به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ خیلی که فکر می کنیم، می بینیم در همه این سالها خیلی کم فکر کرده اند و اگر خوب فکر می شد قطعا خیلی جلوتر از اینها بودیم. خیلی جلوتر. در دیدار امسال دانشجویان با رهبر عزیز انقلاب یکی از دانشجویان در همان ابتدای بحث سوال کرد:« آیا انقلاب به سرانجام رسیده است؟ آیا انقلاب در تحقق همه ی آرمانهای وعده داده شده؛ موفق بوده است؟» سوال بعدی که پرسید نقطه ثقل مباحث امروز ما با رفقا در فضای مجازی و واقعی است:« سوال نسل سومی ها، نسل چهارمیها و حتی انقلاب کرده های انقلابی مانده این است که میراث انقلاب حالا در تنازع دو گفتمان غرب گرا و گفتمان اصیل خط امام؛ راه به کجا می برد؟ »
و در میان این تنازع که در معرکه ای 1400ساله معنا پیدا می کند، انقلاب کجاست؟ تعبیرات شهید بهشتی درباره «انقلاب» نه تنها خواندنی که مسیر راه است:«تغییر حاکمان کافی نیست. تغییر حکومت هم لازم است. اسلام در آغاز یک انقلاب بود و باید همواره یک آیین انقلابی بماند. دین نباید به توجیه گر وضع موجود تبدیل شود. دین موتور تغییر، اصلاح و تکامل است. هر تفسیر غیرانقلابی از دین خارج شدن از مسیر شریعت و تحریف دین است.»
خیلی ها من جمله رفقا در همین بحث ها سوال اصلی شان همین هایی است که شهید بهشتی مطرح می کند. «آیا انقلاب به پیروزی رسیده است؟» شاید این سوال هایدگری و البته از نگاه برخی «تند» به نظر برسد، اما وقتی در آراء امام(ره) و رهبری عزیز مداقه می کنیم، می بینیم این سوال اتفاقا سوالی برای تکامل است. سوالی برای جلوگیری از تبدیل شدن دین به توجیه گر وضع موجود، سوالی است برای شکستن تابوی انتقاد از فرصت طلبان و سوء استفاده گران از انقلاب، سوالی برای اینکه برخی برای دین تعاریف اغیر انقلابی بزک نکنند. در واقع این سوال، گزاره ای است مورد نیاز برای ادامه جمهوری اسلامی.
حالا جمهوری اسلامی در ادامه خود به مقطعی حساس رسیده است. کسی نمی تواند این مقطع را جدای از انقلاب اسلامی ببیند یا آن را از تاریخ حذف کند یا آن را به انقلاب ربط ندهد. هرچه که هست اتفاقاتی که امروز با تابلو سیاست خارجه باقی شئون را هم دچار تغییر و تحول کرده و تا جاییکه بتواند خواهد کرد، محصول همین جمهوری اسلامی است. محصول ساختارهایش، محصول نیروی انسانی که ساخته است، محصول مفاهیم و ادبیاتی که درست کرده است. اتفاقاتی که امروز بخش مهمی از آن را در سیاست خارجه می بینیم حتی محصول شعارها هم هست، محصول آرمان هایی که داشتیم و محصول همه آنچه بدست آورده ایم. به نظر نمی رسد کسی بتواند «نتایج مذاکرات هسته ای» را محصول «جمهوری اسلامی» نداند و یا آن را ساخته و پرداخته صرفا عامل خارجی و بیرونی و بیگانه تلقی کند. اتفاقاتی که افتاده است و خواهد افتاد چه با منفعت همراه باشد و چه نباشد، made in iran است.
شاید برخی سوال کنند، حالا اگر آرمان های ما در مذاکرات محقق نشد چه؟ باز هم نتایج مذاکرات محصول جمهوری اسلامی و ساختارها و آدمهایش است؟ پاسخ «بله» است. آخر چجور می شود مذاکرات را از تیم مذاکره کننده ایرانی جدا کرد؟ از وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی جدا کرد؟ از دولت جمهوری اسلامی و در کلان چگونه می شود آن را از نظام جمهوری اسلامی جدایش کرد؟
اگر آرمان ها محقق نشد، اشکال جای دیگری است. اشکال در توانی است که جریان مدعی وفادار به انقلاب برای نهادسازی، تغییر، ایجاد مفاهیم کاربردی در سیاست خارجه، فرهنگ، اقتصاد و ... صرف نکرده است.
به واقع امروز چه بدیلی با امکان اجرایی بودن برای نظام اقتصادی پر اشکال وجود دارد؟ این قبول که در فرهنگ مافیای جریان روشنفکری بیمار که همه گلوگاه ها راگرفته است و پنجاه سال است حتی از زمان شاه دارد کار می کند و کنار نرفته، اما با این همه ظرفیت در «جمهوریت» متعهدین حوزه و دانشگاه چه کرده اند؟ در سیاست خارجه چه کسی تلاش کرد خط امام و رهبری عزیز را پیش بگیرد؟ انقلابیون را در سیاست خارجه یا راه نمی دهند یا شده اند مثل حاج کاظم آژانس شیشه ای که کسی آنها را نمی فهمد. البته همیشه هم تغییر «حاج کاظم نفهم ها» نیست که او را نمی فهمند، خود حاج کاظم هم مقصر است! فکر که می کنیم در میان مباحثات در فضای واقعی و مجازی می بینیم ما زیاد کار نکرده ایم. درواقع دانشجو و روشنفکر متعهد و هنرمند و غیره و ذلک آنطور که می توانسته اند، کار نکرده اند. کار خاصی نکرده ایم. « پدر و مادر؛ ما متهمیم!».