با دست اشاره کردم بره پی کارش...
یک دفعه نگاهم به قیافه اش افتاد
پسری با موهایِ فرفری و قیافه ای با مزه!
گفت: عمو دستت درد نکنه. بادکنک زیاد دارم. من بابا ندارم!
داستان کوتاه:: بادکنک
با دست اشاره کردم بره پی کارش...
یک دفعه نگاهم به قیافه اش افتاد
پسری با موهایِ فرفری و قیافه ای با مزه!
گفت: عمو دستت درد نکنه. بادکنک زیاد دارم. من بابا ندارم!