به گزارش خبرنگار صنفی - آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در دورههای تحصیلات تکمیلی یکی از وظایفی که بر عهده دانشگاهها است تعیین استاد راهنما برای دانشجویان این دورههاست تا دانشجویان را در امر پژوهش و دادن پایاننامه راهنمایی کنند. اگر از این مسئله که استاد راهنما چگونه باید انتخاب شود بگذریم از این مسئله که وظیفه اساتید راهنما و مشاور چیست، و آیا به این وظایف عمل میشود یا خیر، نمیتوان گذشت.
استاد راهنما در دورههای تحصیلات تکمیلی حکم پدر، مادر، خانواده و سرنوشت دانشجو را دارد و آنقدر اختیار دارد که میتواند سرنوشت یک دانشجو را طوری رقم بزند که دانشجو به خاک سیاه بنشیند یا اینکه دانشجویش سری در میان سرها دربیاورد.
در این مورد «ایمان- ز» که از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغالتحصیل شده است، میگوید: استاد راهنما و استاد مشاور به ازای هر دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری که وظیفه راهنمایی او را دارند مبلغ قابل توجهی را به عنوان حقالزحمه دریافت میکنند اما در واقع طوری با منت با دانشجویان برخورد میکنند که انگار از سر لطف و دلسوزی راهنمایی او را قبول کردهاند. بارها برایم اتفاق افتاده است که برای اینکه نیم ساعت با استادم در مورد پایاننامهام حرف بزنم سه روز رفتهام و آمدهام و بعد در راهرو توانستهام استادم را گیر بیاورم و با کلی خواهش به من وقت داده است.
این درحالی است که طبق مصوبه نهایی جلسه 339 شورای عالی برنامهریزی، استاد راهنما موظف است ساعاتی از هفته را برای راهنمایی دانشجو اختصاص داده و مراتب را به شورای تحصیلات تکمیلی گروه یا دانشکده اطلاع دهد.
اما «روح الله- ج» دانشجوی دکتری یکی از دانشگاههای مطرح تهران که به فیضیه دانشگاهها معروف است از لج و لجبازی استاد راهنمایش به ما میگوید: تمام کارهای رسالهام را انجام دادهام حتی مقالههایم را هم استخراج کردهام اما استادم به خاطر اینکه من زیاد به دانشگاه مراجعه نداشتهام میگوید کارهایت ارزش علمی ندارد در حالی که همه آنچه من کار کردهام با راهنمایی خود ایشان بوده است، هر کسی را هم که واسطه کردهام قبول نمیکند حالا تکلیف من چه میشود؟! یک سال سنوات خوردهام و از زندگی هم عقب افتادهام کی باید جوابم را بدهد؟ استاد مشاور هم که حرف مرا تأیید میکند میگوید میدانم حق با تو است اما استاد راهنما را باید راضی کنی!
این در حالی است که قبل از دفاع به جز استاد راهنما مرجع دیگری برای تأیید علمی پایاننامه وجود ندارد و اینجاست که استاد راهنما حرف اول و آخر را میزند.
«ابوذر- م» دانشجوی تازه فارغالتحصیل یکی از دانشگاههای صنعتی کشور میگوید: در جلسه دفاع پایاننامهام نه داور داخلی و نه داور خارج از دانشگاه، نتوانستند به کارم عیب و ایراد خاصی وارد کنند اما استاد مشاورم سؤالاتی را در مورد کارم مطرح کرد که اصلاً بنا برآنچه در پروپوزالم آمده بود قرار نبود من آن کارها را انجام دهم و حتی یک ماه قبل از دفاع وقتی با او حرف زدم گفت این کارها را نمیخواهد انجام بدهی و متأسفانه همین سؤالات استاد مشاور و لجبازی ایشان برای به کرسی نشاندن حرفش نمره مرا به شدت پایین آورد و بعد از دفاع رفتم و از این رفتارش شکایت کردم و دلیلش را پرسیدم، گفت: به خاطر این بود که کم به من مراجعه کردی! در حالی که ایشان به علت بازنشسته شدن اصلاً در دانشگاه حضور ندارند که مراجعه کرده باشم یا نکرده باشم!
«عباس - ح» فارغالتحصیل یکی از دانشگاههای صنعتی شمال کشور نیز در رابطه با سوءاستفاده برخی اساتید از نتایج پژوهشهای دانشجویان میگوید: متأسفانه برخی اساتید از نتایج تحقیقات دانشجویان برای خود نردبان علمی ساختهاند و با آن مراتب علمی را چند پله چند پله طی میکنند و این وسط کافی است که شانس با آنها یار باشد و یک دانشجوی خوب و پر تلاش نصیبشان شود؛ خود من تا الان چند مقاله دادهام اما وقتی آنها را تحویل استادم دادهام که نقش چندانی در فرایند آنها نداشته است، ابتدا اسم خودش را آورده سپس اسم من را؛ حتی بعضی مواقع اسم کسی را اضافه کرده که اصلاً من او را ندیدهام یا نمیشناسم.
شکایت دانشجویان علاوه بر مسائل اخلاقی و سلیقهای اساتید، به موارد علمی اساتید هم وارد است. در همین رابطه «امیرحسین- ش» دانشجوی کارشناسی ارشد یک دانشگاه صنعتی میگوید: انتخاب استاد راهنما یک باند بازی و مافیا بین اعضای هیئت علمی دانشگاه است و این وسط تنها چیزی که در نظر گرفته نمیشود علاقه و عمر دانشجو است و دانشجو برای انتخاب استاد راهنما مجبور است به تصمیم نهایی که گروه میگیرد تن دهد. برای خود من این اتفاق افتاده، من دانشجوی رشته مخابرات سیستم هستم و تخصص استادم در مخابرات میدان است و اصلاً نه او میتواند به من کمکی بکند و نه من از حرفها و تخیلات ذهنی او درباره چیزی که تخصصش را ندارد بهرهای میبرم و فقط عمرم دارد تلف میشود، چه کنم که مجبورم چراکه هم هزینه کردهام و هم عمرم تلف شده و باید تا آخر مسیر بروم.
این در حالی است که دیوان عدالت اداری محدود کردن دانشجو در انتخاب استاد راهنما را ممنوع اعلام کرده است و زمانی که دانشجو و استادی به توافق برسند کار تمام است.
اما بد نیست بدانیم موضوع استاد راهنما و دانشجو در خارج از کشور چگونه است. معمولاً در خارج از کشور و در کشورهای پیشرفته زمانی دانشجوی تحصیلات تکمیلی و مخصوصاً دانشجوی دکتری جذب میشود که دانشگاه یک پروژه تعریف شده در نظر داشته باشد و بنا بر نیاز، برای آن دانشجو جذب میکند و در ازای انجام آن پروژه به دانشجویان حقوق ماهانه نیز پرداخت میشود اما صرف نظر از این موارد رابطه استاد و دانشجو آن طرف آبها با این طرف متفاوت است.
یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر در این رابطه میگوید: وقتی برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدم و به دانشگاه مورد نظر مراجعه کردم استادم برای اینکه مشکل اسکان نداشته باشم یک خانه اجاره کرده بود و حتی اجاره ماه اول آن را پرداخته بود و گفت که اجاره را از حقوق اولت کسر میکنم. در کل دوره دکتری رابطهمان خیلی صمیمانه و دوستانه بود و همیشه از انتقاداتم استقبال میکرد، در کل فضای استاد و دانشجو اروپا با ایران متفاوت است. آنجا استاد به دانشجو فقط برتری علمی دارد و شأن آنها به عنوان دو شهروند علمی جامعه برابر است و استاد به راحتی با دانشجو ارتباط برقرار میکند حتی برخی از اساتید به علت اینکه از ایران قبلاً دانشجو داشتهاند و تجربه دارند وقتی دانشجوی ایرانی میگیرند در برخورد اول به او میگویند لازم نیست با من رودربایستی داشته باشی حرفت را صریح بزن اینجا متفاوت است. در واقع در آنجا به دانشجو به عنوان یک عنصر علمی نگاه میشود و در اینجا به دانشجو به عنوان یک کارمند علمی که موظف است تمام دستورات را اجرا کند.
* گزارش از بهروز کلاته