در این میان البته استقبال پردامنه مردم که به خوبی نشان از بی توجهی آنها به بهانه های واهی این قبیل رسانه ها است و از سویی دیگر بعضی از پالس های مذهبی و معنوی که در برنامه خندوانه مشاهده می شود.
خبرنامه دانشجویان ایران: رادیو زمانه، رسانه وابسته به سرویس اطلاعاتی هلند اخیرا در مطلبی تحت عنوان "خندوانه و بازتولید کلیشههای جنسیتی" به نقد برنامه خندوانه پرداخت. فارغ از محتوای این مطلب که به روند زن ستیزی در این برنامه پرمخاطب اعتراض کرده است و البته بینندگان خود درباره صحت این مطلب قضاوت خواهند کرد نکته قابل توجه در سیاه نمایی رسانه های معاند از این برنامه طنز پنهان میباشد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، خنداونه برنامه ای طنز که توانسته است در 26 ماه فعالیت خود بینندگان را پای تلویزیون بنشاند و رضایت آنها را برای همراهی بلند مدت جلب کند. برنامه ای که هدف اصلی خود را گسترش شادی مشروع و غیر مبتذل در جامعه قرار داده و این نکته ای است که در سال های اخیر برنامه های طنز صدا و سیما از آن بی بهره بوده اند و عملا تمسخر اقوام و لهجه ها را به دستمایه ای برای طنازی تبدیل کرده بودند.
خندوانه فارغ از نقدهای کارشناسی وارده به آن توانسته تابوی ساختگی رسانه های معاند و برخی رسانه های داخلی را مبنی بر مخالفت نظام اسلامی با شادی بشکند. این تابو با کارکردی دوگانه تبدیل به مهمترین حربه دروغین این رسانه ها بود. حربه ای که از سویی مخالفت ذاتی نظام با شادی را تبلیغ میکرده و از سویی با تبلیغ افسردگی ایجاد شده در جامعه به خاطر عزارادی برای اهل بیت عملا مخاطب را به سوی فکاهی و هجو سوق میداده است.
در این میان البته استقبال پردامنه مردم که به خوبی نشان از بی توجهی آنها به بهانه های واهی این قبیل رسانه ها است و از سویی دیگر بعضی از پالس های مذهبی و معنوی که در برنامه خندوانه مشاهده می شود، باعث شده است که تا این برنامه و شخص رامبد جوان به نقد توسط این قبیل رسانه ها کشیده شوند.
اما در این میان جهت نقد و مطالبه را باید به سمت صدا و سیما نشانه رفت. در صدا و سیما جنگ های طنز فراوانی تولید شده است اما به جرات می توان گفت در همه آنها شادی و خنده هدف غایی نبوده است و همیشه مناسبتی و یا ایده فرهنگی خاصی بر برنامه سوار بوده و آن را به سمت و سوی خاصی کشیده است.
بنا به دلایل فراوان جامعه شناختی که بر مردم عادی نیز پوشیده نیست فضای جامعه جوان ایران شادی طلب است ومردم ایران در اوج غم و ناراحتی از یک واقعه ممکن است به دنبال خنده و شادی باشند چرا که خنده و شادی همیشه برای جامعه ایرانی یک مفر برای گریز از شداید روزگار نامراد بوده است .
شاید در قفسه کتابخانه های دانشگاه های هنر و یا جامعه شناسی بتوان تحقیقی در این زمینه و در رابطه با ارتباط ناکامی های تاریخی و افزایش طنز و شوخی در هنر و ادبیات پیدا کرد. این مسئله درس مهمی برای صدا و سیما و در نگاه گسترده تر متولیان فرهنگی کشور ما است که بیش از پیش به اهمیت شادی در فرهنگ سازی و راضی نگه داشتن افکار عمومی از زندگی خویش واقف شوند.
گرچه این روزها اینترنت و ماهواره مجال نفس کشیدن به رسانه های قدیمی تر مثل سینما و تلویزیون های بومی را نمیدهد اما هنوز می توان با کم کردن حساسیت ها و اعمال سلیقه های همیشگی وآزاد گذاشتن دست یک برنامه در شادی آوری هدفمند و غیر مبتذل برای مخاطبان رسانه های بومی لحظات حاکی از رضایت را فراهم آورد.