اگر شما به جامعه غربی نگاه کنید خواهید دانست که آمار خودکشی بالایی دارند.افسردگی آن جایی است که یک جوانی براثر فشارهای روحی تفنگ به دست بگیرد و در یک ساحل آرام هشتاد کودک را به رگبار ببنددو بکشد.یا اتفاقاتی از این قبیل که هر چند وقت یک بار در غرب متمدن حیوانی اتفاق می افتد.
خبرنامه دانشجویان ایران: حسین نادیان// روحانی با تأکید بر ضرورت توسعه نشاط در کشور گفت: برخی همین که ذرهای نشاط در بین مردم بوجود میآید، میگویند اشکال دارد. چطور گریه کردن به هر مقدار که باشد، حلال است اما خندیدن و نشاط، حرام؟ رییس جمهوری با بیان اینکه سلامت جسم و روح بدون نشاط امکان ندارد، گفت: حداقل در ایام عید نوروز که ایام ولادت حضرت زهرا(س) هم هست،اجازه دهیم مردم در کشور نشاط داشته باشند. (هشتم اسفندماه سال 95)
این که ما بیاییم به خیال خودمان برای نشاط بخشیدن به جامعه در سالن های سینمایی یا هرکجای دیگری کنسرت موسیقی مختلط تشکیل بدهیم جزو غلط ترین کارهاست. برای تحرک بخشیدن و ایجاد نشاط راه های دیگری هم وجود دارد. نباید جامعه را به سمت گناه بکشانیم و حریم امن ایمان جامعه را بشکنیم. جامعه را باید به سمت حفظ پرده های تقوا سوق دهیم نه آن که روح اباحه گری و بی بند و باری را ترویج دهیم. جامعه را باید به سمت بهشت دعوت کرد نه به سمت دوزخ. وظیفه همه انبیاء الهی و نیز هدف تاسیس حکومت اسلامی نیز چنین بوده است. حال چرا در دهه فجرکه گرامیداشت ارزش ها و مبانی انقلاب اسلامی است در سالن سینمای فرهنگ ارکستر انجام می شود و حضور مسئولین رده بالا در این جلسات گواه از یک ولنگاری فرهنگی در سطح شهر می باشد.
اگر موضوع جذابیت کار فرهنگی است که راه های زیادی وجود دارد. جذابیت از راه اختلاط و کنسرت ها و این قبیل کارها صددرصد غلط است. حتی برخی زیر عنوان اسلامی یا با همکاری مراکز فرهنگی دولتی بخواهند چنین کنند که بدون تردید خیانت به نظام اسلامی و جامعه و نسل آینده کشور است. اگر قرار است جوان را به فسق و فجور و عشرت و موسیقی حرام بکشانیم که خب چرا اسممان را اسلامی بگذاریم؟ این ها قطعا ضد اسلامی است.
بنده نمی دانم چرا این قبیل مراسمات از طریق شهرداری ها یا ارگان های دیگر دولتی برگزار می شود و با پول بیت المال و فضای رسانه ای دولتی در شهرها پیگیری می شود. خب اگر عده قلیلی در آن مراکز سعی دارند برخلاف موازین اسلامی و روحیه ایمانی مردم ایران حرکت کنند از همان رسانه ایی که جوان ها و خانواده ها را به مراکز جشن و پایکوبی کنسرتی و مختلط خود دعوت می کنند از همان بلندگوهای تبلیغاتی خود اعلام کنند که این قبیل کارها با کدام ارزش ها و مبانی انقلاب اسلامی هم خوانی دارد؟ اگر بتوانند دلیل متقنی بیاورند ما با کمال میل می پذیریم. ونیز اگر در توان پاسخ گویی شان هست و دعوت جوانان را می پذیرند مناظره ای در محیط های دانشجویی تشکیل شود و حقیقت نمایان گردد.
اگر حرف این است که کار فرهنگی باید بتواند اقشار مختلفی را جذب کند خب مگر دهه محرم همه مردم حتی از ادیان دیگر در مراسم های عزاداری اباعبدالله با آن همه شور و ارادت عجیب متعالی شرکت نمی کنند؟ ممکن است برخی بگویند این عزاداری ها نشاط آور نیست و افسردگی می آورد و به آمار مراکز مغرض خارجی نیز متوسل شوند که جوان ایرانی در فلان درجه افسردگی است.اتفاقا برعکس جوان و جامعه ایرانی جزو بانشاط ترین و سرزنده ترین و فعال ترین جوانان و جوامع بشری است و آن هم به دلیل شادی ها و نشاط های عمیق معنوی است که از دل محرم ها و صفرها برمی خیزد.این یک دروغ محض و خباثت آمیزی است که امروز غربی ها به ما گفته اند و بهانه یک سری از کارهای غلط ما نیز شده است.
اگر شما به جامعه غربی نگاه کنید خواهید دانست که آمار خودکشی بالایی دارند.افسردگی آن جایی است که یک جوانی براثر فشارهای روحی تفنگ به دست بگیرد و در یک ساحل آرام هشتاد کودک را به رگبار ببنددو بکشد.یا اتفاقاتی از این قبیل که هر چند وقت یک بار در غرب متمدن حیوانی اتفاق می افتد. افسردگی آن جایی است که جوان اروپایی برای خودکشی کردن به داعش می پیوندد و تعداد بالایی از عملیات انتحاری داعش را همین جوانان اروپایی انجام می دهند.
مردم فرهنگ حسینی و فرهنگ فاطمی را دوست دارند ولی فرهنگ سیاست زده دولتی را به هیچ عنوان قبول نمی کنند.مردم ساعت ها گریه برحسین در روضه ها را بر شادی در کنسرت ها ترجیح می دهند.شاید کسی بپرسد مگر مردم ناراحتی را از شادی بیشتر دوست می دارند؟جواب آن واضح است که هیچگاه این گونه نبوده است ولی گریه برحسین یک شادی و بهجت و آرامشی را برای انسان متجلی می کند که در هیچ برنامه و مراسم دیگری نمی توان بدان دست یافت.
اگر هم از باب دلسوزی گفته می شود که مراسم عزاداری در طول سال زیاد است و مراسم جشن و نشاط نداریم. همان طور که آقای رئیس جمهور هم گفته اند حداقل در ایام عید نوروز که ایام ولادت حضرت زهرا(س) هم هست، اجازه دهیم مردم در کشور نشاط داشته باشند. خب راه حل ساده ای دارد وبه همان میزان که مراسم عزاداری و حزن در دین ما طراحی شده است به همان میزان نیز مراسم جشن و سرور در نظر گرفته شده است. اگر محرم و صفرو اعیاد مذهبی و ولادت ائمه هدی برای زنده نگه داشتن اسلام لازم است،ماه شعبان و رجب نیز برای معرفی اسلام به تمام جهانیان ضروری است.اصولا فاصله ده روزه بین عید قربان و غدیر یا ماه شعبان به طور کلی زمان مناسبی برای برپایی جشن و شادی می باشد.
در آیین کهن ایران باستان ما نیز بحمدلله برای بهره مندی انسان از نعمت های خدادادی و استفاده هماهنگ از تغییر طبیعت برای تحول درونی و روحی انسان لحظات فرخنده ای هم چون روز طبیعت و عید نوروز و شب یلدا در نظر گرفته شده است که لازم است بیش از گذشته بدان اهتمام ورزید.
اما در باب موضوع نشاط آفرینی در جامعه سوال اساسی از آقای روحانی این است که چرا دولت برای احیاء کنسرت ها و پایه گذاری نشاط های کاذب در کشور با وجود مخالفت های مکرر مراجع تقلید ونیروهای مذهبی اصرار دارد؟ پاسخ کاملا روشن است آن چنانی که با اجبار در استعفای طلبه زاده وزارت فرهنگ مشخص می بود.مسئله به ماهیت وجودی دولت برمی گردد.دولت با وعده بهبود معیشت توسط مذاکره با کدخدا توانست اعتماد مردم را تنها برای 4 سال به خود جلب کند که در حقیقت ماهیت وجودی دولت بهبود اوضاع معیشتی بوده است.کسی نباید فراموش کند که رئیس جمهور تنها 100 روز از مردم فرصت خواست تا اقتصاد ایران را بهبود ببخشد.
کسی فراموش نمی کند پس از آن که با عجله و شتاب فراوان در همان 100 روز توافق اولیه جهت برجام و رابطه با آمریکا منعقد شد، از سوی دولت چنان نمایش داده می شد که انگار تمام مشکلات اقتصادی ما حل شده است.اکنون با گذشت 3 سال از دولت نه تنها چنین نشده است بلکه ساختار تحریم ها باقی مانده است،بیکاری افزایش یافته است،رکود تمام صنعت ایران را فلج کرده است و وضعیت معیشتی مردم به رنگ قرمز درآمده است.
یک راه حل ساده می گوید: اگر شما نتوانید مسئله را حل کنید صورت مسئله را پاک می کنید. بنابراین چاره ای نمی باشد جز آن که دغدغه های مردم را به امور دیگری مثل برگزاری کنسرت ها و ایجاد محیط نشاط برای نسل جوان بکشانید و به صورت کاذب این گونه وانمود کنید که دولت شما برای حل این مسائل انتخاب شده است.