تیرماه سال جاری بود که غلامرضا یوسفی فرماندار جدید ورامین، در مراسم معارفه خود در دیدار با اصلاح طلبان گفت: «من اهل شیشلیگ و کباب هستم و شفاف هم می گویم که با نان و پنیر نمی توانم کار کنم، از ماشین خوب سوار شدن هم ترسی ندارم.»
خبرنامه دانشجویان ایران: قاطبهی مردم امروز دغدغه های اقتصادی بسیاری دارند که با کلید واژه هایی همچون «بیکاری جوانان - رکود - تعطیلی کارخانه ها - بی انضباطی مالی خاصه در بحث فیش های حقوقی – عدم تحقق وعده های اقتصادی روحانی و ...» دست و پنجه نرم میکنند و برایشان قابل پذیرش نیست و بر نمیتابند که در این وضعیت نا مطلوب اقتصادی دولتی های تدبیر و امید یا شیشلیگ بخورند یا افتخارشان گرفتن عکس به درازای طول شیشلیک باشد!
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تیرماه سال جاری بود که غلامرضا یوسفی فرماندار جدید ورامین، در مراسم معارفه خود در دیدار با اصلاح طلبان گفت: «من اهل شیشلیک و کباب هستم و شفاف هم می گویم که با نان و پنیر نمی توانم کار کنم، از ماشین خوب سوار شدن هم ترسی ندارم.» سخنان یوسفی بار دیگر فضای اجتماع را نگران ساخت، مردمی که هنوز در شوک فیش های حقوقی هستند را به فکر فرو برد و آن چیزی که در اذهان مردم متجلی شد وعده های انتخاباتی رییس جمهور روحانی بود که هوشمندانه توانست با به کارگیری این شعار ها اکثریت ارا را بدست اورد!
چند روز پیش هم مسعود سلطانی فر معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در مراسم جشن ثبت ملی مهارت پخت شیشلیک شاندیز و رونمایی از لوح ثبت ملی این غذای سنتی ایرانی حاظر شد که در این مراسم از طولانی ترین شیشلیک جهان رونمایی شد!
از کوزه همان برون ترآود که در اوست!
آن چیزی که از رفتار مدیران و مسئولین دولت تدبیر و امید برداشت میشود به جای رفع مشکلات اقتصادی و چاره اندیشی، نمک پاشیدن بر زخم مردم نگون بخت چشم انتظار گشایش های برجام است.
نسل مدیرانی که در ابتدای انقلاب اسلامی و در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در معنای واقعی خدمتگذار بودند، به نظر می رسد دیگر تکرار نخواهند شد. کسانی که خاکی بودن و خدمت بی شائبه آنها، به خاطرها تبدیل شده و تبلور چنین مدیرانی در حال حاضر، به یک بمب خبری و سوژه چند روزه رسانه ها تبدیل می شود.
شاید با دور شدن از سال 1357، کمرنگ شدن ارزش ها و شعارهای انقلابی، ورود به عرصه عمل گرایی و مدیران تکنوکرات به جای مدیران خدمت گذار در دولت سازندگی و عدم طلب پاسخگویی مسئولان از سوی مردم، مشاهده مدیران نجومی بگیر و شیشلیک خور دور از تعجب نباشد. البته به دور از هرگونه تعصبی باید قدردان مدیرانی بود که در طول این سال ها گمنام و بدون حاشیه، در مسیر آبادانی ایران، قدم برداشته اند و همچنان بر می دارند! اما در این میان برخی از مسئولان و مدیرانی پیدا می شوند که با شعارهای کر کننده خدمت به مردم ایران پا به میدان می گذارند ولی دریغ از یک گام مثبت در جهت حل مشکلات کشور. به نظر می رسد شعار و وعده دادن به امری مرسوم برای این دست از مدیران تبدیل شده تا پس از این دغلبازی، پشتوانه مالی خود و هفت نسل پس از خود را بیمه کنند!
هنوز مردم فراموش نکرده اند، تیم تبلیغاتی حسن روحانی، رئیس جمهور کنونی ایران، از ورود دولت راستگویان به عرصه خدمتگذاری گفتند و وعده شفاف سازی عملکردها را نوید دادند. با شروع کار دولت یازدهم، آه و ناله ها بلند شد که دولت قبل، ویرانه ای تحویل داده اند که گودبرداری از آن چندسالی طول خواهد کشید، درست در همان ماه های اول، وعده 100 روزه سروسامان دادن به اقتصاد مملکت را به فراموشی سپردند. سخنگویان دولت،وزرا و معاونین، از فساد گسترده ای در دولت نهم و دهم و نه دولت های ماقبل، پرده برداشتند و آن را نشانه ای از وجود سیستم ناکارآمد و نالایق دانستند، اما هنوز سه سال از کار دولت جدید نگذشته بود که دم خروس فیش های حقوقی چندده و حتی چندصد میلیونی مدیران دولت یازدهم بیرون زد و این قصه همچنان با نبوغ مدیران و گماردگان تدبیر و امید ادامه دارد.
بسیاری از کسانی که لزوم وجود مدیران تکنوکرات و عملگرا را بدون توجه به گرایش ها برای ساخت و آبادانی کشور فریاد می زنند و انتقاد از چنین نگرشی را جزء ادبیات مربوط به چپ، مارکسیسم و کمونیست ها می دانند، به خوبی آگاهند که تفکر متمایل بر تکنوکراسی، در طول 16 سال بعلاوه سه سال اخیر بر کشور حاکم بوده است. در دوران سازندگی و اصلاحات، مدیران تکنوکرات بر بسیاری از امور سوار بودند و در سه سال از دولت یازدهم نیز عملگرایی، حرف نخست شان است، حال در نزدیک به 20 سال آیا در عرصه های مختلف کشور از جمله در اقتصاد معجزه ای از تکنوکرات ها روی داده است؟ بیست سال زمان کمی نیست و بسیاری از کشورهای توسعه یافته یا در حال ورود به باشگاه کشورهای توسعه یافته در جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین، در این مدت زمان توانسته اند به غول های اقتصادی در حال ظهور تبدیل شوند.
بنابراین واضح است که مشکلات اقتصادی با تفکرات پوسیده موجود، چنان عمیق است که مشکل با بیان شیشلیک خوری مدیران یا شعار نان و پنیر خوری برخی دیگر، حل نمی شود و نیاز به مدیرانی با تفکرات جهادی و کارآمد بیش از پیش احساس می شود. دولت یازدهم بار دیگر با به کار بردن رویکردهایی که در گذشته به کار گرفته شده و پاسخی دریافت نشده، نشان داد که انگیزه ای برای نوآوری و جسارت در اقداماتش ندارد. بیشتر مدیران و مسئولان دولت کنونی از کسانی هستند که در دولت اصلاحات یا سازندگی مسئولیت داشتند و تفکرات آنها حاکم بر اقدامات اقتصادی دولت است. خام فروشی و توزیع ناعادلانه رانت ها، نهایت هنر چنین مدیرانی است که خود را ذخایر نظام جمهوری اسلامی نیز می دانند!