به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها غالب سیاسیون آمریکایی که پیشتر همواره با در نظر گرفتن منافع حزبی به مسائل می نگریستند، در موضوع پرونده هسته ایران و برخلاف همیشه برای اینکه بتوانند امتیاز بیشتری بگیرند، در کنار یکدیگر به مخالفت با توافق می پردازند. به همین دلیل دولت آمریکا و کنگره این کشور نسبته به دستاوردهای موفقی که در متن برجام داشته اند شبهه ای ندارند و این مخالفت ها قطعا همان مثل معروف «دعوای زرگری» است. چرا که هم نمایندگان سنا و هم مقامات کاخ سفید نسبت به بی اثر بودن تحریم ها بر ایران اذعان کرده اند.
با این حال گویا مجلس که در بیانات امام(ره) از آن به «راس امور» تعبیر شده است، کاملا در حاشیه مذاکرات و حاشیه توافق قرار گرفته است و حتی با تاکیدهای حضرت رهبری مبنی بر بررسی در روال قانونی دولت و بخشی از هیئت رییسه در تلاشند این حق قانونی از مجلس سلب شود.
علی لاریجانی در بخشی از گفتگوی خود با خبرگزاری دولتی ایسنا گفته است: مجلس شورای اسلامی از باب اصول قانون اساسی باید نسبت به این گونه معاهدات بینالمللی نظر بدهد اما در برخی موارد نیز نظر نداده است مثل قطعنامه 598. مسئله هستهای را علاج میکنیم و شاید مجلس هم نظر بدهد، بهتر باشد و پشتیبانی و وفاقی حاصل شود.
بخشی از نمایندگان مجلس این روزها به خاطر رفتار بخشی از هیئت رییسه و علی لاریجانی به خاطر آنچه آن را پایین آوردن شان مجلس می دانند، ناراحتند. برخی می گویند رییس مجلس حتی ماجرای توهین به خود را طوری مطرح کرده است تا برجام اولویت مجلس نباشد.
ماحصل تلاشهای بخشی از هیئت رییسه یا به هر دلیل دیگری اما نقش مجلس در توافق به حاشیه رفته است، تا جاییکه نوبخت گفته است: «قرار نیست در مجلس پیرامون این متن رایگیری صورت بگیرد».
چندروز قبل، نوبخت سخنگوی دولت در نشست خبری مبنی بر "اینکه متن توافق را در لایحه به مجلس ارسال کنیم حرف جدیدی است که میشنویم." یا "قرار نیست در مجلس پیرامون این متن رایگیری صورت بگیرد." عملا مجلس را به حاشیه برده است.
الهام امین زاده، معاون حقوقی دولت هم در نشست بانوان حقوقدان در ساختمان ریاست جمهوری به بیان دیدگاه خود درباره سند متن توافق برجام پرداخت و گفت به نظر او و سایر حقوقدانان بین المللی این سند، معاهده بین المللی نیست که نیاز به تصویب مجلس داشته باشد.
این در حالی است که چندی پیش احمد توکلی درباره تصویب برجام در مجلس گفت: بر اساس نص قانون اساسی در اصل های ۷۷ و ۱۲۵، مطرح شده است که "هر نوع" معاهده، قرارداد و توافق نامه ای، باید در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و حتی امضای نهائی توافق و یا معاهده، به بعد از نظز نهائی مجلس شورای اسلامی موکول شده است.
همچنین در روز تصویب قطعنامه شورای امنیت، 14 نماینده مجلس درنامه ای به رئیس جمهور و رئیس مجلس تاکید کردند حتی درصورت تصویب متن«برجام»درشورای امنیت سازمان ملل نیز حق هرگونه تحفظ و شرط درخصوص این قطعنامه برای جمهوری اسلامی ایران محفوظ خواهدبود.
این نمایندگان که از افراد مطرح جریان اصولگرایی بودند، در نامه خود به لاریجانی و روحانی نوشتند: مطابق این قانون و نیز اصول ۷۷، ۱۲۵ و ۱۷۶ قانون اساسی، هر متنی که برای دولت جمهوری اسلامی ایران تعهدآور باشد محتاج تصویب در مراجع قانونی کشور است. بدیهی است از آنجا که متن جمع بندی وین که به «برجام» موسوم شده و مبنای قطعنامه شورای امنیت است، هنوز در داخل کشور به تأیید و تصویب نرسیده است، در صورت طی مراحل قانونی نیز حق هرگونه تحفظ و شرط درخصوص این قطعنامه برای جمهوری اسلامی ایران محفوظ خواهد بود.
اظهار نظرها پیرامون سند برجام و قطعنامه هنوز ادامه دارد. طبیعی بود با آن همه ابهام و فضای غیر دموکراتیک و غوغا سالاری که پس از توافق در قالب جسن و پایکوبی که عمومیت نیز نداشت، ایجاد شد، پس از گذشت مدتی محتوای متن مورد مداقه و نقد قرار گیرد، حال آنکه برخی چون عراقچی از ابتدا نیز خطرناک بودن برخی مفاد قطعنامه را پذیرفته بودند.
در آخرین اظهارات پیرامون توافق وین، علیرضا زاکانی نکات مهمی را درباره اظهارات صالحی مطرح کرد که با توجه به مصاحبه دوروز پیش علی لاریجانی با خبرگزاری دولتی ایسنا که «تمام قد» از روند مذاکرات دفاع کرده بود، قابل تامل به نظر می رسد.
زاکانی به صراحت گفته صالحی در مجلس به ما میگفت بروید دعا کنید توافق بهم بخورد چون واقعاً خطرناک است، برای فروش لوازم و تکنولوژی گلوگاهی درست کردهاند که کسی جرأت نکند به ما هایتک بفروشد.
مجلس این روزها تعطیل است و شاید در جواب کسانی که منتظر عملی شدن مطالبات قانونی رهبر انقلاب هستند، گفته شود: «بروید شنبه بیایید، مجلس تعطیل است»
سوال بنده از نوابغ آنجا در ایران: حالا گیریم که شهریاری، علیمحمدی، رضایی نژاد ، احمدی روشن و قشقایی الان زنده بودند، وضع آنها بهتر وضع فعلی فریدون عباسی بود؟
یعنی کدام دراز گوشی است که هنوز نفهمیده است که قضیه اصل انقلاب است نه توافقنامه هسته ای؟ انقلابی که دیگر اصلا وجود خارجی ندارد، ضد انقلابش کدام است؟ پاسدار انقلاب آن از چه چیزی پاسداری می کند؟ از آنچه که توی کتابهای تاریخ نوشته اند؟