هر ترکیب و هر چند قطبی که برای ایران در نظر میگرفتی، باید کنارش جایگاهی را برای سیاستمداری میگذاشتی که نه در قالب حزب و گروه و جناح تعریف میشد و نه روی سکوی تماشاچیان بود! پس معادله مجهولی که برای سیاستِ جمهوری اسلامی تصویر شد، از همان ابتدا "هاشمی + n " بود!
حالا برای درگذشت او ( یا به تعبیری تولدِ یک هاشمیِ دیگر که شخصیتی به انعطافِ سلیقهی سیاستمداران خواهد داشت ) باید کمی نوشت؛ نه از اختلافهایش و نه از حرفهایی که مرجعی معتبرتر از کوچه و بازار ندارد.
شخصیتی که در سیاست ایران، به آسانی از افکار و عقاید و گفتمانها عبور میکند و یارگیریهای همیشگیاش را دارد. سیاستمداری که با ثبات، میانهی خوبی ندارد و انتخابهایش در بزنگاه، پویاییِ حرفهایِ کسی را به نمایش میگذارد که سیاست را خارج از کتابها و سیاه مشقهای اتوکشیدهها، در میدانِ خاکیِ آن به رخ همه میکشد.
هاشمی چپ و راست سیاست ایران را به شکلی میپیماید که نمیشود و نباید نقش اول هر سناریویی را در سیاست ایران، برایش کنار نگذاری.
پس فارغ از دادگاههای قضاوتی که در محکمه دلهای ملت ما برپا میشود، باید او را با متر سیاست سنجید.
و چنانچه هاشمی مستحق محکومیت در دلها باشد، مطمئنا علتی بیشتر از حرف و حدیثهای زودگذر ۸۸ دارد؛ پس اگر هم اتهامی به این سیاستمدار وارد است، بیشک " مسخ آرمان " در پروندهی سالها فعالیتش، محکمهپسندتر خواهد بود.
دیوار کجی که تا ثریا رفتنش را ما باید نظارهگر باشیم، خشت اولش به دستان او در دولتی گذاشته شد که عنوان سازندگی داشت اما پس از گذشت دههها از آن زمان، میراثی جز تخریب در اقتصادی که تکیه بر زاغه داشت، برای ما باقی نماند؛
پس اگر قرار باشد هاشمی را ارزشی قضاوت کنیم، این لکه سیاه و مسخِ یک آرمانِ اقتصادی که به ضدهنجارِ تجمل و امثال آن مشروعیت داد، مهمترین اتهام خواهد بود.
حالا:
امروز روز تولد هاشمی رفسنجانی است؛ این شیخ مصلحت که حالا هیچ تریبونی برای دفاع و ابراز نظر، مقابلش نیست، بیش از همیشه قابلیت بهانه شدن دارد.
باید تحولات جدیدی را به نظاره نشست که از یک آیت الله دیگر رونمایی میکند و موتور محرک سیاسی را از کار نمیاندازد.
دولت تدبیر و امید اما، بیش از همه باید در فکر فرو رفته باشد؛ چیزی که در بهار ۹۶ میتواند روحانی و دوستانش را از یک خواب زمستانی بیدار کند، بدل کردن معیار انتخاب مردم از منطق و عقلانیت و محاسبه، به احساسات است.
تغییر مسیری که درگذشت هاشمی، راهش را هموار میکند.
پس بیراه نیست اگر در فضایی احساسی و اشکآلود، حرف اولِ کمپین روحانی را "وصیت سیاسی آیت الله" بدانیم و درباره شیخِ خاطره، خاطرههایی از ارادتش به دولت تدبیر و امید و آرزویش برای ۸ ساله بودن آن، بشنویم.
درست همان چیزی که پیر و جوان و چپ و راست را _ که حاصل همان معادله مذکور است _ به سمت روحانی میکشاند تا اسم حسن روحانی به مثابه آخرین ادای احترام مردم به هاشمیِ فقید، پس از نشستن گرد و غبار انتخابات، دوباره در میدان دیده شود.
* کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران