به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بهزاد حمیدیه عضو هیئت علمی گروه ادیان و عرفان دانشگاه تهران در این مراسم گفت: بنده خسته نباشید میگویم به جناب آقای بنارش کارگردان این مستند که زحمات فراوانی را برای ساخت این فیلم کشیده اند. بنده ابتدا انتقاداتی را نسبت به فیلم بیان میکنم و سپس به بیان بحثم میپردازم. بسیار شایسته و نیکوست است که در کارهای فرهنگی و هنری، چنین تولیداتی با استفاده از بدنه دانشگاه و متخصصین کشور برگزار شود. البته جناب آقای بنارش قطعا در این زمینه محدودیت هایی داشته اند. اما خود همین که فیلم سازان و فعالان فرهنگی با اساتید دانشگاه و بدنه دانشگاه رابطه ندارند یک محدودیت بزرگی در اینگونه فعالت هاست اما فیلم هایی که در حوزه علوم انسانی ساخته میشوند باید با بدنه دانشگاه در ارتباط باشند. در این فیلم هم بهتر بود در آن متخصصینی از حوزه و دانشگاه مشاهده میشدند که هر کدام بر حسب تخصص خود از زاویه خاصی نظیر روانشناختی ،جامعه شناختی و الهیات و کلام این موضوع مهم را برسی میکردند. البته از بزرگان و مراجع نکاتی در این فیلم ذکر شده بود اما هرچه اینگونه آثار به لحاظ محتوایی غنی تر شود به گونه ای جدی تر میتواند با بدنه علمی کشور رابطه برقرار کند.
امیدواریم این کار در ساختهای بعدی که ایشان یا همکارانشان خواهند داشت بتوانند این محتوا را به این واسطه قوی تر کنند. یک مسئله دیگر که وجود دارد این است که در این فیلم ها نشان دهیم که این افرادی که جذب این مدعیان دروغین شده اند به چه دلایل روان شناختی و جامعه شناختی جذب شده اند. لذا میخواهم بگویم مرز بین حقیقت و کذب، مرز بسیار باریکی است. که در بحث به آن اشاره خواهم کرد.
حمیدیه اما در مورد محتوا و موضوع اثر گفت: فرمودند که در مورد جنبش های نو پدید دینی صحبت کنیم.لازم میدانم ابتدا تفاوت میان جنبش های نوپدید دینی با اینگونه جریانات خرافی را بیان کنم. میتوان گفت اینگونه جنبش های نوپدید در حوزه کاملا متفاوتی با اینگونه انحرافات قرار دارد. اما آنچه در این مستند ذکر شد انحرافات در حوزه دین اصیل و سنتی ماست. امروزه محدویت و عناصر مختلف دین سنتی ما دچار تحولات و تحریفاتی شده است. اما جنبش های نوپدید دینی فرقه هایی هستند که کاملا در فضای دوران مدرن و پست مدرن قابل برسی هستند که این موضوع را بیشتر توضیح خواهم داد. ما در این فیلم زنان و مردانی را میبینیم که سراغ خانم حضرتی یا اینگونه مدعیان دروغین رفته اند. وقتی فضای فکری آنان را بررسی میکنیم میبینیم که در فضایی سنتی و کاملا پایبند به دین اصیل فکر میکنند و نفس میکشند. آنها کاملا به مرجعیت، مهدویت و عناصر دین سنتی پایبند اند اما جنبش های نوپدید دینی به دنبال نو آوری در تفکر دینی هسند و میخواهند راه جدیدی در دین داری ایجاد کنند و از آن دین مرسوم پیروی نمیکنند و خواهان تجربه خداپرستی دیگری هستند. لذا شیوه های جذبشان و افرادی که در آنها جذب میشوند کاملا متفاوت از نمونه ای است که در این فیلم مشاهده کردیم. نمونه های این فرقه ها در ایران هم هستند مثل کنکار، رائبیان، ریکی ها، میم رام الله و... آنها سعی دارند عناصری را از دین برجسته کنند یا در آن وارد کنند که با تفکر علمی و دموکراتیکی و حقوق بشری امروز سازگار تر است. اما در فرقه های سنتی همان عناصری که در دین سنتی هستند را دچار تغییرات میشوند و از راه منحرف میگردند.
وی افزود: برای مثال خود همین عقاید مهدویت و باورهایی که مربوط به ارتباط اشخاص با امام زمان هست و عقایدی شبیه اینها در دو صاحت قابل بحث هستند که این جا را مطرح میکنم. سوپر استیشن ها(خرافات) هم میتوانند در فضای سنتی مطرح باشند و هم در فضای مدرن و محدودیتی از این حیث ندارند. البته این دو با هم متفاوت اند که در این فیلم خرافات در دوره سنتی مطرح میشود. البته در دوران مدرن هم خرافات وجود دارد هرچند دنیای امروز دنیای خرد و علم است و به قول ماکس وبر دوره افسون زدایی است.
این استاد دانشگاه تهران همچنین ابراز عقیده کرد: اما همین فضای علم زده و افسون زدوده، در دل خودش نقیض خودش را ایجاد میکند و صور جدیدی از خرافات را دوباره بین مردم بسط میدهد. علل متعددی برای این مکانیزم میتوان بر شمرد اما یکی از این علل این است که فضای بسیار پر فشار عقلانیت و علم زدگی باعث میشود عده ای به دنبال مفری باشند تا از این فشار عقلانیت محض رهایی یابند. در جامعه امروز کسی که عقلانی رفتار نکند بی خرد نامیده میشود که این باعث میشود صوری از سوپر استیشنها(خرافات) ایجاد شود. لورمان در انگلستان تحقیق تجربی را انجام میدهد و نشان میدهد که بیشتر کسانی که در لندن و جنوب شرقی انگلیس مشغول کارهای مابعد الطبیعی و فراعلم و غریبه و جادو هستند کسانی اند که تحصیلات عالیه دارند و در زمینه صنایع و تکنولوژی تحصیلاتی داشته اند که این بسیار عجیب است. این اتفاقات در دوره مدرن می افتد و ریشه آن هم به همین برمیگردد که انسان به دنبال مفری است تا از این شرایط خلاصی یابد. خصوصا که علم امروز در زمینه های مختلف محدودیت های خودش را نشان داده است. بسیاری از بیماری ها قابل درمان نیستند و انسان ها میخواهند به روشهای مابعد الطبیعی آنها را درمان کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: علم امروز جلو خشونت ها را نمیتواند بگیرد و در حل بسیاری از مسائل اقتصادی ناتوان است. لذا اینها باعث شده است برخی افراد برای حل این معضلات به سراغ مابعدالطبیعه بروند.
حمیدیه تصریح کرد: اما خرافات در دوره سنت و دین داری های سنتی منشا دیگری دارد و منشا آن این است که انسانها به لحاظ ذاتی دنبال ایجاد رابطه نزدیک با مابعد الطبیعه یا خداوند هستند. آنها در زندگی مادی اند و از دنیا تغذیه میکنند و چشم و گوششان با عالم ماده است لذا سعی میکنند تا بتوانند آنچه نمیبینند و به آن اعتقاد دارند را ببینند و یا با آنها رابطه ملموس برقرار کنند. در عالم سنتی این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان آن ساحت قدسی را دید یا آن را حس کرد. در دین شناسی که حوزه تخصصی بنده است این راه وصل را هایروفانی( تجلی امور قدسی روی زمین) مینامند. انسانها میخواهند از این عالم مادی بگذرند و ماوراء را متجلی در عالم مادی کنند. هر روزنه ای غنیمت است و هرچه ادعا بشود که میتواند وسیله این مشاهدات شود غنیمت است. لذا زمینه بسط خرافات در دوره سنت بسیار بیشتر از دوره مدرن است.
وی خاطرنشان کرد: ما در این فیلم مشاهده میکنیم که افرادی جویای معنویت و رابطه بهتر با اما زمان هستند و در این ظلمات عالم ماده یک کورسویی پیدا میکنند تا شاید بتوانند این رابطه را برقرار کنند که در اینجا مسئله ایمان مطرح میشود که قسمت دوم بحث ماست.
استاد دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه ایمان میتواند هم خوب باشد و هم بد باشد، یادآورشد: شاید بسیاری از داعشی ها بر اساس یک ایمان راستین این جنابات را انجام میدهند. ایمان بطور کلی وقتی در فردی ایجاد میشود،او را کر و کور میکند او نمیتواند نقیض ها را تشخیص دهد. ایمان گاهی چنان در قوه ادراکی انسان تاثیر میگذارد که عقل کاملا تعطیل میشود. اکنون این سوال مطرح میشود که آیا از نظر اسلام، چنین ایمانی که موجب تعطیل شدن عقل شود جایز است یا خیر؟ پاسخ حتما این است که قرآن به کرات اشاره میکند که شما نباید از پدران و مادرانتان پیروی کورکورانه کنید. تعقل و تفکر در قرآن بسیار مورد اهمیت است. اشاره میکنم به داستانی در قرآن کریم و وارد بحث میشوم. ما در مورد پیروی موسی از خضر چنین ماجرایی را داریم. موسی میخواهد همه امور را با عقل شریعت اندیش خود تحلیل کند و خضر او را به صبر دعوت میکند. موسی بعد از سه بار سوال پرسیدن از راه خضر جدا میشود. این سوال مطرح است که آیا موسی باید بدون عقلانیت این راه را میپیمود؟ مسلما اینگونه نیست.
حمیدیه افزود: ایمان با عقلانیت چگونه قابل جمع است؟ فیدئیست ها و روشنفکران دینی که در ایران هم هستند پشتوانه فکری برای اینگونه جریانات ایجاد میکنند. آنها وقتی تاکید دارند که ایمان یک ریسک است و راه آن از عقل جداست به معنی تعطیلی عقل است که این منجر به تولید ایمان های غیرصحیحی مثل داعش یا خرافه پرستی ها شده است. به راستی چگونه ایمان و عقل با هم قابل جمع اند؟ این تقابل را میتوان با یک تمایز بر طرف ساخت. باید تمایزی را با عقل جزئی نگر و عقل کلی نگر قائل شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ابراز عقیده کرد: عقل اصیل همان عقل پاکی است که در انسان های دارای اخلاق آراسته وجود دارد. انسانی که به بی اخلاقی آلوده است، عقلش ناقص و جزئی نگر است. اما فردی که خودش را از آلودگی های اخلاقی و گرایشات ناپاک اخلاقی رها ساخته است گوهر واقعی عقل برای او متجلی است و این عقل با ایمان سازگار است. یعنی وقتی میگوییم ایمان با عقل ناسازگار است درواقع ایمان با عقل جزئی نگر ناسازگار است اما وقتی میگوییم ایمان با عقل سازگار است منظور عقلانیت اخلاقی و آن عقلانیتی است که کلی نگر است.
وی گفت: خلاصه بحث آنکه یک انسان در صورتی میتواند میان حق و باطل تمایز ایجاد کند و ایمان درست و ایمان نادرست را از هم تفکیک کند که از نظر اخلاقی، عقلش را آماده تفکر در این زمینه کرده باشد. در قرآن این مسئله ذکر شده است که کسی که تقوا پیشه کند خدا برایش نوری را قرار میدهد. باید گفت انسانی که آلودگی های اخلاقی دارد حق ندارد که سراغ استاد اخلاق رود و بخواهد که ایمان بیاورد و این عقلانیتش را با ایمان جمع کند که این امر، غیرممکن است.
حمیدیه ادامه داد: در پایان بحث لازم است بگویم در این زمینه باید فعالیت های گسترده ای صورت گیرد و این موضوعات برای کارهای فرهنگی و هنری باید از دانشگاه بیاید و دانشگاه باید در این زمینه فعال باشد. بحرانهای اجتماعی و آنچه زیر پوست شهر میگذرد را دانشگاه درک میکند. متخصصین جامعه شناسی و روانشناسی و علوم انسانی بطور کل، باید در این زمینه فعالیت کنند و محتوای اینگونه آثار هنری باید با این بنیه های علمی گره بخورد. البته تهیه کنندگان و سازندگان این آثار هم باید در سمینارها و در میان دانشگاهیان حضور داشته باشند تا این همکاری به نحو احسن شکل بگیرد.
استاد دانشگاه تهران در پایان گفت: در پایان از عوامل و دست اندر کاران مستند دکانهای کاغذی از جمله آقایان جهانگیر بنارش،مهدی بنارش،اسماعیل خسروانی و صادق طایفی از جانب انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران به عمل آمد.