افزون بر این، آرمانخواهی جوان و فقدان تعلقات مرسوم مالی و مقام و امثال آن، حریتی را به جنبش دانشجویی داده است تا بتواند باصراحت مواضع خود را ابراز و مطالبه نماید. این مهم در همه سالهای پس از انقلاب، از کارکردهای کلیدی جنبش دانشجویی بوده و در سالهای اخیر هم نشانههای مثبتی از توسعه این نقش در عرصههای اولویتدار کشور، نظیر اقتصاد مقاومتی و علم و فناوری، قابل مشاهده است.
خبرنامه دانشجویان ایران: مرتضی فیروزآبادی// بنابراین اصل کلی در معماری حکومت اسلامی، این است که در هیچ عرصهای نمیتوان رشد و تکامل انسان و رسیدن او به سعادت را نقض کرد و از این جهت است که مردمسالاری دینی، مشارکت مردم در اداره حکومت و مسائل کشور را امری ضروری و واجب میداند و نه موضوعی مستحب و تاکتیکی؛ چراکه رشد و تکامل و سعادت انسان (یعنی همان غایت حکومت اسلامی)، جز با مشارکت و تلاش او محقق نمیشود. به دیگر سخن، سعادت و تکامل بشری چیزی نیست که دیگری برای انسان به ارمغان بیاورد و اگر هم دیگری به ارمغان آورد، فضیلتی برای انسان محسوب نمیشود؛ همانطور که اگر کسی را با ماشین یا هلیکوپتر به قله کوه برسانند، به او کوهنورد نخواهند گفت. رسیدن به موفقیتها برای کسی فضیلت است که خود آن را پیموده و از جوهره درونی او برخاسته باشد. بنابراین از منظر هدف و فلسفه حکومت اسلامی، بهویژه مقوله رسیدن انسان به سعادت و کمال، مسئله مشارکت مردم در اداره جامعه و پیمودن راه سعادت یک مسئله اصولی است، نه تاکتیکی.
«مردم»، پایه اصلی قدرت حکومت اسلامی
علاوه بر مبنای فوق، تجربه انقلاب اسلامی نشان داده است که قدرتی بزرگتر از به میدان آمدن مردم و ایثار و شهادت آنان در مسیر حفظ ارزشهای انقلاب وجود ندارد و شایسته است که نظام اسلامی پایه قدرت خود را با ایمانهای مردم استوار کند؛ چراکه هیچ قدرتی را توان مواجهه با آن نیست. از اصل تحقق انقلاب اسلامی تا مدیریت بحرانهایی همچون جنگ تحمیلی و عبور از فتنههایی همچون فتنه ۸۸ همه مرهون ایمان مردم به انقلاب اسلامی و ارزشهای آن و ایستادگی آنها در این مسیر است. روشن است که هم انقلاب نمیتواند قدرتی همعرض این قدرت را برای مواجهه با دشمنیهای جهان استکبار بیابد و هم غربیها نمیتوانند برای مواجهه با قدرت عظیم ملتی مؤمن و معتقد، نظیری پیدا کنند.
نگاه به عملکرد رهبران انقلاب اسلامی هم بهنوعی مؤید اهتمام حداکثری ایشان برای حضور مردم در عرصه اداره کشور است و معماری نظام اسلامی برپایه یک نظام مردممحور شکل گرفته است. از نهادسازیهای ابتدای انقلاب نظیر بسیج مستضعفین و جهاد سازندگی گرفته تا جهتگیریهای دهه اخیر در مردمیسازی اقتصاد (سیاستهای کلی اصل ۴۴) و فرهنگ، همه مؤید این نگاه است. بهویژه اینکه رهبر انقلاب در یک تحلیل کلان، موفقیتهای نظام را ناشی از حضور مردم و عدم موفقیتها را ناشی از فاصله گرفتن از مردم دانستهاند و یکی از چالشهای اقتصاد را دولتی بودن آن و نسپردن امور به مردم برمیشمرند.
یقیناً توسعه آگاهیهای مردم و ارتقای سطح بینش و بصیرت مردم، مقدمه واجب ایفای نقش مردم در اداره جامعه در جهت نیل به سعادت جمعی است. اساساً میزان استقامت در یک مسیر، ارتباط مستقیمی با میزان شناخت از آن مسیر دارد. به همین دلیل است که ارتقای بینش عمومی مردم از مهمترین جهاتی است که رهبران انقلاب در سالهای پس از انقلاب بر آن اهتمام داشتهاند. شاید کمتر رهبری را در جهان بتوان پیدا کرد که بهاندازه رهبران نظام اسلامی با مردم سخن بگوید، مسائل کشور را برای آنها تبیین نماید و آنها را در جریان مسائل اصلی قرار دهد. لذا یکی از نیازها و زیرساختهای مردمسالاری دینی، ارتقای آگاهیهای بدنه عمومی جامعه است. این نقطه دقیقاً برخلاف مسیر دموکراسی در غرب است. در لوای دموکراسی، عملاً مردم براساس فریب رسانهها و در جهت منافع کارتلهای اقتصادی عمل میکنند.
گفتمانسازی، پیششرط تحول
گفتمانسازی در رأس مطالبات رهبری انقلاب و جزء کلیدیترین موضوعات کشور است. از نظر ایشان: «گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمانسازی انجام بگیرد.» همچنین ایشان معتقدند: «اگر میخواهیم یک خواستهای تحقق پیدا کند، قدم اول این است که این خواسته را بهصورت یک گفتمان پذیرفتهشده دربیاوریم.» لذا بهعنوان مثال، در موضوع اقتصاد مقاومتی، ایشان مقوله گفتمانسازی را بهعنوان یکی از سیاستهای کلی این عرصه ابلاغ کردهاند. همچنین در جلسه تبیین این سیاستهای کلی و همچنین جلسه سران قوا در رابطه با این موضوع، بر مقوله گفتمانسازی تأکید کردند. علاوه بر این، ایشان در دیدار اخیر با اساتید، بهطور ضمنی از عدم پیشرفت این مسئله گلایه داشتند. در موضوع علم و فناوری نیز ایشان رمز اصلی پیشرفت این عرصه در پانزده سال اخیر و همچنین عامل کلیدی برخی موفقیتها نظیر نانو را گفتمانسازی میدانند.
تاریخچه جنبش دانشجویی در کشور ما نشان میدهد هرگاه جنبش دانشجویی نقش خود را بهخوبی درک و ایفا کرده است، شاهد تحولات اجتماعی قابل توجه بودهایم. به عبارت دیگر، جنبش دانشجویی در مقاطعی از تاریخ انقلاب، با تکیه بر ظرفیتهای خود و برقراری پیوند اجتماعی عمیق با جامعه، توانسته است نقش پیشتازی در جامعه را ایفا نماید. از ۱۶ آذر ۳۲ تا تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب فرهنگی و در سالهای اخیر هم مسئله عدالتخواهی، از مصادیقی است که جنبش دانشجویی در کسوت مطالبهگر، گفتمانساز و بسیجکننده افکار عمومی، توانسته است به تغییرات کلیدی اجتماعی و سیاسی در کشور منتج شود. این مهم مورد تأیید مقام معظم رهبری هم واقع شده است و ایشان در دیدار با دانشجویان دانشگاه علم و صنعت فرمودهاند: «در همه این سالهای انقلاب، حضور دانشجویان در این صحنهها (ضداستکباری، ضد فساد، ضد اشرافیگری، ضد حاکمیت تجملگرایانه و زورگویانه، ضد گرایشهای انحرافی)، حضور فعال و مؤثری بوده. دانشجوها گفتمانساز بودهاند، فضای فکری ساختهاند، گفتمانهای سیاسی و انقلابی را در جامعه حاکم کردهاند که در موارد زیادی این وجود داشته.»
افزون بر این، آرمانخواهی جوان و فقدان تعلقات مرسوم مالی و مقام و امثال آن، حریتی را به جنبش دانشجویی داده است تا بتواند باصراحت مواضع خود را ابراز و مطالبه نماید. این مهم در همه سالهای پس از انقلاب، از کارکردهای کلیدی جنبش دانشجویی بوده و در سالهای اخیر هم نشانههای مثبتی از توسعه این نقش در عرصههای اولویتدار کشور، نظیر اقتصاد مقاومتی و علم و فناوری، قابل مشاهده است.
گفتمانسازی، وظیفه اصلی جنبش دانشجویی
اما به نظر میرسد نقش گفتمانساز جنبش دانشجویی در سالهای اخیر به حاشیه رفته و در حد فعالیتهای رسانهای تقلیل یافته است. لیکن با در نظر گرفتن اهمیت گفتمانسازی در منظومه سیاسی جمهوری اسلامی، توجه به نقش گفتمانساز تشکلهای دانشجویی از اهمیت و اولویت بالایی برخوردار میشود. بهویژه اینکه تشکلهای دانشجویی از قابلیتهایی برخوردارند که عمق و پایداری نقش آنها در گفتمانسازی را از سایر بازیگران نظیر رسانهها متمایز مینماید. استمرار در تعامل با مخاطب بهواسطه طولانی بودن دوره دانشجویی، امکان بیشتر در تعامل دوطرفه با مخاطبان، وجود زمینه و فرصت کافی برای بحث و گفتوگو و تنوع قالبها در فعالیتهای دانشجویی، از جمله این فرصتهاست. استفاده درست از این قابلیتها باعث میشود گفتمانسازی انجامشده توسط جنبش دانشجویی نسبت به سایر فعالیتها نظیر فعالیتهای رسانهای، عمیقتر، پایدارتر و زمینهساز تحولات بیشتری باشد. گسترش کمّی آموزش عالی و به تبع آن توسعه تشکلهای دانشجویی در کشور نیز بر کارآمدی این ظرفیت میافزاید.
رهبر انقلاب اسلامی هم بارها در مطالبات خود از جنبش دانشجویی و بهویژه در تبیین چگونگی ایفای نقش جنبش دانشجویی، بر اهمیت گفتمانسازی در این قشر تأکید کردهاند. بهویژه ایشان در دیدار با دانشجویان در سال ۱۳۹۰ فرمودند: «ببینید عزیزان، فکر شما و کاری که کردید و راه نویی که پیدا کردید، پیشنهادی که به نظرتان رسیده، تأثیرگذاریاش فقط این نیست که این فوراً به دستگاه اجرایی منتقل بشود و فوراً یک ترجمه عملیاتی بشود و اجرایی و عملیاتی شود. نه، این تنها تأثیر نیست. یکی از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها، این است که شما فضاسازی میکنید، گفتمانسازی میکنید.
در نتیجه، در یک فضای معتقد به یک مبنای فکری یا عملی، رئیسجمهور هم همانجور فکر میکند، وزیر هم همانجور فکر میکند، مدیرکل هم همانجور فکر میکند، کارکنان هم همه همانجور فکر میکنند. این خوب است و شما این کار را انجام میدهید. فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید. آن کرسیهای آزاداندیشی را که من صد بار (باکم و زیادش) تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را آنجا بگویید. این میشود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیری پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند. این همان چیزی است که شما میخواهید.»سالهای اخیر عرصههایی همچون اقتصاد مقاومتی و پیشرفت علمی و گفتمانسازی دانشجویان میتوانست کمک شایانی به گفتمانسازی عمومی و رشد آگاهیهای مردم و در نهایت، پیشرفت کشور نماید، لیکن همانطور که مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید فرمودند، تلاشهای انجامشده در جهت گفتمانسازی این موارد، کافی نبوده است.
بر این اساس، میتوان انتظار داشت که جنبش دانشجویی قابلیتهای گسترده خود در گفتمانسازی را در این عرصهها فعال و زمینه یک تحول اجتماعی را ایجاد نماید. روزگاری در این عرصه از شرایط قابلقبولی برخوردار خواهیم بود که دغدغههای یک جوان انقلابی مؤمن به همکلاسیها و همخوابگاهیهایش منتقل شده باشد، یک تشکل دانشجویی توانسته باشد محیط دانشگاهش را نسبت به مسئله اقتصاد مقاومتی دغدغهمند کند، محیطهای دانشگاهی و دانشجویی کشور آکنده از بحثهای فراوانی در زمینه چالشهای اقتصادی کشور و راههای برونرفت از آنها باشد و همهروزه شاهد برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در این مسائل باشیم. رسیدن به این شرایط، هم به شناخت دقیق فعالان دانشجویی از اهمیت و چیستی اقتصاد مقاومتی نیازمند است و هم به عزم و اراده آنها در عمل که انشاءالله محقق بشود.
* منبع: کیهان