آنوقت در همین ایران غیرِآزاد و مبتنی بر دگماتیسم فرهنگی و استبداد سیاسی، روزی روزگاری هشت ماه کشور را به آشوب کشاندند و اوضاع اقتصادی اش را بهم ریختند و نهایتا رهبران آن فتنه، حصر خانگی و مجرمانش آزاد شدند، هر چند کوتاهی و قصور عده ای موجب فوت چند نفر در زندان کهریزک شد که نهایتا رهبر انقلاب دستور بسته شدن آن را صادر کردند.
خبرنامه دانشجویان ایران: مصطفی میرآخوری// وقتی که روزگار امروز ترکیه و برخورد اردوخان را با عاملان کودتا و افراد مشکوک به ارتباط را می بینم یاد چند سال پیش کلاس های درس دانشگاه می افتم. آن زمانی که ما جوانک های بیست و یکی دو ساله پای سخنان استاد می نشستیم تا او بگوید که ما چقدر بدبخت و عقب افتاده ایم و این ترکیه را ببینید که چقدر پیشرفته است و باید الگوی ما شود!
نمیدانم آقای جلایی پور را می شناسید یا خیر؟
همان استاد جامعه شناسی که هنوز هم معتقد است حضورش در کنفرانس برلین و آن افتضاحِ سیاسیِ دولتِ اصلاحات برای دفاع از منافع ملی خوب بوده و مفید و آنقَدَر اصلاح طلب است که بگوید تنها عمل مثبت احمدی نژاد در دوران شهردار بودنش تمیز کردن دیوارها از برچسب های تبلیغاتی بود و در دوران ریاست جمهوری اش برگزاری انتخابات ۹۲.
از تمام صحبت های این استاد، این را به خوبی یادم است که وقتی میخواست نظری بدهد برای آنکه القا(ثابت) کند که دلسوز است، می گفت من برادر سه شهید هستم (روحشان شاد)! و بعد شروع می کرد به بیان بدبختی های ایران و ایرانی! و جامعه آرمانی اش می شد همین ترکیه! ترکیه می شد نماد آزادی و دموکراسی در منطقه و ما می شدیم نماد آن جامعه ای که به زعم او از هر سه نفر دونفرش امنیتی هستند و اگر بخواهیم توسعه یافته شویم حتما و باید به سراغ الگوی تُرک برویم...
بگذریم...!
آن ترکیه آزاد و نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی اش به جایی رسید که به خاطر یک کودتای (اگر واقعیت داشته باشد) چهار پنج ساعته حدود پانزده هزار نفر را دستگیر و حدود شصت هزار نفر هم از کارشان اخراج کرده است؛ رئیس جمهورش هم می گوید نان اضافی نداریم بدهیم اینها بخورند! و این یعنی اعدام...
آنوقت در همین ایران غیرِآزاد و مبتنی بر دگماتیسم فرهنگی و استبداد سیاسی، روزی روزگاری هشت ماه کشور را به آشوب کشاندند و اوضاع اقتصادی اش را بهم ریختند و نهایتا رهبران آن فتنه، حصر خانگی و مجرمانش آزاد شدند، هر چند کوتاهی و قصور عده ای موجب فوت چند نفر در زندان کهریزک شد که نهایتا رهبر انقلاب دستور بسته شدن آن را صادر کردند.
نمیدانم نظر آن استاد در حال حاضر چیست؟ اما شاید بد نباشد دیگرانی که همچون او فکر می کنند، از خود بپرسند که اگر اینجا هم همچون ترکیه ی لائیک بود و ما میتوانستیم تفسیرمان از آزادی، یعنی آزاد بودن نوشیدن مشروبات الکلی و آزادی پوشش در کنارسواحل را پیاده سازی کنیم؛ معلوم نبود جز آن پانزده هزار زندانی منتظر اعدام بودیم و یا آن شصت هزار نفر اخراج شده از کار!
راستی آقای جلایی پور در حال تدریس است...مثل ده ها استاد دیگر که در آن سال نه تنها آتش فتنه را خاموش نکردند بلکه بنزین بر روی آن ریختند...