تاریخ انتشار: دوشنبه 1394/09/02 - 08:00
کد خبر: 185792

مروری بر خاطرات شهدای مدافع حرم؛

با پوتین دهه 60 به جنگ داعش رفـت +تصاویر

با پوتین دهه 60 به جنگ داعش رفـت +تصاویر

این شهید مدافع حرم به حضرت زینب (س) می نویسد: بی بی جان روی خون ناقابل ما هم حساب کن و بالاخره در شب عاشورا، عاشورایی می شود شاید اگر کربلا بود می نوشتند شهدای کربلا 73 تن بودند.

خبرنامه دانشجویان ایران:  هر کس پایش را آنجا می گذارد آسمانی است مگر می شود برای دفاع از عقیله بنی هاشم بروی و زمینی باشی؛ زمینی و دنیایی باشی که به آنجا نمی روی با خودت می گویی همین ایران خودمان مگر کم مشکل داریم! این کار آسمانی هاست که می روند و می مانند و پر می کشند وگرنه ما زمینی ها که آداب پر کشیدن نمی دانیم.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بهروز کلاته* در مطلبی درباره شهدای مدافعین حرم نوشت:  اینها آخرین دست نوشته های بجا مانده از مصطفی صدرزاده است شهید مدافع حرمی که پوتین هایش را از دهه 60 پایش کرده بود آن وقتی که پدرش پوتین را کوتاه می کند و به پایش می دهد که به مدرسه برود انگار لباس رزم را از بچگی تنش کرده باشند آداب رزمندگی را از همان موقع آموخته بود.

یک بسیجی ساده بود که با یک دختر خانم بسیجی و طلبه هم ازدواج کرد و به قول خودش «همسنگر» هم بودند اوضاع سوریه که بهم ریخت شوق همراهی با کاروان کربلا می آید سراغش اما از ایران به این راحتی اعزام ندارد به ناچار به مشهد می رود و خودش را افغانی معرفی می کند با تیپ فاطمیون برادران افغانش عازم سوریه می شود.

حاج قاسم سلیمانی که از پشت بیسیم صدایش با ابهتش را می شوند با خود می گوید حتما خیلی قوی و تنومند است ولی وقتی با او روبرو می شود تن نحیفش را میبیند می فهمد که «داش مشتی» است و زرنگ به خودش را افغانی جا زده تا به سوریه بیاید تا آسمانی شود.

این شهید مدافع حرم به حضرت زینب (س) می نویسد: بی بی جان روی خون ناقابل ما هم حساب کن و بالاخره در شب عاشورا، عاشورایی می شود شاید اگر کربلا بود می نوشتند شهدای کربلا 73 تن بودند.

بعد از شهادتش زنان محله ی کهنز شهریار، که به قول خیلی ها امیدی به آنجا نبود، می گویند از برکت کارهای او بوده که بچه هایشان بسیجی شده اند به راستی «شهدا شمع محفل بشریتند.»
شهادت هنر مردان خداست.

جنگ تحمیلی که آغاز می شود مثل بقیه جوان ها می ایستد و از خاک و ناموسش دفاع می کند مجروح می شود ولی دست از دفاع نمی کشد به فرماندهی در جنگ می رسد و از آنها که عاشقانه پر کشیدند و رفتند جا می ماند.

راست گفته اند شهادت هنر مردان خداست؛ «خیلی حرف است سردار سپاه باشی و اربعین مثل همه پیاده عازم کربلا شوی و میانه راه گوشه ای بی نام و نشان بنشینی واکس دستت بگیری و کفش های زوار امام حسین را واکس بزنی»، اوضاع سوریه که بهم می ریزد بعنوان نیروی مستشاری عازم می شود بالاخره به آرزویش می رسد و به جمع همرزمانش می پیوندد و می شود سردار شهید هادی کجباف، اما پیکرش 50 روز در دست داعشی ها بود.

همسرش وقتی این خبر را می شوند زینب وار می گوید: «راضی نیستیم برای بازگشت پیکر شهید که در اختیار تکفیری‌‍ها است حتی یک ریال هزینه شود و آن پول دوباره بر ضد شیعیان استفاده شود.» همین هم باعث می شود که «ام وهب» زمانه اش لقب بگیرد.

همیشه همراه احمدی نژاد بود، محافظش بود بر خلاف هیکلش سنی نداشت متولد  61 بود همسرش می گوید نتوانستیم جلوی رفتنش به سوریه را بگیریم.عبدالله به مادرش گفته بود که خمس برادرانش است برای فاع از حرم حضرت زینب و با همین جمله مادر را راضی کرده بود تا برود.

عبدالله باقری محافظ پیشین محمود احمدی نژاد دل از خانه و خانواده می کند و عازم شام می شود می رود که دختر 3 ساله امام حسین تنها نباشد و برای دختر بچه هایش از آنجا نامه می نویسد او در شام است خیالش راحت است که ایران امنیت دارد و دو دخترو همسرش آرامش دارند اما زینب کبری حرمش زیر تیر و ترکش است مردم بی دفاع خانه و کاشانه خود را از دست داده اند دختر بچه های سوری  به جای سیر در آرزوهایشان در خرابه ها سیر می کنند او برای دخترش زینب با عشق در آخرین نامه اش می نویسد«ستاره بچینی،فیلمنامه بنویسی، کارگردان بشی، بوس بوس» چرا که می داند رفتنی است و آخرین وداع را اینگونه انجام می دهد.

تو «ابو زینب » بمان من رفتنی ام
پس از 12 سال بالاخره بابا شده بود اما باید می رفت سوریه، اطرافیانش غر می زدند که نباید ناموست را ول کنی بروی و او در جواب می گفت اتفاقا می روم که از ناموس اهل بیت دفاع کنم.
برای اینکه اسم واقعیش لو نرود اسم جهادی ابوزینب را به او داده بودند اتفاقا اسم یکی از همرزمانش هم ابوزینب بود آمده بود سراغش که نام یکی را برای جلوگیری از اشتباه تغییر دهند گفته بود نه
شما ابو زینب بمان من رفتنی هستم!

محمد حمیدی معروف به ابوزینب بار آخر که زخمی شد و برگشت، به مادرش گفته بود لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد. همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید راست می گویند بهشت زیر پای مادران است!
گمنامی عجب حکایتی دارد

همشهری و همرزم حاج قاسم محسوب می شود ولی هربار که به سراغ حاج قاسم سلیمانی می رود تا بتواند به سوریه اعزام شود تیرش به سنگ می خورد با حاج آقاسم رابطه خانوادگی هم دارد همسرش را واسطه می کند تا حاج قاسم به خاطر شرم و حیا از بحث با خانم ها نتواند نه بیاورد. حتما آنقدر برایش رفتن مهم شده بود که همسرش را واسطه قرار می دهد بالاخره می رود ولی خوب می داند که برگشتی در کار نیست حسین بادپا همرزم حاج قاسم مفقود الاثر می شود در سوریه به یاد آنها که امروز در کسوت شهید گمنام به وطن باز می گردند او خودش را با آنها پیوند زده بود به قول خودش اگر آدم بشویم دیگر همه چیز حل است هیچ چیز مهم نیست.

گمنامی اما حکایتی دیگر دارد؛ نمی دانم چرا ولی هر چه گمنام تر باشی بهتر است آدم که به چشم می آید غرور می گیردش شاید به همین خاطر است که شهدای مدافع حرم تا قبل از شهادت به چشممان نمی آیند .

از کیفش پرچمی که وسطش الله نوشته اند را بیرون می کشد و میبوسد به مادر نشان می دهد و میگوید این را از تابوت شهید گمنام گرفته ام، متبرک است وقتی مردم روی بدنم بکشید تا خدا به حرمت خون شهدای گمنام از گناهانم بگذرد؛ حسن قاسمی  دانا خودش نمی دانست که روزی پرچم روی تابوت خودش را هم بعنوان تبرک می برند تا خودش شفاعت دیگران را بکند او بعنوان یک نیروی داوطلب از مشهد به سوریه رفته بود و پر کشید.

از همان اول به تکلیفش فکر می کرد
رضا از همان اول فقط به تکلیفش فکر می کرد؛ میهمانی خانه یکی از اقوام رفته بود که دیده بود ماهواره دارند نصیحت کرده بود و جریان ماهواره را کامل توضیح داده بود آنها هم مسخره اش کرده بودند وقتی خانواده به او خرده گرفتند که چرا نصیحت میکنی که مسخره ات کنند گفته بود من تکلیفم را انجام دادم دیگر روز قیامت خیالم راحت است که وظیفه ام را انجام داده ام. شاید رضا کارگر بزی نمی دانست که به شهادت می رسد و حساب و کتابی ندارد اما از کجا باید این را می فهمید مگر من وشما از چند لحظه دیگرمان با خبریم؟

خدا حافظ رفیق

هادی ذولفقاری آرزوی شهدات داشت و می گفت برایم پوستر بزنید و  مجلس عزا هم نگیرید، طلبه ای که در آخرین بار به خواهرش گفته بود فیلم خدا حافظ رفیق را دوست دارد، با همه دنیا خدا حافظی کرده بود ما دنیا را رفیق خودمان ساخته ایم او اما با دنیا هم خداحافظی کرد در عراق شهید شد و بنا به وصیتش در نجف دفن شد.

* قائم مقام فرهنگی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
صفر تا صد انتخاب رشته مقطع دکتری ۱۴۰۳
قطر: بهترین راه توقف تنش منطقه، پایان دادن به جنگ غزه است
غرب و اسرائیل مواظب رفتارهایشان باشند!
جهان ۲۴۶ میلیارد دلار زیان، فقط به خاطر لجبازی های اردوغان
ایران از همیشه در منطقه قوی تر است
زمین‌لرزه شدیدی جنوب ژاپن را لرزاند
پیام شبانه سردار قاآنی به اسماعیل هنیه
انتقاد افسران صهیونیست از ناتوانی نیروی هوایی در مقابله با حملات پهپادی حزب‌الله
وزیر امور خارجه ایران عازم نیویورک شد
زمان حمله اسرائیل به ایران فاش شد
وزیر امور خارجه ایران عازم نیویورک شد
قوانین کپی رایت اینستاگرام: سفری در دنیای مالکیت معنوی
دور دوم انتخابات در حوزه انتخابیه تهران تمام الکترونیک برگزار می‌شود
بلیچینگ چیست و چگونه انجام می‌شود؟
قطار ملی ساخت ایران بزودی وارد خطوط مترو می‌شود
سیل بهاری چقدر خسارت داشته است؟
دعوت از وزاری چند کشور برای حضور در نمایشگاه کتاب
۷ پیشنهاد خرید کادو برای دانشجوی حقوق از وکیل استور
مسعود نجابتی تندیس طلای چهره هنر انقلاب را به مردم غزه تقدیم کرد
افزایش ۲۰ درصدی در حقوق فروردین ماه بازنشستگان کشوری اعمال شد
۴ نکته مهم همکاری نکردن کودک برای از پوشک گرفتن + راه‌حل‌های آن!
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top