اما آنچه در خیابانهای پایتخت در بدرقه مرحوم هاشمیرفسنجانی با حضور پرشور مردم و مسؤولان رقم خورد دربرگیرنده واکنشهای پیشین اهالی مجازستان جهانی به درگذشت رئیسجمهور اسبق ایران نیست. دیدگاههای پیرامون درگذشت هاشمی را میتوان به چند بخش تقسیم کرد.
2- ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجی: فضای معاندان نظام را با توجه به چندپارگی اپوزیسیون میتوان به بخشهای مختلفی تقسیم کرد؛ دسته اول اپوزیسیون به هاشمیرفسنجانی به عنوان پایگاه قدرتی که میتوان زیر سایه احترام او در جمهوری اسلامی انتقادات را به مطالبات تبدیل کرد، محترمانه نگریسته و از نقد صریح او خودداری میکردند. به عبارتی همچون چند سال اخیر تلاش داشتند آخرین وداع با هاشمی را زیر عبای رهبری اپوزیسیون منتقد نظام و با تفریق مردم به «دوستان ما» و «دشمنان ما» برگزار کنند. گره زدن عاقبت برجام و سیاست خارجی ایران به «هاشمی رفسنجانی» و معرفی وی به عنوان نماد صلح و آشتی با غرب از سرفصلهای ترویجی این گروه بود که میکوشیدند درگذشت هاشمی را مساوی با سقوط انقلاب و از دست رفتن امید مردم معرفی کنند. به عنوان نمونه «رضا مرعشی» یکی از مدیران فارسی نابلد نایاک در یکی از شبکههای اجتماعی نوشت: «خود آیتالله خمینی هم پیشتر گفته بود مرگ هاشمی مساوی با نابودی انقلاب است»(!)
دسته دوم شامل معاندانی است که پروندهسازی ضد هاشمی و تخریب او به عنوان مدیری عالیرتبه در ایران را به واسطه بغض و کینه از انقلاب اسلامی حتی پس از درگذشت وی نیز ادامه داده و از هیچ پلشتی و بیحرمتی فروگذار نکردند که انشاءالله هلهله خباثتآمیز دشمنان در مقابل پیکر بیجان هاشمیرفسنجانی، ذخیره آخرتش باشد و سبب تعالی حسنات و درجاتش شود. در این بخش نام «منافقین» و «صهیونیستها» بیش از سایرین به چشم میخورد اما حقیقتا همکاری ارتش سایبری سعودی در توزیع محتوای فارسی و عربی ضد هاشمیرفسنجانی نشان از تغییرات محسوس در هیات حاکمه این کشور پس از مرگ عبدالله دارد. فقدان دیسیپلین سیاسی در دربار سعودی را میتوان در همکاری مشترک آنها با نیروهای مریم رجوی در به راه انداختن هجمه تخریبی قابل تامل علیه هاشمیرفسنجانی که میکوشید نقش مثبتی در اصلاح روابط ایران و سعودی عهدهدار شود، در شبکههای اجتماعی خصوصا «توئیتر» مشاهده کرد.
3- اپوزیسیون داخلی: رصد واکنشها در صدا و سیما و فضای شبکههای اجتماعی نشان از آن دارد که در فضای داخل کشور نیز رفتار منتقدان یکسان نبوده است. گروهی به تأسی از اپوزیسیون خارجی کوشیدند از درگذشت هاشمیرفسنجانی برای کلاه سیاسی خود نمدی تهیه کنند و در این میان پروژه خروج از انزوا به علت بروز رفتارهای ضدملی پیشین را کلید زدند. در سابقه اغلب اعضای این گروه تخریب هاشمیرفسنجانی در درگیری بر سر قدرت مشهود است. اصلاحطلبان و حامیان فتنه 88 از مدیران پروژه مذکور بودند که در ذیل فضاسازی رسانهای آنها، تلاش برای تصاحب جایگاه مرحوم در مدیریت منتقدان آشکار بود. در شب وداع با هاشمی آنها که یک عمر با تخریب هاشمیرفسنجانی وی را همراه با معاندان جمهوری اسلامی به «ترور» و «دیکتاتوری» و «فساد سیاسی» محکوم کردند و «عالیجناب سرخپوش» و «آقاسی» لقبش دادند، به روضهخوانی سیاسی پرداختند و کوشیدند بالاسر پیکر بیجان هاشمی از سایرین برای آینده قدرتطلبیهای کورشان «بیعت» بگیرند. تلاشهای مشکوک «رئیس دولت اصلاحات» را میتوان در ذیل این دسته توصیف کرد.
اما در میانه سهمخواهیهای سیاسی و رقابت برای تصاحب میراث هاشمیرفسنجانی، این امت حزبالله بود که در فضای شبکههای اجتماعی مجلس ذکر خیر یار دیرین رهبر انقلاب را برپا داشت و با بازنشر حسنات هاشمیرفسنجانی انقلابی، اختلافات و انتقادات را در هر جامعه پویایی عقلانی ارزیابی کرد. حتی انقلابیترها جلوتر هم رفتند و با جنگ پرحجم در تلگرام، توئیتر، اینستاگرام و فیسبوک با معاندان، از رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام دفاع کردند. منطق، نجابت و عقلانیت جبهه حزبالله را در بحبوحه مقابله آگاهانه با موج تخریبی کفار و منافقین در حمله به هاشمی میتوان به وضوح مشاهده کرد، آنجا که برخلاف عملکرد بیش از حد سخاوتمندانه صداوسیما، نه از هاشمی بتی بیبدیل ساختند و نه با تمرکز بر کاستیها، از تیتر یک حذفش کردند. شاید اگر مدیران حوزه ارتباطات به جای تمرکز بر تحولات سیاسی جماران رصدی خوب بر فضای شبکههای اجتماعی داشتند، نوع جهتگیری بخشی از رسانهها نیز همچون کنش و واکنش مسؤولانه و منطقی امت حزبالله، مردمیتر و نزدیکتر به واقعیات کف جامعه میشد.