یکی از دانشجویان بورسیه در یادداشت ارسالی به «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ با عنوان "آزمون ولایت پذیری" در بخشی از این یادداشت نوشت: دنبال تقویم دیدارهای مقام معظم رهبری می گشتیم تا راهی برای تظلم خواهی به محضرشان پیدا کنیم. گذشت روزهاوساعتها ما دنبال راهی برای اظهار این همه ظلم بودیم. اما غافل از آنکه رهبر و مقتدای ما خود بر امور کاملا مسلط بود. قصه آن شب برای 3000 دانشجو و خانواده های آنها قصه ای فراموش نشدنی بود. از ظلمها و بی تدبیرها گفتند از بی قانونی و بداخلاقی ها گفتند و گفتند (توبه فرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند) و آنجا بود که زخمهای دوساله التیام پیدا کرد.
متن کامل این یادداشت را در ادامه میخوانید:
آزمون ولایت پذیری همیشه برگزار میشود؛ کوچک و بزرگ نمی شناسد و رفوزگان آن هم اعلام میشود و جایگاه و مقام هم نمیشناسد. گروههای سیاسی در زمانها و شرایط مختلف مورد امتحان ولایت پذیری قرار میگیرند همان گروههایی که در گفتار دم از ولایت میزنند و در در مرحله عمل گاهی لنگ میزند رفوزه میشوند.
این آزمون نه نخست وزیر امام(ره) می شناسد، نه نمایندگان مجلس ششم، نه رئیس دولت نهم و دهم و نه خواص فتنهگر در سال 88. اما اصل قضیه این مقال به ماجرای تلخ بورسیه ها برمیگردد. ماهها گذشت سالی شد و دوباره سالی دیگر گذشت و شد دومین سال. عدهای بالغ بر سه هزار نفر از فرزندان این مرزبوم را به دلایل واهی و سیاسی لغو بورس کردند در رسانهای خود جار زدند که آی گرفتیم بیایید ببینید.
به همین قانع نشدند در وزارت علوم فردی را تطمیع نمودند که این اسامی را در رسانهها انتشار دهد کسی نگفت؛ اقایون محترم اینجا ایران ام القرای جهان اسلام است چرا با آبروی مردم بازی می کنید. آنهم در دولت تدبیر وامید واخلاق وادب . بورسیه ها که مفر و پناهگاهی جز قوه قضاییه نداشته اند با دلی امیدوار و خیالی خام به سرزمین قاض الاقضات پناه برده اند اما دیوان جوابی خلاف قانون و شرع داد و گفت من صلاحیت ورود به این پرونده را ندارم دلیل خود را مصوبه مخوف، غیر شرعی و غیر قانونی 630 شورای انقلاب فرهنگی اعلام نمود هرچند دیوان بی انصافی کرد زیرا تا قبل از این پرونده بورسیه، بدون هیچ مشکلی به همه پرونده های آموزش عالی رسیدگی میکرد و به آن مصوبه توجهی نمی کرد و به عبارتی آن مصوبه در دیوان محلی از اعراب نداشت.
اما ناخودآگاه این مصوبه ارزش پیدا کرد و همان شد بلای جان دانشجویان بورسیه ها و مدینه فاضله فتنه گران در وزارت علوم.
در این مدت دوساله انواع و اقسام تهمت ها نثار دانشجویان بورسیه شد و از قبل این فشارهای روحی و روانی خسارتهای سنگینی به دانشجویان وخانوادهای آنها وارد آمد. دریغ از ذره ای انصاف برای کسانی که قانونا و شرعا و ازباب تکلیف باید به این ستمدیده گان پناه میدادند از قبیل: (قوه قضاییه، بعضی از نمایندگان شاخص اصولگرا ، ریس مجلس شورای اسلامی، نهاد رهبری در دانشگاها و بالاخص شورای انقلاب فرهنگی یعنی مسبب اینهمه بدبختی های دانشجویان بورسیه) ولی الحق والا نصاف باید دست مریزاد گفت به کمیسیون اصل 90 بخصوص ریاست محترم این کمیسیون جناب آقای پورمختار و تعدادی از اعضای کمیسیون محترم آموزش بخصوص جناب آقایان دکتر زارعی وحجه الاسلام نبویان. تا اینجا از درهای بسته غربت تحمیل شده و فضای تاریک گفتیم. همه اینها برما گذشت و اما سخت گذشت.
روزها گذشت ماه رمضان ماه ضیافت الهی فرارسید همه دنبال تقویم دیدارهای مقام معظم رهبری می گشتیم تا راهی برای تظلم خواهی به محضرشان پیدا کنیم. گذشت روزهاوساعتها ما دنبال راهی برای اظهار این همه ظلم بودیم. اما غافل از آنکه رهبر و مقتدای ما خود بر امور کاملا مسلط بود. قصه آن شب برای 3000 دانشجو و خانواده های آنها قصه ای فراموش نشدنی بود. از ظلمها و بی تدبیرها گفتند از بی قانونی و بداخلاقی ها گفتند و گفتند( توبه فرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند) و آنجا بود که زخمهای دوساله التیام پیدا کرد.
بیانات شیوا و صریح رهبر معظم انقلاب در مورد بورسیه یک حکم حکومتی و دستور ولایی است. آشکارا و از تریبون عمومی دستور عمومی خود را صادر نمود و دولت تدبیر و امید را در آزمون ولایت پذیری قرار داد. و این سوال را به ذهن متبادر می کند. آیا دولت تدبیر وامید بالاخص وزیر علوم از این آزمون سربلند بیرون می آید؟ هرچند خبرهای خوبی به گوش نمی رسد زیرا معاون پارلمانی وزارت علوم در مقابل حرف صریح رهبر معظم انقلاب با بی تدبیری و فارغ داشتن اندکی بصیرت سیاسی و دینی جواب میدهد و مشخص میکند که این قضیه بورسیه توسط چه کسانی هدایت و مدیریت می شد. و در درون وزارت علوم در مقابل این مطالبات رهبری واکنش خوبی نداشته است، حتی دریغ از یک پیام در پاسخ به بیانات مقام معظم رهبری که درواقع منشور راهبردی برای پیشرفت علمی کشور بوده است واین نشان میدهد در مدیرکل حوزه وزارتی وزارت علوم، و معاون روابط عمومی آن وزارتخانه چه خبر است.
هرچند در راهروهای وزارت علوم خبرمیرسد معاون پارلمانی جناب قیداری و معاون سازمان امور دانشجویان درحال برکناری هستند اما این پاک کردن صورت مسئله و به عبارتی آدرس غلط دادن است. زیرا تمام بی تدبیرهای و حواشی سیاسی در این دوسال اخیر از گروهای سیاسی تندرو شارکت در بیرون از وزارت علوم تهیه و توسط عبدالحسین فریدون مدیرکل حوزه وزارتی در وزارت علوم اجرایی می شود و به عبارتی ایشان وزیر درسایه است ودکتر فرهادی اختیارتی در وزارت علوم ندارد.
لذا زمانی این حاشیههای سیاسی از وزارت علوم رخت بر می بندد که ایشان یعنی جناب فریدون از وزارت علوم اخراج شود تا هم فرهادی اختیارت سلب شده را بدست آورد و هم حاشیه ها از وزارت علوم جدا شود و شاهد پیشرفت علمی در کشور باشیم.
باید دید و به انتظار نشست که آیا دولت تدبیر و امید در آزمون ولایت پذیری یعنی همان عمل به مطالبات مقام معظم رهبری نمره قبولی خواهد گرفت یا خیر؟ و در دیگرسو، قوه قضاییه و شورای انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی، بسیج اساتید باید بطور قاطع مطالبات مقام معظم رهبری را از وزارت علوم پیگیری و در صورت اهمال و یا ادامه روند بی تدبیری و بد اخلاقی و قانون شکنی به شدت برخورد نمایند و نگذارند مطالبات امام و رهبر انقلاب اسلامی برزمین مانده و این فتنه گران لانه کرده در وزارت علوم باز در فکر و سودای فتنهای دیگر باشند.