت کنار گذاشته شدند؛ در این نوشتار درصددیم که چگونگی خزان قدرتیابی اخوان المسلمین در مصر و الگوی رفتاری این سازمان سیاسی - دینی را در آینده بررسی کنیم.
شیخ حسن بن احمد بن عبدالرحمن البنا با جمعی از همفکران مذهبی خود در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ شمسی) در شهر اسماعیلیه مصر، سازمان اخوان المسلمین را تشکیل داد. این تشکیلات سیاسی – مذهبی به تأسی از اندیشههای سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی و در پاسخ به انحطاط داخلی مسلمانان که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی رخ داده بود و همچنین سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی، به ویژه بر کشور مصر پدید آمد. در ابتدا فعالیتهای آنان جنبه نیمه علنی داشت و برای گسترش جنبش از جزوه، نامه، سخنرانی و ملاقات های شخصی استفاده می کردند.
حسن البنا تلاشهای خود را در سه مرحله «تبلیغ»، «جذب و سازماندهی» و «مرحله عملی» آغاز کرد. اصولی که حسن البنا بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:
• «اجتناب از جدالهای مذهبی و فرقهای». از زمانی که جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی تأسیس شد حسن البنا و آیت الله قمی در تأسیس آن سهیم بودند، همکاری میان اخوان المسلمین و شیعیان برقرار شد که در نهایت به دیدار نواب صفوی در سال ۱۹۵۴میلادی از مصر منجر گردید. حسن البنا در مراسم حج ۱۹۴۸ با آیت الله کاشانی دیدار کرد و میان آنها تفاهم برقرار شد و برخی از دانشجویان شیعه که در مصر تحصیل میکردند به جنبش اخوان المسلمین پیوستند)
• «سیاست گام به گام»: در نگاه وی جنبش قبل از آنکه به هدف غایی خویش برسد، باید این مراحلی (تبلیغ، بیان و تفسیر؛ عمل و نتیجه گیری) را گام به گام طی کند.
• «استفاده از نیروهای مختلف برای تحقق اهداف».
• «برپایی حکومت اسلامی»: اخوان المسلمین حکومت را برای خود نمیخواهد، بلکه حامی کسانی میباشد که بتوانند مسئولیت حکومت را بر عهده بگیرند و قوانین قرآن را اجرا کنند و اگر چنین فردی پیدا نشد، تشکیل حکومت یکی از برنامههای اخوان المسلمین خواهد بود.
• «مقاومت در برابر تجاوزگران.»
موج بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۱ از مساجد تونس به سراسر شمال آفریقا و غرب آسیا انتقال یافت؛ مصر از اولین کشورهایی بود که موج بیداری اسلامی در آن به وقوع پیوست. جریان مبارزه با استبداد داخلی (مبارک) از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد. جریان اخوان المسلمین نسبت به این اعتراضات الگوی رفتاری «تردید عملی» را اتخاذ کرد؛ به این خاطر که احتمال قیام فراگیر و به نتیجه رسیدن آن را نمیداد و از سوی دیگر اطمینانی به آینده و جایگاه خود در میان نیروهای مخالف نداشت.
گرچه پس از مدتی با کنار رفتن غبارهای اعتراضات و خشم مصریها نسبت به ژنرال مبارک، این سازمان دینی - سیاسی به عنوان یک بازیگر مهم در معادلات داخلی مصر وارد عمل شد و از روند انقلاب مصر حمایت به عمل آورد. اخوان المسلمین پس از برکناری مبارک از جایگاه اقتدارطلبانهاش به سرعت سازمان اجتماعی و سیاسی خود را بسیج کرد و اولین هماورد در سرمایه اجتماعی نیم قرنی اخوان المسلمین در رقابتهای انتخابات رئیس جمهوری مصر نمایان گردید و محمد مرسی از اعضای مهم این تشکیلات، ردای رئیس جمهوری مصر را بر تن نمود تا اخوان المسلمین به آرزوی بنیانگذاران خود جامه عمل پوشاند و بر سریر قدرت تکیه زند.
روزهای خوش اخوان المسلمین به سرعت به خزان تبدیل شد و بعد از یک سال، کودتا علیه دولت اخوانی رخ داد؛ مرسی به زندان و السیسی به کاخ رئیس جمهوری روانه شد. و حال نیز مرسی در آستانه اعدام. اما در واقع، چه اتفاقاتی افتاد که موجبات شکست اخوان المسلمین را فراهم ساخت و موجب بازگشت سکولارها و نظامیان به قدرت شد؟ نگاهی به این دلایل میاندازیم.
1- اخوان المسلمین نتوانست طیف های اسلام گرا را در مصر متحد سازد و نسبت به برخی از جریانهای اسلامی مانند حزب سلفی النور مرزبندی مشخصی را اعمال کرد، در حالی که حزب النور با کسب ۲۲ درصد از آرا در طول اولین انتخابات آزاد پارلمانی در سال ۲۰۱۱ به دومین نیروی قدرتمند در مصر تبدیل شد ولی با رفتارهای اخوان المسلمین و شاخه سیاسی آن، حزب النور نیز به جرگه مخالفان مرسی پیوست.
2- دولت مرسی بر خلاف مطالبات مردمی ارتباط خود را با رژیم اشغالگر قدس قطع نکرد و حتی گذرگاههای ارتباطی میان غزه و مصر را بست و حتی معابر زیر زمینی میان این کشور را از بین برد؛ این رفتارهای مرسی نسبت به رژیم اشغالگر قدس سبب شد که هاآرتص، روزنامه اصلی این رژیم دوران ریاست جمهوری مرسی را یکی از بهترین دوران تاریخ تشکیل اسرائیل به شمار بیاورد.
3- گسست و شکاف در بدنه نخبگانی اخوان المسلمین نیز امری مهم محسوب میگردد. زیست در فضای گفتمان سیاسی غرب، تجربه بیش از ۵۰ سال مبارزه با استبداد داخلی، تصادم اندیشهای سران اخوان با تفکرات غربی، اختلاف در سران این تشکل با سابقه را رقم زد. به نحوی که برخی از اعضا اخوان المسلمین همچنان بر مواضع «پیشا انقلابی» خود باقی ماندند و مشی رادیکال را بر مصالحه سیاسی ترجیح دادند. این گروه از نظر ایدئولوژی به سلفیهای حزب النور نزدیک و به شدت محافظه کارند و مخالف سازگاری میان دموکراسی و تعالیم اسلام هستند. گروه دیگر با وجود محافظه کاری به خوبی واقفند که اصلاح در درون سازمان ضروری است و مشی دموکراسی را تا حدودی میپذیرند. گروه جوانتر یعنی گروه سوم به روشهای دموکراتیک علاقه بیشتری نشان میدهند و خواستار تغییرات اساسی در ایدئولوژی و تفسیر جدید از آن هستند.
این گروه بنیانهای دموکراسی را میپذیرند و حاکمیت آن را در عمل لازم میدانند. این درهم ریختگی نظری و ایدئولوژیک در ساختار اخوان المسلمین باعث شد که آنان برای سیاستورزی در ساختار قوه مجریه با سردرگمی ظاهر شوند، به نحوی که در آغاز حزب آزادی و عدالت، شاخه سیاسی اخوان المسلمین در هنگام انتخابات مجلس اعلام کرده بود که در انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا نخواهد کرد و حاضر است که در مورد رئیس جمهور آینده با نیروهای دیگر مذاکره و مصالحه کند و وقتی که عبدالمنعم ابوالفتوح یکی از رهبران اخوان تصمیم به نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری گرفت، بلافاصله از سازمان اخراج شد؛ ولی بعد از چند هفته با چرخشی قدرت طلبانه اعلام حضور همه جانبه در کارزار انتخابات ریاست جمهور مصر کرد و حتی نیروهای مذهبی این سازمان فتوای رأی به نماینده اخوان المسلمین یعنی محمد مرسی دادند.
4- رفتارهای دولت محمد مرسی در سطح داخلی و خارجی به اختلافات مذهبی دامن زد؛ دولت مرسی اقلیتهای مذهبی مانند قبطیها، شیعیان و صوفیهای جامعه مصر را بسیار تحت فشار قرار داد؛ به نحوی که جریانهای تندروی سلفی وابسته به عربستان سعودی، رهبر شیعیان مصر را به طرز وحشتناکی به شهادت رساندند و از سوی دیگر در سطح بین المللی دولت مرسی به تشدید نزاع میان شیعیان و اهل سنت پرداخت و حتی در اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در تهران با آگاهی از شرایط جهان اسلام و به خصوص منطقه غرب آسیا، از خلفای راشدین نام برد و همچنین بارها به جریان حزب الله لبنان حمله کرد.
5- شرایط اقتصادی ناکارآمد و وابسته و گستردگی فقر در بدنه اجتماعی این کشور سبب شده بود که یکی از مهمترین مطالبات مردم این کشور پس از برکناری مبارک بهبود وضعیت اقتصادی باشد. دولت محمد مرسی همه خواستههای اقتصادی خود را متکی به کمکهای دولتهای غربی و به خصوص آمریکا و عربستان قرار داد؛ اما استراتژی این دولتها تداوم تفکر و دولت اخوان المسلمین در مصر نبود و پس از یافتن گزینه مناسب خود، کمکهای اقتصادیشان را نسبت به دولت مرسی قطع کردند و عدم بهبود شرایط اقتصادی باعث شد مردم مصر از دولت مرسی ناراضی باشند.
در نهایت اینکه برکناری دولت مرسی و روی کار آمدن دولت ژنرال السیسی، بار دیگر شرایط اخوان المسلمین را به دوران پیشا انقلابی ۲۰۱۱ برگرداند و بسیاری از اعضای ارشد این تشکل سیاسی – مذهبی زندانی شدند. اخوان المسلمین در مواجه با آنچه آن را کودتای السیسی میخواند، دو راهبرد پیش روی خود میدید. اول اینکه بار دیگر همانند دوران قبل فعالیت نظامی را در برابر دولت اتخاذ نماید و دوم اینکه فعالیتهای خود را به سطح اجتماعی مانند امور خیریه و بهداشتی همانند اواخر دولت مبارک پیگیری تنزل دهد. اخوان المسلمین با خودآگاهی از دگرگونیهای اجتماعی پسا انقلابی در جامعه مصر و همچنین معمای امنیت در این کشور که بسیاری از مردم را مجاب کرده است که برای کسب امنیت و حفظ جان از جریانهای نظامی و آنارشیستی دوری کنند و این برداشتها اخوان المسلمین را وادار به اتخاذ راهبرد دوم میکند.