گذرگاه قلندیا بهخودیِخود، یکی از دستاوردهای بسیار مؤثر روند «صلح» است که در گذشته امریکا از آن حمایت میکرد. این گذرگاه در دورۀ پنجسالۀ صلح موقت، یعنی بین پیمانِ دومِ اسلو در سال ۱۹۹۵ و انتفاضۀ دوم در سال ۲۰۰۰، پدید آمد. گذرگاه قلندیا در منطقهای موسوم به منطقۀ جیم واقع شده که در پیمان اسلو مشخص شده است که این منطقه شصتدرصد از کرانۀ باختری است. از لحاظ نظامی این منطقه تحتکنترل کامل اسرائیل است و در ادارۀ امور داخلی تحتکنترل مشترک حکومت خودگردان فلسطین و اسرائیل قرار دارد.
محصولات امنیتی، نظارتی و نظامی این گذرگاه، از هواپیماهای بدون سرنشین گرفته تا دیوارها و از آشکارسازهای اشعۀ گاما گرفته تا ایستبازرسیهای سایبری، به بازار عرضه شده و به فروش میرسند. این محصولات بهعنوان محصولاتی کارآمد در مبارزه با تروریسم، حفظ امنیت مرزها و درگیری در جنگ شهری یا نظارت سایبری به بازار عرضه میشوند؛ چراکه این محصولات روی فلسطینیها امتحان شده و در میدان عمل قابلیت خود را در مقابله با آنها ثابت کردهاند.
قلندیا مرزی «هوشمند» است که به آخرین فناوریهای نظامیِ ساخت اسرائیل مجهز شده است. این مرز بهنحو خطرناکی تکنیکهای جدید نظارت را به نمایش میگذارد. همچنین گونههای جدیدی از مرزها و فضاهای کنترل را به وجود میآورد.
مسلماً نظارت فضایی و کنترل جمعیت، برای دههها از وجوه اصلی شیوههای نظارتی اسرائیل بوده است. این روشها ریشه در تاریخی از حکومت بر تودههای تحت انقیاد دارد. منظور، تاریخی است که در آن، تعامل میان کنترلکننده و کنترلشونده بهطور فزاینده و روزافزونی با واسطه و بهصورت انتزاعی صورت میپذیرد و نیز تاریخی که در آن خشونت دولتی از واردآوردن آسیب بدنی بهصورت مستقیم، به اعمال زور بهصورت پنهان یا گاهگاهی بهصورت «کنترلشده» تغییر موضع میدهد. این گذرگاه صرفاً بخشی از خشونت نیست؛ بلکه فلسفۀ وجودی این گذرگاه مختلکردن زندگی روزمره است. سرویسهای Q، وصلنی، اِزما و دیگر سرویسها برای پاسخ به این اختلال هستند.
مخابرات و بهویژه تلفنهای همراه هم حاصل و نتیجۀ فرایند «صلحی» است که با میانجیگری خارجی صورت پذیرفته است. دور دوم پیمان اسلو که در سال ۱۹۹۵ به امضا رسید، شرایط یک زیرساخت ارتباطیِ ممکن، مستقل و خودمختار را مشخص کرده است: فلسطینیان میتوانند شبکۀ مخابراتی متعلق به خودشان را ایجاد کنند؛ اما تمامی مسائل مربوط به زیرساخت، نهایتاً تحتکنترل اسرائیل باقی خواهد ماند.
حکومت خودگردان فلسطین حقوق مخابرات را به بخش خصوصی فروخت و شرکت تازهتأسیس پالتل و بعدها شرکت تلفن همراه وابسته به آن، یعنی جوال، از نخستین شرکتهای ملی بودند. این لفاظی با ادعاهای گوناگونی که حکومت خودگردان، اسرائیل، ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا مطرح میکنند، متناسب به نظر میرسد؛ ادعاهایی مبنی بر اینکه نهادهای ملی به دولتملت خواهد انجامید. تولد و ظهور جوال و پالتل همچنین نشانگر حفظ ایدئولوژیکِ اقتصاد سیاسیِ نئولیبرالی است که قدرت اقتصادی اسرائیل را در برابر فلسطین به چالش نمیکشد.
اسرائیل قدرت تعیین بسیاری از مسائل را در دست خود نگه داشت. آنها این قدرت را داشتند که تعیین کنند چه تجهیزاتی ممکن است خریداری شود، دامنۀ پهنای باندی که عرضه میشود چقدر باید باشد، چه کدهای منطقهای و سرعتهای دسترسیای ممکن است اختصاص یابد، برجهای انتقال رادیوتلویزیون و دکلهای تلفنهمراه چقدر ارتفاع داشته باشند و بالأخره زیرساختها کجا ممکن است ساخته و نگهداری شوند و کجا میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. نتیجۀ آن زیرساختی ازهمگسیخته بود که ظرفیتهای تکنولوژیک آن محدود شده و بهلطف و عنایت رژیم اشغالگر وابسته بود. این نتیجه همچنان به همین صورت است.
اهمیتِ کنترلهای دیجیتالیِ اسرائیل در کرانۀ باختری و نوار غزه، به اندازۀ اشغال این مناطق است و میتواند سرنخهایی از اهداف ژئوپولیتیک اسرائیل برای این دو قلمرو را در اختیار ما قرار دهد.
درمورد غزه، این چشمانداز دیجیتال شبیه به «ترک مخاصمۀ» اسرائیل است. از تابستان سال ۲۰۰۵ که شهرکها از این منطقه برچیده شدند، شرکتهای خدماتدهندۀ اسرائیلی دیگر در نوار غزه خدمات نمیدهند. اما زیرساختها همچنان به زیرساختهای اسرائیل متکی است. تنها یک کابل فیبر نوری وجود دارد که تمامی نواز غزه را به جهانِ بیرونی متصل میکند. این کابل از اسرائیل میگذرد و اسرائیل هم آن را کنترل میکند.
تمام تماسهای تلفنی در درون نوار غزه، چه از طریق خطوط ثابت و چه تلفن همراه، روی مسیریاب هایی سوییچ میشوند که بهلحاظ فیزیکی در اسرائیل قرار دارند. وزارت ارتباطات اسرائیل سرعتهای اینترنت را محدود کرده است و فهرست این محدودیتها ادامه دارد.
از سال ۲۰۰۵ ارتش اسرائیل به خود این اجازه و حق را داده است که اکثر زیرساختهای فلسطینیان را بمبگذاری کرده و از بین ببرد. همانطور که اخیراً در حملات بیامان نظامی در غزه ثابت شد، همۀ اینها بهخاطر این واقعیت است که تمام زیرساختها تحتکنترل اسرائیل است: ارتش اسرائیل میتواند در سیگنالها اختلال ایجاد کند، آنان قادرند مکان دقیق سیگنالهای در حال انتشار را مشخص کنند، با هر شمارۀ مشخص در هر مکان مشخصی تماس بگیرند تا دربارۀ انفجار قریبالوقوع بمبی «هشدار» دهند و دسترسی به اینترنت را کُند یا متوقف کنند.
چشمانداز دیجیتالیِ کرانۀ باختری در مقایسه با نوار غزه، ازهمگسیختگی بیشتری دارد. به فلسطینیان این اجازه داده شده است که زیرساختهای متعلق به خودشان را در منطقۀ الف و بخشهایی از منطقۀ ب بسازند؛ اما این ساختن همواره با محدودیتهای سخت دربارۀ انواع تکنولوژیهای مجاز همراه بوده است. بهعنوان مثال تنها یکبار، آنهم پس از چند سال مذاکره، اسرائیل به فلسطینیان اجازه داد که یک آنتن تلفن همراه در منطقۀ جیم احداث کنند.
درست مثل غزه، تمام خطوط تلفن و اینترنت کرانۀ باختری نهایتاً از طریق مسیریابهای اسرائیلی متصل میشوند. شرکتهای فلسطینی نسبت به همتایان اسرائیلیشان برای مسیریابها قیمت بیشتری پرداخت میکنند. این هزینهها موسوم به «هزینههای سرکابل» است. در سال ۱۹۹۸ وزارت ارتباطات اسرائیل به شرکت جوال دامنهای را تخصیص داد که در یک شبکۀ 1.5G، ۱۲۰هزار مشترک را پشتیبانی کند. امروز، شرکت جوال به خود میبالد که بیش از ۲.۵ میلیون کاربر تلفن همراه دارد؛ اما ظرفیت زیرساختیِ شبکههای آن همان ۱۲۰هزار باقی مانده است.
این شبکه که بارِ بیشازحدی را بر دوش میکشد، با فناوریهایی کار میکند که بیش از پانزده سال از عمرشان میگذرد. 2G و 3G ممنوع هستند. این بدین معناست که سرویسهای جدید تلفن همراه نظیر اپلیکیشنهای مالی مثل بانکداری آنلاین پیپال و اپلیکیشنهای مسیریابی و جی.پی.اس وجود خارجی ندارند. با فشاری که بانک جهانی برای آزادکردن بازار تلفن همراه آورد، حکومت خودگردان در سال ۲۰۰۶ اجازه داد که یک عرضهکنندۀ خدمات تلفن همراهِ دیگر هم در مناطق کرانۀ باختری و نوار غزه فعالیت کند.
شرکت «وطنیه» پیش از آنکه برای فعالیت در کرانۀ باختری سهمِ دامنه دریافت کند، با وزارتخانههای اسرائیل بیش از چهارسال مذاکره کرد. تنها پس از دخالت تونی بلر در مقام فرستادۀ ویژۀ «گروه چهار۴» بود که «وطنیه» نهایتاً توانست دامنۀ لازم برای راهاندازیِ یک شبکۀ پایهایِ 2G را بهدست آورد. این شرکت برای فعالیت در نوار غزه هنوز منتظر مجوز است.
راههای متعددی وجود دارند که اسرائیل با توسل به آنها جلوی توسعۀ مخابرات فلسطین را میگیرد. اما تخصیص دامنه، نمونه و مثالی تمامعیار است از اینکه تا چه حد از رشدِ ساختارِ زیربناییِ توسعۀ دیجیتال در فلسطین از زمان آغازبهکار آن جلوگیری شده است.
بدون دامنه، برای مثال نه سامانۀ تلفن همراه میتواند وجود داشته باشد، نه وایفای و نه ارتباطاتِ پلیس و آمبولانس. میزان تخصیص دامنه باید برای هر تکنولوژی جدیدی تنظیم شود؛ از امواج مایکروویو گرفته تا دستگاههای جی.پی.اسِ دستی. تخصیص دامنه همچنین بهعنوان ابزاری برای چانهزنی در مذاکرات استفاده میشود؛ برای مثال هر بار که حکومت خودگردان تهدید کرده است که تقاضای خود را در دیوان بین المللی کیفری به جریان میاندازد، اسرائیل از واگذارکردن پهنای باند امتناع کرده است.
پهنای باند، منبعی نامحدود نیست؛ اما ادعاهایی نظیر اینکه اسرائیل پهنای باند کافی برای بهاشتراکگذاشتن با فلسطینیان ندارد، از نظر تکنولوژیکی غلط است. چیزی که «مشکل» پهنای باند را ایجاد میکند، این است که چهار شرکت تجاریِ اسرائیلیِ تلفن همراه تقریباً به تمام منطقۀ کرانۀ باختری سرویس میدهند.
در شهرکها، پایگاههای مرزی، کمربندیها، تأسیسات نظامی، مناطق حائلی که «نظامی» تعریف شدهاند و مکانهایی که در امتداد دیوار حائل واقع شدهاند، دکلهای تلفن همراه اسرائیلی از سایر دکلها سیگنالهای قدرتمندتری منتشر میکنند. شرکتهای اسرائیلی رویهمرفته، دوهزار برابر بیشتر از شرکت جوال و وطنیه از تخصیص دامنه بهره میبرند. این شرکتها اجازه دارند از تمام تکنولوژیهای جدید با قیمت ارزان استفاده کنند. بهبیاندیگر، از عمق رامالله و نابلس تا سراسر منطقۀ جیم، ازجمله گذرگاه قلندیا، تنها میتوان از پِلِفون، سِلکام و آرِنج، یعنی بزرگترین شرکتهای تلفنهمراه اسرائیل، سیگنال دریافت کرد.
شرکتهای اسرائیلی علاوهبراینکه تحتلوای ارائۀ خدمات به شهرکنشینان و همچنین ارتش فعالیت میکنند، سخاوتمندانه از بازار مفتومجانیِ فلسطینیان هم سود میبرند. برای فروش خدمات به فلسطینیها هیچ سرمایهگذاریِ اضافهای لازم نیست؛ چه آنها مستقیماً تلفنهای اسرائیلی را خریداری کنند و چه از سرویس «رومینگ» شبکههای اسرائیلی استفاده کنند.
رومینگ گویای حرکت بین فضاهای مختلف و فضاهای احتمالا مستقل است. این کلمه بدین معناست که شما دیگر در زیرساخت سرویسدهندۀ خود قرار ندارید؛ بلکه به فضای سرویسدهندهای دیگر حرکت میکنید که در آنجا سرویس بهشرطی کار میکند که سرویسدهندۀ دوم زیرساختش را داشته باشد و همچنین بهشرط اینکه سرویسدهندۀ شما نیز برای استفاده از آن شبکه قرارداد داشته باشد.
در سال ۲۰۰۵ شرکت جوال و شرکت آرنج که یکی از سرویسدهندههای اسرائیلی است، توافق کردند که جوال بتواند برای امتیازات رومینگ هزینه بپردازد و آن را به مشترکان خود بفروشد. بدینترتیب دسترسی به بخش عظیمی از کرانۀ باختری «گشوده شد». در این میان، ارائهدهندگان خدمات تلفن همراه اسرائیلی، همانطور که در اسلو بر سر آن توافق شد، برای فعالیت در منطقۀ جیم و بخش اعظم مناطق الف و ب، هیچ مالیاتی به حکومت خودگردان نمیپردازند. این بهتماممعنا یک «بازارِ انحصاری چندجانبه» است.
درعینحال نهادهایی نظیر بانک جهانی، اتحادیۀ اروپا و نمایندگی ایالات متحدۀ امریکا در توسعۀ بینالمللی۵، همچنان به فلسطینیان برای آزادکردن بازارهایشان فشار میآورند. این نهادها فلسطینیان را وامیدارند که در میان دیگر صنایع، فضای صنعت تلفن همراه را برای رقابت خارجی، آزاد و باز بگذارند؛ بدون اینکه به مسئلۀ رقابت غیرقانونی اسرائیل بپردازند یا از ساختارهای زیربناییِ شرایط نابرابر اقتصادی حرفی به میان آورند.
طی سالها مطلقاً، هیچ خدمات تلفنیای نه در خود قلندیا وجود داشت و نه در اطراف آن. باتوجهبه موقعیت قلندیا در منطقۀ جیم، این بزرگترین مرکز حملونقلِ کرانۀ باختری، جزوِ شبکه مخابراتی فلسطین قرار نمیگیرد. در نزدیکی آن سیگنالهای تلفن جوال بهاندازۀ کافی قوی نیستند که به گذرگاه برسند. جوال هم در آنجا اجازۀ ساخت ندارد. تنها در طی این چند سال اخیر بوده است که سینگنالهای اسرائیلیِ شهرکهای اطراف گذرگاه بهاندازۀ کافی قوی شدهاند که به آن برسند. برای اینکه بتوانید حرف Q را با تلفن جوالتان پیامک کنید یا اینکه صفحۀ فیسبوک را چک کنید، باید از سیگنالهای اسرائیلی استفاده کنید و برای آن پول بپردازید.
سرویس Q جوال، اِزما، گروه فیسبوکیِ وضعیت قلندیا و دیگران همگی محصول فضای ازهمپاشیده و آشفتۀ فلسطینیان و همچنین محصول تلاشهایی برای درآویختن با این حقیقت است که جلوی تحرک فلسطین را گرفتهاند. نمونههای سودمحورِ این سرویسها همواره ازسوی صاحبان شرکتهای خارجی حمایت میشوند؛ اغلب این حمایتها هم پنهانی است. این شرکتهای خارجی اصرار دارند بر: آزادی بازارها، افزایش خرید فلسطینیان از تجهیزات اروپایی و امریکایی و حمایت از کارآفرینی تکنولوژیک.
عجیب آنکه هریک از این نمونهها به نیازی جغرافیایی پاسخ میگویند؛ اما حتی یکی از آنها برای مثال خدمات مسیریابی را عرضه نمیکند. در کشورهای دیگر برای سنجش ترافیک، نیازی به گروههای فیسبوکی و سرویسهای پیامکی نیست؛ نهفقط به این خاطر که در آن کشورها گذرگاه ایستبازرسی وجود ندارد، بلکه به این علت که مردم به گوگلمَپ۶، سامانۀ ناوبری جیپی.اس یا چیزهایی مثل وِیز دسترسی دارند. ویز یکی از اپلیکیشنهای ترافیکی و ناوبریِ مبتنی بر ارتباطات است که در اسرائیل طراحی شده است.
مخابرات به فلسطینیها این امکان را میدهد که با یکدیگر و همچنین جهانِ فراسویِ دیوارها ارتباط برقرار کنند. مخابرات وجه مهمی از توسعه و رشد اقتصادی فلسطین است. بهواقع شرکت پالتل که شرکت مادر است، حداقل دهدرصد تولید ناخالص ملی در کرانۀ باختری و غزه و سیدرصد درآمدهای مالیاتی حکومت خودگردان را تأمین میکند.
اما مخابرات همچنین ابزاری است که بهوسیلۀ آن اشغالگریِ اسرائیل بهعنوان شکلی از کنترل و نظارت، بهصورت پویا و دائماً درحالتغییر ادامه مییابد. همانطور که هم سرویسِ Q جوال و هم گروه فیسبوکیِ وضعیت قلندیا نشان میدهند، مخابرات که بنا دارد فضای حصارکشیِ مکانی و فضایی را بی اثر کند و از بین ببرد، اتفاقاً کارش به جایی کشیده که به این شرایط وابسته است. شرکت جوال و دیگرانی که بهدنبال سودبردن از زندان فلسطیناند، خود بازنما و گویای وضعیت اقتصادیسیاسیِ مدرنِ اشغالاند.
برای وجودِ سرویسهایی که به شما کمک میکنند تا میزان ترافیک یک ایستبازرسی را بسنجید، هیچ علتِ بنیادینی وجود ندارد؛ مگر آنکه آنها فقط بهخاطر ایستبازرسی و سرکوبشدنِ فلسطینیان وجود دارند. سرویس Q خود شاهدی است بر این امکان اقتصادی: این سودها حاصلِ اوضاعِ ناامیدکنندهای است که وجودش به اشغال وابسته است.
سود نهایی را تنها شرکتهای اسرائیلی میبرند. هیچکدام از استارتآپهایی که سازمانهای مردمنهاد آنها را هدایت میکنند، چه انتفاعی و چه غیرانتفاعی، ساختار کلان اشغال اسرائیل، توسعهطلبی ارضی و برتری اقتصادی و تکنولوژیکی آن را به چالش نمیکشند. این برتریهای تکنولوژیکی و اقتصادی متکی بر مهار و عقبماندگی فلسطین است.
از زمان آغاز پیمان اسلو و وعدههای گوناگون بعدی راجعبه صلح که ایالات متحدۀ امریکا و اتحادیۀ اروپا هم از آن حمایت میکردند، این زمینه عمیقتر شده است. این توافقات، اتحادیهای گمرکی ایجاد کرده است که منجر به فقدان مرزهای اقتصادی شده است و درنتیجه روابط اقتصادی نابرابری را که پیش از این وجود داشت، حفظ کرده است. باتوجهبه این مسئله، اکثر پروژهها، چه برای سودآوری باشند و چه نباشند، هرگز آیندۀ اقتصاد ضعیفِ فلسطین را به چالش نمیکشند. اقتصاد فلسطین با اقتصاد اسرائیل ادغام شده و وابسته به آن است.
به کجا میرسیم؟
این موقعیت را تصور کنید: از زمانی که شما رسیدهاید، حداقل یک ساعت گذشته است. بیش از ظرفیتتان خاک و مونوکسید کربن استنشاق کردهاید. به هر پدر و مادر و کودکِ در حال عبور فحش دادهاید. تازه نیم ساعت دیگر طول خواهد کشید تا به سربازی برسید که ممکن است خیلی راحت شما را مجبور کند که برگردید؛ بدون اینکه حتی دلیلش را به شما بگوید.
از تلفن جوالتان حرف Q را به شمارۀ ۳۷۱۱۷ ارسال میکنید. پیامی دریافت میکنید مبنی بر اینکه امروز ترافیک «سبک» و وضعیت «عادی» است. بهاینترتیب با تلفن همراه قدیمیِ خود، هم متحمل هزینۀ پیام کوتاه شدهاید و هم هزینۀ رومینگ. نمیتوانید با همسر خود تماس بگیرید و به او خبر بدهید که دیر میرسید؛ چون همچنان که ذرهذره بهسمت گذرگاه میروید، سیگنال از بین میرود.
خیلی احساس خوششانسی میکنید؛ چون همکارتان که تصمیم داشت در دو طرف گذرگاه تاکسی بگیرد و پایِ پیاده از پایانه بگذرد، پشت درب گَردانی که از راه دور کنترل میشود، گیر کرده است... طفلک بیچاره. شاید بهتر بود در خانه میماند.
پینوشتها:
[۱] معادل عربی کلمۀ تلفنهمراه
[۲] Gaza Sky Geeks
[۳] Peres Center for Peace
[۴] این چهارگانه شامل ایالات متحده، سازمان ملل متحد، روسیه و اتحادیۀ اروپاست که برای پیشبری گفتگوهای صلح در مناقشات اسرائیل و فلسطین گردهم آمدهاند.
[۵] USAID
[۶] سرویس مسیریاب گوگل
* Helga Tawil-Souri
مترجم: سعید محمدی
منبع: Jacobin