فاجعه منا؛ تصویری دردناک از وضعیت اسفناک حاکم بر جهان اسلام

خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا رسولی، دبیر اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا به مناسبت اولین سالروز فاجعه منا یادداشتی تحلیلی در خصوص وضعیت حاکم بر جهان اسلام منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در بخش مهمی از این یادداشت آمده است: بدنه امت اسلامی در حال حاضر در مواجهه با دو گفتمان قرار دارد؛ گفتمان بیداری اسلامی و گفتمان سرسپردگی و ارتجاع. گفتمان بیداری اسلامی، که با طلیعه انقلاب اسلامی شکل گرفت، بر محور وحدت امت اسلامی برای مواجهه مؤثر با چالش های بنیادین امت اسلامی، نظیر مسئله فلسطین و تعدی استکبار به کشورهای اسلامی، متمرکز است. گفتمان سرسپردگی و ارتجاع با محوریت آل سعود نیز تمرکز خود را بر حفظ قدرت موروثی در دست حکام سرسپرده خائن از مجرای برجسته کردن اختلافات مذهبی داخل امت اسلام، نزدیکی و دوستی با جبهه استکبار و به حاشیه راندن مسائل اصیل و بنیادین جهان اسلام قرار داده است.

متن کامل این یادداشت به پیوست آمده است:

بی شک فجایعی که در حج سال 1436 هجری قمری در منا رخ داد، از حیث ماهیت و گستردگی و عمق فاجعه، از دهشتناک ترین حوادث تاریخی در جهان اسلام بود. حادثه دردناکی که در آن، بنا بر برآوردهای کارشناسان، بیش از هفت هزار زائر خانه خدا به شکلی بسیار تاسف آور و با زبان تشنه جام باختند. هر چند عمق این فاجعه بسی ژرف و تاسف آور است؛ بویژه برای نگارنده این سطور که در سال گذشته در بطن آن حضور داشت و از نزدیک شاهد جان باختن زائران خانه خدا بود، اما آن چه مایه تاسف عمیق تر است نحوه مواجهه جهان اسلام با چنین فاجعه عظیمی است که تحلیل آن تصویر روشن و شفافی از وضعیت دردناک حاکم بر جهان اسلام در عصر حاضر به نمایش می گذارد. این نوشتار سعی دارد از منظر تبیین مواجهه جهان اسلام با فاجعه منا، به تحلیل شرایط حاکم بر جهان اسلام و نقش ویژه ای که حکام مرتجع به سرکردگی آل سعود خائن در انحطاط آن دارند بپردازد.

شواهد انحطاط تاریخی جهان اسلام را که به وضوح در حادثه منا تبلور یافت، می توان در قالب سه سرفصل اساسی به شرح زیر دسته بندی نمود.

الف- فقدان نظام حکمرانی کارآمد در جهان اسلام؛
در مورد وقوع حادثه منا، آن چه که به قطع و در خوش بینانه ترین حالت می توان بیان کرد، بی کفایتی مطلق آل سعود در مدیریت مراسم حج است؛ هر چند مستندات متقنی از خیانت شیطنت آمیز آل سعود در شکل گیری این فاجعه نیز مشهود است. شواهد روشن این بی کفایتی و خیانت، مبتنی بر مشاهدات عینی و بی واسطه کسانی که در بطن حادثه حاضر بودند، قبلا بیان شده است. اما سئوال اصلی این است که چرا جهان اسلام را یارای این نیست که نسبت به این بی مبالاتی و عدم کفایت در اداره مناسک حج، به عنوان مهم ترین فریضه اجتماعی در اسلام، تدبیری بیندیشد.

پاسخ این سئوال روشن است. امت اسلامی فاقد یک نظام حکمرانی کارآمد است که بتواند امور امت اسلامی را به نحو شایسته تدبیر و اداره نماید. سازمان همکاری اسلامی که با هدف شکل دهی چنین نظام حکمرانی در سطح جهان اسلام شکل گرفته بود، با نفوذ و تأثیر سنتی حکام مرتجع و خائن از کارکردهای اولیه خود بازمانده است. اگر نظام حکمرانی مطلوبی بر جهان اسلام حاکم بود، مدیریت مناسک عظیم حج در دستان بی کفایت و نالایق خائنانی از جنس آل سعود نبود. اگر سازمان همکاری اسلامی قدرتی برای شکل دهی یک نظام کارآمد جمعی را برای مدیریت مطلوب مناسک حج  ندارد، کمترین انتظار از آن مجموعه این بود که نسبت به بی کفایتی مطلق حکام آل سعود از خود واکنشی درخور نشان دهد. سکوت مرگبار توام با تایید حاکم بر این مجموعه در فاجعه بزرگی مثل منا، گواه روشنی است که این سازمان به علت نفوذ بازیگران متنفذ خائن و بی مبالات یارای تحقق حداقل مأموریت های مورد انتظار را ندارد. لذا، به طریق اولی، نبایست انتظار داشت که از قِبَل حکمرانی مطلوب، جهان اسلام نسبت به اولویت های اصلی خود مانند مسئله فلسطین اهتمام جدی داشته باشد.

ب- زمامداران خائن و سرسپرده در بسیاری از کشورهای اسلامی که عزم دفاع از حقوق ملت خود را ندارند؛
آن چه که علاوه بر فقدان نظام حکمرانی مطلوب، شرایط را در جهان اسلام ناگوارتر می نماید، بی مبالاتی حکام سرسپرده در بسیاری از کشورهای اسلامی است که هیچ گونه احساس مسئولیتی در قبال حقوق شهروندان خود نمی کنند. واقعیت تلخی که در حادثه منا مشهود بود این است که حکام اکثر کشورهای اسلامی به جد گریبان آل سعود را در فاجعه ای اینچنین عظیم نگرفتند. به جز ایران سرافراز، که به یمن حضور رهبری انقلابی و تیزبین عکس العملی قاطع نسبت به این بی کفایتی داشت  و برخی کشورهای همسو با جریان بیداری اسلامی، بسیاری از حکام سرسپرده قدرت و پول در جهان اسلام ترجیح دادند لجام بر دهان زده و سر در آخور خویش فروبرده و در دفاع از حقوق زائران کشور خود دم برنیاورند تا به بی مبالات قداره بندی بنام آل سعود شرور برنخورد. آری! این است واقعیت حاکم بر جهان اسلام.

ج- انحطاط فکری در بدنه امت اسلامی که بی مبالاتی و عدم کفایت حکام سرسپرده را وقعی نمی نهد
اما واقعیت تلخ تر، نحوه مواجهه بدنه امت اسلامی با این فاجعه تلخ بود. انتظار این بود که سکوت و بی مبالاتی حکام سرسپرده با بانگ غیرتمندانه آزاداندیشان غیور در جای جای بدنه امت اسلامی به چالش کشیده شود. اما واکنش منفعلانه بدنه جهان اسلام و روشنفکران و آزاد اندیشان آن گواهی است بر وضعیت اسفناک حاکم بر نخبگان فکری در جهان اسلام. به زعم نگارنده، این انحطاط در بدنه امت اسلامی در عصر حاضر به دو دلیل عارض شده است:

• انحطاط در مرجعیت فکری حاکم بر بسیاری از کشورهای اسلامی، که متاثر از تفکر دگم وهابی گری و سلفی گری است.
• برجسته شدن اختلافات مذهبی در جهان اسلام، که دغدغه های اصیل بنیادین جهان اسلام را در متن امت اسلامی به حاشیه رانده است.

بدنه امت اسلامی در حال حاضر در مواجهه با دو گفتمان قرار دارد؛ گفتمان بیداری اسلامی و گفتمان سرسپردگی و ارتجاع. گفتمان بیداری اسلامی، که با طلیعه انقلاب اسلامی شکل گرفت، بر محور وحدت امت اسلامی برای مواجهه مؤثر با چالش های بنیادین امت اسلامی، نظیر مسئله فلسطین و تعدی استکبار به کشورهای اسلامی، متمرکز است. گفتمان سرسپردگی و ارتجاع با محوریت آل سعود نیز تمرکز خود را بر حفظ قدرت موروثی در دست حکام سرسپرده خائن از مجرای برجسته کردن اختلافات مذهبی داخل امت اسلام، نزدیکی و دوستی با جبهه استکبار و به حاشیه راندن مسائل اصیل و بنیادین جهان اسلام قرار داده است.

عواملی که نقش آل سعود را در گفتمان سرسپردگی و ارتجاع، که منجر به انحطاط جهان اسلام می شود، بی بدیل می کند را می توان به شرح زیر برشمرد:

• شعله ور کردن اختلافات مذهبی از قِبَل ترویج تفکر دگم وهابی گری؛
• استفاده ناصواب از جایگاه سنتی در جهان اسلام، با عنوان جعلی خادم حرمین شریفین، برای نفوذ مخرب در نهادهای جهان اسلام و سلب کارکرد اصیل و بنیادین آن ها در جهت دهی درست امت اسلامی؛
• استفاده ناصواب از قدرت اقتصادی کسب شده از درآمدهای نفتی برای لجام زدن بر دهان حکام و نهادهای وابسته؛
• هم پیالگی با جبهه استکبار و اخوت با دشمن شماره یک جهان اسلام، اسرائیل غاصب؛
• حقد و عصبیت جاهلی نسبت به گفتمان مقاومت در جهان اسلام؛

ناظر به تبیین شرایط حاکم بر جهان اسلام، قطعا علاج وضعیت منحط حاکم بر آن و مقابله با گفتمان سرسپردگی به سرگردی آل سعود خائن، بسط گفتمان بیداری اسلامی در بدنه امت اسلامی است. به زعم نگارنده، کلید بسط گفتمان بیداری اسلامی در جهان اسلام، به حاشیه راندن تعارضات مذهبی و احیای هویت اصیل اسلامی در بدنه امت است. لذا ضرورت وحدت در بدنه امت اسلامی کلیدی ترین راهبرد در مواجهه با انحطاط آن است. احیای هویت اصیل اسلامی در امت اسلامی لاجرم به تغییر حکام سرسپرده خواهد انجامید. ان شا الله به حول و قوه الهی، در فضای معطر به شمیم اخوت و برادری اسلامی و اتحاد در مسیر اهداف بنیادین امت اسلامی، شجره ملعونه آل سعود را مجالی برای تنفس نخواهد بود. ان شاالله.

دبیر اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا
ذی الحجه سال 1437 هجری قمری