به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ با نگاهی به لیست اولین نکته ای که بدجور توی ذوق می زند جای خالی چهره های مطرح اصلاح طلب است که از قضا برخی از آنها سابقه قابل توجهی نیز در ادوار مختلف شورای شهر تهران داشته اند می باشد.
تنها یک قلم از غایبین بزرگ لیست، محسن مهرعلیزاده است که ناسلامتی نامش به عنوان یکی از گزینه های اصلی سرلیستی هم مطرح بود. در این بین نام های آشنای دیگری هم هستند که پشت درب لابی گری و سیاسی کاری شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان ماندند که لیلا ارشد، محمدمهدی تندگویان، حسین راغفر، یاشار سلطانی، مرتضی الویری، احمد حکیمی پور، غلامرضا انصاری، فاطمه دانشور، اسماعیل دوستی، محسن سرخو، ولی ا... شجاع پوریان، محمدحقانی، فاطمه راکعی، علی تاجرنیا و ... تنها بخشی از آنها هستند.
این موضوع داد اصلاح طلبان را در آورده و واکنش های منفی شدیدی را تاکنون در پی داشته است. عمده انتقادات نیز حول این موضوع مطرح می شود که افرادی در لیست حضور دارند که یا عملکرد خاصی در شورای شهر نداشتند یا به طور کلی سابقه ای نداشته اند و اینها جایگزین گزینه هایی شده اند که لااقل حضورشان میتواند وزانت لیست را بالا برده و در صورت راهیابی به شورای شهر می تواند تاثیرگذار باشد.
داستان آنجایی حاد تر می شود که با سرچ مختصری در گوگل در خصوص برخی از اعضای لیست امید حتی توضیحی چندخطی نیز در خصوص رزومه آن ها یافت نمی شود. بسیاری از ناظران بر این اعتقادند که لیست گمنام ها بیش از هر چیز ریشه در ارتباطات فامیلی، آقازادگی و بده بستان های سیاسی و مهمتر از همه تأمین هزینه های انتخاباتی دارد.
به هر روی ساز و کار تهیه این لیست بر خلاف ادعاها مبنی نقش آن در ارتقای جایگاه کار حزبی در ایران، بیش از هرچیز بر محور افراد به جای احزاب می چرخید به گونه ای که در شورای سیاستگذاری چهرههای شاخص اصلاح طلب به اتکای شخصیت حقیقی خود و به نمایندگی از احزاب دست به گزینش کاندیداها زدند. همین موضوع راه را بر گسترش دامنه اعتراضات باز گذاشته و با تبدیل شده به پاشنه آشیل لیست امید خشم فعالان سیاسی و اجتماعی اصلاح طلب را بر انگیخته است.
در این خصوص مهدی خزعلی طی یادداشتی نوشت: «در انتخابات شوراها این دوره به مراتب بدتر عمل شده است و باز هم خویشاوند سالاری، پول سالاری، باند بازی، فامیل بازی، خاکبازی و زد و بند بیداد میکند! [...] ما به «رای پاک، شورای پاک، شهردار پاک و شهر پاک» میاندیشیم و نمیتوانیم به لیستی که پر است از باندبازی و سهم خواهی رای دهیم!»
محمد مهاجری روزنامه نگار اصلاح طلب نیز ضمن به چالش کشیدن ساز و کار موجود نوشت: «این بود عاقبت نهضت ثبت نامتان، آقایان اصلاح طلب؟ کلی زور زدید، صدها جلسه برگزار کردید، از هزاران کاندیدا رسیدید به این 21 نفر؟ واقعا این همه هنر را به تنهایی انجام دادید؟ [...] وجدانا اشتباه نگرفته اید لیست شورای شهر را با لیست مدعوین به یک مهمانی یا ولیمه یا جشن عروسی؟»
عبدالله ناصری نیز با بیان اینکه «به عنوان یک شخص اصلاحطلبِ کنشگر به شخصه 50 درصد این لیست را نسبت به افرادی که خارج از این لیست ماندهاند حائز مدیریت نمیدانم» گفت: «شخصا میگویم اگر بخواهم برای رای دادن پای صندوق رای بروم نمیتوانم متقاعد شوم که به همه لیست رای بدهم!»
سایت اصلاح طلب هشدارنیوز هم در همین راستا طی یادداشتی با عنوان «لیست شورای اصلاحطلبان در انحصار آقازادههای بساز و بفروش!» نوشت: «نکته اصلی این لیست، قرار نگرفتن برخی چهرههای دانشگاهی، سیاسی و رسانهای اصلاحطلب در لیست است. به همین ترتیب قرار گرفتن برخی چهرههای گمنام نیز شائبه وجود رانت در تعیین لیست را تقویت میکند.»
ظاهرا رای آوردن کامل لیست امید، در انتخابات مجلس دهم اصلاحطلبان را دچار نوعی توهم کرده که مردم چشم به دهان آنها دوخته اند و بر همین اساس برای انتخابات شورای شهر سیاهه ای را آماده کرده اند که به زعم برخی بیش از هر چیز سرمایه اجتماعی اصلاحات را به باد می دهد.
کامبیز نوروزی حقوقدان حقوق دادن اصلاحطلب در این خصوص معتقد است شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان فهرستی پر از ایرادات عمیق و فراوان از نامزدهای شورای شهر تهران داد که مهمتر از آنکه شانس پیروزی اصلاح طلبان در شورای تهران را کاهش داده است ، بلکه لطمه ای سخت به آن سرمایه اجتماعی وارد کرده است.
در مجموع با توجه با واکنش های مشاهده شده در روزهای گذشته به نظر می رسد زمینه تا حد زیادی برای انتشار لیستی موازی یا روی آوردن بدنه به انتخاب های شخصی و نه لیستی فراهم شده است. با این وصف باید گفت اصلاح طلبان با ناهموار ساختن مسیر راهیابی به ساختمان خیابان بهشت از همین حالا و با دست خود مقدمات شکست در روز 29 اردیبهشت را فراهم آورده اند.