از طرف دیگر با توجه به سابقه ی احمدی نژاد و اشکالاتی که در کار او خصوصا در دو سال آخر ریاست او مشاهده شد، وی دیگر نمی تواند رئیس جمهور ایده آلی برای انقلابیون و حزب الله باشد. برخلاف انتخابات سالهای 84 و 88 که بدنه ی مردم حزب اللهی با تمام توان و شور و عشق برای رأی آوری او تلاش کردند و او را رئیس جمهوری ایده آل می دانستند.
خبرنامه دانشجویان ایران: روح الله رجبی// همانطور که همه می دانستیم و منتظرش بودیم با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری 96، فعالیت علنیِ سیاسی و اجتماعی دکتر احمدی نژاد هم آغاز شده و به تدریج اوج خواهد گرفت.
از یک سو نقاط ضعف دولت تدبیر و امید از اشرافیگری افسارگسیخته و حقوق های چند ده و چند صد میلیونی گرفته تا پیری، کم تحرکی و تنبلی مزمن در رئیس جمهور و وزرا، از شکست پروژهی تسالم و تساهل با غرب موسوم به «برجام» تا رکود عمیق و بیسابقه اقتصادی و از دیگر سو نقاط قوت احمدی نژاد نظیر محبوبیت مردمی در اکثر قریب به اتفاق شهرهای کشور به جز تا حدودی تهران، همه و همه این نکته را بارز می کند که حضور او در انتخابات سال آینده یک حضور قدرتمند و پر فروغ خواهد بود.
حال سوال جدی برای بدنه حزب اللهی جامعه این است که موضع ما نسبت به دکتر احمدی نژاد چگونه باید باشد؟
از طرفی تقریبا مطمئنیم که بزرگواران اسم و رسم دار اصولگرایی نظیر دکتر جلیلی از قدرت رای آوری بالایی در جامعه برخوردار نیستند و بعید است بتوانند رأیی بیش از آنچه در سال 92 کسب نمودند به دست آورند و از طرفی هم می دانیم که طیف غرب گرای کشور اعم از به اصطلاح اعتدالیون و اصلاح طلبان هم روی گزینه آقای روحانی اجماع خواهند کرد. یعنی اگر آقای احمدینژاد تایید صلاحیت شود، چه ما خوشمان بیاید یا نیاید، شکل گیری دو قطبی در انتخابات سال آینده اجتناب ناپذیر خواهد بود!
از طرف دیگر با توجه به سابقهی احمدی نژاد و اشکالاتی که در کار او خصوصا در دو سال آخر ریاست او مشاهده شد، وی دیگر نمی تواند رئیس جمهور ایده آلی برای انقلابیون و حزب الله باشد. برخلاف انتخابات سالهای 84 و 88 که بدنهی مردم حزب اللهی با تمام توان و شور و عشق برای رأی آوری او تلاش کردند و او را رئیس جمهوری ایدهآل می دانستند.
حال در این وضعیت چند سناریو پیش روی حزب الله وجود دارد:
1- در این انتخابات هم مانند انتخابات سال 92 بر روی ایده آل ها تمرکز کنیم و کاری به نتیجه انتخابات نداشته باشیم و بر تثبیت گفتمان ناب انقلابی و اثبات تمایز آن با روش و منش آقایان روحانی و احمدی نژاد و ... در نگاه مردم تمرکز نماییم، هر چند تقریبا مطمئن به شکست در انتخابات هستیم. طرفداران این سناریو نگران آن هستند که اشتباهات احتمالی آقای احمدی نژاد به پای گفتمان اصیل انقلابی و ولایی نوشته شود وضرر این امر را کمتر از شکست در انتخابات و پیروزی غرب گرایان میدانند.
2- بین آقایان روحانی و احمدی نژاد یکی را که از نقاط ضعف کمتری برخوردار است و نقاط مثبت بیشتری دارد و حضور او به عنوان رئیس جمهور فواید بیشتر و مضرات کمتری برای انقلاب دارد را انتخاب نماییم و قدرت رای خود را در سبد رای آوری او قرار دهیم.
در این میان روش سومی هم در جمع قلیلی از حزب اللهی ها عملا شروع شده و آن این است که به لطائف الحیل و به هزار آسمان وریسمان بافتن، بر اشکالات و اشتباهات آقای احمدی نژاد ماله بکشیم و آنها را افعال درست و بی غلط قلمداد کنیم! و او را تا حد رئیس جمهوری ایده آل ارتقا دهیم که دیگر صورت مسئله به خودی خود پاک خواهد شد. بطلان این روش را به وضوحش واگذار می کنیم، اگر چه در میان بعضی از طرفداران آقای احمدی نژاد مورد قبول و اجرا است و اندکی از جوانان ساده دل را هم با خود همراه نموده است!
حقیقت آن است که ما حزب اللهی ها متاسفانه در عرصه سیاست ساده انگارانه عمل نموده و از بین گزینه های پیشِرو آنچه راحت تر است را انتخاب می کنیم و اکثرا در این مواقع از سیاست بازان کهنه کاری مثل هاشمی و جریان او رودست می خوریم! در حالی که اقتضای کار کلان سیاسی، پیچیده و دقیق و چند لایه عمل کردن است.
سناریوی اول راحت ترین راه پیش روی ماست، اما آیا بهترین راه هم همین است؟! آیا واقعا نمی توان در انتخابات هم بر شاخصههای مهم گفتمان خود تاکید نمود و هم این نکته را برای بدنه حزب الله مشخص کرد که احمدی نژاد رئیس جمهور ایده آل ما نیست و دارای نقاط ضعف مهمی هم هست، لکن در مجموع خیلی بهتر از آقای روحانی است؟! کاری که اصلاح طلبان در سال 92 نسبت به آقای روحانی انجام دادند و با این حرکتِ هوشمندانه، پیکر سیاسی نیمه جان خود را حیات بخشیدند!
شاید بهتر باشد گفتمان سازی را منحصر در فرآیند انتخابات ندانیم، بلکه انتخابات را یکی از مولفه های گفتمان سازی به شمار آوریم. نباید فراموش کنیم که کسی که رای می آورد در بالاترین سطح در گفتمان و فرهنگ جامعه اثر عمیق می گذارد، در حالیکه فرهنگ سازی دوره انتخابات با همه اهمیت خود نسبت به اثری که یک دولت در طول چهار یا هشت سال با رفتار و تصمیمات خود بر جامعه می گذارد قابل مقایسه نیست! به یاد بیاورید آثار گفتمانی دولت آقای هاشمی را که هنوز پس از بیست و اندی سال اثرات مخرب فراگیر در جریان است.
در این میان یک نگاه افراط گرایانه هم وجود دارد و آن اینکه اصلا «چه کسی گفته که احمدی نژاد از آقای روحانی بهتر است، خطر احمدی نژاد برای انقلاب و ولایت بیش از روحانی است». طرفداران این نگاه برای اثبات نظر خود ماجرای خانه نشینی 11 روزه را مثال می زنند.
مشخصا از سه ناحیه در تنور این نظریه دمیده می شود. یعنی نظریهی «خطرناک جلوه دادن احمدی نژاد»:
اولین و سردمدار این نگاه طیف آقای هاشمی و لیبرال ها هستند که تمام توانِ ارتباطی و رسانه ای خود را به میدان آوردند و در ارتباط با بالاترین سطح نخبگان و علمای کشور گرفته تا پایین ترین لایه های مردم، از ابتدا بر این تبل کوبیدند و متاسفانه بسیاری از ما حزب اللهی ها را هم ناخواسته با خود همراه کردند. دومین گروه هم بعضی از اصولگرایانی بودند که از ابتدا ریاست احمدی نژاد را برنتافتند، در قدرت به بازی گرفته نشدند و حضور او را برخلاف مصالح و منافع گروهی خود دیدند.
سومین گروه هم بعضی از ما حزب اللهی ها بودیم که توان جمع بندی دقیق نقاط قوت و ضعف را نداریم. وقتی احمدی نژاد در سال های ابتدایی فعالیت، سینه چاکی برای ولایت می کند، او را تنها ولایتمدار عالم سیاست می پنداریم و وقتی پس از فشارهای سنگین که از همه طرف چون باران تیر و نیزه ناجوانمردانه بر او می بارد، عنان از دست می دهد و تصمیمات و واکنش های غلط از خود نشان می دهد، بالکل او را ضد ولایت فقیه می کنیم! غافل از اینکه در فضای سیاسی کشور به دنبال معصوم گشتن خطایی مهلک است. بلکه باید اشتباهات را تذکر داد و با آنها برخورد کرد و اعمال درست را مورد حمایت و تشویق و تشکر قرار داد و در تصمیم گیری های انتخاباتی هم با جمع بندی کلی و دقیق عمل نمود.
این نکته را نباید از یاد برد که آقای روحانی در انتخابات آینده نماینده اندیشه لیبرال و غرب گرا در کشور است و حضور او تقویت کننده سبک اندیشه و زندگی غربی در تمام لایه های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خواهد بود. حضور چنین فردی در راس قدرت اجرایی کشور که با پشتوانه های فکری، رسانهای، فرهنگی، اقتصادی و دیپلماتیک تمدن غرب و جماعت غرب گرایان کشور همراه است، خطری بسیار عمیقتر و جدی تر برای انقلاب اسلامی رقم خواهد زد تا مثلا اشتباهی مثل خانه نشینی احمدی نژاد که تقریبا هیچ کس جز معدودی از اطرافیان او کار او را تایید نکردند! آیا می توان هزینه های اشتباه خانه نشینی احمدی نژاد را مثلا با هزینههای سنگین به حیثیت انقلاب، اقتصاد مقاومتی، رشد علمی و... که رفتار غرب گرایانه و منفعل دولت روحانی در این سالها در بر داشته است مقایسه نمود؟!
اردوگاه پشتیبانان آقای احمدی نژاد در هر حال مردم مومن و حزب اللهی کشور هستند که در اشتباهات او نظیر آنچه اتفاق افتاد او را همراهی نکردند و نمی کنند. در حالیکه گفتمان اردوگاه آقای روحانی گفتمانی در تقابل با انقلاب اسلامی است که ریشه در غرب دارد و در همه ابعاد فرهنگی، هنری، اقتصادی و سیاسی در پی مبارزه با انقلاب اسلامی است و بالقوه این استعداد را دارد که در مواقع بحرانی نظیر فتنه سال 88 این تقابل را به عرصه توده های مردم بکشاند.
** انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرنامه دانشجویان ایران» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.