نگرانی از «انحراف حکومت» از دغدغه های مهم و همیشگی آن دسته از رهبران قیام های سیاسی و مذهبی در میان ملل عالم بوده، که حکومتی را برای رسیدن به اهداف و آرمان هایی تأسیس کرده اند، به خصوص که تجربه تاریخ نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق انقلاب ها دچار این انحراف شده و از اهداف و آرمان های نخستین خود فاصله گرفته اند.
خبرنامه دانشجویان ایران: در دوران ما آن چه که امروز در کشورهای عربی مشاهده می شود، نمونه روشن و ملموسی از این واقعیت است. بسیاری از دیکتاتورهایی که در این کشورها در پرتو مبارزات مردمی ساقط شده اند یا در معرض سقوط اند، روزی نقش رهبری مردم در مبارزات ضد استکباری و ضد استعماری را بر عهده داشته و دارای کارنامه مبارزاتی اند: یکی از دغدغه های شهید آیت الله دکتر بهشتی در مقاطع مختلف زندگی، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی «انحراف حکومت» از اهداف و آرمان ها و راه های مراقبت از آن بود. از این رو، به مناسبت های گوناگون از عوامل انحراف حکومت سخن گفته و بر پرهیز از آن ها تأکید می ورزید.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، شناسایی «علل و عوامل انحراف حکومت» و «راه های مراقبت از منحرف شدن حکومت» از دغدغه های جدی شهید آیت الله دکتر بهشتی بود. اهمیت این موضوع با توجه به انحراف اکثریت حکومت های جایگزین نظام های ظالمانه و استبدادی و وابسته در کشورهای مختلف مضاعف است. بر این اساس مراقبت از انحراف نظام جمهوری اسلامی که تأسیس و تثبیت آن دستاورد گرانبهای مبارزات اقشار مختلف مردم به رهبری امام خمینی (رض) و خونبهای شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی است، یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
نگرانی از «انحراف حکومت» از دغدغه های مهم و همیشگی آن دسته از رهبران قیام های سیاسی و مذهبی در میان ملل عالم بوده، که حکومتی را برای رسیدن به اهداف و آرمان هایی تأسیس کرده اند، به خصوص که تجربه تاریخ نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق انقلاب ها دچار این انحراف شده و از اهداف و آرمان های نخستین خود فاصله گرفته اند. در دوران ما آن چه که امروز در کشورهای عربی مشاهده می شود، نمونه روشن و ملموسی از این واقعیت است. بسیاری از دیکتاتورهایی که در این کشورها در پرتو مبارزات مردمی ساقط شده اند یا در معرض سقوط اند، روزی نقش رهبری مردم در مبارزات ضد استکباری و ضد استعماری را بر عهده داشته و دارای کارنامه مبارزاتی اند.
در بخش اول این یادداشت به دو محور اساسی تفکر شهید بهشتی یعنی قدرت طلبی دولت مردان و به قدرت رسیدن افراد فاقد صلاحیت میپزدازیم.
۱. قدرت طلبی دولتمردان
از نظر دکتر بهشتی «نوع نگاه به مقوله قدرت» در این زمینه بسیار حائز اهمیت است. حکومتی که در آن رهبران و دولتمردان «تشنه قدرت» باشند تا با رسیدن بدان حس قدرت طلبی خود را ارضاء نمایند، یا ثروتی اندوخته و زندگی مرفّه و تشریفاتی برای خود فراهم سازند، یا ….، نه تنها نمی تواند به اهداف و آرمان های متعالی دست یابد، بلکه گرفتار آفات و انحرافات فراوان دیگری هم خواهد شد. یکی از موضوعاتی که ایشان قبل از انقلاب و بعد از آن در جلسات حزب جمهوری اسلامی فراوان از آن سخن گفته و هشدار داده، «روحیه قدرت طلبی» و «اصالت دادن به قدرت» در میان دولتمردان است: «جهتگیری ما در برابر همه افراد و گروههایی که در این راه [تأسیس جامعه نمونه] تلاش میکنند این است؛ هرگروهی که زودتر موفق شود در یک گوشه، چنین جامعه نمونهای بر اساس اسلام بوجود بیاورد، ما بیدرنگ به سراغ آن گروه میرویم و وقتی کار او را براستی در راه این هدفِ ایدهآل خودمان یافتیم نیروهایمان را در مجرای تلاش او سرمایهگذاری میکنیم. به او بیقید و شرط میپیوندیم زیرا ما گروهی نیستیم که هدفمان در دست گرفتن قدرت باشد. ما اگر در پی در دست گرفتن قدرت سیاسی هم هستیم، آن قدرت را به عنوان یک ابزار و وسیله برای تحقق بخشیدن به هدف خودمان میخواهیم. یعنی، [در راه] جامعه نمونه اسلامی به کار ببریم نه اینکه خودِ در دست گرفتن قدرت برای ما هدف و ایدهآل باشد. چون روحیه ما این است. بنابراین، اگر دستهیا گروهی قبل از ما این موفقیت را پیدا کرد، ما رقیب او نیستیم. از موفقیت او بسیار خوشحال میشویم و بیدرنگ با تمام امکاناتمان در اختیار او هستیم. هر دستهای که باشد.»
این سخنان از شخصیتی که دبیرکل یک حزب فراگیر در نظام نوپای جمهوری اسلامی است، از آن رو اهمیت دارد که فلسفه تحزّب در دنیا «دستیابی به قدرت سیاسی» و «تصاحب پست ها و منصب های اجتماعی» است. در قاموس احزاب سیاسی «صرفنظر کردن از مقام و منصب» یا «تقدم فردی غیر حزبی بر فرد حزبی به خاطر برتری در معیارها و ارزش ها» جایی ندارد. معمولا احزاب و شخصیت های سیاسی برای رسیدن به قدرت و حفظ آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند و حتی برای این منظور به لطائف الحیل خود را موفق جلوه داده و رقبای سیاسی را ناموفق جلوه می دهند و در این راه به ابزارهای مختلف مشروع و نامشروع هم متوسل می شوند.
«استکبار و استعمار» را از لوازم و عوارض «روحیه قدرت طلبی» می دانست. بر این باور بود که انسان های قدرت طلب مستکبر، خودبین، و خودبزرگ بین اند و به دیگران فخر می فروشند. وجود چنین روحیه ای را در حزب علامت شیطانی بودن حزب می دانست.
ایشان در یک سخنرانی حزبی، با اشاره به روحیه خود در باره منصب های اجتماعی، دوام جمهوری اسلامی را در گرو «احساس استغنای دولتمردان از مناصب اجتماعی و سیاسی» می دانست و می فرمود: «مطمئن باشید من به عنوان یک برادر شما همواره مراقبم که این روحیه را در خودم داشته باشم که هرجا یک فرد دیگر بتواند مسئولیتی را که من بر عهده دارم، بر عهده بگیرد، حتی اگر به صورت مساوی از عهده این مسئولیت بربیاید، به دست او میسپارم. اگر به صورت بهتر، یقیناً جا را خالی میکنم برای او. ولی حتی در صورت مساوی هم به دست او میسپارم. و تا این روحیه در ما زیربنای قبول مسئولیت نباشد، ما جمهوری اسلامی (نمیگویم حزب جمهوری اسلامی)، نظام جمهوری اسلامی نخواهیم داشت».
او باور قطعی داشت که بقای جمهوری اسلامی در گرو برخورد متواضعانه و فروتنانه روحانیت و رهبران و دولتمردان با مردم است. مواجهه با مردم از موضع قدرت و سخن گفتن با آنان با زبان قدرت را موجب زوال قطعی جمهوری اسلامی می دانست و برای آن سوگند یاد می کرد.
متن سخنان آن شهید بزرگوار در این زمینه از قلم ناتوان نویسنده گویاتر و موثرتر است. در یک سخنرانی پس از بازگو کردن سیره رسول خدا(ص) در برخورد با مردم، افزودند: «ای مسئولان جمهوری اسلامی! (خطاب به خودم که یکی از شما هستم و خطاب به بقیه که شما هستید)، ما اگر ذرّه ای از این سیره نبی اکرم منحرف شویم، اگر مناسبات داخل جامعه اسلامی و مناسبات بیرون جامعه اسلامی تنها الفبایی که با آن حرف می زنیم الفبای قدرت باشد، به خدا سوگند این جمهوری دیگر جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند».
در ادامه خطاب به روحانیت فرمودند: «ما می توانیم بر مسند قدرت بنشینیم، اگر توانایی آن را داریم. اگر آمادگی بار سنگین مسئولیتش را داریم، اگر عرضه و لیاقت و ایمان و توانایی و کاردانی داریم، بر یکی از مسندهای قدرت بنشینیم، این اشکالی نیست…، ولی ما نباید با ژست قدرت با مردم رابطه برقرار کنیم و اگر چنین کردیم هم روحانیت را آلوده کرده ایم،هم حکومت را. تواضع و فروتنی و مردمی بودن و قدرت را در خدمت مردم به کار انداختن برای همه کسانی که در حکومت سهم و مسئولیتی دارند، وظیفه است و برای روحانیونی که مسئولیت می پذیرند، وظیفه بتوان دو… تنها حکومت و قدرتی که در جهت خدمت خالصانه به مردم باشد،مشروعیت دارد و حکومت و قدرتی که در این جهت نباشد،مشروعیت ندارد.»
آن شهید بزرگوار معتقد بود که «تحقیر مردم» از سوی صاحبان قدرت هم از روحیه استکباری انسان ناشی می شود. چنان که «تحمیل خود بر مردم» هم از عوارض این خصلت ناپسند است.
۲. به قدرت رسیدن افراد فاقد صلاحیت
یکی دیگر از انحرافاتی که به تدریج انقلاب ها و حکومت های برآمده از آن ها را تهدید می کند، رسیدن افراد فاقد صلاحیت به مقامات و منصب های مهم اجتماعی و سیاسی است. در این که در هر نظام اجتماعی و سیاسی باید عده ای منصب ها را بر عهده بگیرند و مردم هم از آنان تبعیت نمایند،تردیدی وجود ندارد.
از دیدگاه شهید بهشتی در اسلام هم «اطاعت از رهبران و دولتمردان» یک اصل انضباطی تشکیلاتی است که آیه شریفه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» ﴿النساء، ۵۹﴾ بر آن دلالت دارد. اما آن چه به نظر ایشان مهم تر است طرف دیگر ماجراست. مشکلی که در نظام های سیاسی دیگر هم چنان پابرجاست، و آن پاسخ به این پرسش است: «چه کنیم که این مقامات دستور دهنده و مقامات مسئول، مبدّل به عنصرهای خودسر و خودکامه نشوند؟ این مهم است. چه کنیم که افرادِ در مراحل پایینتر تبدیل به ابزار ـ کارهای فاقد شعور و اراده مقامات رهبری و بالاتر نشوند؟»
نخستین راه حل آن است که از قرار گرفتن افراد فاقد صلاحیت اعتقادی و اخلاقی در منصب های اجتماعی و سیاسی جلوگیری شود.
به باور ایشان «عدالت دولتمردان» از موانع خودکامگی و خودسری است که از تبدیل کردن مردم و زیردستان به عناصر فاقد شعور و اراده جلوگیری می کند. اگر خودکامگی و خودسری دولتمردان عالی رتبه و بلند پایه از یک سو و ابزار شدن دولتمردان میانی و دون پایه از سوی دیگر خطری است که هر نظام سیاسی را تهدید می کند ، پس باید به فکر چاره بود.