فیلم هم شکاف نسلی بین نسل اول و سوم را به خوبی نشان میدهد و هم نگرانی از به انحراف رفتن انقلاب را؛ و همچنین این را تاکید می کند که در هر برهه ای هستند انسانهایی که جان خود برای نظام بگذرند.
خبرنامه دانشجویان ایران: فیلم هم شکاف نسلی بین نسل اول و سوم را به خوبی نشان میدهد و هم نگرانی از به انحراف رفتن انقلاب را؛ و همچنین این را تاکید می کند که در هر برهه ای هستند انسانهایی که جان خود برای نظام بگذرند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمدرضا باقری در یادداشتی درباره فیلم «بادیگارد» که روزگذشته در ادامه جشنواره فیلم فجر اکران شد، نوشت: بادیگارد، تازه ترین کار حاتمی کیا را احسان محمدحسنی و موسسه اوج تهیه کنندگی کرده است.
دکتر صولتی و مشاور مشکوکش که سعی در مدیریت و مردمی نمایی دکتر دارد، بدون اطلاع قبلی در بیابانی فرود می آیند و علی رغم تذکر سرتیم حفاظت با مردم وارد دیدار نزدیک میشوند، یک سوء قصد انتحاری هرچند با تشخیص دقیق حیدر مواجه می شود اما نهایتا انفجار موجب کشته شدن مردم و زخمی شدن دکتر میشود.
حیدر محافظ شهید رجایی و آقای خامنه ای و خیلی از مسوولان بوده است، خیبری است ولی رفتارهای سیاسیون او را زده کرده، حیدر به دنبال محافظت از شخصیت نظام است نه بادیگاردی افراد و مسوولان.
حیدر مسئولیت انفجار را متوجه خود می داند که چرا اجازه فرود هلی کوپتر را داده، هر چند دکتر صولتی و یگان حفاظت او را در کم کردن تلفات مستحق تشویق می دانند، اما مقامات بالادست نیز به او مشکوکند و فکر می کنند حیدر کمکاری کرده است.
در فیلم سکانسی هست که هیات خارجی آژانس وارد ایران شدند و در اتوبان به مقصد انرژی اتمی در راهند که تعدادی موتورسوار با نشان دادن پلاکاردهای اعتراضی برای تیم دردسر ایجاد میکنند و اعضای آژانس عصبی میشوند.
یکی از نیروهای انرژی اتمی ایران به حیدر می گوید اینا عصبانی بشن اروپایی ها عصبانی میشن و بعدش امریکایی ها عصبانی میشن و حیدر بلافاصله می گوید: به درک! «یاد جمله آقا می افتم».
فرمانده ی حیدر با این دیالوگ که شخصیتهای دهه نود یعنی همین جوونای نابغه، مسوولیت حفاظت میثم، دانشمند هسته ای را برعهده میگیرد. در این بین دکتر صولتی بر اثر جراحات از دنیا می رود و حیدر از کار معلق می شود، اما در آخر حیدر با جوانمردی و خارج از ماموریت ترور میثم را خنثی می کند و شهید می شود.
فیلم هم شکاف نسلی بین نسل اول و سوم را به خوبی نشان میدهد و هم نگرانی از به انحراف رفتن انقلاب را؛ و همچنین این را تاکید می کند که در هر برهه ای هستند انسانهایی که جان خود برای نظام بگذرند.
فیلم ریتم عالی دارد و هر چند وقت یکبار نه تنها خواب را از چشم مخاطب می رباید، بلکه مخاطب را شوک زده می کند و همه اینها یعنی دیدن دوبارهی یک ابراهیم حاتمی کیای انقلابی روی پرده سینما، حتی انقلابی تر از «چ».