اما آنچه مهم تر از دوگانه صراحت- ریاکاری جناب روحانی است، پیش فرض های معرفتی این گزاره هاست که اتفاقاً در سایر مناسبات دولت یازدهم نیز ظهور و بروز دارد. البته بخشی از دلایلی که جناب روحانی برای آموزش انحصاری زبان خارجی انگلیسی بیان کردند، لوازم مطایبه آمیزی دارد. روحانی یکی از دلایل این انحصار را خواست دانش آموزان بیان کرده است. اگر ملاک خواست دانش آموزان باشد که جناب روحانی بیان کرده اند- حدود 98 درصد احتمالاً زبان انگلیسی را می خواهند- فکر کنم که همین حدود دانش آموزها موافق باشند که اصلاً بهتر است هیچ زبان خارجی تدریس نشود تا باری از مشکلات آنها در انجام تکلیف و امتحان کاسته شود. هر کس خود تجربه 12 ساله آموزش و پرورش را داشته باشد می داند که اگر خواست دانش آموزان ملاک باشد، آنها بازی و ورزش را بر هر نوع درس و کلاسی ترجیح می دهند! و نه فقط زبان انگلیسی!
اما همه استدلال های جناب روحانی این چنین مطایبه آمیز نیست ولو اینکه لوازم فاجعه آمیزی داشته باشد اما درخور بحث جدی است. بخش دیگر استدلال های جناب روحانی در این انحصارگرایی، آشکار کننده وجه پراگماتیستی مبنای نظری و شخصیتی او و مشاورانش است. دسترسی بهتر به علم و شغل بیشتر و تسهیل ارتباط با دنیا در تعاملات اقتصادی، نشانه های پراگماتیستی تفکر حاکم بر روحانی و دولت یازدهم است. در این چارچوب (پراگماتیستی) اساس پذیرش و رد چیزها، نفع و سود مادی و عینی آنهاست و حقیقت به ما هو حقیقتی در کار نیست. ارزشمندی به فایده مندی مادی محدود است. بنابراین زبان فارسی که اولاً دسترسی ما را به علم تسهیل نمی کند (چون زبان علم نیست) و شغل ایجاد نمی کند و نیز تعاملات اقتصادی ما با دنیا را راحت تر نمی کند، چه ارزشی برای یادگیری و آموزش دارد؟ خصوصاً این که برای آن هزینه های هنگفت مادی و معنوی می شود. این یکی از لوازم فاجعه آمیز تفکر پراگماتیستی جناب روحانی است. همچنین بنا بر صحبت جناب روحانی چون کشورهایی مثل هندوستان به انگلیسی مسلط اند، توانسته اند در فناوری اطلاعات کارهای بزرگ انجام دهند و شغل ایجاد کنند. همانطور که بیان شد برای تفکر پراگماتیستی فایده عینی و عملی ملاک است. بنابراین در این تفکر استعمار انگلیس بر شبه قاره هند ابداً چیز منفی نخواهد بود برای این که این اشراف به زبان انگلیسی و از قبل آن انجام کارهای بزرگ اطلاعاتی و ایجاد شغل زیاد مدیون این دوره استعمار است.
از لوازم سخن روحانی این است که استعمار به جای داشتن بار منفی، بار مثبت دارد. در واقع بنا به پیش فرض های پراگماتیستی جناب روحانی درباره آموزش انحصاری زبان خارجی انگلیسی ما می توانیم مشکل مهمی از آموزش و پرورش یعنی ناتوانی فراگیری زبان انگلیسی در تجربه 12 ساله تحصیل دانش آموز را با پذیرش یک دوره استعمار انگلیس حل کنیم!
است. کارگرانی که حتی اکثرشان سواد هم ندارند. اگر به انگلیسی زبان بودن است چرا سرمایه دار آمریکایی کارخانه اش را در همان آمریکا یا کانادا یا
جامائیکا مستقر نمی کند و آن را به هند می برد؟ یا مگر چین که هنوز هم مردمش اکثرا انگلیسی نمی دانند چرا باید به بزرگترین مقصد شرکتهای الکترونیکی دنیا تبدیل شود؟