«خبرنامه دانشجویان ایران»، درصدد است به بهانه نزدیکی دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب در سلسله گزارش هایی، مهمترین مطالباتی که از سوی ایشان از جنبش دانشجویی خواسته شده است را مورد بازنشر قرار دهد. در این گزارش اهم بیانات سال های 89 را بررسی می کنیم:
نماز با حضور قلب عامل ترک گناه در انسان
اولین راه پیوند دل با خدا ترک گناه است بعد از ترک گناه، انجام واجبات، و از همهی واجبات مهمتر، نماز است همهی کار انسان تابع نماز است. نماز را به وقت بخوانید، با توجه و با حضور قلب بخوانید. حضور قلب یعنی بدانید که دارید با یکی حرف میزنید؛ بدانید یک مخاطبی دارید که دارید با او حرف میزنید. این حالت را اگر در خودتان تمرین کردید، اگر توانستید [در ایام جوانی] این تمرکز را ایجاد کنید، تا آخر عمر این برای شما میماند
اولین راه پیوند دل با خدا ترک گناه است بعد از ترک گناه، انجام واجبات، و از همهی واجبات مهمتر، نماز است. «و اعلم انّ کلّ شیء من عملک تبع لصلاتک»؛(۱) همهی کار انسان تابع نماز است. نماز را به وقت بخوانید، با توجه و با حضور قلب بخوانید. حضور قلب یعنی بدانید که دارید با یکی حرف میزنید؛ بدانید یک مخاطبی دارید که دارید با او حرف میزنید. این حالت را اگر در خودتان تمرین کردید، اگر توانستید [در ایام جوانی] این تمرکز را ایجاد کنید، تا آخر عمر این برای شما میماند. اگر حالا نتوانستید - همان طور که گفتم - بیست سال بعد سخت است، بیست سال بعدش سختتر است؛ بعد از آن، کسی اگر از قبل نکرده باشد، خیلی خیلی سخت است. از حالا عادت کنید این تمرکز را در حال نماز در خودتان ایجاد کنید و به وجود بیاورید. آن وقت این آن صلاتی است که: «تنهی عن الفحشاء و المنکر»(۲). «تنهی» یعنی شما را نهی میکند؛ معنایش این نیست که مانعی جلوی شما میگذارد که شما دیگر نمیتوانید گناه کنید؛ نه، یعنی دائم به شما میگوید گناه نکن. خوب، روزی چند نوبت از درون دلِ انسان به او بگویند گناه نکن، گناه نکن، انسان گناه نمیکند. این نماز است.
گناه، عامل زمینهسازی برای لغزش در زمینههای گوناگون
اغلب لغزشهائی که - نمیگویم همه - در عرصههای گوناگون و میدانهای گوناگون برای انسانها پیش میآید، ناشی از رعایت نکردن همین نکتهی اصلی و مهمی است که گفتم [حفظ دل پاکیزه و ترک گناه در جوانی] ؛ حتّی در میدان جهاد. در جنگ احد - خوب، قضایا را میدانید دیگر - یک عدهای کوتاهیای کردند که فاجعه آفرید. اگر قضایای جنگ احد را نخواندهاید، توی کتابهای تاریخ هست؛ بروید بخوانید، که من دیگر نخواهم اینجا شرح بدهم. قرآن دربارهی همینها میگوید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا».(۱) حاصل ترجمه این است: آن کسانی که شما دیدید روز جنگ احد آنجور به دشمن پشت کردند و فاجعه درست کردند و موجب شهادت حمزهی سیدالشهداء و بزرگانی از اصحاب شدند - انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا - لغزش آنها را شیطان از ناحیهی آنچه که قبلها انجام داده بودند، زمینهسازی کرد؛ یعنی گناهانشان. از این قبیل آیه در قرآن آیات متعددی داریم. پرهیز نکردن ما از گناه، اثرش را در مدیریت امور کشور اگر داشته باشیم، مدیریت یک بخشی اگر داشته باشیم، اگر در میدان جنگ حاضر شویم، اگر در یک آزمون مالی و اقتصادی گیر کنیم، در همهی این نشان میدهد.
دشمنان ما منحنیشان به طرف ضعف است، منحنی ما به طرف قوّت است. نظام طاغوتی، نظام سرمایهداریِ متجاوز و ظالم در دنیا - که مظهرش رژیم ایالات متحدهی آمریکاست - امروز از ده سال پیش و از بیست سال پیش، بسیار ضعیفتر است. در نقطهی مقابل، تفکر اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، امروز از ده سال پیش، از بیست سال پیش، بسیار قویتر و بسیار پیشرفتهتر و بسیار آمادهتر است
مقایسه روند پیشرفت در ایران و جهان
خوشبختانه روند پیشرفت در کشور، در زمینههای مختلف، روند خوب و مطلوبی است. روند عدالت هم خوب است. خوب، این دهه، دههی پیشرفت و عدالت نامیده شده است. پیشرفت که گفتیم، پیشرفت علمی است، پیشرفت فناوری است، پیشرفت سیاسی است، پیشرفت اخلاقی است؛ همهی اینها مورد نظر است. خوب، یک کارهای خوبی دارد انجام میگیرد؛ لااقل زیرساختهائی برای کارهای بزرگ و جهشها دارد فراهم میشود. در مورد عدالت هم حداقل این است که این تفکر دارد همهگیر میشود؛ یعنی همه معتقد میشوند به اینکه رفت، باید دنبال عدالت عدالت را اجرائی کرد، باید این آرزوها را اجرائی کرد، در محیط اجراء وارد کرد - که توی صحبتهای دوستان هم بود - این خودش پیشرفت است. البته این معنایش این نیست که ما به این مقدار پیشرفت در زمینهی عدالت قانع هستیم؛ نه، آرزو و همت خیلی بالاست؛ آرزوها بالاست، همتها هم بالاست؛ اما میخواهم به شما عرض کنم که ما داریم جلو میرویم، داریم پیشرفت میکنیم. دشمنان ما منحنیشان به طرف ضعف است، منحنی ما به طرف قوّت است. نظام طاغوتی، نظام سرمایهداریِ متجاوز و ظالم در دنیا - که مظهرش رژیم ایالات متحدهی آمریکاست - امروز از ده سال پیش و از بیست سال پیش، بسیار ضعیفتر است. در نقطهی مقابل، تفکر اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، امروز از ده سال پیش، از بیست سال پیش، بسیار قویتر و بسیار پیشرفتهتر و بسیار آمادهتر است
هنرانقلابی
یک اشکالی شد که چرا کالای فرهنگیِ مناسب با عدالت تولید نمیشود. این اشکال ما هم هست؛ کاملًا درست است. کالاهای فرهنگیِ تولیدی ما رسا نیست. با اینکه ما هنرمند خوب داریم، نویسندهی خوب داریم، بازیگر خوب داریم، اما نمایش متناسب با خواستههای ف رهنگیمان کم به وجود میآید. لازم است مدیریت های فرهنگی یک مقداری در این زمینه ها بیشتر کار کنند. البته میدانید، اینجور کارها کارهائی نیست که یکشبه به وجود بیاید. یعنی اینجور نیست که حالا بگوئیم خیلی خوب، کالای فرهنگی تولید کنیم، همین الان بروند و برای مثلًا شش ماه آینده یا یک سال آینده، ده تا، بیست تا- یا بیشتر یا کمتر- فیلم انقلابی، فرهنگی و اسلامی درست کنند. اینها همه زیرساخت هائی لازم دارد- مثل زیرساختهای طبیعی- تا این زیرساخت ها فراهم نباشد، کار به وجود نمی آید. این زیرساختها بعضی اش کاملًا فراهم نیست، که اینها در طول زمان باید به وسیله ی دولتهای مختلف، به وسیله ی مسئولین گوناگون فراهم میشده؛ بعضی حتّی در یک دورههائی تخریب هم شده! در بعضی از دوره ها، بعضی از زیرساختهای اعتقادی و فرهنگی ما نه فقط درست نشده، حتّی تخریب هم شده! خوب، حالا باید اینها را روبه راه کنند. ولی اشکال، اشکال واردی است؛ من هم این اشکال را دارم؛ هم به صدا و سیما، هم به وزارت ارشاد، هم به سازمان تبلیغات و حوزهی هنری. ما با اینها نشست و برخاست هم داریم. من می نشینم بحث میکنم، استدلال میکنم؛ یعنی کاری که بعضی از مسئولین اجرائی باید بکنند، متأسفانه من ناچار خودم این کار را بر عهده میگیرم. همین اواخر با مسئولین فرهنگی راجع به همین مسائل هنری و سینمائی و هنرهای نمایشی و غیره نشستهای متعددی داشتیم. نشستیم بحث کردیم، حرف زدیم؛ امیدواریم انشاءاللَّه به یک جاهای خوبی برسد. به هر حال این مطالبهی شما مطالبهی درستی است .
خلوص یا وحدت؛ کدامیک؟
منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین. آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.
یک سؤال دیگر این است که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو. خلوص که شما مطرح میکنید - که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عدهای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم - چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم...... اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعهی چند هزار نفری - که کار خالصسازی خیلی آسانتر بود از یک جامعهی هفتاد میلیونی کشور ما - میخواست خالصسازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟...... اینجوری نیست که شما بیائید افراد ضعافالایمان را از دائره خارج کنید، به بهانهی اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائرهی خلّصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعهی شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است. از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانوادهی خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزهی نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجهی آن، خلوص روزافزون جامعهی شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.
وحدت هم که ما گفتیم - که بعد سؤالات دیگری هم در این زمینه شده - منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین. آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است. بنابراین با این تفصیل و توضیحی که عرض شد، هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم.
جایگاه دانشگاه در توطئه سازی های دشمن
دشمن، شما دانشجویان را توی دائرهی قرمز گذاشته، مشخصتان کرده؛ اصلاً خیلی از برنامهها برای شماست؛ برای لغزاندن شما، برای منحرف کردن شما، برای بیخیال کردن شما نسبت به سرنوشت کشور و مصالح انقلاب. چطور میشود دانشگاهها را از نظر دور داشت؟
گفته میشود که در دانشگاهها برخوردهای انضباطی و امنیتی صورت میگیرد. من نمیدانم چه جور برخورد تندی از لحاظ انضباطی و امنیتی در دانشگاه شده، اما این را میدانم که بالاخره در دانشگاه انضباط لازم است. حالا اگر یک وقت در یک جائی در باب انضباط و اِعمال انضباط یک خرده تندروی بشود، من نمیدانم - ممکن هم هست - لیکن بالاخره انضباط هم لازم است، امنیت هم لازم است. نمیشود محیط دانشگاه را رها کرد. آماج خیلی از توطئههای دشمن، اصلاً محیط دانشگاه است. خود شما دانشجویان بدانید که توی آن دائرهی قرمز قرار دارید. گاهی اوقات توی عکسها یا توی فیلمها وقتی میخواهند یک نقطهای را مشخص کنند، با دائرهی قرمز مشخص میکنند. دشمن، شما دانشجویان را توی دائرهی قرمز گذاشته، مشخصتان کرده؛ اصلاً خیلی از برنامهها برای شماست؛ برای لغزاندن شما، برای منحرف کردن شما، برای بیخیال کردن شما نسبت به سرنوشت کشور و مصالح انقلاب. چطور میشود دانشگاهها را از نظر دور داشت؟ خوب، بالاخره باید توجه باشد. بله، به نظر ما تندروی و زیادهروی در هیچ کاری خوب نیست؛ از جمله در این کار.
تحلیل داشته باشید
در مسائلی که با سرنوشت کشور ارتباط پیدا میکند، حتماً تحلیل و موضع داشته باشید. بیانیهی تهران مسئلهی مهمی بود؛ تحلیل شما از بیانیهی تهران چیست؟ موضعتان چیست؟ موافقید؟ مخالفید؟ قطعنامهی ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی صادر شده، یا تحریمهای یکجانبهی آمریکا و اروپا علیه ایران شکل گرفته؛ تحلیل شما از این قضیه چیست؟ این قضیهی کوچکی نیست. موضعتان چیست؟ ایران چه کار کند؟ چون اخم میکنند، تحریم میکنند، دندان نشان میدهند، دستهایمان را بالا ببریم؟ حالا یک قدری کوتاه بیائیم؟ تحلیلتان این است؟ در داخل کشور ما مجموعههای سیاسیای هستند که تحلیلشان این است؛ میگویند وقتی که طرف خیلی چهرهی سگی از خودش نشان میدهد، شما عقب بنشینید! خوب، شما این را قبول دارید؟ عقب بنشینیم؟ یا نه؛ معتقدید که هر گونه عقبنشینی، طرف را تشجیع میکند. بمجردی که دیدند شما با اخم میترسید، میگویند آقا اخم کنید؛ علاج این آدم اخم است. بمجردی که دیدند تهدید به کتک یا خود کتک، شما را به عقبنشینی وادار میکنند، میگویند دو تا بیشتر بزن تا خوب از همهی حرفهایش دست بردارد. طرف، اینجوری است. محاسبات دنیا این است.
بیان مواضع رهبری، به صورت علنی
نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح میشود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیرهای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام میشود.
یک سؤالی هم در خلال صحبت بود، من این را گاهی بیرون هم شنفتهام. میگویند آیا ما هم باید مثل رهبری موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبری یک تکلیفی دارد، ما یک تکلیف دیگر داریم. ببینید، نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح میشود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیرهای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام میشود؛ همینی است که من صریحاً اعلام میکنم.
چند سال قبل که یک قتلی اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند اینها فتوا داشتند، دستور داشتند، و میخواستند یک جوری پای رهبری را میان بکشند، توی نماز جمعه گفتم: اگر من یک وقتی اعتقاد پیدا کنم که یک نفری واجبالقتل است، این را توی نماز جمعه علنی خواهم گفت. نه جایز است، نه شایسته است که مواضع دیگری غیر از آنچه که رهبری به صورت علنی و صریح به عنوان مواضع خودش اعلام میکند، وجود داشته باشد؛ نه، همینی است که دارم میگویم.