1- همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند درخواست مذاکره از طرف امریکایی ها بود و ایران برای اتمام حجت دیگری حاضر به نشستن بر سر میز مذاکره شده و این مذاکرات هم فقط در مورد مسائل هسته ای است و لا غیر. اما پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، عده ای که بعضا در بدنه دولت بوده و بعضا هم از دست های پشت پرده دولت محسوب می شدند از قِبَل این مذاکرات به دنبال برقراری رابطه با امریکا و تحکیم روابط بین این دو کشور بودند و همچنان هم هستند و در همین راستا بود که خاطره های دو نفره «من بودم و امام و هیچ کس دیگر هم نبود» به راه افتاد و نتیجه این خاطره ها در منظر این حضرات این بود که «بله آقا! امام هم موافق حذف شعار مرگ بر امریکا بود!». اما به جد می توان گفت که پس از توافق هسته ای رابطه ایران و امریکا همان خواهد بود که در این ۳۷ سال بعد از پیروزی انقلاب بوده است و رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با دانشجویان مهر تاییدی بر این ادعا زدند، وقتی که در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان که از ایشان پرسده بود تکلیف استکبار ستیزی بعد از توافق هسته ای چه می شود؟ فرمودند: « مگر مبارزهی با استکبار، تعطیلپذیر است؟ مبارزهی با استکبار، مبارزهی با نظام سلطه تعطیلپذیر نیست. این جزو کارهای ما است، جزو کارهای اساسی است، جزو مبانی انقلاب است. یعنی اگر مبارزهی با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم. مبارزهی با استکبار که تمام نمیشود. در مورد مصادیق استکبار، آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است».
2- در همان دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بود که حسن روحانی با گفتن جمله« ما میخواهیم هم چرخ زندگی مردم بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها» حل مشکلات کشور را به مذاکرات هسته ای گره زد. پس از پیروزی وی در انتخابات و تشکیل دولت یازدهم، مواجهه دولتمردان برای مشکلات موجود در کشور دو گزاره کلیشه ای بود. اول آنکه اینها خرابی های دولت قبلی است و دوم آنکه باید تحریم ها برداشته شود تا این مشکلات حل شود. اما حالا که دوسال از عمر دولت یازدهم گذشته زمان کافی برای آوار برداری از مشکلات به وجود آمده در دولت قبلی (به قول خودشان!) به دولتمردان فعلی داده شده و حال باید دیگر مشکلات حل شود. از طرف دیگر توافق هسته ای هم امضا شد، پس دولت فعلی توجیهی برای حل نکردن مشکلات کشور ندارد. به قول معروف زنگ انشا دولتمردان تمام شده و حال زنگ حساب پس دادن آنهاست. هر چند که نگارنده این متن معتقد نیست که حالا که توافق شده پس بهشت زمینی در ایران به وجود خواهد آمد اما وقتی آقای روحانی از آب خوردن مردم و مشکلات محیط زیست گرفته تا اشتغال، ازدواج جوانان، ساختن فیلم فاخر، رونق اقتصادی و ….را منوط به رفع تحریم ها می داند پس درست یا غلط، خواسته یا ناخواسته این توقع را در مردم ایجاد می کند که پس از توافق هسته ای و رفع تحریم ها مشکلات کشور باید یکی پس از دیگری حل شود.
3- پس از حصول توافق هسته ای، وزیر اقتصاد در مصاحبه ای اعلام کرد که لغو تحریم به تنهایی مشکلات اقتصادی را حل نمیکند. همچنین محمد رضا تاجیک از اصلاح طلبان حزب ندای ایرانیان گفت که به تصریح برخی اقتصاددانان کشور، رفع تحریمها فقط حدود ٥ درصد از اقتصاد کشور را سامان میدهد. البته از مدت ها قبل هم خیلی از کارشناسان اقتصاد این موضوع را بیان کرده بودند که رفع تحریم ها (با فرض برداشته شدن کل تحریم ها) در خوش بینانه ترین حالت نهایتا ۴۰ % مشکلات کشور را حل می کند و باقی منوط به سیاست های اقتصادی دولت است. در این جا نسخه ای که رهبر معظم انقلاب برای حل مشکلات کشور ارائه دادند اهممیت پیدا می کند از جمله اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان، افزایش تولید داخلی، کاهش واردات، کاهش اتکا به نفت و ….. پس این سرفصل های نامبرده شده نه تنها پس از توافق تعطیل نمی شوند بلکه مهم ترین مسائل کشور را در بر می گیرند و سیاست های اقتصادی دولت باید مبتنی بر آن باشد.
4- چالش این توافق در زمان اجرای آن است که آیا طرفین بر تعهدات خود پایبند هستند یا خیر، خصوصا اگر با طرفی چون آمریکا مواجه باشیم که تقریبا حتی یک نمونه قابل ذکر از آنچه بتوان آن را عمل به تعهدات بینالمللی نامید در کارنامه ننگین آن وجود ندارد. پس آنچه در دوران پس از توافق مهم به نظر می آید، دقت در اجرای آن است. ضمنا باید این نکته را هم گفت که دولت فعلی باید جرات آن را داشته باشد که در صورت نقض توافق و پیمان شکنی طرف مقابل (که با توجه به آنچه که در اذهان ما به یادگار مانده، بسیار محتمل است)، جلوی زیاده خواهی های طرف غربی ایستادگی کند و در صورت لزوم محدودیت هایی که در مورد مسائل هسته ای پذیرفته است را کنار گذاشته و فعالیت آنها را دوباره از سر گیرد.