به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مسعود فروغی در یادداشتی تحلیلی به وضعیت فضای سیاسی کشور در دوران پساتوافق پرداخته است:
از طرفی دیگر بررسی داشتهها و نداشتههای ایران در توافق هستهای کار آسانی نیست، 159 صفحه متن با جزییات فراوان و با سابقه تاریخی حداقل 12 ساله افکار عمومی و حتی اکثریت نخبگان را مجاب میکند بدون ورود به چند ده هزار کلمه فنی و تخصصی فعلا «خوشحال» باشند، دولت با تمام قوا پشت متن برجام است، ایده «دوستی با دشمن» به صورت تمام رخ نمایان کرد، اینکه دقیقا چه بر سر «غنی سازی»، «دانشمندان»، «تحریمها»، «تحقیق و توسعه» و... ایران میآید برای اکثریت نزدیک به مطلق افراد معلوم نیست، حتی آقایان مذاکره کننده هم با وجود «دفاع تمام قد» از خروجی کارشان تاکید میکنند «معصوم» نیستند و دادن برخی امتیازها به طرف مقابل ضروری بوده است!
اتفاق عجیب انتخابات 92 و سیلی محکم رای مردم به اصولگرایان زمین بازی به یکباره تغییر داده است و امروز «وزیر خارجه» جمهوری اسلامی بخاطر تلاش برای بهبود روابط با «شیطان بزرگ» تشویق میشود، رویدادی که برای مردمان دهه 70 هم مثل یک شوخی بی مزه بود، یعنی اگر یک نفر از کسانی که 15 سال پیش به رحمت خدا رفته است امروز زنده شود مثل «اصحاب کهف» از اتفاقات کنونی تعجب میکند.
حاکمیت جمهوری اسلامی با علم به «سوراخ»های برجام قلب «دل نازکترین» دولت تاریخ انقلاب را نشکاند و اجازه بازی حساس توافق با امریکا را داد؛ این واقعیت کنونی سیاسی-اجتماعی ایران است، برای کسانی که «لت و پار» شدن خطوط قرمز در برجام را می بینند و مجبور هستند خیلی «ظریف» نقد کنند روزهای سختی در پیش است، خوشحالی مردم از 23 تیر هم نباید دلیل برای از کوره در رفتن باشد، تیم مذاکره کننده با تمام قوا آنچه در چنته داشت رو کرد و شد آنچه شد.
اما اینجا ته دنیا نیست، «مرگ بر امریکا» قرار نیست از پیشانی انقلاب پاک شود هرچند برخی «ذوق» دوستی با امریکاییها را داشته باشند... دولت حالا «هیچ بهانهای» ندارد و برای ادامه مسیر فحش به دولت قبل هم بی اثر خواهد شد، دولت میگوید «تحریمها» را با موفقیت لغو کرده است و با توجه به شعارهای 2 سال اخیر دیگر حتی رگبار به دشمنان فرضی دولت با عنوان «کاسبان تحریم» هم دیگر کارایی ندارند.
روحانی و تمام دولت میگویند طبق برجام دیگر مشکلات گذشته رفع شد و این حرف یعنی دلیلهایی که همیشه برای مشکلات ذکر میشد به تاریخ پیوست؛ دولت یازدهم در بهترین شرایط ممکن قرار دارد، مخالفان داخلی به واسطه «کرامت نظام» مشکلات واضح برجام را به رویشان نمیآورند، دشمنان خارجی رسما تحریمها را بی خیال شدند (آنطور که دولت میگوید) و تمام داشته های کارشناسی جریان غربگرای داخلی هم در بدنه دولت هستند (به واسطه انتخابات 92)؛ حالا مردم کار بدون وقفه را طلب دارند و نتیجه سالها وعده را میخواهند.
میدان فراخ داخلی که حتی حق قانونی مجلس در تصویب برجام را به راحتی نفی میکنند بی سابقه است، رئیس مجلس با پرچم اصولگرایی بعنوان «تعویض طلایی» وارد اردوگاه اصلاحات شده است و برای رقیب «گلهای حساسی» میزند، همراهی جانانه لاریجانی با روحانی حتی در دوران مجلس ششم و دولت خاتمی هم سابقه ندارد.
اصلاح طلب ها تصور میکنند با توافق هسته ای دیوار دشمنی با امریکا «ترک» برداشته است اما آوار مطالبات سنگین افکارعمومی از دولت روحانی واقعیت مهمتری است، اگر «معجزه» وعده داده شده «کلید روحانی» دیده نشود بلایی بزرگتر از سال 84 بر سر آنان فرو میآید، جالب تر اینکه «بی عملی افراطی» تیم اقتصادی دولت و رکود وحشتناک چرخ معیشت مردم جلوی چشمانشان رژه می رود برای همین است ندای «پایین آوردن توقعات» بلند شده است.
اگر قرار بود «عکس با شیطان» رابطه مستقیمی با رشد اقتصادی داشته باشد ایران زمان پهلوی باید «بهشت» روی زمین میشد و اگر قرار بود توافق روی کاغذ با غربیها تضمین موفقیت باشد «یونان» در طوفان بحران فرو نمی رفت.
دولت میگوید میخواهد در صراط انقلاب با تعامل با دنیا رشد اقتصادی ایجاد کند و این یعنی ادامه سیاست منطقه ای ایران در ضدیت با پایگاه های «ریش بلند امریکایی» در سوریه و عراق و .... در آن صورت یقینا دشمنی ما با امریکایی ها و اروپایی ها ادامه خواهد داشت و حتما بر روابط اقتصادی هم تاثیر خواهد داشت، به این ترتیب «کار بزرگ اقتصادی» با تکیه بر توان داخلی نیاز است که شواهد نشان می دهد تیم اقتصادی دولت توجهی به آن ندارد، تا وقتی هم که این تناقض بزرگ رفع نشود «لقمه گلوگیری» نصیب دولت نمیشود و داستان گره میخورد!
«توهم» شکسته شدن «تابوی» اصول «انقلاب» متاثر از فشار افتادن پرده از پرونده فساد فرزند است؛ دقیقا همین «نمایش طنز» نحوه زندان رفتن «مهدی هاشمی» در شمال شهر تهران نشان میدهد این جماعت «اهل معجزه اقتصادی» به نفع مردم نیستند؛ کسانی که حتی مجرم شناخته شدن در دادگاه قانونی کشور را قبول ندارند و رسما علیه آن موضع میگیرند هیچ وقت به فکر شکم گرسنه مردم نبودند و نخواهند بود.
اگر در چشمان این طایفه مردم دیده میشدند در روز «اثبات فساد» برای فرزندشان «جشن تکلیف» نمیگرفتند تا مردم به این همه «تفرعن» نخندند.
«دولت» از امروز در اتاق شیشه ای نشسته است، صدای خوشحالی مردم از وعده اتمام مشکلات است نه توافق کاغذی، وگرنه دولت خودش خوب میداند از دوستی با آنهایی که «خاندان کودک کش» در قرن 21 درست کرده اند آبی گرم نمی شود، حالا گرانی و ارزانی، معیشت و خیال راحت و یا ناراحت مردم است که دیگر بهانه ای را نمی پذیرد.
دولتی که در عرصه عمل واقعی اقتصادی افتضاح «سبد کالا» را در کارنامه دارد، آیا توان دارد در زمان رفع تحریم ها روی کاغذ (نه عمل) کاری کند؟!