شاید عجیب باشد اما اولین تصویری که از نوروز در خاطر دارم «اسکناس دهتومانی» است که در دوران کودکی من عیدی رایجی بود و البته دوستداشتنی!
راستش هرچه فکر میکنم، اولین خاطره نوروزیام را دقیق به خاطر نمیآورم. شاید عیدیهایی که در این ایام میگرفتیم و لذتبخش هم بود، اولین خاطرههای عید من باشد البته به همراه سفره هفتسین و جذابیتهایش. کلاً روی یک عید زوم نکردهام و همیشه یک تصویر کلیتری از نوروز در ذهنم داشتهام.
عید دو سال پیش یعنی نوروز 94 که البته بیارتباط با نزدیک شدن به تولد دخترم «نگاه» در آن روزها نیست. هرچه بود برای من نوروز جذابی بود.
مربوط به کودکیام است و اتفاقاتی که آن روزها برایم رخ داد. یکی از عزیزان و نزدیکان فوت کرد و هنوز هم هنگامی که یاد آن نوروز -که دقیق نمیدانم چه سالی بود- میافتم، حال خوشی پیدا نمیکنم.
همیشه اولین و بهترین دعا و آرزوی من، سلامتی خودم و خانوادهام است و البته موفقیت در کارهای موسیقایی و غیرموسیقایی. همیشه گفتهام و این اعتقادم است که در زندگی چیزی مهمتر و باارزشتر از سلامتی وجود ندارد.
دست به عیدی دادنم خوب است. رقمش هم کم نیست، طی سالهای اخیر بیشتر عیدی دادهام تا عیدی گرفته باشم اما ترجیح میدهم دیگران به من عیدی بدهند. (با خنده)
همان 10 تومانی که اول مصاحبه از آن صحبت کردم. بهترین عیدی همه زندگی من بود که البته دلیل هم دارد...
با توجه به این که شغل من مدام مسافرت دارد، هنوز نمیتوانم دقیق بگویم کجا هستم اما میدانم که چندین و چند روز را در تهران خواهم بود و در کنار خانوادهام سپری خواهم کرد.
پارسال هم بیشتر در کنار خانوادهام بودم. ما نوروز یک کار جالبی میکنیم- البته بیشتر خانمم این کار را انجام میدهد- و آن هم این که بالن فانوسی به آسمان میفرستیم و من از این کار خوشم میآید!
خوب بود، خیلی هم خوب بود. اجراهای موفقی داشتم و به اهدافی که در ابتدای سال برای خودم ترسیم کرده بودم، تاحد زیادی رسیدم. همین که دختر کوچکم و همسرم کنارم هستند و زندگی را با خانوادهام میگذرانم، یعنی خوب بودن و خوب سپری شدن.
راستش دوست ندارم به این سؤال پاسخ بدهم. یعنی پاسخی ندارم ولی انتهای سال از وضعیت جوی اهواز و خوزستان و اتفاقاتی که برای زندگی هموطنانم در این بخش مهم سرزمینم رخ داد، دلم گرفت.
(مکث میکند)... من اصلاً نمیخواهم رئیسجمهور شوم!
چون کار بسیار سختی است، مسئولیت سنگینی است که هرکس نمیتواند جوابگوی آن باشد.
ترامپ به نظرم «عوامفریب» و یک آدم «اشتباهی» است. البته آدمهای اشتباهی در اکثر کشورها زیاد وجود داشتهاند!
اگر فقط خودم باشم، همه 15 روز را مینشینم پای کار موسیقیام. یعنی شعر مینویسم، آهنگ میسازم، تنظیم میکنم، میخوانم آن هم با ولوم و صدای بلند. کار کردن یکی از چیزهایی است که مرا سرپا و سرحال نگه میدارد چرا که من عاشق کارم هستم.
بدترینش دیدن بلایای طبیعی و غیرطبیعی رخ داده در طول سال بود. انگار شانس و طبیعت همزمان با ما قهر کرده بودند. بهترینش هم در همین کنسرت آخرم (3 اسفند) رخ داد. من چون مشغول خواندن بودم، چشمانم را بسته بودم و وقتی چشمانم را باز کردم، احساس کردم روبهرویم یک آسمان پر از ستاره است چرا که همه موبایلهایشان را روشن کرده بودند و از آنجا که من ناگهانی این صحنه را دیدم، غافلگیر شدم و به شدت به دلم نشست و تحت تأثیر قرار گرفتم. این لحظه بهترین لحظه سال 95 برای من بود.
یکیاش که حتماً سیامند رحمان است که در پارالمپیک افتخارآفرینی کرد و قویترین مرد جهان شد. کیانوش رستمی هم نفر بعدی است که او هم مرد طلایی ما در المپیک بود. کیمیا علیزاده واجد شرایط نیست وگرنه او را هم انتخاب میکردم. البته این را بگویم که من به عمونوروز و حاجیفیروز از دید سنتی و جذابشان برای مردم نگاه کردم وگرنه ممکن است سؤال شما معنای دیگری داشته باشد.
شاید رونالدینیو! من همیشه از او و بازیاش خوشم میآمد و بازیکن مورد علاقه من در همه این سالها بوده.
بعضی حسرتها و خواستهها برآورده شدنی نیستند. گاهی دوست داری عزیزی کنارت باشد اما او را از دست دادهای و نمیتوانی دستکم در این دنیا داشته باشیاش. بنابراین من این حسرت را نمیخورم، فقط دلتنگ میشوم چون اگر عزیزت را امسال کنار سفره هفتسین نداری، نمیتوانی نوروز بعد او را با آرزو کردن در کنار خودت داشته باشی و در واقع حسرت خوردنت به جایی نمیرسد.
سبزه و سیب را بیشتر از سایر سینهای هفتسین دوست دارم.
فکر میکنم دوباره دکتر روحانی رأی خواهد آورد.