به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمد زعیم زاده در یادداشتی به بهانه نمایش فیلم "چهارشنبه 19 اردیبهشت" که در این روزها در سالن های سینما اکران شده، به بررسی این اثر پرداخت: فیلم در سه روایت، سه گانهای از زندگی لیلا، ستاره و جلال را روایت میکند اما با وجود آنکه نقدی بر عدالت انسانی میزند، فیلمساز شخصیتهای فرعی داستان را به دلیل رفتارهایشان در مورد سه شخصیت محوری فیلم مورد سرزنش قرار نمیدهد و اصلا در مورد هیچکدام از شخصیتها دست به قضاوت نمیزند.
داستان فیلم سه اپیزود از مشکل سه نفر است ،حول یک آگهی که فردی خیر (جلال با بازی امیر آقایی) در نیازمندی ها منتشر کرده و قصد دارد 30 میلیون تومان به فردی ببخشد.
در اپیزود اول نیکی کریمی (لیلا)جلوی دفتر آگهی رفته و متوجه شلوغی و بازداشت صاحب آگهی میشود و شب دوباره به آن دفتر برمی گردد و متوجه میشود که فردی که آن آگهی را داده خواستگار سابق اوست که او را ترک کرده؛ شوهر زن به علت تصادفی فلج شده و نیاز 15 میلیون دارد تا عمل بشود و به زندگی برگردد بعد از بازگشت زن به خانه مرد از طریق بچهاش که با او بوده متوجه می شود و در ذهنش خیانت شکل میگیرد و ناراحت می شود و قهر می کند.
در اپیزود دوم برزو ارجمند (اسماعیل) متوجه می شود که دختر دایی اش که پدر و مادرش را در زلزله بم از دست داده با خواستگار سمج علیرغم مخالفت عمه اش که سرپرست است ازدواج کرده است.
دختر از شوهرش می خواهد که بار دیگر به خواستگاری اش بیاید شاید قبول کنند که در این بین پسر عمه و با شوهره درگیر می شوند و در درگیری پسر از پشت سر به بینی بروز ارجمند می خورد و دماغ می شکند و پسر زندان می افتد و خانواده خواستار دیه می شوند.
اپیزود سوم به خانواده شخص خیر می پردازد از آن روز صبح چهارشنبه 19 اردیبهشت که دستگیر می شود و سرگرد را راضی می کند که صف به صف مردم به دفتر وارد شوند و فرم پر کنند بعد از پایان روز او و دوستش به 100 نفر مستحق تر از 2000 نفر رسیده اند اما راضی به قضاوتشان نیستند و آخر سر قرعه می کشد.
از طرف دیگر متوجه می شویم خود این فرد مستأجر است و پول مذکور پول ماشینشان است که به سرقت رفته و الان پیدا شده و علت این بذل و بخشش به مرگ پسر فرد 11 سال پیش است و جبران این ناراحتی روانی که چرا در جامعه یک مرد پیدا نشده که آن سالها 5 میلیون به او بدهد تا بچه اش را نجات دهد و تنها یک عده نزول خور بوده اند که حاضر به این کار بودند.
چهارشنبه فیلمی ست که هوشمندانه سرکی هم به زندگی کارگری می کشد و البته نگاهی انتقادی به شرایط و اقتضائات عدالت اجتماعی در کشور دارد، چهارشنبه فیلمی است که خیلی باهوش داستان های فرعی را روایت می کند اما به اندازه، و به سلامت از کنار آنها عبور می کند که مبادا به داستان اصلی خدشه ای وارد شود. فیلمی جدی با تم عدالتخواهی است که احتمالا در زمان اکران روز های حساسی را خواهد داشت.
و بالاخره اینکه چهارشنبه 19 اردیبهشت فیلمی است که تماشایش شاید نگاهتان را به انسانیت و زندگی در کنار دیگران تغییر دهد. "چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت" فیلم تلخیست که اشک را میهمان چشم هایتان خواهد کرد و در خاطرتان ثبت خواهد شد.
با نگاهی دیگر مرثیه ی "بی هم زیستی بخشی از ایرانیان "با فرمی قابل تحسین و روایتی متفاوت در این فیلم به تصویر کشیده شده که شاید همین مساله موجب شود برخی منتقدین، این فیلم را با "قصه ها"ی رخشان بنی اعتماد مقایسه کنند با این تفاوت که کارگردان سعی می کند با پایان بندی خوبش تلخی جریان فیلم را با پایان نسبتا دلپذیرش کمرنگ کند تا ضمن رد انگ سیاه نمایی حرف های جدی اش ذبح نشود . البته نقطه تمایز اصلی این فیلم با فیلم "قصه ها"، فیلمنامه بسیارعالی درکنار موسیقی دلنشین "کارن همایونفر" و تدوین درست فیلم است که در واقع یک دستی روایت فیلم مدیون آن می باشد. وحید جلیلوند با این فیلم نشان داد می تواند در آینده یکی از فیلمسازان کاربلد سینمای ایران باشد.