به گزارش خبرنگار صنفی – آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آمارهایی که این روزها فقط پرتاب میشوند و فضای اجتماعی کشور را درگیر به خود میکنند، در بهترین حالت اگر صحت داشته باشند، باید در کجا مورد استفاده قرار بگیرند؟ آیا بعد از اعلام در فضای عمومی، برای کار تحقیقاتی و مطالعاتی در راستای بهبود، باز هم مورد بررسی قرار میگیرند و یا به بایگانی میروند و در وزن دادن بیشتر به آرشیو کمک میکنند؟
روز گذشته آماری از میزان تمایل دانشجویان به مواد دخانی منتشر شد؛ آماری که خطر شیوع بیش از اندازه سیگار و قلیان را در فضای دانشگاهی و خوابگاههای دانشجویی هشدار میدهد.
در میان آمار اعتیاد به مواد دخانی، آماری از اعتیادهای الکترونیکی نیز منتشر شده است؛ اعتیاد دانشجویان به اینترنت و شبکههای اجتماعی.
معاون سازمان امور دانشجویان با اشاره به نتایج پژوهش سیمای زندگی دانشجویان گفته است که حدود 5 درصد دانشجویان معتاد اینترنتی هستند، 17 درصد قلیان و 15 درصد سیگار میکشند.(اینجـــا)
دور روز پیش هم وزیر علوم در دیدار رمضانیه با تشکلهای دانشجویی آماری جالب و جدید ارائه کرد؛ محمد فرهادی گفت: با بررسی دانشجویان بیش از هشتاد دانشگاه کشور مشخص شد که بیش از 70 درصد این دانشجویان نمازهای واجب را به موقع به جا میآورند و بیش از 90 درصد هم به رستاخیز و روز قیامت معتقد هستند و همچنین 85 درصد نیز معتقدند که ایمان به خدا و مذهب در زندگی شان نقش موثر و تعیین کنندهای دارد. (اینجـــا)
هرچند که تجربه نشان داده است معمولا آمارهایی که ارائه میشود، دستخوش تغییرات خودخواسته سازمانها و نهادهای منتشر کننده میشوند، اما با فرض بر صحت این آمار، برنامه وزارت علوم برای ارتقای تقاط قوت، و ترمیم نقاط ضعف جریان دانشگاه و دانشجویان چیست؟
مطئمنا نتایج اعلام شده از سوی مسئولین وزارت علوم، اولین آمارگیری ین نهاد دولتی و برآوردش از فضای دانشگاهی نیست؛ سالهای گذشته و حتی در دولتهای قبل هم اعدادی با همین مفاهیم در رسانهها منتشر شده است و خیال اذهان عمومی نیز احتمالا باید راحت باشد که آقایان، آمار همه چیز را دارند و حواسشان هست! اما دریغ از اقدام و عمل برای بهبودی آن.
مطمئنا کسی نمیگوید که چرا وزارت علوم، آمار دانشجویان نمازخوان، معتقد به دین یا حتی گرفتار در آسیبهای اجتماعی و روانی را منتشر میکند؛ اما میشود از وزارت علوم سوال کرد که چه برنامهای برای قشر دانشجویان بر اساس آمارهای منتشره اخیر دارد؟
صریح تر اما میشود از وزارت علوم پرسید که آمارهای سال گذشته نسبت به امسال چه تغییری کرده و حاصل چیست؟ آیا تصمیمات وزارت علوم در مواجهه با آسیبهایی که گریبان دانشجویان و فضای دانشگاهی را گرفته، موثر بوده است؟
میگویند که ترمیم مسئله فرهنگ، کار یک روز و دو روز نیست؛ با قبول این گزاره اما مسئولین وزارت علوم دولت قبل، و دولتهای ماقبل آن نیز آیا پاسخی برای پیشروی بی حد و حصر آمار آسیبهای دینی و اجتماعی دانشجویان هستند؟
برنامهای مدون که تمام دولتها و مسئولین را بدون در نظر گرفتن رفتار جناحی و سیاسی، برای حل آسیبهایی که در آمارهای منتشره برآورد میشود، میتواند راهگشا باشد اما همچنان باید دید که با این آمارها چگونه رفتار میشود؟ آیا باز هم برای وزن دادن به آرشیوها استفاده میشوند یا به موسسات تحقیقاتی و مطالعات راهبردی فرستاده خواهند شد؟ باید منتظر ماند.